بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
🕌کرامات حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) _ ۳
🎁هدیه ازدواج
یکی از علمای بزرگ ( آیت الله نجفی مرعشی،ره،)
در دوران
#طلبگی وپس ازآنکه مقطعی از درس را در #نجف به پایان می برد؛
به تهران می آید؛
و مقدمات
#ازدواج ایشان فراهم می گردد.
دختر خانمی معرفی میشود؛
وبه خواستگاری اومی روند.
مسائل مطابق سلیقه طرفین طی میشود؛
و پدر دختر شرطی را برای داماد مطرح می کند؛
تاپس از
#تحقق آن،
دختر به خانه بخت برود.
شرط پدردختر تهیه این اقلام بود:
✅یک جفت گوشواره،
✅۴ عدد النگو،
✅۲ عدد پیراهن،
✅۲ قواره چادری،
✅۲ جفت کفش،
گر چه درخواست خانواده عروس چندان
#سخت و چشمگیرنبود؛
لکن برای آن عالم بزرگوار تهیه همین قدر هم مقدور نبود.
ایشان ناامید از انجام شرط،
عازم قم میشود؛
اماقبل ازحرکت به قصد
#زیارت حضرت عبدالعظیم (علیه السلام) در شهرری توقف می کند.
ایشان قبل از تشرف به حرم ،
دقایقی در صحن ومقابل ایوان می ایستد؛
تمام حواسش به
#شرطی بود که ازعهده انجام آن برنیامده بود.
دراین لحظه کاملا متوجه آن حضرت میشود؛
ومشکل راباآن وجود مقدس درمیان می گذارد.
درحالی که،
#دل شکسته می گرید؛
وبرای آنکه کسی متوجه نشود؛
عبایش را روی صورتش می گیرد.
چند لحظه بعد،
شخصی دست روی شانه اش می گذارد؛
و آرام به گوشش می خواندکه:
آقا!
#بسته تان را بردارید؛
تا خدای ناکرده کسی آن را نبرد!
و آن عالم ناراحت از اینکه اورا از چنین
#حالی بیرون آورده اند؛
می بیند بسته ای جلوی پایش افتاده است.
ابتدا اعتنا نمی کند؛
اما طنین صدایی که لحظاتی قبل اورا متوجه این بسته کرده بود؛
باعث نگاه جستجوگرش میشود؛
ولی کسی را نمی یابد.
بسته را بازمی کند؛
و درون آن این اشیاء بطورمرتب چیده شده بود:
۲ جفت کفش زنانه
۲ قواره چادری
۲ عدد پیراهن
۴ عددالنگوی طلا
۱ جفت گوشواره!
📚منبع: سرزمین کرامت،ص۴۳
آستان حضرت عبدالعظیم (ع) -اداره کل منابع انسانی ( اداره آموزش وارزشیابی)