eitaa logo
خطابه
208 دنبال‌کننده
3 عکس
4 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چهار علت نمازهای روزانه از زبان رسول خدا‌‌(صلے‌الله‌علیه‌وآله): چرا نماز صبح مۍخوانیم؟ «صبح آغاز فعالیت شیطان است هرکه در آن ساعت نماز بگذارد و خود را در معرض نسیم الهی قرار دهد از شر شیطان در امان مےماند.» ‌چرا نماز ظهر میخوانیم؟ ظهر، همه عالم تسبیح خدا مےگویند زشت است که امت من تسبیح خدانگوید. و نیز ظهر وقت به جهنم رفتن جهنمیان است لذا هر که در این ساعت مشغول عبادت شود از جهنم بیمه مےشود. چرا نماز عصر مۍخوانیم؟ «عصر زمان خطای آدم و حواست و ما ملزم شدیم در این ساعت نماز بخوانیم و بگوییم ما تابع دستور خداییم.» چرا نماز مغرب میخوانیم؟ «مغرب لحظه پذیرفته شدن توبه حضرت آدم است و ما همه به شکرانه آن نمازمی خوانیم.» چرا نماز عشا میخوانیم؟ «خداوند متعال نماز عشا را برای روشنایی و راحتی قبر امتم قرارداد.» علل الشرایع ص ۳۳۷
گناه_جاریه_چیست ؟ گناه جاریه گناهـی است که حتی با مــرگ فــرد هـم این گناه تمـام نـمیشود و به هر میـزان که باعث گمـراه شدن افراد دیگر شود به کارنــامه اعمـال او ایـن گنــاه اضافه میشود گناهی که با اشتـراک گذاری شمـا منتشـر میشود و منتشـر میشود و منتشـر میشود و درصحــرای قیامــت با انبوهــی از گنــاهان مواجــه خواهی شد که حتی فکرش را هم نمیکردی آیا این ها گناهان من است؟ من که اصلا این اشخاص را نمیشناسم ! چرا من مسئول گناهشان هستم و در آن شریکم؟ مطمئن باشیــد شما با نشر یک عکس حدیث دروغ، تصویر ترانه های مبتذل و...دعوت به کارهای منکر و...یا فیلم یا آهنگ در این گنــاه شرکت خواهی کرد پستهای سیاسی دروغ وآنچه به صحت آن مطمئن نیستی وبرای خوشایند وخنده دیگران ارسال میکنی... چه بسیار کسانی که به وسیله شما با آن گناه آشنا شوند و آن را منتشر کنند با هر نشر ،گناهی به گردن شماست.. احتیاط کنیم مبادا کارنامه اعمال ما پر شود از گناهان جــــاریه که تا قیامت جریان دارند و حتی پس از مرگ ما هم دفتر ثبت این گناهان بسته نخواهد شد پـاک کن آنچه را که روز حساب برعلیه تو شهادت میدهد @mooezee
انواع حق الناس و راه اداء آن حق الناس ها به چهار دسته تقسیم می شوند: ۱- حق الناس مالی ۲- حق الناس جانی ۳- حق الناس آبرویی ۴- حق الناس اضلالی و گمراه کردنی نسبت به حق الناس مالی باید آنچه را که به گردن دارد، نسبت به آن شخص پرداخت کند و پس بدهد و اگر او را نمی شناخت باید از طرف او رد مظالم و صدقه بدهد. نسبت به مورد دوم هم باید به آن شخص مراجعه کند و اگر به جسم او صدمه ای زده از او حلالیت بطلبد و یا دیه آن را بدهد و یا قصاص شود. نسبت به مورد سوم هم اگر آبروی شخصی را مثلا با غیبت کردن ریخته است باید اگر به او مراجعه کند مفسده ای ندارد و دعوا نمی شود و او ناراحت نمی شود باید به او بگوید و حلالیت بطلبد و اگر مفسده دارد باید از طرف او و به نیت او استغفار کند و کارهای خوبی انجام دهد و تا جایی که می تواند از اثر این آبرویی که ریخته شده است کم کند. و در مورد اضلالی هم باید تلاش کند کسانی را که گمراه کرده است به راه برگرداند و کار اشتباه خود را جبران کند. به ترتیبی که بیان شده آسان ترین نوع حق الناس؛ مالی هست و سخت ترین نوع آن حق الناس اضلالی و گمراه کردن دیگران است که از همه بد تر است و متاسفانه به این مورد در فضای مجازی با شبهاتی که هست خیلی ها را گمراه می کنند. در هر صورت شخصی که حق الناس به گردن دارد باید تمام تلاش خود را انجام دهد که آنها را رفع و حل کند و آنجایی را که نتوانست با خیرات زیادی که انجام می دهد ان شاء الله خداوند رضایت آنها را خواهد گرفت. @mooezee
چرا حضرت فاطمه‌ سلام الله علیها را "فاطمه" نامیده اند؟ در اینکه چرا دخت گرامی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) «فاطمه‌» نامیده شده است، به تفصیل در منابع، روایات متعددی وارد شده است که برخی از آنها را در اینجا به اختصار ذکر می کنیم: سمِیَّتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَهَ لاِنَّهَا فُطِمَتْ مِنَ الشّرِ. / خصال ج۲، ص۴۱۴. فاطمه، فاطمه نامیده شده است؛ چراکه از شر و بدی بریده و جدا است. این روایت اشاره به عصمت حضرت زهرا‌(س) دارد؛ و آیه «اِنَّمَا یُریدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنَکُمُ الرِّجسَ اَهْلَ الْبَیْتِ‌ وَ یُطَهِرَّکُمْ تَطْهِیراً».احزاب/۳۳، نیز اشاره به همین مطلب دارد. سُمِيَّتْ فَاطِمَةَ لأنَّهَا فُطِمَتْ عَنِ الطّمْثِ. / مناقب ابن شهر آشوب ج ۳، ص ۳۳۰ فاطمه را فاطمه گوید زیرا بریده است از خونی که زنها می بینند. این تفسیر اشاره به طهارت ظاهری زهرا سلام الله علیها است. سمِیَّتْ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ‌ لاِنَّ‌ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ‌ کُنَهِ‌ مَعْرفَتِهَا. / بحار الانوار، ج ،۴۳ ص۶۵ فاطمه، فاطمه نام گرفت؛ زیرا مردم از معرفت او بریده شده‌اند و قدرت بر شناخت حقیقت او ندارند، و این تفسیر اشاره به همان مقامی دارد که به واسطه آن مقام،‌ ام‌ ابیها نامیده شده است. سمِیَّتْ‌ فَاطِمَةُ فَاطِمَةَ لاَنَّهَا فُطِمَتْ هِیَ وَ شِیعَتُها عَنِ‌ النّارِ. / مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج ۳، ص ۳۲۹ فاطمه را فاطمه گفتند؛ چون شیعیان خود را، از آتش می‌رهاند و نجات می‌دهد. این تفسیر اشاره به مقام شفاعت حضرت است. سمِیَّتْ فَاطِمَةُ، فَاطِمَةَ لِأَنَّ اَعْدائَهَا فُطِمُوا عَنْ حُبِهّا. / بحار الأنوار، ج ٤٣، ص ١٨. فاطمه را فاطمه گفتند؛ چون دشمنان او، از محبتش بریده می‌‌شوند. و روشن است، کسی که محبت اهل بیت را ندارد به رو در آتش انداخته می شود @mooezee
نام فاطمه از چه نامی گرفته شده است؟ «فاطمه» نامی است که از نام خداوند عزّ و جلّ «فاطر» گرفته شده است. پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حدیثی این مطلب را به دختر خود خبر می دهد. قَالَ النَّبِیُّ (ص) لِفَاطِمَةَ: شَقَّ اللَّهُ لَکِ یَا فَاطِمَةُ اِسْماً مِنْ أَسْمَائِهِ فَهُوَ الْفَاطِرُ وَ أَنْتِ فَاطِمَهُ. (۲) پیامبر خدا (ص) به حضرت فاطمه (س) فرمودند: خداوند براى تو نامى که از نامهاى خود مشتق گردیده؛ برگزیده است؛ زیرا نام او فاطر است و تو فاطمه هستی. رسول خدا (ص) به على بن ابیطالب (ع) در حدیث دیگری درباره مشتق شدن نام فاطمه از نام فاطر فرمودند: زمانى که خداوند متعال آدم را آفرید و از روحش در او دمید و فرشتگان را به سجده کردن به او امر فرمود و وى را در بهشت ساکن کرد و حوّاء را به تزویجش درآورد، چشمش به طرف عرش افتاد، پنج سطر مکتوب دید. به درگاه الهى عرض کرد: پروردگارا، اینان چه کسانی هستند؟ حقّ تعالى فرمود: ایشان کسانى هستند که هر گاه شفاعت خلق مرا نمایند، شفاعتشان را قبول مى کنم. آدم عرض کرد: پروردگارا، به قدر و عظمت آنها نزد خودت نام ایشان چیست؟ خداوند فرمود: امّا اوّلى: من محمود هستم و او محمّد است، دوّمى: من عالى هستم و او على است، سوّمى: من فاطر هستم و او فاطمه است، چهارمى: من محسن هستم و او حسن است، پنجمى: من ذو الاحسان هستم و او حسین است، تمام آنها حمد و ثنای الهى را به جا مى آورند. متن روایت: لَمَّا خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَى ذِکْرُهُ آدَمَ «وَ نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِهِ» وَ أَسْجَدَ لَهُ مَلَائِکَتَهُ وَ أَسْکَنَهُ جَنَّتَهُ وَ زَوَّجَهُ حَوَّاءَ أَمَتَهُ فَوَقَعَ طَرَفَهُ نَحْوَ الْعَرْشِ فَإِذَا هُوَ بِخَمْسِ سُطُورٍ مَکْتُوبَاتٍ قَالَ آدَمُ یَا رَبِّ مَا هَؤُلَاءِ قَالَ تَعَالَى هَؤُلَاءِ الَّذِینَ إِذَا شفعوا [تَشَفَّعَ] بِهِمْ إِلَیَّ خَلْقِی شَفَّعْتُهُمْ فَقَالَ آدَمُ یَا رَبِّ بِقَدْرِهِمْ عِنْدَکَ مَا اسْمُهُمْ فَقَالَ أَمَّا الْأَوَّلُ فَأَنَا الْمَحْمُودُ وَ هُوَ مُحَمَّدٌ وَ الثَّانِی فَأَنَا الْعَالِی وَ هَذَا عَلِیٌّ وَ الثَّالِثُ فَأَنَا الْفَاطِرُ وَ هَذِهِ فَاطِمَهُ وَ الرَّابِعُ فَأَنَا الْمُحْسِنُ وَ هَذَا الْحَسَنُ وَ الْخَامِسُ فَأَنَا ذُو الْإِحْسَانِ وَ هَذَا الْحُسَیْنُ کُلٌّ یَحْمَدُ اللَّهَ تَعَالَى. ت علل الشرائع، ج ۱، ص ۱۳۵کاظم زبردست: به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
بسم الله الرحمن الرحیم رؤیای مسرت بخش وقتی پدر امّ البنین، نزد همسر و دخترش برگشت تا از نظر آنان آگاه شود، متوجه شد دخترش خوابی را که شب گذشته دیده بود، برای مادرش، چنین تعریف می کند: مادر! خواب دیدم که در باغ سرسبز و پردرختی نشسته ام. نهرهای روان و میوه های بسیار در آنجا وجود داشت. ماه و ستارگان می درخشیدند و من به آنها چشم دوخته بودم و درباره عظمت آفرینش و مخلوقات خدا فکر می کردم و نیز درباره آسمان که بدون ستون، بالا قرار گرفته است و همچنین روشنی ماه و ستارگان و... . در این افکار غرق بودم که ماه از آسمان فرود آمد و در دامن من قرار گرفت و نوری از آن ساطع می شد که چشمها را خیره می کرد. در حال تعجب و تحیر بودم که چهار ستاره نورانی دیگر هم در دامنم فرود آمدند. حزام بن خالد با شنیدن این رؤیای صادقه دخترش خوشحال شد و به او مژده داد: «لَقَدْ حَقَّقَ اللّهُ رُؤْیاکِ یا بُنَیَّتِی فَاَبْشِرِی بِسَعادَةِ الدُّنِیا وَالاْآخِرَةِ؛ دخترم مطمئنا خدای [تبارک و تعالی]، رؤیای تو را به حقیقت مبدل ساخت و سعادت دنیا و آخرت بر تو بشارت باد!» سپس به همسرش شمامه گفت: «آیا دخترمان فاطمه را شایسته همسری امیر مؤمنان علیه السلام می دانی؟ بدان که خانه او خانه وحی، نبوت، علم، حکمت، ادب و اخلاق است. اگر دخترت را، لایق این خانه می دانی، این وصلت مبارک را بپذیریم!» همسرش گفت: «ای حزام! به خدا سوگند! من او را خوب تربیت کرده ام و از خدای متعال خواستارم که او واقعا سعادتمند شود. پس او را به مولایم علی بن ابی طالب علیه السلام تزویج کن.» در نتیجه، آنان با سربلندی و افتخار به عقیل پاسخ مثبت دادند و پیوندی همیشگی بین وی و مولای متقیان، علی بن ابی طالب علیه السلام برقرار شد. امام علی علیه السلام در همان آغاز زندگی مشترک، فاطمه کلابیه را که هنوز دختری جوان بود، دارای کمال عقل، ایمانی عمیق و استوار، اخلاق و صفات عالی و خصلتهای نیکو مشاهده کرد و مقدم او را گرامی داشت و از صمیم قلب در حفظ حرمتش کوشید. حضرت امّ البنین علیهاالسلام نیز آیین همسرداری را به نحو شایسته ای انجام داد و افزون بر تربیت فرزندان صالح، اوج وفاداری اش را به امام نشان داد. او بعد از شهادت حضرت علی علیه السلام با آنکه جوان و از زیبایی ویژه ای برخوردار بود تا پایان عمر به احترام همسر والاقدرش، ازدواج نکرد. معرفت به مقام اهل بیت علیهم السلام بدون تردید امّ البنین علیهاالسلام ، از زنان بافضیلت و عارف به حق اهل بیت علیهم السلام بود. وی محبتی خالصانه به آنان داشت و خود را وقف دوستی ایشان کرده بود. آنان نیز برای او جایگاهی والا و موقعیتی ارزنده قائل بودند. امّ البنین علیهاالسلام هنگام برگشت کاروان کربلا به سوی مدینه به بشیر گفت: «ای بشیر! از ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام برایم بگو.» بشیر، خبر شهادت چهار فرزندش را به او داد. وی گفت: «قَطَّعْتَ نِیاطَ قَلْبِی، اَخْبِرْنِی عَنْ اَبِی عَبْدِ اللّه علیه السلام اَوْلادِی وَمَنْ تَحْتَ الْخَضْراءِ کُلُّهُمْ فَداءً لاَِبِی عَبْدِ اللّهِ الْحُسَیْن علیهاالسلام ...؛ [ای بشیر! با این خبر ناگوار،] بندهای دلم را پاره کردی. از حسین برایم خبر بده. فرزندانم و هر آنچه در زیر آسمان کبود است، فدای ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام باد.» بشیر گفت: «خداوند به سبب مصیبت مولایمان امام حسین علیه السلام به شما پاداش بزرگ عنایت کند.» این سخنان امّ البنین علیهاالسلام نیروی ایمان و مقدار پیروی او را از امام حسین علیه السلام نشان می دهد. همچنین، این سخن امّ البنین علیهاالسلام که «اگر حسین علیه السلام زنده باشد؛ کشته شدن چهار فرزندم اهمیت ندارد»، درجه بلند دیانت او را آشکار می سازد. محبت بی شائبه امّ البنین علیهاالسلام در حق فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله و فداکاریهای فرزندان او در راه سید الشهداء علیه السلام ، در این دنیا نیز مؤثر بود. اهل بیت عصمت و طهارت در احترام و بزرگداشت آنان کوشیدند و از قدردانی نسبت به آنان چیزی فروگذار نکردند. مادری مهربان برای فرزندان زهرا علیهاالسلام امّ البنین علیهاالسلام تلاش می کرد جای خالی مادر را در زندگی فرزندان حضرت زهرا علیهاالسلام به ویژه دو سبط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام پر کند. فرزندان رسول خدا صلی الله علیه و آله در وجود این بانوی پارسا، مادر خود را می دیدند و رنج فقدان مادر را کم تر احساس می کردند. امّ البنین علیهاالسلام ، فرزندان دخت گرامی رسول اکرم صلی الله علیه و آله را بر فرزندان خود ـ که نمونه های والای کمال بودند ـ مقدم می داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجّه آنان می کرد. امّ البنین با درک عظمت آنان به خدمتشان قیام کرد و در این راه از بذل آنچه در توان داشت دریغ نورزید. همان روز که پای در خانه مولا علی علیه السلام گذاشت، حسنین علیهماالسلام هر دو بیماری داشتند و درک
بستر افتاده بودند؛ اما نو عروس خاندان ابو طالب علیه السلام به محض آنکه وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالَم وجود رسانید و همچون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت. نوشته اند حضرت امّ البنین علیهاالسلام وقتی به خانه حضرت علی علیه السلام آمد، به آن حضرت، پیشنهاد کرد او را به جای فاطمه ـ که اسم قبلی و اصلی وی بود ـ با کنیه اش «امّ البنین» صدا زند تا حسنین علیهماالسلام با شنیدن نام فاطمه، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات تلخ گذشته در ذهنشان تداعی نشود و رنج بی مادری آنها را نیازارد. تربیت فرزندان صالح امّ البنین در منزل امام علی علیه السلام دارای چهار پسر به نامهای عباس، عبد اللّه، عثمان و جعفر شد که سرور همه آنان حضرت عباس علیه السلام است که در چهارم شعبان سال 26 هجری در مدینه متولد شد. هر یک از این چهار جوان تربیت یافته در مکتب امّ البنین علیهاالسلام ، در مرحله نخست از اوصاف والای پدر گرامی شان علی علیه السلام تأثیر پذیرفته بودند و در مرحله بعد از مادر با کمال خود ادب و ایثار را فرا گرفته بودند. هر یک از آنان به تنهایی اسوه رشادت، نجابت، شرافت، جوانمردی، اخلاق و کمالات انسانی بودند. در هنگام شهادت مولای متقیان حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام فرزند بزرگ امّ البنین، عباس بن علی علیه السلام در حدود چهارده سال سن داشت و برادرانش از او کم سن تر بودند. بعد از آن، فداکاری مادر بزرگوارشان و رهنمودهای حسنین علیهماالسلام چراغ راه آنان بود. این زن فداکار و ایثارگر، جوانی و نیروی خویش را با تمام وجود، صرف تربیت و حفظ فرزندان مولای متقیان کرد و بسان مادری مهربان و دلسوز در خدمت آنها بود. همه فرزندان امّ البنین به شایسته ترین وجه تربیت شدند و در نهایت با کمال عشق و علاقه در راه اعتلای کلمه حق و در رکاب امام به حق، هستی خود را تقدیم کردند.بستر افتاده بودند؛ اما نو عروس خاندان ابو طالب علیه السلام به محض آنکه وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز عالَم وجود رسانید و همچون مادری مهربان به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت. نوشته اند حضرت امّ البنین علیهاالسلام وقتی به خانه حضرت علی علیه السلام آمد، به آن حضرت، پیشنهاد کرد او را به جای فاطمه ـ که اسم قبلی و اصلی وی بود ـ با کنیه اش «امّ البنین» صدا زند تا حسنین علیهماالسلام با شنیدن نام فاطمه، به یاد مادر خویش، فاطمه زهرا علیهاالسلام نیفتند و در نتیجه، خاطرات تلخ گذشته در ذهنشان تداعی نشود و رنج بی مادری آنها را نیازارد. تربیت فرزندان صالح امّ البنین در منزل امام علی علیه السلام دارای چهار پسر به نامهای عباس، عبد اللّه، عثمان و جعفر شد که سرور همه آنان حضرت عباس علیه السلام است که در چهارم شعبان سال 26 هجری در مدینه متولد شد. هر یک از این چهار جوان تربیت یافته در مکتب امّ البنین علیهاالسلام ، در مرحله نخست از اوصاف والای پدر گرامی شان علی علیه السلام تأثیر پذیرفته بودند و در مرحله بعد از مادر با کمال خود ادب و ایثار را فرا گرفته بودند. هر یک از آنان به تنهایی اسوه رشادت، نجابت، شرافت، جوانمردی، اخلاق و کمالات انسانی بودند. در هنگام شهادت مولای متقیان حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام فرزند بزرگ امّ البنین، عباس بن علی علیه السلام در حدود چهارده سال سن داشت و برادرانش از او کم سن تر بودند. بعد از آن، فداکاری مادر بزرگوارشان و رهنمودهای حسنین علیهماالسلام چراغ راه آنان بود. این زن فداکار و ایثارگر، جوانی و نیروی خویش را با تمام وجود، صرف تربیت و حفظ فرزندان مولای متقیان کرد و بسان مادری مهربان و دلسوز در خدمت آنها بود. همه فرزندان امّ البنین به شایسته ترین وجه تربیت شدند و در نهایت با کمال عشق و علاقه در راه اعتلای کلمه حق و در رکاب امام به حق، هستی خود را تقدیم کردن @mooezee
گوشه ای از فضایل حضرت زهرا (س)   برترین بانوی جهان در روایات فراوانی که در منابع معروف اهل سنت آمده تصریح شده است که فاطمه زهرا(س) افضل زنان جهان بود، آن سخنی است که پیغمبر اکرم(ص) آن را به تعبیرات مختلف بیان فرموده است: «اِنَّ اَفْضَلَ نِساءِ اَهْلِ الْجَنَّةِ خَدیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِد، وَ فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّد، وَ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرانَ، وَ آسِیَةُ بِنْتُ مُزاحِم; برترین زنان بهشت خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمّد، و مریم دختر عمران، و آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون»)  بانوی بهشتی نخستین سنگ بنای وجود انسان، انعقاد نطفه اوست، چرا که به هر حال نطفه است که قسمت مهمی از ارزش‌های وجودی انسان را در بر دارد، و به همین دلیل در روایات اسلامی دستورهای زیادی وارد شده که این سنگ زیر بنا درست نهاده شود. هنگامی که به تاریخ زندگی بانوی اسلام فاطمه زهرا(علیها السلام) مراجعه می‌کنیم می‌بینیم او در این زمینه یک وضع استثنائی دارد که در تاریخ شخصیت‌های بزرگ جهان اعم از مرد و زن بی نظیر است، بهتر است این سخن را از زبان پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بشنویم: ابن عباس می‌گوید: پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) زیاد فاطمه را می‌بوسید، روزی عایشه عرض کرد: شما زیاد فاطمه را می‌بوسید؟ رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود: (این دلیلی دارد) در شب معراج هنگامی که جبرئیل مرا وارد بهشت کرد، از تمام میوه‌های بهشتی به من داد، و از عصاره آنها نطفه فاطمه در رحم خدیجه منعقد شد. «فَاِذَا اشْتَقْتُ لِتِلْکَ الثِّمارِ قَبَّلْتُ فاطِمَةَ فَاَصَبْتُ مِنْ رائِحَتِها جَمِیعَ تِلْکَ الثِّمارِ الَّتی اَکَلْتُها;  هنگامی که مشتاق آن میوه‌های بهشتی می‌شوم، فاطمه را می‌بوسم و از بوی او بوی تمام آن میوه‌ها را که در آن شب خوردم استشمام می‌کنم».    فاطمه(علیها السلام) محبوب ترین افراد نزد پیامبر(صلی الله علیه وآله) در حدیثی از زبان عایشه می‌خوانیم که می‌گوید: «ما رَاَیْتُ اَحَداً اَشْبَهَ کَلاماً وَ حَدِیثاً مِنْ فاطِمَةَ بِرَسُولِ اللهِ(صلی الله علیه وآله) وَ کانَتْ اِذا دَخَلَتْ عَلَیْهِ رَحَّبَ بِها، وَ قامَ اِلَیْها، فَاَخَذَ بِیَدِها فَقَبَّلَها، وَ اَجْلَسَها فِی مَجْلِسِهِ;() من هیچ کس را در سخن گفتن از فاطمه شبیه‌تر به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) ندیدم، هنگامی که وارد بر پدر می‌شد به او خوش آمد می‌گفت، و در برابر دخترش فاطمه بر می‌خاست، دست او را می‌گرفت و می‌بوسید، و او را در جای خود می‌نشاند ام از این بانوی بزرگ چه درسی می توان گرفت؟ عبدالمهدی: حضرت زهرا(س) به شوهرخود فرمودند یاعلی من در زندگی به توخیانت نکردم، به تودروغ نگفتم وهمیشه با تو همراه بودم  و مخالفتی با حرف تو نکرده ام. به عبارتی حضرت زهرا(س) بر سه محور امانت، صداقت و اطاعت در زندگی تاکید کردند که اگر فقط این سه مطلب در زندگی های جوانان امروز  رعایت می شد، طلاقی وجود نداشت @mooezee
زنان گوهر عالمند اگر خودشان قدر خودشان رابدانند اولین کسی که با دیکتاتوری عظیم فرعون دلیرانه به پا خواست... یک مرد نبود بلکه یک زن بود....(بانو آسیه) *اولین کسی که مکه و کعبه* *را آباد کرد مرد نبود بلکه یک* *زن بود....(بانو هاجر* ) اولین کسی که از مبارکترین آب روی زمین زمزم نوشید مرد نبود بلکه یک زن بود...(هاجر خاتون) *اولین کسی که به محمد* *المصطفیﷺ ایمان آورد مرد نبود بلکه یک زن بود... (بانو خدیجه)* اولین کسی که خونش برای اسلام ریخته شد و شهید شد یک مرد نبود بلکه یک زن بود....(بانو سمیه) *اولین کسی که مالش را در* *راه اسلام داد یک مرد نبود* *بلکه زن بود....(بانو خدیجه* ) اولین کسی در قرآن که خداوند از بالای هفت آسمان به حرفش گوش داد یک زن بود نه مرد...(سوره مجادله آیه 1) اولین کسی که سعی صفا* *و مروه را انجام داد یک مرد* *نبود بلکه زن بود....(بانو هاجر)* اولین زنی که با همه مخالفتها وارد معبد اورشلیم شد مریم بود تنها کسی که به حمایت از* *شوهر و امامش میخ در به* *تنش فرو رفت و دم نزد و شفیع گنهکاران در روز قیامت است زهرا بود* اکنون میلیونها حاجی باید حرکات آن زن را انجام دهند وگرنه حج آنها قبول نمی شود..... واما کسی که کاخ یزید را* *به لرزه دراورد مرد نبود زینب* *بود زینب به کانال ما بپیوندید @mooezee
. ماه رجب ماهی است که سالّک امید آمدن آن را دارند و و از ماه های قبل برای آمدن ماه رجب روز شماری میکنند. این حالت انتظار و ترقّب برای آمدن ماه رجب خیلی حالت مهمّی است. به طوری که این حالت انتظار و ترقّب از ذکر و وِرد و سائر اعمال عبادی مهمتر است. حالت انتظار یعنی وقتی انسان میخواهد وارد ماه رجب شود، با یک نفْس و روحیّه و حال و هوائی وارد شود که گویا به پذیرایی خدا میرود. این حالت از اعمال مهمتر است؛ چون آنچه به انسان میرسد به واسطۀ نیّت است و آن نیّت است که باعث انوار و فیوضات الهی میشود . سالک باید قبل از رسیدن ماه رجب، مراقبه و توجّه خود را تقویت کند و بیشتر کند. سالک باید تفکّرات خود را مرور کند و ببیند آیا به آنچه تا به حال فکر مى کرده، درست بوده است؟ آیا به آنچه راجع به دیگران فکر مى کرده است و آن راهى که تا به حال مى رفته است، صحیح بوده است یا خیر؟ اگر توانست سى درصد تغییر بدهد، همان سى درصد را تغییر بدهد! اگر توانست بیست درصد را تغییر بدهد، همان بیست درصد به نفع اوست، بیست درصد خودش را اصلاح کند. اگر توانست صددرصد که دیگر آن نوٌر علی نور است . ورود در ماه هاى حرام و ماه هایى که مشمول عنایت و لطف خاصّ پروردگار است، آدابى و شرایطى دارد. شما وقتى به دیدن یک نفر مى روید، با همان لباسى که در منزل است که نمى روید. لباس مى پوشید، حمّام مى روید، عطر مى زنید، خود را آماده مى کنید، اینکه چه صحبتی بکنید، و چگونه تکلّم کنید... ماه رجب هم از دیدگاه اولیاء الهى یک همچنین خصوصیتى دارد؛ لذا مى فرمودند: بهترین کار براى سالک این است که قبل از ماه، توبه کند. غسل توبه و غسل استخاره انجام دهد و بعد از دو رکعت نماز، سر به سجده بگذارد و صد مرتبه " أَسْتَخِيرُ اللّٰه بِرَحْمَتِهِ " بگوید. یعنى خدایا من خودم را براى ورود در این ماه مى خواهم آماده کنم، دست و پاى خودم را مى خواهم جمع کنم، وضع خودم را مى خواهم درست کنم و حساب خودم را مى خواهم با تو تصفیه کنم، و عبد باشم. . .دستور العمل توبه آن است که غسل کند و وضو بگیرد و چهار رکعت نماز گزارد؛ در هر رکعت حمد یک مرتبه، و " قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ " سه مرتبه ، و معوذتين ( ناس و فلق ) یک مرتبه ، پس استغفار کند هفتاد مرتبه و ختم کند استغفار را به " لا حَول و لا قوَّةَ إلّا بِالله العَليِّ العَظيم " ، پس بگوید: " یا عَزيزُ يا غفّار، اِغفِر لي ذُنوبي و ذُنوبَ جَميعِ المُؤمنينَ و المُؤمناتِ، فإنَّه لايَغفِر الذُنوبَ الا انت
فضیلت لیله الرغائب اعمال_لیله_الرغائب (شب جمعه اول ماه رجب) بدان كه اولين شب جمعه ماه رجب را «ليلة الرغاب» (يعنى شب دلدادگان) مي گويند و براى آن عملى با فضيلت بسيار از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله وارد شده كه آن را سيّد در كتاب «اقبال» و علاّمه حلى در «اجازه بنى زهره» نقل كرده اند، بعضى از فضيلت آن اينكه به سبب انجام آن گناهان بسيار آمرزيده مى شود، و نيز نمازى در آن وارد شده كه هركه آن را به جاي آورد هنگام شب اوّل قبرش حق تعالى ثواب آن را به نيكوترين صورت و با روى گشاده و درخشان و زبانى گويا به سوي او مي فرستد، پس به او مي گويد: اى حبيب من تو را بشارت باد كه از هر شدّت و سختى نجات يافتى، بنده مي گويد: تو كيستى؟ به خدا سوگند من چهره اى زيباتر از چهره تو نديدم، و سخنى شيرين تر از سخن تو نشنيدم، و بويى بهتر از بوي تو نبوييدم! ! پاسخ مي دهد: من ثواب آن نمازم كه در فلان شب، از فلان ماه، از فلان سال به جاى آوردي، امشب نزد تو آمدم تا حقّت را ادا كنم، و مونس تنهايى تو باشم، و هراس را از تو برگيرم و هنگامي كه در صور (شيپور قيامت) دميده شود، در عرصه قيامت سايه اى بر سرت خواهم افكند، پس خوشحال باش كه خير هرگز از تو جدا نخواهد شد. كيفيت اين نماز چنين است: اولين پنجشنبه ماه رجب را روزه مي دارى، چون شب جمعه داخل شود، ما بين نماز مغرب و عشاء دوازده ركعت نماز بجاى مى آورى، هر دو ركعت با يك سلام، به اين ترتيب كه در هر ركعت يك مرتبه سوره «حمد» و سه مرتبه «سوره قدر» و دوازده مرتبه «سوره توحيد» مي خوانى و هنگامى كه از نماز فارغ شدى هفتاد مرتبه مى گويى: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ وَ عَلَى آلِهِ [وَ آلِ مُحَمَّدٍ] . خدايا! بر محمّد پيامبر درس ناخوانده و خاندانش درود فرست سپس به سجده مي روى و هفتاد مرتبه مي گويى: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ پاك و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح آنگاه سر از سجده بر مي دارى و هفتاد مرتبه مى گويى: رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ تَجَاوَزْ عَمَّا تَعْلَمُ، إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيُّ الْأَعْظَمُ پروردگارا! مرا بيامرز و بر من مهرورز و از آنچه از من مي دانى بگذر، تو خداى برتر و بزرگ ترى دوباره به سجده مى روى و هفتاد مرتبه مى گويى: سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلائِكَةِ وَ الرُّوحِ پاك و منزّه است پروردگار فرشتگان و روح سپس حاجت خود را مي طلبى كه به خواست خدا برآورده خواهد شد. منبع :مفاتیح الجنان @mooezee
چند عمل مشترک در ماه رجب رسول خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود: هر کس در ماه رجب صد مرتبه بگوید: «أَسْتَغْفِرُ اللّهَ الَّذِی لا إلهَ إِلاّ هُوَ، وَحْدَهُ لا شَرِیکَ لَهُ وَأَتُوبُ إِلَیْهِ» و در پایان صدقه اى بدهد، خداوند کارش را به رحمت و مغفرت پایان دهد و هر کس چهارصد مرتبه آن را بگوید فضیلت شهیدان را دارد. همچنین رسول خدا (صلى الله علیه وآله) فرمود: کسى که در ماه رجب هزار مرتبه «لا اِلهَ اِلاَّ اللّه» بگوید، خداوند عَزَّ وَجَلَّ برای او صدهزار حسنه بنویسد و براي او صد شهر در بهشت بنا فرمايد. در روایتى آمده است: «هر کس در ماه رجب، در وقت صبح، هفتاد مرتبه و شبانگاه نیز هفتاد مرتبه بگوید: «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَأَتُوبُ اِلَیْهِ» و پس از آن، دستها را بلند کند و بگوید: «أَللّهُمَّ اغْفِرْ لی وَتُبْ عَلَىَّ» اگر در همان ماه رجب بمیرد، خداوند از او راضى خواهد بود. در طول این ماه هزار مرتبه بگوید: «اَسْتَغْفِرُ اللّهَ ذَاالْجَلالِ وَالاْکْرامِ مِنْ جَمیعِ الذُّنُوبِ وَالاْثامِ» تا خداوند رحمان وى را بیامرزد. منبع: مفاتیح‌الجنان
وَ قَالَ الصَّادِقُ ع إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ نَادَی مُنَادٍ فِی بُطْنَانِ الْعَرْشِ أَیْنَ الرَّجَبِیُّونَ فَیَقُومُ أُنَاسٌ یُضِیءُ وُجُوهُهُمْ لِأَهْلِ الْجَمْعِ عَلَی رُءُوسِهِمْ تِیجَانُ الْمَلِکِ مُکَلَّلَةً بِالدُّرِّ وَ الْیَاقُوتِ مَعَ کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ أَلْفُ مَلَکٍ عَنْ یَمِینِهِ وَ أَلْفُ مَلَکٍ عَنْ یَسَارِهِ....... ثُمَّ قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع هَذَا لِمَنْ صَامَ شَیْئاً مِنْ رَجَبٍ وَ لَوْ یَوْماً وَاحِداً فِی أَوَّلِهِ أَوْ فِی وَسَطِهِ أَوْ فِی آخِرِه امام صادق علیه‌السلام می فرماید: «روز قیامت منادی از درون عرش ندا می‌دهد کجایند رجبیون( اهل ماه رجب)؟ گروهی برمی‌خیزند که چهره‌ هایشان برای مردم محشر می‌درخشد، بر سرشان تاج پادشاهی آکنده از مروارید و یاقوت است. همراه هر یک از ایشان هزار فرشته از سوی راست و هزار فرشته از سوی چپ ایستاده‌اند..... سپس امام صادق(ع) می فرماید: این پاداش کسی است که چیزی از ماه رجب را روزه بگیرد، هر چند یک روز از دهه اول یا دوم یا آخر آن باشد.» . وسائل الشیعه، ج 7، ص 355.
معجزه امام هادی (ع) در بین شیرها زمان متوکل عباسی🏴 در عهد متوکل، زنی در خراسان ادعا کرد که من زینب کبری، دختر حضرت فاطمه‌ی زهرایم و از همین‌رو عده‌ای از دور و نزدیک دور او جمع شده بودند و از اطراف، مرد و زن به دیدن او می‌آمدند و تحف و هدایا برای او می‌آوردند و از او التماس دعا می‌کردند. این خبر به متوکل رسید، پس آن زن را فراخواند و به او گفت: «زینب، دختر امیرمؤمنان در صدر اسلام می‌زیسته و در سیصد سال قبل در زمان یزید از دار دنیا رفته است ولی تو جوانی و حتی پیر هم نشده‌ای!» آن زن گفت: «من زینب کبری هستم، جدم رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در حق من دعا کرده است و در نتیجه هر چهار سال (و طبق نقلی هر پنجاه سال) جوانی به من برمی‌گردد!» متوکل به ناچار سادات بنی‌هاشم و رؤسای قریش را احضار کرده و با آنان در این مورد به تبادل نظر پرداخت. آنان به اتفاق گفتند: «زینب علیهاالسلام دختر امیرمؤمنان(علیه‌السلام) در تاریخ فلان و روز فلان از دنیا رفته است و ادعای این زن پوچ و بی‌معناست.» زن سوگند یاد کرد که در گفتارش صادق است و گفت: «تا این زمان کسی از حال من مطلع نبوده و مردم نمی‌دانستند که من مرده‌ام یا زنده‌ام ولی اکنون از روی ضرورت و فقر، خود را آشکارا معرفی کرده‌ام.» «فتح بن خاقان» وزیر متوکل گفت: «ابن الرضا (حضرت هادی علیه‌السلام) را طلب نما تا او مشکل را حل نماید.» در آن زمان حضرت هادی (علیه‌السلام) در سامرا زندانی بود، پس او را احضار کرد و حکایت آن زن را برای او نقل کرد. حضرت (علیه‌السلام) فرمود: «این زن دروغ می‌گوید و حضرت زینب (علیهاالسلام) وفات یافته است.» متوکل گفت: «این سخن را دیگران هم گفتند، دلیل شما بر دروغگو بودن این زن چیست؟» حضرت فرمود: «من این زن را از فرزندان فاطمه (علیهاالسلام) نمی‌دانم و نسب او را زیر سؤال می‌برم.» زن گفت: «اگر تو در نسب من شک داری من هم در اینکه تو فرزند پیامبری شک دارم.» حضرت رو به متوکل کرد و فرمود: «خداوند گوشت فرزندان حضرت زهرا (علیهاالسلام) را بر حیوانات درنده حرام کرده است، اگر او در ادعای خود صادق است می‌توانید وی را در میان حیوانات وحشی بیاندازید تا حقیقت معلوم شود.» زن دروغگو گفت: «من از پدرم و مادرم حضرت علی (علیه‌السلام) و حضرت فاطمه (علیهاالسلام) این کلام را نشنیده‌ام و قبول ندارم. حیوان درنده هر که را ببیند می‌درد. شما می‌خواهید مرا بکشید!» امام (علیه‌السلام) فرمود: «در میان این جمعیت عده‌ای از اولاد حضرت حسن (علیه‌السلام) و حضرت حسین (علیه‌السلام) حاضرند، هرکدام را می‌خواهید نزد حیوانات درنده اندازید تا واقعیت سخن معلوم شود.» سادات بنی‌فاطمه از شنیدن این پیشنهاد به شدت وحشت کردند و رنگ از روی آنان پرید. «علی بن جهم» یکی از منکرین امام به متوکل گفت: «چرا ابن الرضا (حضرت هادی علیه‌السلام) می‌خواهد دیگران را به چنگ شیر اندازد، اگر راست می‌گوید خودش به میان حیوانات درنده داخل شود.» متوکل از این سخن بسیار خوشحال شد و با خود گفت: «عجب اسبابی فراهم آمد. هم اکنون ابن الرضا طعمه‌ی شیرها می‌شود و مقصر مرگ خود خواهد شد و خیال ما از بابت او راحت می شود.» پس گفت: «یا ابالحسن! چرا شما خودتان داوطلب این کار نمی‌شوید؟» فرزند معصوم زهرا (علیهاالسلام) فرمود: «حرفی ندارم و خود به میان درندگان می‌روم.» پس نردبانی آوردند و حضرت را از آن طریق به زیرزمینی که شیرهای درنده را در آنجا نگاه می‌داشتند وارد کردند. مردم بسیاری برای تماشا جمع شدند و دشمنان شادمان بودند که هم اکنون درندگان امام را پاره‌پاره می‌کنند. حضرت از نردبان فرود آمد و در وسط آن محل ایستاد. شش قلاده شیر قوی‌پنجه که در آن موضع بودند برخاستند و با سرعت به جانب حضرت دویدند و خود را به خاک انداخته و دست‌های خود را کشیدند و سرهای خود را به نشانه‌ی تسلیم و تواضع روی دستهای خود گذاشتند و دم خود را حرکت می‌دادند! حضرت (علیه‌السلام) دست مبارک بر سر آنان می‌کشید و آنها را نوازش می‌کرد و آنگاه اشاره کرد که برخیزید و بروید. پس شیرها یکایک برخاستند و کمی دورتر ایستادند. امام هادی (علیه‌السلام) در آن میان به نماز ایستاد و در نهایت اطمینان دو رکعت نماز خواند. متوکل چون این کرامات شگفت را ملاحظه کرد گفت: «تا این خبر منتشر نشده، فوراً امام را خارج کنید چرا که در غیر اینصورت موجب خواهد شد فضائل او بر سر زبانها رائج شود.» آنگاه گفت: «ای پسر رسول خدا! شکر خدا که درستی سخنت بر همگان واضح شد، اکنون به نزد ما تشریف آورید.» شیرهای درنده متواضعانه تا پای پله‌ها حضرت را بدرقه می‌کردند، امام (علیه‌السلام) چون خواست از نردبان بالا رود یکی از شیرها همچنان سر خود را به قدم‌های امام (علیه‌السلام) می‌مالید و همهمه می‌کرد. حضرت (علیه‌السلام) سخنی به آن شیر گفت و به دست اشاره کرد که برگرد و آن شیر نیز بازگشت، آنگاه امام (علیه‌السلام) از آن میان خارج شد. متوکل پرسید
: «آن شیر آخری چه می‌گفت؟» فرمود: «آن شیر شکایت داشت و می‌گفت: «من پیر شده‌ام و دندانهایم ریخته است، هرگاه طعمه‌ای به میان ما می‌اندازند شیرهای دیگر که جوانند زودتر می‌خورند و سیر می‌شوند و من گرسنه می‌مانم، شما سفارش کنید که شیرها مرا مراعات کنند.» من نیز سفارش او را کردم.» وزیر که هنوز در تیرگی‌های غفلت غرق بود گفت: «خوب است که این سخن را نیز تجربه کنیم.» پس متوکل دستور داد که طعمه‌ای نزد شیرها انداختند، در آن حال هیچ کدام از شیرها بر سر طعمه نرفت مگر همان شیر پیر که آمد و سیر غذا خورد و برگشت، آنگاه سایر شیرها به سوی طعمه حمله کردند. حضرت (علیه‌السلام) فرمود: «ای خلیفه! این زن دروغگو از ما نیست و اگر خود را فرزند علی (علیه‌السلام) و فاطمه (علیهاالسلام) می‌داند پس او نیز به میان حیوانات درنده رود.» متوکل به او گفت: «اکنون نوبت توست.» زینب کذابه گفت: «این مرد ساحر و جادوگر است و شیرها را جادو کرده است، ولی من علم سحر نمی‌دانم.» متوکل با عصبانیت دستور داد تا او را به میان درندگان اندازند. در اینجا آن زن به فریاد گفت: «من دروغ گفتم، فقر و گرفتاری مرا مجبور ساخت که اینگونه ادعا کنم.» مادر متوکل چون صدای ناله و گریه‌ی آن زن را شنید دلش به رحم آمد و از او شفاعت کرد. متوکل در آخر امر نمود که او را به الاغی سوار کنند و در کوچه‌ها بگردانند و او خود همواره فریاد می‌زد: «انا زینب الکذابه.» «منم آن کسی که به دروغ خود را زینب کبری معرفی می‌کرد.» [۱] . برگرفته از دانشنامه امام هادی(ع) به قلم تعدادی از نویسندگان پی نوشت ها: (۱) مناقب آل ابیطالب، ابن شهر آشوب، ج ۴، ص 
فضیلت ماه رجب در کلام امام کاظم علیه السلام قَالَ موسی‌بن‌جعفر«ع»: رَجَبٌ شَهْرٌ عَظِيمٌ يُضَاعِفُ اللَّهُ فِيهِ الْحَسَنَاتِ وَ يَمْحُو فِيهِ السَّيِّئَاتِ مَنْ صَامَ يَوْماً مِنْ رَجَبٍ تَبَاعَدَتْ عَنْهُ النَّارُ مَسِيرَةَ مِائَةِ سَنَةٍ وَ مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة.(۱) ماه رجب، ماه بزرگى است كه در آن حسنات چند برابر و گناهان در آن محو می شود. كسى كه يك روز در ماه رجب روزه بگيرد، آتش جهنّم به اندازه يك‌صدسال از او فاصله می گيرد، و كسى كه سه روز در آن ماه روزه بگيرد، بهشت براى او واجب می شود. امام موسى بن جعفر علیه السلام: «رَجَبٌ نَهَرٌ فِي الْجَنَّةِ أَشَدُّ بَيَاضاً مِنَ اللَّبَنِ وَ أَحْلَى مِنَ الْعَسَلِ مَنْ صَامَ يَوْماً مِنْ رَجَبٍ سَقَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ ذَلِكَ النَّهَر».(۲) رجب، نام رودى است در بهشت كه از شير سپيدتر و از عسل شيرين تر است، كسى كه يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد خداوند متعال از (زلال جارى) آن رود به او می نوشاند. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۵۴. به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
میلاد امام جواد علیه السلام مبارک الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلی ثَلاثِ خِصال: تَوْفیق مِنَ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ. امام محمد تقی جواد الائمه - علیه السلام - فرمود: مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظی از درون خود، قبول و پذیرش نصیحت کسی که او را نصیحت نماید. «بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۶۵ ، لطفا به کانال ما بپیوندی @mooezee
حضرت امام محمدتقي(ع) امام نهم، در سال195 قمری در مدينه ي منوره به دنيا آمد. ابوجعفر، كنيه و جواد، تقي، قانع، مرتضي و نجيب از القاب آن امام همام مي باشند. آن حضرت در 8 سالگي و در زمان مأمون به امامت رسيد و در عصر معتصم عباسي در 25 سالگي به شهادت رسید. فرزندان امام جواد(ع) را چهار تن ذكر كرده اند. آن امام بزرگوار، از محبوبيت فوق العاده اي در ميان مردم برخوردار بود. و به واسطه ي بخشندگي زيادي كه داشت به جواد به معناي بخشنده مشهور شد. خانه ي امام جواد(ع) پناهگاه نيازمنداني بود كه از هر سو نا اميد شده و به مساعدت امام چشم دوخته بودند. در دوران امام جواد(ع) حوزه ي نفوذ اسلام، پهنه ي گسترده اي را شامل مي شد. اين امر زمينه را براي انتقال و نشر آراء مختلف فراهم آورد و باب مباحثه و گفت و گو بين انديشمندان مسلمان و غيرمسلمان را باز كرد. در اين ميان، آن امام به عنوان يادگار پيامبر اسلام(ص)، از هر فرصتي بهره مي برد تا مردم را با علوم و معارف والاي اسلامي آشنا سازد و از نفوذ انديشه هاي غير الهي جلوگيري كند. @mooezee
طلبه‌ای که به لوستر‌های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده : یکى از طلبه‌هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى‌کنار ضریح مطهّرحضرت‌امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرضه مى‌دارد : شما این لوسترهاى‌قیمتى و قندیل‌هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده‌اید ، در حالى که‌من براى اداره امور معیشتم در‌تنگناى شدیدى هستم ؟! شب امیرالمؤمنین (علیه السلام) رادرخواب مى‌بیند که آن حضرت به او مى‌فرماید : اگر مى‌خواهى‌در نجف‌مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى‌خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى ، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو : به آسمان رود و کار آفتاب کند .  پس از این خواب‌،دوباره به حرم مطهّر مشرف مى‌شود و عرضه مى‌دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى‌دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى‌فرماید : "سخن همان است که گفتم ، اگر در جوار ما با این اوضاع مى‌توانى استقامت ورزى اقامت کن، اگر نمى‌توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان مهاراجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: *(به آسمان رود و کار آفتاب کند)* پس از بیدار شدن و شب را به‌صبح رساندن‌، کتاب‌ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى‌رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى‌کنند تا خود را به هندوستان مى‌رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن مهاراجه را مى‌گیرد ، مردم از این‌که طلبه‌اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى‌کنند !!  وقتى به در خانه آن راجه مى‌رسد در مى‌زند، چون در را باز مى کنند ، مى‌بیند شخصى از پله‌هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى‌شود مى‌گوید: *(به آسمان رود و کار آفتاب کند)* فوراً راجه پیش‌خدمت هایش را صدا مى‌زند و مى‌گوید :"این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى‌اش وى را به حمام ببرید، و او را با لباس‌هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید " مراسم به صورتى نیکو انجام مى‌گیرد ، و طلبه در آن‌عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى‌شود.  فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند، و هر کدام در آن سالن پر زینت درجاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى که کنار دستش بود، پرسید: چه خبر است؟ گفت : مجلس جشن عقد دختر صاحب‌خانه است. پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم‌که وسایل عیش براى آنان آماده است. هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به‌سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند، و او نیز پس‌از احترام‌به‌مهمانان در جاى ویژه خود نشست. نگاه رو به‌اهل مجلس‌کرد و گفت : آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى‌شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به‌این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من واردشده‌مصالحه کردم، و همه مى‌دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى اوعقد مى‌بندم، و شما‌اى عالمان دین، هم‌اکنون صیغه عقد را جارى کنید. چون صیغه جارى‌شد، طلبه که‌در دریایى‌از شگفتى و حیرت فرو رفته بود ، پرسید : شرح این داستان چیست ؟ راجه گفت : من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (علیه السلام) شعرى بگویم ، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم . به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى‌زد، پیش خود گفتم : حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار نگرفته است، لذا باخود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب‌بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم ، و دختر زیباتر خود را به‌عقد اودر آورم. شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ مهاراجه گفت : من گفته بودم : "به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند" طلبه گفت : مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. مهاراجه سجده شکر کرد و خواند : *به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند* *به آسمان رود و کار آفتاب کند* در آستانه میلاد حضرت علی علیه السلام هستیم به جمال نورانی آن حضرت صلوات منبع : کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
عــطیــه رو می‌شـناسـین؟ جالبه بدونید اسم عطیه رو حضرت علی(ع) انتخاب کرد. عطیه‌ عوفی یکی از دوستداران حضرت علی، دانشمند، مفسر و اسلام‌شناس عصر خودش بود جوری که حتی اهل سنت هم او رو مورد اعتماد میدونستن و تاییدش میکردن. اون تفسیر قران رو در پنج جلد نوشته و از شاگردان ابن عباس بود. خطبه فدک رو برای پسر امام حسن نقل کرده و در زیارت اربعین با جابر‌ عبدالله انصاری بود و اولین زائر اربعین محسوب میشه. زمانی که حَجاج ابن یوسف به فرمانروایی رسید، دستور داد عطیه رو دستگیر کنن و به نزدش بیارن. حجاج رو به عطیه کرد و گفت: میدونی در زمان حکومت من، بردن اسم علی(ع) جرمه؟ گفت: میدونم. میدونی در زمان من کسی پسربچه دنیا بیاره و اسم بچه‌‌شو علی یا از مشتقات علی بذاره جرمه؟ گفت: میدونم. میدونستی کسی اگه حتی تو چاردیواری خونه‌ش فضائل علی رو برای خانواده‌ش بگه، من اون خونه رو بر سرش خراب میکنم؟ گفت: میدونم. حجاج با چکمه لگد زد تو صورت عطیه و گفت پس تو غلط میکنی تو این فضا، فضایل علی رو میگی... صورت عطیه پرخون شد و دماغش شکست. حجاج گفت الان میدم صورت و سرتو بتراشن و گردنتو بزنن. عطیه هیچی نگفت... یه کم که حجاج آروم‌تر شد، گفت: اما اگه یه کاری بکنی از خونت می‌گذرم. عطیه گفت چه کاری؟ حجاج گفت: روز جمعه، تو شلوغی مسجد، قبل از خطبه‌های نمازجمعه، بری بالای منبر جلوی همه مردم علی رو لعن کنی. عطیه گفت باشه این کارو انجام میدم. حجاج گفت واقعا؟ عطیه گفت: بله بالاخره حفظ جون واجبه. حَجاج دستور داد جارچی‌ها جار بزنن همه جمعه بیان نمازجمعه، که عطیه میخواد علی رو لعن کن تاریخ نوشته: اون روز خونه‌ها خالی از سکنه شده بود و همه اومده بودن نمازجمعه. وقتی عطیه از پله‌های منبر میرفت بالا، مردم جیغ میزدن. گریه میکردن که عطیه نکن این کارو. ما حاضریم به جای تو جون بدیم، تیکه تیکه بشیم ولی تــو این کارو نکنی. عطیه گفت واستین تماشا کنین. رفت بالای منبر... بعد از حمد و ثنای خدا، فریاد زد و گفت: پیغمبر فرمود خودم در عرش از خدا شنیدم گفت: عــلیٌ خــیر بــشر... علی بهترین بشره، هرکس ابا کنه کافره... و هیچ کس در این جمع مصداق این روایت نیس جز این ملعون، حجاج‌ابن‌یوسف... این کافره... با این سخن عطیه، همه تکبیر گفتند و ذکر علی گرفتند اما... حجاج دستور داد عطیه رو از منبر کشیدن پایین. موهای سر و محاسنش رو تراشیدن، زبون عطیه رو از پشت سر بیرون کشیدن... سرش رو بریدن و کنار منبر آویزون کردن... تا یه ماه جارچی‌ها جار میزدن، این پاداش کسیه که در زمان حجاج، بگه: عــلی خیر بشر... اینجوری پای علی وایستادن... الان ما راحت به عنوان شیعه زندگی میکنیم. الان راحت فضائل علی(ع) رو میگیم... ولے ڪتڪاشو اونا خوردن... اینجاس که عمیقا از ته دلمون میگیم: الحمدالله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین علی ابن ابی طالب(ع) بگو به عشق حیدر فقط حیدر امیرالمومنین است به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
در الفبا از الف تا حرف یا یعنی علی نقطه آغاز قرآن زیر با یعنی علی آفرینش را علی آغاز و پایان است و بس ابتدا یعنی علی و انتها یعنی علی نوح کشتیبان نمی شد ، نوح کشتی ساز بود کشتی از طوفان گذشت و ناخدا یعنی علی بی علی آتش جهنم با علی آتش بهشت با خلیل الله کرد آتش وفا یعنی علی دستگیر هر اولوالعزم است موسی هم اگر اژدهای معجز آورد از عصا یعنی علی اینکه می گوییم : پیغمبر ، شباهنگام بود در حرا گرم تکلم با خدا یعنی علی گفت : اقرا باسم ربک ، در جواب جبرئیل اینکه گفت احمد علی جان پیش آ ، یعنی علی نفس پیغمبر علی و نفس حیدر مصطفی مرتضی یعنی محمد مصطفی یعنی علی پنج تن زیر کسا جمعند یعنی فاطمه فاطمه در راه حیدر شد فدا یعنی علی هرچه را حیدر بخواهد می پسندد فاطمه هل أتی زهراست آری هل أتی یعنی علی حق علی احمد علی حیدر علی زهرا علی کُلُهُم نورند از این رو‌ مجتبی یعنی علی با شکستن می شود تکثیر هر آئینه ، پس ای برادر ترجمان کربلا یعنی علی به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
فضیلت ماه رجب در کلام امیرالمومنین(ع) حضرت امیرالمؤمنین«ع» می‌فرمایند: هركس يك‌روز از روزهاى نخست يا ميانه يا آخر رجب را روزه بگيرد، خداوند گناهان گذشته و آينده اش را می آمرزد، و هركس سه روز در دهه اول و سه روز در دهه دوم و سه روز در دهه سوم رجب روزه بدارد، گناهان گذشته و آينده اش آمرزيده می شود. و هركس يك شب از شب‌هاى رجب را به عبادت زنده بدارد، خدايش از آتش آزاد می فرمايد و شفاعت او را در مورد هفتاد هزار خطا كار می پذيرد، و هركس در ماه رجب براى خشنودى خداوند صدقه اى بپردازد، خداوند روز قيامت در بهشت با پاداش هايى او را گرامى می دارد كه هيچ چشمی چنان پاداش‌هایی نديده و هيچ گوشی چنان پاداش‌هایی نشنيده و بر هيچ دلى خطور نكرده است. متن روایت: «مَنْ صَامَ يَوْماً مِنْ رَجَبٍ فِي أَوَّلِهِ أَوْ وَسَطِهِ أَوْ فِي آخِرِهِ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ مَنْ صَامَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ مِنْ رَجَبٍ فِي أَوَّلِهِ وَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ فِي وَسَطِهِ وَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ فِي آخِرِهِ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ مَنْ أَحْيَا لَيْلَةً مِنْ لَيَالِي رَجَبٍ أَعْتَقَهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ وَ قَبِلَ شَفَاعَتَهُ فِي سَبْعِينَ أَلْفَ رَجُلٍ مِنَ الْمُذْنِبِينَ وَ مَنْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ فِي رَجَبٍ ابْتِغَاءَ وَجْهِ اللَّهِ أَكْرَمَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي الْجَنَّةِ مِنَ الثَّوَابِ بِمَا لَا عَيْنٌ رَأَتْ وَ لَا أُذُنٌ سَمِعَتْ وَ لَا خَطَرَ عَلَى قَلْبِ بَشَر». روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، ج2 ، ص401. به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
میلاد با سعادت امیر المؤمین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه بر فرزند عزیزش امام زمان سلام الله علیه ، محبین و شیعیان مبارک و فرخنده باد 🌺
مادر علي(ع) در كعبه شب جمعه سيزدهم رجب بانوي بزرگوار ابوطالب(ع) احساس درد كرد ولي با قرائت نامي مخصوص آرامش پيدا كرد. هنگامي كه جناب ابوطالب(ع) خواست زناني از قريش را براي كمك فاطمه بنت اسد(ع) بياورد، از گوشه خانه ندايي رسيد: اي ابوطالب، صبر كن چرا كه دست نجس نبايد ولي خدا را لمس كند. صبح هنگام فاطمه بنت اسد(ع) ندايي شنيد: اي فاطمه به خانه ما بيا. ابوطالب(ع) و پيامبر(ص) آن حضرت را به مسجدالحرام آوردند. عباس بن عبدالمطلب كه به همراه جماعتي در مسجد نشسته بودند، ديدند كه فاطمه(ع) وارد مسجدالحرام شد و در مقابل كعبه ايستاد و نگاهي به سوي آسمان نمود و چنين فرمود: پروردگارا، من به تو و به پيامبران و كتابهايي كه از جانب تو آمده اند ايمان دارم. من كلام جدم ابراهيم خليل را تصديق مي كنم و او بوده كه اين خانه را بنا كرده است. تو را قسم مي دهم و از تو مي خواهم به حق كسي كه اين خانه را بنا كرد و به حق فرزندي كه در شكم من است و با من سخن مي گويد و با گفتارش با من انس مي گيرد، و من يقين دارم كه يكي از آيات و نشانه هاي توست، كه اين ولادت را بر من آسان فرمايي. ناگهان حاضرين در مسجدالحرام ديدند كه ديوار پشت آن سمتي كه در كعبه است شكافته شد و فاطمه بنت اسد(ع) داخل شد. هر چه كردند قفل در كعبه را باز كنند ممكن نشد و دانستند كه حكمت خداوند در كار است. فاطمه بنت اسد(ع) مي فرمايد: هنگامي كه داخل كعبه شدم ديدم حوا، ساره، آسيه، مادر موسي بن عمران و مريم مادر عيسي آمدند. آنان به من سلام كردند: السلام عليك يا وليةالله، و در مقابلم نشستند. آنچه در ولادت خاتم الأنبياء(ص) انجام دادند در ولادت علي بن ابي طالب(ع) نيز انجام دادند، چه اينكه فاطمه بنت اسد(ع) در هنگام ولادت پيامبر(ص) حضور داشت و به ابوطالب(ع) ماجرا را خبر داد. حضرت ابوطالب(ع) قبلا به او فرموده بود: 30 سال صبر كن تا خدا مولودي به تو عنايت كند مثل خاتم الأنبياء(ص) مگر در نبوت كه وصي و وزير او خواهد شد. روز ولادت اميرالمؤمنين(ع) روز جمعه علي بن ابي طالب(ع) مانند خورشيد بر روي سنگ سرخ در گوشه راست كعبه طلوع فرمود. همين كه قدم بر زمين كعبه نهاد، به سجده افتاد و دستها را سوي آسمان بلند نمود و فرمود: اشهد أن لا اله الا الله، و أن محمدا رسول الله و اشهد ان عليا ولي محمد رسول الله، بمحمد يختم الله النبوة و بي يختم الوصية و أنا اميرالمؤمنين: شهادت مي دهم كه خدايي جز الله نيست و محمد(ص) پيامبر خداوند است و علي وصي محمد رسول الله(ص) است. به محمد نبوت ختم مي شود و به من وصايت كامل و تمام مي شود و منم اميرالمؤمنين. سپس فرمود: جاء الحق و زهق الباطل، حق آمد و باطل رفت. در اين هنگام كه وجود سرا پا جودش پاي بر اين عرصه خاكي نهاده بود، بتهايي كه در كعبه بود به صورت به زمين افتادند و آسمانها نوراني شد. شيطان فرياد برآورد: واي بر بتها و بت پرستان از اين فرزند به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
ساده ترین دستورالعمل برای انجام اعمال امّ داوود فهرست اعمال امّ داوود، بر اساس فرموده حضرت صادق علیه السلام اینچنین است: 1)در سه روز ایّام البیض یعنی سه روز سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه رجب روزه بگیر. 2)در روز پانزدهم، هنگام ظهر غسل کن. 3)در هنگام ظهر 8 رکعت نماز نافله ظهر بخوان. 4)نماز ظهر را بخوان. 5)بعد از نماز ظهر، دو رکعت نماز بخوان، 6)بعد از آن دو رکعت نماز، 100 بار بگو: « يَا قَاضِيَ حَوَائِجِ الطَّالِبِينَ!» 7)سپس 8 رکعت نماز نافله عصر بخوان. 8)نماز عصر را بخوان. 9)نمازهایت را با لباس پاک بخوان، و سعی کن در جای خلوتی باشی که کسی بر تو وارد نشود و با تو صحبت نکند. 10)رو به قبله بنشین، 11)سوره حمد را 100 بار، سوره توحید را 100 بار، آیۀالکرسی را 10 بار بخوان. سپس سوره های انعام، بنی اسرائیل(یعنی سوره إسراء)، کهف، لقمان، یس، صافّات، حم سجده، حم عسق، حم دخان، فتح، واقعه، مُلک، ن و القلم، انشقاق(اذاالسماء انشقّت) و تمام سوره های بعد از آن را تا آخر قرآن قرائت کن. توجّه: آخرین بند از اعمال امّ داوود در روایات مختلف به سه شیوه دیگر نیز بیان شده است که ساده ترین آن بدین گونه است که به جای همه سوره ها، فقط 100 بار سوره توحید خوانده شود. مرحوم سید بن طاووس در «اقبال الاعمال» می نویسد: این مورد شاید برای کسانی باشد که مشکلی داشته، یا مسافر بوده، و یا مشغول کارهای مهم دیگری هستند.(بحارالأنوار،ج98،ص399-400 به نقل از اقبال الاعمال) 12)در حالی که رو به قبله نشسته ای، دعای امّ داوود که در «مفاتیح الجنان» آمده است بخوان. 13)سپس سجده کن و دو طرف صورت خود را بر زمین بگذار، و بگو: «اللَّهُمَّ لَكَ سَجَدْتُ وَ بِكَ آمَنْتُ، فَارْحَمْ ذُلِّي وَ فَاقَتِي وَ اجْتِهَادِي وَ تَضَرُّعِي وَ مَسْكَنَتِي وَ فَقْرِي إِلَيْكَ يَا رَبِّ!» 14)بکوش که از چشمانت اشک بریزد، هرچند به اندازه سر مگس باشد، زیرا این اشک، نشانه اجابت است. حضرت صادق علیه السلام فرمود: کسی که این دعا را می خواند، از دعایش فارغ نمی شود مگر آنکه خداوند او را می آمرزد. (اقبال الاعمال، ص162-168/ بحارالأنوار، ج98، ص398-404 به نقل از اقبال الاعمال) به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
۰ گریه جبرائیل بر مصائب حضرت زینب(س) روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب(س) ، امام حسین(ع) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: خداوند به من خواهرى عطا کرده است . پیامبر(ص) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت. حسین(ع) پرسید: براى چه اندوهگین و گریان شدى ؟ پیامبر(ص) فرمود: اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود. تا اینکه روزى جبرائیل نزد رسول خدا(ص) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا(ص) از علت گریه او پرسید، جبرائیل عرض کرد: این دختر (زینب) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس پدرش امیر مومنان و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن(ع) گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد. پیامبر (ص) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب(س) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا(س) از علت آن پرسید. پیامبر(ص) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب(س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بیان کرد. حضرت زهرا(س) پرسید: اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب(س) گریه کند چیست؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود: پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (ع) گریه مى کند. کتاب 200 داستان از فضایل ، مصائب و کرامات حضرت زینب(ع) شهادت بانوی صبر و استقامت حضرت زینب کبری (س) تسلیت به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
*بسم الله الرحمن الرحیم* زینب، آری زینب، یک اسم از چهار حرف، اما همه فضایل انسانیت و همه ارزش‌هایی که خدا در سوره احزاب آیه ۳۵ برای مرد و زن شمرده است. الگوی ایمان و علم و معرفت، اسوه صبر و صداقت و استقامت، نمونه شجاعت، و بانویی که در بلاغت و فصاحت زبان پدر را در دهان داشت، و همه مکارم اخلاق مادر در وجودش جمع بود و نه فقط زنان مسلمان؛ بلکه امّت اسلام از زن و مرد به چنین بانویی افتخار دارد. سیره او، حجاب و عصمت و عفّت او، عبادت او و عظمت و بزرگی و فخامت او همه افتخارانگیز است؛ معالی مقامات و مواضع او و حمایت از دین و نفی حکومت مستکبران تاریخ که سران استکبار زمان را چنان منکوب و محکوم کرد که تا ابد، بنی امیه در زباله‌دان‌های تاریخ منفور جهان شد. الحق او از اسلام، از مجد و مفاخر بنی هاشم، از شخصیت جدّ بزرگوارش رسول الله صلّی‌الله علیه و آله و از قرآن مجید پاسداری کرد و اسلام و قرآن و دین توحید همه مدیون او هستند. تصور اینکه اگر او نبود تاریخ چگونه ورق می‌خورد بسیار وحشت‌انگیز است. در دنیای کنونی، مردان و بانوان، همه به فراگرفتن درس در مکتب بزرگ حضرت زینب کبری علیهاالسّلام، این بانوی عظیم الشأن و مواضع هیبت‌انگیز و دفاع شجاعانه او از اسلام و قرآن، و ابطال باطل و ظلم و الحاد و استبداد و استضعاف، و احقاق حق و پیام‌های حیات و سیره آن حضرت نیازمندند. امید است که امروز، زنان مسلمان، الگوی زندگی خود را آن حضرت قرار دهند و در تمام وظایف دینی و شرعی خود از آن بانوی بزرگ اسلام درس گرفته و به ‌چنین اسوه‌ای به جهانیان افتخار کنند و نام و یاد و پیام‌های ولایی و معنوی حضرت زینب علیهاالسّلام را همیشه زنده نگهدارند. در پایان چند بیتی را به محضر آن حضرت تقدیم می‌دارم: آفتاب آسمان مجد و رحمت زینب است حامی توحید و قرآن و ولایت زینب است درّ دریای فضیلت، عنصر شرم و عفاف قهرمان عرصه صبر و شهامت زینب است در دمشق و کوفه با آن خطبه‌های آتشین آن که سوزانید بنیاد شقاوت زینب است آن که زد بر ریشه بیداد و طغیان یزید و آن که احیا کرد آیین عدالت زینب است معدن ایمان و تصمیم و ثبات و اقتدار مشعل انوار تابان هدایت زینب است در قیام کربلا گردید همکار حسین در ره شام بولا، کوه جلالت زینب است و آن که در امواج دریای خروشان بلا امتحان‌ها داد با عزم و شجاعت زینب است همچو باب و مام و جدّ خویش در روز جزا آن که دارد از خدا اذن شفاعت زینب است به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
وجود مقدس زینب کبری سلام الله علیها از آن شخصیت‌های استثنایی و بی‌نظیری هستند که در امتحان سخت عاشورا، تا وسط بلا آمدند و تا آخر هم ایستادند و بار اسارتش هم کشیدند و ذره‌ای نسبت به سیدالشهداء نه کوتاهی کردند، نه تردید و شک کردند؛ بلکه اهل یقین و تصدیق و همراهی بودند. «وجود مقدس زینب کبری سلام الله علیها آن کسی است که در بلای عظیم عاشورا، که بلایی از این بزرگ‌تر در عالم نداشتیم، به حسب روایات، یکی از ارکان است؛ کنار سیدالشهداء آمده و تا آخرین لحظه هم ایستاده، در تمام صحنه‌ها کنار حضرت بوده. لحظه‌ای هم تردید نکرده و هیچ چیز نتوانست ایشان را از سیدالشهدا جدا کند. وقتی حضرت می‌خواستند به کوفه بیایند، بعضی می‌گفتند یابن رسول الله، نروید! و اگر می‌روید اهل بیت را با خودتان نبرید! زینب کبری فرمود چه می‌گویید؟! می‌خواهید من را از سیدالشهداء جدا کنید، ما مسیرمان جداشدنی نیست! هیچ چیزی آنها را جدا نکرد، تا وسط بلا آمدند و تا آخر هم ایستادند و بار اسارتش هم کشیدند و ذره‌ای نسبت به سیدالشهداء نه کوتاهی کردند، نه تردید کردند، نه شک کردند؛ اهل یقین و تصدیق و همراهی بودند. این همان مقام فوق‌العاده است. وجود مقدس زینب کبری سلام الله علیها از آن شخصیت‌های استثنایی و بی‌نظیری است که در این امتحان سخت حضرت او را کنار خودشان آوردند؛ در سخت‌ترین صحنه‌ها فرستادنشان و او سربلند بیرون آمده. هیچ کجا کمترین ضعفی، کمترین فطوری، کمترین تردیدی و سستی‌ای در انجام وظیفه نسبت به سیدالشهداء در وجود مقدس زینب کبری سلام الله علیها نمی‌بینید. این زینب کبری است که این کاروان اسرا را بُرده و برگردانده، ولی حتی نگذاشته یک ترک اولیٰ از این کاروان سر بزند؛ این‌جور مراقب بوده، این‌جور حمایت کرده و کنار سیدالشهداء بوده است به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
چه کسی جان حضرت عزرائیل را میگیرد؟ طبق روایت معتبری که از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده است به هنگام فرارسیدن روز قیامت خداوند به اسرافیل دستور می‌دهد که در صور بدمد، وقتی اسرافیل دستور الهی را اجرا نموده و در صور می‌دمد ناگهان صدای هولناکی از آن به سوی زمین برمی خیزد، آن صدا به اندازه‌ای ترسناک است که تمام موجوداتی که روی زمین هستند از جن و انس گرفته تا شیاطین خبیث، همه و همه در اثر آن غش کرده و میمیرند. سپس عالم را سکوتی هولناک فرا میگیرد.. در ادامه همین روایت امام چهارم می‌فرماید: سپس خداوند به عزرائیل می‌فرماید: ای عزرائیل چه کسانی باقی مانده‌اند؟ فرشته‌ی مرگ می‌گوید: «أنت الحی الذی لا یموت» شما که هیچ گاه نمی‌میری و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و من. خداوند به عزرائیل دستور می‌دهد که روح آن سه فرشته‌ی مقرّب درگاهش را قبض کند. سپس خداوند به او می‌گوید: چه کسی زنده مانده است؟ عزرائیل جواب می‌دهد: بنده‌ی ضعیف و مسکین تو عزرائیل در این هنگام از طرف خدا خطاب می‌رسد: بمیر ای ملک الموت. عزرائیل صیحه ای می‌زند که اگر این صیحه را مردم پیش از مرگ خود می‌شنیدند در اثر آن می‌مردند. وقتی تلخی مرگ در کامش پدیدار می‌شود، می‌گوید: اگر می‌دانستم جان کندن این مقدار سخت و تلخ است، همانا در این باره با مؤمنین مدارا می‌کردم. در این هنگام خداوند خطاب می‌کند: ای دنیا کجایند پادشاهان و فرزندانشان؟ کجایند ستمگران و فرزندانشان؟ کجایند ثروت اندوزانی که حقوق واجب خود را ادا نکردند؟ امروز پادشاهی عالم از آن کیست؟ هیچ کس پاسخ نمی‌گوید. آنگاه خداوند خود می‌فرماید: (لله الواحد القهار) پادشاهی از آن خداوند یگانه و قهار است. منبع ارشاد القلوب إلی الصواب، نوشته دیلمی، ج1، ص54 به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee