eitaa logo
منټظران حضږٺヅ‌‌‌‌🇵🇸
204 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
4.5هزار ویدیو
161 فایل
🍃←بِســمِ‌رَّبِ‌‌بَـقیَٖةَ‌الله→~♡ تاخودرا نسازیم و تغییر ندهیم! جامعه ساختهـ نمی شود🌿 کپی با ذکر 2 صلوات آزادهـ"📿🍁 تاسیس کاݩاݪ: 1399/8/3 جهت تبادل فقط مراجعه کنید والسلام @shahidehh گوش جاڹ^^ https://abzarek.ir/service-p/msg/1603459
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 هیئت سکولار شب عاشورا وقتی در سخنرانی هیئت،واعظ در حال صحبت در مورد مسائل سیاسی روز و دشمن شناسی بود یکی هیئتی ها فریاد زد اقا جلسه را سیاسی نکن ما برای اشک بر حسین امده ایم نه سیاسی بازی، روضه ما را خراب نکن بگذار برای غربت حسین اشک بریزیم و ضجه بزنیم! متاسفانه تعدادی دیگر هم با او همراه شدند. 😔ناگهان بیاد این واقعه تلخ تاریخی افتادم... هنگامی که روس ها در حال بدار کشیدن آزادیخواهان و دلاوران تبریز در روز عاشورای سال ۱۲۹۰ بودند صدای طبل و سنج از کوچه پسکوچه های تبریز شنیده میشد و مردم تبریز در حال عزاداری برای امام حسین علیه السلام بودند. عده ای زنجیر زن،عده ای سینه زن و عده ای قمه زن..... فرمانده روس اینگونه گفت: میترسیدم که آن جمعیت عظیم عزادار حسینی به آزادیخواهان مبارز تبریزی بپیوندند و در آن صورت چه بر سر ما میآمد !! اما جمعیت عظیم! مردم شیعه (سکولار)! عزادار فقط عزاداری و گریه کردند زنجیر و سینه و قمه زدند به اعدام ۹ دلاور آزادیخواه خود توجهی نکردند. آری این است اسلام منهای سیاست و این چیزی است که شیعه انگلیسی به شدت به دنبال ان است و برای ان میلیاردی هزینه میکند. براستی در هیئتی که دغدغه مبارزه با و نباشد ابن زیاد سینه میزند، شمر اشک میریزد و یزید ضجه میزند...
کربلا با همه‌ی عظمتِ تاریخی‌اش، فقط ماجرای ساده‌ی یک خیانت بود... خیانتی که همه‌ی ما در سطوحی مختلف، دائماً با آن روبرو یا به آن مبتلا می‌شویم! همه نمی‌توانند مقام امام را درک کنند! همه نمی‌توانند "خطر نفهمیدنِ حریم امام" را بفهمند! همه نمی‌توانند سرعت و سبک حرکت خود را با امام به گونه‌ای تنظیم کنند که به خیانت کوفیان مبتلا نشوند! فقــط کسانی می‌توانند خود را از این خیانت حفظ کنند، که باور کنند؛ امام، تنها صراطِ مستقیم، به‌سمت خداست! و کسی که امام را نمی‌فهمد و ندارد، فقط دور بازیهای کودکانه‌ی دنیا چرخ میزند. @Delgooye
🔴حاج قاسم هم خیلی عجیبه ها!! هم شب حضرت قاسم میشه براش گریه کرد...؛هم شب حضرت علی اکبر...؛ وهم شب علمدار...! داغ غربت؛ دست مقطوع؛ روضه یِ انگشترت.. اسم قاسم ، جسم قاسم ،اِربا اربا پیکرت... ✍️ سیده زینب موسوی 🏴 @Clad_girls
بسمـــ رب سیڌ العطشانـ💔🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از واهِب ؛
میگفت یه روز یه مداحی داشته میرفته سمت هیئت یه اقایی با ماشین مدل بالایی جلو پاش نگهمیداره راننده میگه کجا می‌رید مرد جواب میده فلان هیئت راننده میگه آقا شما نوکر عباسی؟ مرد میگه بهم میگن نوکر حسین. مداح . سینه زن ولی نمیگن نوکر عباس ولی خب بله نوکر عباسم هستیم راننده میگه بشین میرسونمت تو راه مرد می‌بینه به هر دسته ای که میرسن این راننده که بسیار خوشگل هست و جوان ولی شلوارشو زده بالا و کفش نداره و پاهاش گلی هست با لحجه خیلی خاصی هم به هر دسته که میرسن میگه عباس عباس بر میگرده بهش میگه پسر ایرانی نیستی درسته راننده جواب میده من ارمنی بودم ایرانی شدم عباسی شدم مرد میگه میشه جریان رو برام بگی راننده شروع میکنه تعریف کردن: راستش من یه دختری دارم که بسیار خوشگله ولی به دنیا که اومد دیدیم فلجه نمیتونه راه بره همه کشور ها بردیمش ولی گفتن درست نمیشه هرچقدر هم عمل کنه همینه که هست همسرم دیگه گوشه نشین شده بود فقط کارش شده بود این دختر همه چی رو تعطیل کرده بود حتی اشپزی رو یروز از سرکار برگشتم دیدم یه سفره شام خیلی بزرگ پهن تو خونه پر از غذا یک دفعه همسرمو دیدم که خیلی خوش رو اومد پیشم خوشحال شدم و ازش پرسیدم مهمون داریم گفت بله گفتم کی گفت عباس ایرانی ها خب من از مادر ایرانی بودم میدونستم عباس کیه ولی اعتقاد نداشتم بهش گفتم زن گوشه نشین بودی دیوانه هم شدی جریان چیه گفت امروز خانومی منو دعوت کرد خونش نذر حضرت عباس داشتن گفتن دخترمو ببرم اونجا شفا پیدا میکنه من رفتم تا اسم عباس رو گفتن من بیهوش شدم بهوش که اومدم دیدم دخترمون هنوز همونجوریه اوردمش خونه چند ساعت بعد همون خانم اومد دم در نذری اورد بهم گفت نموندی ولی اینارو تبرک بگیر اگه میخوای دخترت خوب شه حضرت عباسو دعوت کن خونت منم این کارو کردم همه باهم نشستیم سر میز همش تو ذهنم این بود که زنم دیوانه شده بعد شام رفتیم که بخوابیم خواب خواب بودم که دیدم صدای جیغ دخترم میاد سریع دویدم تو پذیرایی دخترم رو پاهاش وایساده بود جلوی در بود سریع دویدم بغلش کرد گفتم چی شده دخترم گفت پدر مهمون داشتیم همین الان رفت اسمش عباس بود بهش گفتم بیاد شام بخوره گفتم مادرم همه اینارو برای شما درست کرده گفت سلام منو به مادرت برسون بهش بگو من ادب دارما ولی دست ندارم که بخورم:)💔 ─━━━━•❥•⊱♡⊰•❥•━━━━─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خداحافظ ای برادر زینب...
هدایت شده از گمنام..🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشورا روزی است که حسین(علیه السلام) نوه حضرت محمد(صلوات الله علیه و آله) به همراه اعضای خانواده و یارانش در نبرد کربلا به شهادت رسیدند. بیایید در این روز بزرگ، بیشتر از شجاعت یک انسان حرف بزنیم. بیشتر از هدف او بگوییم از راهش از ایثارش از اینکه انسان بودن را تمام و کمال زندگی کرد. عاشورای حسینی تسلیت باد🖤💔 معرفی و شناساندن امام حسین به دنیا وظیفه ماست👌
『 بسـم‌رب‌المھدۍ🌿'! 』
بیا مهدۍ بیا دورټ بگردݦ!🙃 و ببخش مرا که ورد زبانم شده اقا بیا،اما با گناهانݦ راه ظهورت را بسته ام شرمنده ایم اقا✋😔 خودمون بیایم@montzraannnn
هر‌چه‌آمــد‌به‌سرما‌از‌بلاےشام‌بود قتلگاه‌اصلی‌ما‌ڪوچہ‌هاےشام‌بود✨💔 🕯
گفتندحسین‌راڪہ‌نشد لااقل‌سجاد«ع»رادست‌بستہ‌ببرید...💔
『 بسـم‌رب‌المھدۍ🌿'! 』
دلنوشته‌ مادرهمسرشهید حججی🦋 آخرین لحظه خداحافظی آقا محسن با همسر و فرزند 💔 ساعت 10/30شب منزل پدر خانم بود . گفت : مامان بیا چند تا عکس وفیلم از ما بگیر😔 خیلی سخت بود لحظه وداع لحظه ای که میدانستی دیگر بر نمیگردد.😭 چرا که خواب دیده بودم که اسمش تو لیست شهدای مدافع حرم بود😢 عکس وفیلم گرفتم رفتیم ترمینال تا سوار بر اتوبوس شود لحظه خداحافظی عطری اوردم 🌹بهش گفتم : محسن جان میخوام بهت عطر بزنم ، رفتی حرم حضرت زینب بیادم باشی . 😍 نمیدانم چی شد زیر گلویش را پر از عطر کردم وچند بوسه بر گلویش زدم 😘 برگشت به مادرش گفت مامان عطر شهادت بهم زد . 🥀 شبی ✨ که عکس سر بریده اش را دیدم " یادم امد به عطر زیر گلویش شاید نشانه ای بود که دیگر این سر برنمیگردد و دیگر گلویی نیست تا بوسه ای برآن بزنم . 😔 محسن برایم داماد نبود ، پسرم بود . محسن آمد... خبر بازگشت پیڪرش روز عرفہ رسید و خودش هم دهہ اول محرم. عجب محرمے بود اون سال... پرچم حسین را ڪہ روے سرمان ڪشیدند، آرام شدیم. خداحافظے با آن عظمت سلامے دوبارہ میخواهد. محسن جان من آمدہ ام تا سلام بدهم. سلام بر تو و سلام بر اربابت✋. گفتے میروے، اما میخواهے براے امام زمان هم شهید بشوے. مومن سر قولت باش😔، منتظرم بیایے و دوبارہ شهید بشوے🕊