با توجه به اینکه کعبه خانه خدا است، چرا میگویند حرمت مؤمن از حرمت کعبه بالاتر است؟
پاسخ: اگرچه کعبه نمادی برای عبادت است و از همینرو به بیت الله شناخته میشود؛ اما افرادی که در درجههای بالای ایمان باشند و خدا در دلهایشان جا داشته باشد به یقین ارزش آنها از مقداری سنگ و گل بالاتر است.
به عنوان نمونه، حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع) که خانهی خدا را تجدید بنا نمودند، دو پیامبر بزرگ خدا میباشند که به طور قطع ارزشمندتر از آن مصالح ساختمانی هستند که در ساخت کعبه به کار رفته است. البته این بدان معنا نیست که کعبه حرمتی ندارد و میتوان به آن بیاحترامی نمود؛ بلکه بدان معنا است که در مقام مقایسه، حرمت مؤمن در مقامی بالاتر از حرمت کعبه قرار میگیرد، و روایاتی که در این زمینه وجود دارد، ناظر به همین واقعیت هستند:
ابن عباس میگوید: رسول خدا(ص) به کعبه نگریست و فرمود: آفرین بر تو، خانهای که چقدر بزرگی و احترامت چقدر زیاد است. سوگند به خدا، احترام مؤمن نزد خدا از تو بیشتر است؛ زیرا حرمت تو فقط از یک جهت است (که خونریزی در تو حرام است)، ولی مؤمن از سه جهت احترام دارد: خون وی محترم است، مالش حرمت دارد و بدگمانی نسبت به او حرام است.
شبیه این سخن از جابر بن عبدالله انصاری هم نقل شده است.
امام باقر(ع) در مقابل کعبه فرمود: سپاس خدا را که تو را ارجمند و شریف و بزرگوار ساخت و پناهگاه مردم نمود و وسیلهی امنیت قرار داد. به خدا قسم که حرمت مؤمن از حرمت تو بالاتر است».
امام صادق(ع) فرمود: «حرمت مؤمن از کعبه بالاتر است».
امام هادی(ع) فرمود: «رسول خدا(ص) اطراف خانه خدا طواف میکرد، حجر الاسود را میبوسید، با آنکه حرمت پیامبر و مؤمن از حرمت خانه خدا بالاتر است...».
عباد بصری به امام صادق(ع) گفت: سخنی به نقل از شما شنیدهام که میخواهم از درستی آن آگاه شوم؟ امام(ع) فرمود: کدام سخن؟! عباد گفت: شما فرمودید که مقام مؤمن از این بنیان باارزشتر است؟! امام(ع) فرمود: بله! حرمت مؤمن از کعبه بالاتر است، اگر مؤمن به این کوهها بگوید تا نزد وی بیایند، کوهها خواهند آمد.
اگرچه برخی از این احادیث بدون سند ذکر شده و پارهای از آنها نیز ضعیف شمرده شدهاند؛اما با توجه به فراوانی روایاتی که در این زمینه و در منابع معتبر وجود دارند و اینکه منافاتی با عقاید شیعه ندارد، میتوان آنها را پذیرفت. و همانگونه که در ابتدا گفته شد، بسیار منطقی است که بگوییم مقام ابراهیم(ع) و اسماعیل(ع) که سازندگان کعبه بودند از مقام خود کعبه ارزشمندتر است.
به کانال ما بپیوندید👇👇
@mooezee
تشرف علی ابن مهزیار به خدمت امام زمان (عج)
من بیست مرتبه به حج بیتالله الحرام مشرف شدم و در تمام این سفرها قصدم دیدن مولایم امام زمان(عج) بود، ولی در این سفرها هرچه بیشتر تفحص کردم کمتر موفق به اثریابی از آن حضرت گردیدم. بالاخره مأیوس شدم و تصمیم گرفتم که دیگر به مکه نروم. وقتی که دوستان عازم مکه بودند، به من گفتند مگر امسال به مکه مشرف نمیشوی؟ گفتم: نه، امسال گرفتاریهایی دارم و قصد رفتن به مکه را ندارم. سالهای آغاز غیبت حضرت ولیعصر(عج) برای محبان و دوستداران آن حضرت بسیار سخت و مشکل میگذشت؛ آنها نمیتوانستند باور کنند که امامشان زنده باشند ولی غائب و دور از دسترس مردم. اما هر چه زمان بیشتر گذشت، مؤمنانِ به وجود مقدس آن حضرت، کم کم به دوری و غیبت امام عادت کردند، به گونهای که گویا غیبت ظاهری آن حضرت از بین مردم باعث شده که آن حضرت از فکر مردم غائب شوند و کمتر کسی به یاد آن حضرت باشد.
همچون مادری که فرزند عزیزش مفقود شده، تا مدتی بیتابی میکند، باورش نمیشود و مرتب به مکانهای مختلفی که احتمال میدهد میرود، تا وقتی که کم کم به دوری فرزندش عادت کرده، و از پیدا کردن مأیوس او میشود، آرامش پیدا میکند، و اندک اندک به حدّی میرسد که گویا او را فراموش کرده است. در زمانی که امام زمان(عج) غائب شدند، گرچه شیعیان در همه مسائل زندگی موظف به رجوع به مجتهد جامعالشرائط بودند، لکن بعضی در پی دیدار با آن حضرت تلاش و جدیت فراوان داشتند و برخی هم موفق به دیدار میشدند. از جمله این افراد، علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی است که قبر شریفش در اهواز زیارتگاه عموم مردم است، و دارای بقعه و بارگاه است.
داستان تشرف او را شیخ طوسی در کتاب الغیبة و شیخ صدوق در کتاب کمال الدین و تمام النعمة ـ باب 43 ـ و مرحوم محدث کبیر علامه سید هاشم بحرانی در کتاب تبصرة الولیّ فی من رأی القائم المهدی(عج) در سه موضع از کتاب دیدار( 35 و 38 و 46) و نیز دلبری در کتاب دلائل الامامة (ص 298) با سندهای اسناد مختلف ذکر کردهاند. بنده سعی میکنم با رعایت اختصار، از بین مطالب گفته شده، آنچه را بیشتر برای ما مفید است نقل کنم. و ظاهراً نقلهای متعدد همه حاکی از یک ملاقات است که یار ادیان به گونههای مختلف نقل کردهاند و یا خود علی بن مهزیار برای افراد مختلف، گوشههایی از این ملاقات و کیفیت دیدار را گفته است.
علی بن مهزیار نقل میکند: من بیست مرتبه به حج بیتالله الحرام مشرف شدم و در تمام این سفرها قصدم دیدن مولایم امام زمان(عج) بود، ولی در این سفرها هرچه بیشتر تفحص کردم کمتر موفق به اثریابی از آن حضرت گردیدم. بالاخره مأیوس شدم و تصمیم گرفتم که دیگر به مکه نروم. وقتی که دوستان عازم مکه بودند، به من گفتند مگر امسال به مکه مشرف نمیشوی؟ گفتم: نه، امسال گرفتاریهایی دارم و قصد رفتن به مکه را ندارم.
شبی در عالم خواب شنیدم کسی میگوید: ای علی بن ابراهیم، خداوند به تو فرمان داده که امسال را نیز حج کنی.
آن شب را هر طور بود به صبح آوردم، و با امیدی مهیای سفر شدم، وقتی رفقا مرا دیدند تعجب کردند، ولی به آنها از علت تغییر عقیدهام چیزی نگفتم. شب و روز مراقب موسم حج بودم تا آنکه موسم حج فرارسید و کارم را آماده کرده، با دوستان به آهنگ حج، رهسپار مدینه شدم. چون به سرزمین مدینه رسیدم از بازماندگان امام حسن عسکری(ع) جویا شدم، اثری از آنها نیافتم و خبری نگرفتم. در آنجا نیز پیوسته در این باره فکر میکردم تا آنکه به قصد مکه از مدینه خارج شدم.
پس به سرزمین حجفه رسیدم و یک روز در آنجا ماندم. در مسجد جحفه نماز گزاردم، سپس صورت به خاک نهاده و برای تشرف خدمت اولاد امام یازدهم(ع) به درگاه خداوند متعال دعا و تضرع فراوان کردم.
آنگاه به سمت عسفان و از آنجا به مکه رفتم و چند روزی در آنجا ماندم و به طواف خانة خدا و اعتکاف در مسجدالحرام پرداختم. پس از اعمال حج، دائماً در گوشة مسجدالحرام تنها مینشستم و فکر میکردم. گاهی با خودم میگفتم، آیا خوابم راست بوده یا خیالاتی بوده است که در خواب دیدهام.
شبی در مطاف، جوان زیبا و خوش بویی را دیدم که به آرامی راه میرود و در اطراف خانه خدا طواف میکند. دلم متوجه او شد. برخاستم و به جانب او رفتم. تا متوجه من شد، پرسید از مردم کجایی؟ گفتم: از اهل عراقم. پرسید: کدام عراق؟ گفتم: اهواز. پرسید: خصیب (ابن خصیب) را میشناسی؟ گفتم: خدا او را رحمت کند از دنیا رفت. گفت: خدا او را رحمت فرماید که شبها را بیدار بود و بسیار به درگاه خداوند مینالید و اشکش پیوسته جاری بود.
آنگاه پرسید: علی بن ابراهیم مهزیار را میشناسی؟ گفتم: بله خودم هستم. گفت: ای ابوالحسن! خدا تو را حفظ کند. علامتی را که میان تو و امام حسن عسکری(ع) بود چه کردی؟ گفتم: اینک نزد من است. گفت آن را بیرون آور. پس دست در جیب کردم و آنرا در آوردم. موقعی که آنرا دید نتوانست خودداری کند و دیدگانش پر از اشک شد و
ر بقیع بیاورند. به دو شاخة خشکیده امر میکنم آنها را به دار بیاویزند و مردم به وسیلة آن دو آزمایش میشوند، امّا سختتر از آزمایش اول. منادی از آسمان صدا میزند! ای آسمان! نابود کن. و ای زمین! بگیر. در آن روز بر روی زمین کسی باقی نمیماند جز مؤمنی که قلبش خالص به ایمان باشد.
عرض کردم: مولای من! بعد از آن چه میشود؟ فرمود: بازگشت، بازگشت، بعد این آیه را تلاوت فرمود:
ثمّ رددنا لکم الکرّة علیهم و أمددناکم بأموالٍ و بنینٍ و جعلناکم أکثر نفیراً
پس (از چندی) دوباره شما را بر آنان چیره نمودیم و شما را با اموال و پسران یاری دادیم و [تعداد] نفرات شما را بیشتر کردیم.
علی بن مهزیار گوید: چند روزی میهمان آن حضرت در آن خیمه بودم، و استفاده از انوار و علومش میکردم! تا آنکه خواستم به وطن برگردم. مبلغ پنجاه هزار درهم داشتم، خواستم به عنوان وجوهات تقدیم حضورش کنم.
امام(ع) فرمودند: از قبول نکردنش ناراحت نشوی، این به علت آن است که تو راه دوری در پیش داری و این پول مورد احتیاج تو خواهد بود. پس خداحافظی کردم و به طرف اهواز به راه افتادم، و همیشه به یاد آن حضرت و محبتهای ایشان هستم و آرزو دارم باز هم آن حضرت را ببینم.
زار زار گریست، به طوریکه لباسهایش از سیلاب اشک تر شد.
آنگاه فرمود: ای پسر مهزیار خداوند به تو اذن میدهد، خداوند به تو اذن میدهد. به محل اقامت خود برگرد، و با رفقایت خداحافظی کن، و چون شب فرا رسید، به جانب شعب بنی عامر بیا که مرا در آنجا خواهی دید.
من با خوشحالی فوق العادهای به منزل رفتم، و وسائل سفر را جمع کردم و با رفقا خداحافظی نمودم و گفتم برایم کاری پیش آمده. که باید چند روزی به جایی بروم. پس چون شب شد، شتر خود را پیش کشیدم و جهاز آن را محکم بستم و لوازم خود را بار کردم و سوار شدم و به سرعت راندم تا به شعب بنی عامر رسیدم. دیدم همان جوان ایستاده و مرا صدا میزند: ای ابوالحسن! نزد من بیا. وقتی نزدیک وی رسیدم، به من گفت پیاده شو تا نماز شب بخوانیم. پس از نماز شب، امر فرمود سجده کنم و تعقیب بخوانم. سپس سوار شدیم و راه افتادیم تا طلوع فجر دمید، پیاده شدیم و نماز صبح را خواندیم. وقتی که نمازش را تمام کرد سوار شد و به من هم دستور داد سوار شوم. من هم سوار شدم و با وی حرکت نمودم تا آنکه قلّة کوه طائف پیدا شد. هوا قدری روشن شده بود.
پرسید آیا چیزی میبینی؟ گفتم: آری تل ریگی میبینم که خیمهای بر بالای آن است و نور داخل آن تمام صحرا را روشن کرده است! گفت: بله درست است، منزل مقصود همان جاست، جایگاه مولا و محبوب ما، در همان جا قرار دارد.
سپس گفت: بیا برویم. وقتی مسافتی از راه را رفتیم، گفت پیاده شود که در اینجا سرکشان ذلیل و جباران خاضع میگردند. گفتم شترها را چه بکنیم؟ گفت: اینجا حرم قائم آل محمد (ص) است. کسی جز افراد با ایمان بدینجا راه نمییابد، و هیچ کس جز مؤمن از اینجا بیرون نمیرود. پس مهار شتر را رها کردم، و به من دستور داد تا در بیرون چادر توقف کنم. وقتی برگشت، گفت: داخل شو که در اینجا جز سلامتی چیزی نیست. بشارت باد به تو، اذن دخول صادر شد.
وقتی وارد شده چشمم به جمال آقا افتاد، سلام کرده با شتاب به سویش رفته و خود را به دست و پای ایشان انداختم و صورت و دست و پای آن حضرت را بوسیدم. دیدم حضرت(ع) بر جایی نشستهاند، قدشان مانند چوبة درخت بان بود و پارچهای بر روی لباس پوشیده که قسمتی از آن را روی دوش مبارک انداختهاند. اندامشان در لطافت مانند گل بابوبه و رنگ مبارکشان گندمگون و در سرخی همچون گل ارغوانی است، ولی در عین حال چندان سرخ نبود. قطراتی از عرق مثل شبنم بر آن نشسته بود، پاکیزه و پاک سرشت و نه بسیار بلندقد و نه چندان کوتاه بود. بلکه متوسط القامة، سر مبارکشان گرد، پیشانی گشاده، ابروانش بلند و کمانی، بینی کشیده و میان برآمده، صورت کم گوشت، و بر گونه راستشان خالی مانند پاره مشکی بر روی عنبر کوبیده شده بود. وقتی سلام کردم، جوابی از سلام خود بهتر شنیدم.
فرمودند: ای ابوالحسن، ما شب و روز منتظر ورودت بودیم، چرا این قدر دیر نزد ما آمدی؟
عرض کردم: آقای من! تاکنون کسی را نیافته بودم که دلیل و راهنمای من به سوی شما باشد.
فرمودند: آیا کسی را نیافتی که تو را دلالت کند؟!! بعد انگشت مبارک را به روی زمین کشیده، سپس فرمودند: نه لکن شماها اموالتان را فزونی بخشیدید، و بر بینوانان از مؤمنین سخت گرفته، آنان را سرگردان و بیچاره کردید، و رابطة خویشاوندی را در بین خود بریدید (صله رحم انجام ندادید) دیگر شما چه عذری دارید؟
گفتم: توبه، توبه، عذر میخواهم. ببخشید، نادیده بگیرید.
سپس فرمودند: ای پسر مهزیار، اگر نبود که بعضی از شما برای بعضی دیگر استغفار میکنید، تمام کسانی که بر روی زمین هستند، نابود میشدند به جز خواص شیعه؛ همانهایی که گفتارشان با رفتارشان یکی است.
سپس مرا مخاطب ساختند و احوال مردم عراق را پرسیدند. عرض کردم: آقا چرا شما از ما دور و آمدنتان به طول انجامیده است؟
فرمودند: پسر مهزیار، پدرم ـ ابومحمد(ع) ـ از من پیمان گرفته... و به من امر فرموده که جز در کوههای سخت و بیابانهای هموار نمانم. به خدا قسم، مولای شما امام حسن عسکری(ع) خود رسم تقیه پیش گرفت و مرا نیز امر به تقیه فرمود. و اکنون من در تقیه به سر میبرم تا روزی که خداوند به من اجازه دهد و قیام کنم.
عرض کردم: آقا چه وقت قیام میفرمایید؟ فرمودند: موقعی که راه حج را بر روی شما بستند و خورشید و ماه در یک جا جمع شدند و نجوم و ستارگان در اطراف آن به گردش درآمدند.
عرض کردم: یابن رسولالله این کجا خواهد بود؟
فرمودند: در فلان سال، دابةالارض، در بین صفا و مروه قیام کند در حالیکه عصای موسی و انگشتر سلیمان با او باشد و مردم را به سوی شرّ سوق دهد... به سوی کوفه میآیم و مسجد آن را ویران میکنم و طبق ساختمان اول، آن را بنا میکنم و ساختمانهایی را که ستمگران ساختهاند خراب مینمایم. و به همراه مردم حجّ اسلامی را انجام میدهم و به مدینه میروم، حجره اطاق خاص حضرت رسول(ص) را خراب کرده، آن دو تن را که در آنجا مدفون هستند، بیرون میآورم و دستور میدهم آنها را با بدنهای تازه به کنا
شناخت شناسنامه ای امام صادق علیه السلام
نام: حضرت جعفر علیه السلام
نام پدر: امام محمد باقر سلام الله علیه
نام مادر: ام فروه (دختر قاسم بن محمد)
نام همسر: حمیده
کنیه: ابا عبد الله
شهرت: رئیس مذهب جعفری
القاب: صادق، صابر، فاضل، طاهر...
مقام امامت: ششمین امام
مقام عصمت: هشتمین معصوم
روز و ماه تولد: ۱۷ ربیع الاول
سال تولد: ۸۳ هجری قمری
محل تولد: مدینه منوره
فرزندان: ۶ پسر (امام کاظم علیه السلام) و یک دختر
آغاز سال امامت: ۱۱۴ هجری قمری
آغاز سن امامت: ۳۱ سالگی
مدت امامت: ۳۴ سال
روز و ماه شهادت: ۲۵ شوال
سال شهادت: ۱۴۸ هجری قمری
محل شهادت: مدینه منوره
سبب شهادت: سمّ
قاتل: منصور دوانیقی خلیفه ستمگر عباسی
حرم مطهر: جنّت البقیع (بقیع بی بقعه) در مدینه
مدت عمر: ۶۵ سال (مسن تر از همه معصومین؛ شیخ الائمه)
خلفاء غاصب معاصر: ۱۰ خلیفه (یزید بن عبدالملک تا مروان حمار آخرین خلیفه اموی، سفاح و منصور دوانیقی خلفای عباسی)
مهمترین حادثه معاصر: انتقال حکومت از امویان به عباسیان با جنگ و خونریزی
مقام علمی: تربیت ۴۰۰۰ شاگرد (از جمله ابوحنیفه و مالک، دو تن از امامان اهل سنت)
احادیث مشهور: حدیث حج، حدیث توحید مفضل و حدیث عنوان بصری
ویژگی ها و اقدامات برجسته:
1. کثرت فعالیتهای علمی، فقهی و حدیثی،
2. دارای نقل بیشترین روایت،
3. مناظرات با علمای دیگر،
4. پیگیری سیاست فرهنگی در جهت تقویت مکتب شیعه،
5. تشکیل سازمان نمایندگان و ارتباط متقابل با شیعیان،
6. ادامه مبارزه سیاسی با ظالمان
7. نشان دادن قبر مخفی امیرالمؤمنین علیه السلام به یاران پس از صد سال!
به کانال ما بپیوندید👇👇
@mooezee
اِنّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النّجاة
{ فضیلت زیارت عاشورا }
1-سندوفضیلت زیارت عاشورا:زيارت عاشورااگرچه به حسب ظاهرازامام باقروامام صادق(ع)نقل شده.زيراصفوان كه ازياران امام باقروامام صادق(ع)است مى گويد.من درروزعاشورادرخدمت امام باقر(ع)بودم كه اين زيارت راقرائت فرمودند:همچنين مى گويد.امام صادق(ع)پس اززيارت اميرالمؤمنين(ع)به طرف كربلااشاره كردندواين زيارت راقرائت كردند.امّادرواقع اين زيارت ازناحيه خودخداوندمتعال نازل شده وازاحاديث قدّسى است؛چون شيخ عباس قمى درمفاتيح الجنان ازامام صادق(ع)نقل مى كند كه،آن حضرت ازپدربزرگوارش وايشان ازاجدادطاهرينش وآنان ازپيامبراكرم وآن حضرت ازجبرئيل وجبرئيل ازخداوندمتعال نقل مى كنندكه حضرت احديّت به ذات مقدّس خودقسم خورده كه هركس امام حسين(ع)رابااين زيارت،ازدوريانزديك زيارت كند،زيارت اورامى پذيرم وخواهش وحاجت اورابرآورده مى كنم وفوزبه بهشت وآزادى ازجهنّم رابه اوعطامى كنم وشفاعت اورادرحق هركس كه بخواهدقبول مى نمايم.*سپس امام صادق(ع)به صفوان مى گويدهرگاه حاجتى پيداكردى اين زيارت رابخوان كه برآورده خواهدشد.*همچنين دربحاالانوارازعلقمة بن محمّدحضرمى ازامام باقر(ع)حديثى رانقل كرده كه مضمونش چنين است كه حضرت فرمود:هركس امام حسين(ع)رابااين زيارت(زيارت عاشورا)زيارت كندخداوندمتعال صدهزارهزاردرجه به اوبدهدومثل كسى باشدكه باامام حسين(ع)شهيدشده باشدوازآن روزى كه امام حسين(ع)شهيدشده وهرپيغمبرورسولى وهركس كه آن حضرت رازيارت كرده خداوندثواب همه آنهارادرنامه اعمال اوبنويسد.*همانگونه كه دربحث خداشناسى،اوّل بايدانسان ظرف وجودى اش راازهمه آلودگى هاپاك كندوباگفتن(لا اله)نفى الوهيت ازهمه خدايان دروغين وطواقيت بنمايدآنگاه باگفتن(الا اللّه)تسليم درمقابل حضرت احديت شود.*درزيارت عاشورانيزهمين مسأله حاكم است وبه قول عرفاوحكما،اوّل بايدتخليه صورت گيردسپس تحليه انجام شود،يعنى براى اينكه انسان ملبّس به لباس مقدّس تولاّوتبرّاشودوشيعه وپيروبودن خودرابه اثبات برسانداوّل بايدازدشمنان حضرات معصومين تبرّى بجويدوظرف وجودى اش راپاك سازدتاخودش راآماده كندبراى تقديم سلام به حضورمقدّس امام حسين واولادواصحاب آن حضرت.روى اين حساب است كه درزيارت عاشورادستورداده شده كه اوّل بايددشمنان وظالمان وستمگران به خاندان عصمت وطهارت رالعن ونفرين كردبعدخدمت امام حسين(ع)سلام داد،امّابراى اينكه انسان كاملاًدشمنى خودرانسبت به دشمنان اهل بيت وامام حسين(ع)ودوستى خودرانسبت به خاندان پيامبراكرم مخصوصاًحضرت اباعبداللّه الحسين برساندبايداوّل صدمرتبه لعن ونفرين كندبعدصدمرتبه سلام ودرودوتحيّت،كه منقول است خيلى ازبزرگان ومراجع وعرفا،زيارت عاشوراراباصدبارلعن وسلام مى خواندند.*ازجمله نقل شده كه امام خمينى(ره)چنين زيارت مى كردند.*همچنين حضرت آية اللّه العظمى بهجت مى گويد:شيخ انصارى زيارت عاشوراباصدلعن وسلام مى خواندند.*بنابراين،زيارت عاشورامحكى است كه شيعيان ودوستان اهل بيت رابه منصّه ظهوروبروزمى رساندوبه همين جهت است كه دشمنان خاندان نبوّت ورسالت،مخصوصاًوهّابيها،دركربلاونجف وعتبات عاليات ومكّه ومدينه ازبه همراه بردن وخواندن مفاتيح مخالفت مى كن ند كه عمده مخالفتشان به خاطرزيارت عاشورااست.بحاالانوار:ج98ص290
به کانال ما بپیوندید👇👇
@mooezee
✅السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام
عاقبت توهین به تربت امام حسین علیه السلام!
موسی به عبدالعزیز می گفت: مشهورترین و داناترین پزشک شهر بغداد در زمان حکومت هارون الرشید دکتری مسیحی به نام "یوحنا"بود،
او پزشک مخصوص هارون بود و هرگاه خلیفه بیمار می شد، او درمان می کرد.
روزی یوحنا به نزد من آمد و گفت: تو را به حق پیامبرت و دینت قسم می دهم، بگو این کیست که قبرش در کربلا قرار دارد و مردم به زیارتش می روند؟
گفتم: او نوه پیامبر ما، امام حسین علیه السلام است. اما تو به من بگو چرا این سؤال را کردی و منظورت چه بود؟
طبیب مسیحی گفت: مدتی قبل، شاپور خادم خلیفه مرا به نزد خود طلبید. چون به نزدش رفتم مرا برداشت و به خانه موسی بن عیسی که از خویشان خلیفه بود، برد.
او حاکم شهری بود و به دستور خلیفه به بغداد آمد. او را دیدم که بیهوش بر رختخوابش افتاده است.
در پیش او طشتی بود که تمام احشاء و امعاء و محتویات شکمش در آن ریخته بود.
شاپور از خدمتکار موسی پرسید: چگونه این بلا بر سرش آمد؟
خدمتکار جواب داد: یک ساعت قبل، امیر در نهایت سلامتی و خوشی بود و با ندیمان و دوستان خود صحبت می کرد. شخصی از بنی هاشم نیز در مجلس حاضر بود.
او گفت: من بیماری شدیدی داشتم و هر کار کردم، بیماری ام بهبود نیافت. تا اینکه شخصی به من گفت: اگر از تربت امام حسین استفاده کنی شفا می یابی. من نیز چنین کردم و عافیت یافتم.
موسی به مرد هاشمی گفت: آیا از آن تربت هنوز چیزی نزد تو باقی مانده است؟
مرد هاشمی گفت: آری. پس از آن کسی را فرستاد تا آن تربت را آورد.
موسی (از روی تمسخر و بی احترامی) تربت را گرفت و روی آن نشست،مدتی نگذشت که ناگهان موسی فریاد کشید: سوختم! سوختم! طشت بیاورید!
ما برایش طشت آوردیم. او به قدری استفراغ کرد که تمام احشای بدنش بیرون ریخت پس از آن ندیمان به خانه هایشان باز گشتند و مجلس شادی مبدل به عزا شد.
طبیب مسیحی ادامه داد: شاپور به من گفت، بیا او را معاینه کن، شاید بتوانی درمانش کنی، من چراغی طلبیدم و با دقت به محتویات طشت نگاه کردم.
دیدم جگر و دل و تمام احشای امیر در طشت افتاده است. با تعجب گفتم: هیچ کس نمی تواند او را معالجه کند مگر حضرت عیسی مسیح که مرده را زنده می کرد.
سرانجام به هنگام سحر، امیر به جهنم واصل شد.
یوحنا با اینکه مسیحی بود، مدتها به کربلا می رفت و قبر حضرت سیدالشهداء علیه السلام را زیارت می کرد. بعد از مدتی، از عقیده خود برگشت و مسلمانی نیکوکار و پرهیزکار گردید.
گناهان کبیره ، ج۲ ، ص۵۳۳
به کانال ما بپیوندید👇👇
@mooezee
بسم الله الرحمن الرحیم
وجود مقدس حضرت معصومه(سلام الله علیها)عمر کمی داشته اما بسیار بابرکت مثل مادرشان حضرت زهرا (سلام الله علیها)
حضرت شأن و مقام بسیار بالایی دارد که خیلی از علما همچون علامه تستری ادعا کرده اند که در فضائل و مناقب بعد از امام رضا(ع) احدی از فرزندان امام کاظم(ع) به حضرت معصومه(س) نمی رسد
چقدر در درگاه خدا باید آبرو دار باشی که مقام شفاعت کلبه تو بدهند
این سخن امام صادق علیه السلام است «زنی از فرزندان من(درقم) از دنیا می رود که نامش فاطمه است و به شفاعت او، همه شیعیان وارد بهشت می شوند»
شفاعت حضرت فقط برای گنهکار نیست در بهشت هم شفاعت میکندومقام بهشتیان را بالا تر میبرد
در زیارت نامه حضرت معصومه علیها السلام که امام رضا علیه السلام بیان نموده، آمده است: «یا فاطمه اشفعی لی فی الجنه».
دختران جوان الگو میخواهید انتخاب کنید دختر موسی بن جعفر(ع)
مادران و پدران میخواهید دختران شما در دنیا و آخرت سربلندتان کنند مثل حضرت معصومه دختر تربیت کنید
این خانم به خاطر این که امام زاده است که این همه مقام ندارد
بلکه به خاطر عملکرد خود اوست وگرنه چرا در مورد دیگر فرزندان امام هفتم این حرف ها را نزدند
ویژگی های حضرت معصومه(س) چه بود؟
معصومه
معصوم و عاری از گناه بودن
انجام تکالیف الهی،انجام واجبات،ترک محرمات
متعجبم از کسانی که نماز نمی خوانند و به زیارت حضرت معصومه(س) میروند
کسانی که چادر نمی پوشند و بعضاً حجاب هم ندارند اما ورودی حرم چادر می پوشند و داخل می روند
این چه منطقی هست که ما داریم؟
مسیحیان می گویند داشتن ایمان کافی است و دیگر عمل لازم نیست
اما اسلام ایمان و عمل را کنار هم میخواهد
عالم به حدیث
حضرت معصومه(س) محدثه بوده و احادیثی از ایشان نقل شده
به کانال ما بپیوندید👇👇
@mooezee
«به نظر میرسد اتصال حضرت معصومه(س) به امام رضا(ع)، چيزي شبيه اتصال حضرت زينب كبری(س) به سيدالشهداست و موضعگيري تاريخي آن حضرت همانند موضعگيری زينب كبری(س) _ كه مكمل موضعگيري امام حسين(ع) بوده است _ مكمل حركت و موضعگيري امام رضا(ع) است.
يكي از كارهاي حضرت، هجرت ايشان است كه به دنبال هجرت امام رضا(ع) و به منظور ادامه حركت ايشان انجام گرفت و منشأ تحولات عظيم تاريخي شده است. لذا بسياري از مصادر و منابعي كه شما براي تحليل شخصيت فاطمه معصومه(س) نياز داريد، مصاديقي است كه نسبت به امام رضا(ع) در تاريخ آمده است و بيانگر نوع حركت و موضعگيري امام رضا(ع) و شرايط آن زمان است. در آن شرايط، بار محوري بر دوش امام رضا(ع) و در درجه دوم و بعد از آن معصوم، بار اصلي بر دوش فاطمه معصومه(س) است كه با آن حركت عظيم و هماهنگيهايي كه نيازمند يك تحول عظيم است همراه شدهاند.
اصولاً تحليل شخصيتِ اينگونه افراد به تبعِ تحليل شخصيت معصوم است، چون تابع معصوم هستند و تابع ایشان موضع ميگيرند. بايد ديد معصوم چه موضعي گرفته است؛ زيرا اقتضاي بعديِ اين حركت در مرحله بعد، به عهده شخصيت درجه دوم ولايي است كه چگونه موضع بگيرد. امام رضا(ع) هجرت را آغاز كردند و قدم بعد فاطمه معصومه(ع) براي تكميل و تبعيت از همان هدف، از مدينه به ايران و قم هجرت کردند.
تحقيقات ميداني به شما در اين زمينه بهشدت كمك ميكند در اينكه جامعه تشيع، بر محور فاطمه معصومه (س)شكل گرفته، و حوزه عمليه و علما در اين سرزمين جمع شدهاند، و محدثين و روّات دوام پيدا كردند. اگر چه قبل از هجرت ايشان هم قم ويژگي خاص داشت ولي دوام و بقا و محوريت يافتنِ آن بر تشيع علوي، بعد از هجرت آن حضرت به قم بوده است.
به کانال ما بپیوندید👇👇
@mooezee
فضیلت زیارت حضرت معصومه علیها السلام
يكي از ويژگيهاي حضرت معصومه (س) زيارتنامه ی مأثور از معصوم (ع) است كه از طرف برادر بزرگوارش حضرت امام رضا (ع) وارده شده است.
در خصوص پاداش و ثواب عظیم زیارت فاطمه معصومه(س) روایات متعددی از ائمه معصومین(علیهم السلام) نقل شده است.
شيخ صدوق با سند صحيح از امام رضا (ع) روايت ميكند كه فرمود: «مَنْ زارَها فَلَهُ الْجَنَّةُ» هر كس او را زيارت كند بهشت از آن اوست.(1)
ابن قولويه در كتاب بسيار ارزشمند «كامل الزيارات» كه يكي از معتبرترين كتابهاي قرن چهارم است. با سند معتبر از امام جواد (ع) روايت كرده است كه فرمود:
«مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتی بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّهُ»(2) هر كس عمه ام را در قم زيارت كند بهشت از آن اوست.
حضرت علی بن موسی الرّضا (ع) فرمود: «مَنْ زارَ المَعْصُومَةَ بِقُمْ كَمَنْ زارَنی».(3)
هر كس معصومه (س) را در قم زیارت كند، مثل كسی است كه مرا زیارت كرده است.
(1) عیون اخبار الرضا، ج2، ص271.
(2) كامل الزيارات، ص 324.
(3) ناسخ التواریخ، ج7، ص 337.
پاداش زیارت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام در قم
حضرت امام صادق عليه السلام فرمودند: برای خداوند، متعال حرمی است و آن مکّهٔ مکرمه است. برای حضرت رسول خدا صلّی الله علیه و آله حرمی است و آن مدینههٔ منوره است. برای حضرت امیراالمؤمنین علیه السلام حرمی است و آن کوفه است. و براي ما حرمي است و آن، قم است. به زودي زني از فرزندان من در آن جا دفن ميشود که نامش فاطمه ميباشد. هر کس او را زيارت کند، بهشت براي او واجب می شود.
بحار الأنوار، ج102، ص267 به نقل از تاریخ قم
حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: (ثواب) زیارت فاطمه دخت موسی علیهماالسلام، برابر با بهشت است.
بحار الأنوار، ج102، ص267 به نقل از تاریخ قم
حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: آگاه باشید که برای حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، حرمی است و آن حرم، کوفه است. آگاه باشید که قم، کوفه کوچک است. آگاه باشید که از هشت در بهشت، سه در آن به قم باز مى شود. زنى از فرزندان من در قم از دنیا مى رود که اسمش فاطمه بنت موسى علیهماالسلام است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مى شوند.
بحار الأنوار، ج60، ص228 به نقل از مجالس المؤمنین قاضی نورالله شوشتری
حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: برای ما حرمی است و آن حرم، شهر قم است. به زودی در آن شهر زنی از اولاد من دفن می شود که نامش فاطمه است. پس هرکس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب می شود. راوی گفت: کلام آن حضرت در زمانی بود که هنوز، حضرت کاظم علیه السلام به دنیا نیامده بود.
بحار الأنوار، ج60، ص216-217
از حضرت امام رضا علیه السلام از زیارت حضرت فاطمه معصومه علیه السلام سؤال شد. فرمودند: هرکس او را زیارت کند، بهشت برای او خواهد بود.
كامل الزيارات، ص324
حضرت امام رضا علیه السلام به سعد فرمودند: ما نزد شما قبری داریم. سعد گفت: فدایت شوم، قبر فاطمه دخت موسی علیهما السلام را می فرمایید؟ حضرت فرمودند: بله، هرکس در حالی که به حقّ او عارف است، وی را زیارت کند، بهشت برای او خواهد بود.
بحار الأنوار، ج102، ص266
حضرت امام رضا علیه السلام فرمودند: هرکس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در رى یا خواهرم را در قم زیارت کند که ثواب زیارت مرا در مى یابد.
زبدة التّصانیف-تألیف ملا حیدر بن محمد خوانساری (م 1050 قمری) ، ج 6، ص 159)
حضرت امام رضا علیه السلام فرمودند: هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.
ناسخ التواریخ-رحلی، ج 3، ص 68
حضرت امام جواد علیه السلام فرمودند: هرکس عمّه مرا در قم زیارت کند، بهشت برای او خواهد بود.
كامل الزيارات، ۳۲۴
به کانال ما بپیوندید👇👇
@mooezee
ذی_القعده
ماه ذی القعده یکی از ماههای حرام است که خداوند متعال در قرآن از آنها یاد کرده است. ماههای حرام عبارتند از ذی القعده، ذی الحجه، محرم و رجب.
از خصوصیات ماههای حرام این است که ثواب عمل خیر مضاعف و عقاب عمل حرام نیز دو چندان میگردد وجه تسمیه این ماهها به حرام بودن، این است که در این ماه هرگونه خونریزی و کشتاری متوقف میگردد. این حرمت را اعراب جاهلیت نیز برای این ماهها قائل بودند و در این ماهها از هر گونه جنگ و ستیزی خودداری میکردند اسلام این آئین را امضاء کرد و مهر تاییدی بر آن زد.
شیخ عباس قمی رحمه الله تعالی علیه در مفاتیح الجنان قسمت اعمال ماه ذی القعده می فرماید: بدان که روایت شده که هر که در یکی از ماههای حرام سه روز متوالی که پنج شنبه و جمعه و شنبه باشد روزه بدارد ثواب نهصد سال عبادت برای او نوشته می شود و هم چنین در بخش اعمال ذی القعده مضاعف شدن ثواب و عقاب اعمال در ماههای حرام را که به آن اشاره شد ذکر می نماید
اوّل ذیالقعده:
بنا بر نقلی، اوّل ذیالقعده سال 173 هجری، روز میلاد حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام)است.
یازدهم ذیالقعده:
روز یازدهم ماه (سال 148 هجری قمری) روز میلاد مسعود امام علی بن موسیالرضا(علیهما السلام) است.
بیست و سوم ماه ذیالقعده:
(سال 203) طبق برخی از روایات شهادت همان حضرت است و زیارت آن حضرت در چنین روزی مناسب است. (هرچند معروف در شهادت آن حضرت «آخر ماه صفر» است).
بیست و پنجم ماه ذیالقعده:
طبق روایتی از امام رضا(علیهالسلام) روز دحوالأرض است (روزی است که نخستین خشکیها از زیر آب - که تمام روی زمین را فراگرفته بود - سر برآورد و مطابق بعضی از روایات، نخستین جایی که از زیر آب بیرون آمد و خشک شد و سپس گسترش یافت، سرزمین «مکّه» و به خصوص محلّ «خانه کعبه» بود و لذا مکّه «امالقری» ]= مادر همه آبادیها[ نام گرفت).
آخر ماه ذیالقعده:
(سال 220 هجری قمری) روز شهادت امام نهم، امام محمدتقی(علیهالسلام)است که به زهر «معتصم عبّاسی» در بغداد مسموم و شهید گشت در حالی که بیش از 25 سال از عمر مبارکش نمیگذشت; بدن مطهّر آن حضرت را به کاظمین که نزدیک بغداد است آوردند و در کنار جدّ بزرگوارش امام موسی بن جعفر(علیهما السلام) به خاک سپردند و انتخاب نام کاظمین بر آن شهر به همین مناسبت است (قبلاً آن جا را «مقابر قریش
به کانال ما بپیوندید👇👇
@mooezee
دوربینهای مداربستهای که در زندگی ما نصب شدهاند
دوربین اول: خود خداست.
آیه 14، سوره علق:
«آیا نمیدانند که خدا آنها را نگاه میکند!»
دوربین دوم: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است.
آیه 45، سوره احزاب:
«ای پیامبر ما تو را در امت گذاشتهایم، هم شاهد هستی و آنها را میبینی.»
دوربین سوم: امامان معصومین علیهم السلام هستند.
آیه ١٠5، سوره توبه:
«ای پیامبر به مردم بگو هر کاری میخواهید بکنید، اما اعمال شما را خدا میبیند، پیامبر میبیند و مؤمنان (امامان علیهم السلام) نیز میبینند.»
سه دوربین اول در این آیه جمع است.
دوربین چهارم: ملائک مقرب خدا هستند.
آیه ١٨، سوره ق:
«از شما حرکتی سر نمیزند مگر آنکه دو مأمور در حال نوشتن آن هستند. یکی مأمور نوشتن خوبیها و یکی مأمور نوشتن بدیهاست. فقط این دو ملک یک تفاوتی باهم دارند. این یکی اگر نیت خوبی هم کنیم یادداشت میکند. آن یکی نیت بدی کنیم، یادداشت نمیکند.»
دوربین پنجم: زمین است.
سوره زلزال:
«روز قیامت همین زمینی که ما روی آن نشستهایم، میآید و خبرهای خود را میدهد.»
دوربین ششم: زمان است.
آیات اول سوره بروج و روایات صریحی از امیرالمؤمنین علیه السلام داریم که شب جمعه اعمال شما را ثبت میکنند. شب و روز عرفه اعمال شما را میبینند. ایام هم موجود زنده هستند.
دوربین هفتم: دوربینی که از همه تکاندهندهتر است، اعضا و جوارح ما میباشند.
آیه ٢١، سوره فصلت:
«و آنان به پوستشان میگویند: چرا بر ضد ما گواهی دادید؟ میگویند: همان خدایی که هر موجودی را به سخن آورد، ما را گویا ساخت، و او شما را نخستین بار آفرید و به سوی او بازگردانده میشوید.
به کانال ما بپیوندید👇👇
@mooezee