#امام_زمان
مینویسم که شب تار سحر میگردد
یک نفر مانده از این قوم که برمیگردد
#السݪامعلیڪیابقیةاللہ
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
هدایت شده از اعشاق الرضا
‼️توجه‼️توجه‼️
همسایه هامون بهم ریخته و میخوایم مجددا لیست همسایه رو بدیم✅
🔴هر کس مایل ب همسایگی با کانال اعشاق الرضا(@Eashagh_reza) هست این پیام رو تا ساعت ۱۳:۳۰ فور کنه💯
آمار +۵۰۰ باشه
❇️کسانی ک پیام رو فور کردند ب آیدی زیر لینک کانالشونو ارسال کنند❇️
@majnon_reza
همسنگری جان 500 تایے شدنتون مبارک🙂💚
انشالله 1kیے تون❤️😍
از طرفِ:↓⟳
@montzrankh🙂✨
تقدیم بہ:⟳⤵
@Gharib_TUS_3
بعدِ شہادٺِ شہید هادیِ ایشوݩ میرن بہ خوابِ یکے از دوستاشون...
دوستشون داد میزنہ بچہ ها بیاین ابراهیم برگشٺھ !🙂
شہید و ایشون سوار ماشیݩ میشݩ میرݩ روبہ روے یہ ساختمان...
رو مےکنن بہ دوستشون و با اشارھ بہ فردے کہ دور تر ایستادھ میگن:
یکے از ایݩ واحد ها رو بدید بہ ایݩ آقا !
ایشونم میگن این اقا پول نداره کہ !
شہید هم میگݩ :من اومدم اینجا تا مشکلِ مردم رو حل کنم مگر نہ ما کہ اینجا کارے نداریم !🙂✨
#خاطرھ_ای_از_شهید_هادی☘
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
May 11
!!!!!! #تلنگر
فرض کن قیامت🏜 شده و
نامه اعمالت رو آوردن...📜
توش نگاه میکنی👀 میبینی نوشته ۱۰۰,۰۰۰ نفر رو باحجاب کرده!!😳😳
از تعجب شاخ درمیاری: «این چیه؟ من کی این کارو کردم که خودم خبر ندارم ؟!!!»😍😍😍
مأمور حساب و کتاب: «این آثار نهی از منکرهاته تا سالها پس از مرگت!»😊
▫️این همه...!!! نکنه به ریال نوشته😳
▪️نه بابا ریال چیه❓ تازه، هنوز بودی توی دنیا که ۳ تا صفر پولا حذف شد...
▫️آخه من که هر چی نهی از منکر کردم خیلیا «به تو چه» و «تو نگاه نکن» و این حرفا جواب میدادن... چه اثری؟!🤔
▪️جلوی تو این حرفا رو میزدن. بعد که میرفتن و به حرفت و رفتار مؤدبانهات فکر میکردن تأثیر میگرفتن اما خودت بی خبر بودی...😇
▫️بازم این همه نمیشه❗️🤔
▪️بعضیاشونم چون قبل از تو کسی بهشون تذکر داده بود اما فقط ۱ نفر بود بیاثر بود. تو گفتی شد دو نفر و اثر گذاشت...😊
▪️بازم این همه نمیشه!!🤔
▫️خیلیا هم بچهها و نسل خانمایی هستن که محجبه شدن... از مادرشون که تو با تذکرت باحجابشون کردی اثر مثبت گرفتن... با واسطه ثوابش مال تو هم شده...😉
▫️ولی بازم این همه نمیشه...!🤔
▪️خیلی از محجبهها از ترویج حجابت ثابت قدمتر شدن...🤩
▫️خب، بازم ایـــن همه نمیشه... !!🤔
▪️توی دنیا🌎 که بودی، این آیه رو نخونده بودی که هر کس کار خوب انجام بده «فله عشر أمثالها..» ده برابر براش حساب می کنن؟؟؟😠
▫️چرا، خوندم... اما بازم ایـــن همه... !!!🤔
▪️اه... بسه دیگه، چقدر گیر دادی... اگه نمیخوای پاکش کنم، نامه عملت رو بدم دست چپت؟😡
▫️نه نه نه...! غلط کردم. دیگه حرف نمیزنم.😅
▪️بیا... اینم اجر توهینهاییه که توی این راه شنیدی... اگه یک کلمه باز حساب کتاب کنی من میدونم و تو...😒
▫️وااااای... عجب اجری...😍😍 کاش بیشتر از اینا بهم توهین میکردن... کاش میزدن تو گوشم، کاش... با این حساب اجر شهید خلیلی چیه؟🤔
▪️اون مقامش خیلی خاصه👌 شماها نمیبینید. وگرنه از حسرت کلی غبطه میخورین... بهتون رحم کردن که بی خبر گذاشتنتون.
▫️خوش به سعادتش...
▪️یه مژده هم دارم برات...☺️
▫️چی هست؟
▪️صفحه پشتی نامه عملت رو نگاه کن...👀
▫️اینجا...؟! أ....!!!! آخ جوووون، این چیه؟ چقدر زیاده... همش مال منه😃
▪️بله، توی دنیا یه خاطره امر به معروف برای یه گروه فرستادی، خیلیا خوندن و امر به معروف و نهی از منکر رو شروع کردن... اینم ثواب داره.😃
هدایت شده از ••بنرایتبادلاتگسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
شروعتبادلات پرجذب𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
🔹ادتبچنلایمذهبی،آموزشی و رمان(اخلاقی)میشم
🔹آمارتون500+ باشه پایین تر به شرط ویو فول...
🔹جذببستگی به بنرتون داره،100+ جذب همداشتم¡
‼️اینفو و مدارڪ
❥ https://eitaa.com/joinchat/4082827394Ce6506a1891
‼️آیدیجهتادکردن
❥@Ad_tab_Mahe_bano
#باسابقهسهسالتبادلاتادمینی🌒!
#درنامهایتبادلاتزهراوثنابانووپرتقالوماهبانو🌒!
#مطمئنوتضمینی🌒!
هدایت شده از ••بنرایتبادلاتگسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
منت کشی خالی🤣
یکی نیست به این بگه آخه بشر دو پا ۳۹ سالته هنوزم قهر میکنی؟جعبه کوچکی از جیبم در آوردم و جلویش گذاشتم. نیم نگاهی بهش انداخت.
_ این چیه؟
_منت کشی ولی در اصل خواستم بگم که سالگرد ازدواجمون مبارک💖
لبخندی روی لبانش نشست. در جعبه را باز کرد اما وقتی دید خالی است نگاهی بهم انداخت
_این الان منت کشیته؟
_نه داده بودم بسازند هنوز آماده نشده🤣
به سمتم خیز برداشت که...
ادامه در کانال زیر🤣
https://eitaa.com/joinchat/2195194034C296fc0916d
هدایت شده از ••بنرایتبادلاتگسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
اکیپ دختر چادری هاااا😱♥️
اینجا پر از فعالیت های گوگولی و دخترونه🍓😳
فعالیتش طعم پیتزا میده🍕
https://eitaa.com/joinchat/1962344705C67f95d1fdf
فعالیت های درسیش رو نگمممم🚲🤭
دخترا اینجا نمره هاشون شده 20🚌
https://eitaa.com/joinchat/1962344705C67f95d1fdf
محشررررره بپر توش🙉
بپر نمره هات بشه 20🙊
https://eitaa.com/joinchat/1962344705C67f95d1fdf
واااا چرا نگاه میکنی😳
بپر تا ظرفیت پر نشده🤩
هدایت شده از ••بنرایتبادلاتگسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
‹ رمانِ مدافعِ عشق ›
ژانر: #عاشقانه #امنیتی #طنز
👩🏻💻نویسنده: افسران جنگ نرم
خلاصه رمان:
سرگذشت دو دخترجوان، دوست که علاقه مند به فعالیت درسازمان های امنیتی واطلاعاتی هستند ، و در راه رسیدن به اهدافشون با موانعی مواجه میشن گاهی دلسرد می شوند اما امیدشان را از دست نمی دهند ، گاهی عاشق میشوند اما به پاکی عشقشان خیانت می کنند .
کی میداند آخر سرنوشت زندگانی شان چه می شود ...(:
_______________________
#تیزر
- من میخوام برمم چرا نمیذاری رسول آخههه! ...
- چرا این بازی کثیفو راه انداختی؟! ...
- یعنی باید به عنوان دوتا نفوذی بریم تو سازمانشون؟ ...
- وقتی خیلی بچه بودیم با هم نامزدمون کردن ...
- نباید از خواهرت دفاع کنی؟! ...
- از فرزند ناخلفی مثل تو کمتر از اینم توقع نداشتم ...
-کما برای چی؟؟؟ یه گلوله خوردن چی داره مگه که ...
- با دستای خودم میکشمت! ...
- هر بلایی سرش بیاد خونش گردن توئه ...
- من این قاتل زنجیره ای رو که جلوم وایساده نمیشناسم ...
- خواهر من به تو چه ربطی داره که ازش دفاع میکنی؟ ...
- دختره ی لوس بی دست و پا ...
-تموم شد...دیگه همه چی تموم شد...راه برگشتی وجودنداره...
-داری زودقضاوتم میکنی...
-ما...ما...ن
به قلم: افسران جنگ نرم
https://eitaa.com/Qarar_hemishhgi
هدایت شده از ••بنرایتبادلاتگسترده 𝐌𝐚𝐡𝐞 𝐛𝐚𝐧𝐨:)✨
#پیشنهادویژه👌🏻👀
#رمانیجذابونفسگیر🙊❌
دخترهگیرهیهداعشیافتادهوراهفراریندارهولیدرستدرلحظهیآخر...🤭♥️
فقط فریاد میزدم...
نگاه هر*زهاش را پایین آورد.
دستش به سمت مانتوام رفت...
با تقلا به مانتو ام #چنگ انداختم که و با صدای بلندی جیغ زدم که او عصبی دستهایم را بالای سرم برد و همانجا نگهشان داشت و با آن یکی دستش مشغول باز کردن دکمهی های #لباسم شد...
دکمهی اول...
دکمهی دوم...
دکمهی سوم...
باز فریاد زدم و #تقلا کردم.
او که دستش روی دکمهی چهارم نشست یکدفعه در اتاق به شدت باز شد و #فرشتهی نجات من داخل آمد...
صورت سرخ از عصبانیتش و #رگ های برآمدهاش گواه همه چیز بود...
با قدم هایی بلند به سمتش آمد و #چاقویش را در شکم آن بیصفت فرو کرد.
یک بار... دو بار... و سه بار...
بار سوم روی زمین افتاد...
با صدای بلند فقط #هق میزدم!..
دیگر اشکی برایم نمانده بود...
او به سمتم آمد...
نگاهم به دیوار روبرویم بود و هنوز در #شُک بودم!!.
اشک هایم باز صورتم را نم کردند که او با عجله و نگرانی #دکمههای باز شدهی لباسم را بست و شالم را روی سرم گذاشت...
مچ دستم را گرفت و من را به دنبال خودش کشید...
- باید هر چی...زودتر از این #خراب شده بیرون بریم...
#برایخواندنادامهیرمانجذابارغوان...👇🏻♨️
↬ https://eitaa.com/eshghdardesarsas
#عضویت_محــــدود❌😨