eitaa logo
خطابه
208 دنبال‌کننده
3 عکس
4 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا مردم زمان پیامبر (ص) نیز از جمله «من کنت مولا فهذا علی مولا» این را فهمیدند که حضرت علی (ع) جانشین پیامبر اکرم (ص) هستند؟؟ یکی دیگر از مواردی که دال بر این است که یاران امیرالمومنین(ع) و مردم آن زمان از جمله معروف پیامبر اکرم(ص) در روز غدیر خم که فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهَذَا عَلِیٌّ مَوْلَاهُ» معنای امامت و ولایت را فهمیده بودند، این است که «عبد الله بن جعفر بن ابی‌طالب» در برابر معاویه برای امامت و خلافت امیرالمومنین(ع) به آن استناد کرد: «سليم بن قیس» نقل می‌کند که «عبد الله بن جعفر بن ابی‌طالب» به من گفت: «من در نزد معاويه بودم، امام حسن و امام حسين(ع) نيز با ما بودند. معاويه به من رو كرد گفت: اى عبدالله، تكريم و احترام تو نسبت به حسن و حسين(ع) خیلی بیشتر است، آن‌ها که از تو بهتر نيستند، پدرشان نیز از پدر تو بهتر نيست و اگر فاطمه(س) دختر رسول خدا(ص) نبود، مى‏‌گفتم: مادر تو «اسماء دختر عميس» از فاطمه كمتر نيست. من گفتم: سوگند به خدا که آن دو از من بهترند و پدرشان از پدر من بهتر و مادرشان از مادر من بهتر است. اى معاويه، من و افرادی هم‌چون «عمر بن ابى سلمه»، «اسامه بن زيد»، «سعد بن ابى‌وقاص»، «سلمان فارسى»، «ابوذر»، «مقداد» و «زبير بن عوام» در مسجد بودیم و از رسول خدا(ص) شنیدیم كه بر فراز منبر فرمود: «ألَسْتُ أوْلَى بِالْمُؤمِنِينَ مِنْ أنْفُسِهِم؟ آيا من به مومنين از خود آن‌ها به خودشان اولى و سزاوارتر نيستم؟» همه گفتيم: بلى يا رسول الله. حضرت فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلَاهُ» و با دو دست خود بر شانه على زد و فرمود: «اى مردم من از مومنين به خود آن‌ها سزاوارترم، و ولايتم بيشتر و قوى‏‌تر است، با وجود من، آن‌ها داراى امر ولايت نيستند. و پس از من على از همه مومنان به آن‌ها سزاوارتر و ولايتش قوى‏‌تر است، آن‌ها با وجود على داراى امر ولايت نيستند، و پس از او، پسرم حسن، از همه مومنان به آن‌ها سزاوارتر و ولايتش قوى‏‌تر است، آن‌ها با وجود حسن داراى امر ولايت نيستند. معاويه گفت: اى پسر جعفر سخن بزرگى بر زبان راندى! اگر آن‌چه را كه تو مى‏‌گویى حق باشد، امّت محمد، از مهاجرين و انصار، همه هلاكت مى‏‌شوند غير از شما اهل بيت و اولياى شما و ياران شما. من گفتم: به خدا آن‌چه را كه گفتم، حق است و آن‌را از رسول خدا شنيدم. ابن عباس گفت: اگر تو به آن‌چه او مى‏‌گويد: ايمان ندارى دنبال كسانى كه او نام برد بفرست و از ايشان بپرس. سپس معاويه، «عمر بن ابى‌سلمه» و «اسامه بن زيد» را احضار کرد و از آن دو نفر سوال‏ كرد، ايشان نیز گواهى دادند كه آن‌چه پسر جعفر گفته است، ما از رسول خدا(ص) شنيديم، به همان گونه‏‌اى كه او شنيده است به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
شش صورت زیبا در قبر! ابوبصیر از امام باقر یا امام صادق (علیه السلام) نقل می کند که فرمود: هنگامی که جنازه مومن را در میان قبر می گذارند، شش صورت زیبا با او وارد قبر می گردند، یکی از آنها در جانب راست او می ایستد و دیگری در در جانب چپ او می ایستد، و سومی در روبروی صورت، چهارمی درپشت سر او، و پنجمی در کنار پای او می ایستد و یکی از آنها ششمی که از همه زیباتر است در بالای سر او می ایستد... و به این ترتیب از صاحبشان پاسداری می کنند. آنکه از همه زیباتر است از پنج صورت دیگر می پرسد، شما کیستید، خدا به شما جزای خیر دهد؟ آنکه در جانب راست میت قرار دارد می گوید، من نماز هستم. آنکه در جانب چپ او است می گوید: من زکات هستم. آن که در روبروی او است، می گوید، من روزه هستم. آن که در پشت او است می گوید: من حج و عمره هستم. آن که در کنار پایش ایستاده می گوید: من نیکیهای او هستم که به برادران دینی خود نمود. سپس آن پنج صورت، از آن صورت نورانی تر از همه، می پرسند: تو کیستی که از همه ما زیباتر و خوشبو ترهستی؟ او در پاسخ می گوید: من ولایت آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم هستم. نیز امام صادق (علیه السلام) فرمود، در عالم قبر، از نماز و زکات و حج و روزه و ولایت و محبت میت با ما خاندان رسالت، سؤال می کنند، مقام ولایت که به صورتی در جانب قبر قرار دارد، به نماز حج و روزه و زکات می گوید: اگر در شما نقص وجود دارد، من آن نقص را تکمیل می کنم بنابرین یگانه چیزی که در عالم قبر، به داد انسان می رسد و موجب نجات و دلگرمی او می شود، اعمال نیک و محبت اهل بیت علیه السلام است، اصول کافی، ج 2، ص 90باب الصیر حدیث 8، المحاسن البرقی، ص 288، بحار ج 6 ص 134. فروغ کافی، ج 3، ص 241، لثانی الاخبار، ج 4، ص 31، بحار ج 6، ص 266، به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
۲۳ ذی‌القعده روز زیارتی مخصوص امام رضا علیه السلام وبه روایتی شهادت آن حضرت میباشد چرا امام رضا علیه السلام لقب امام غریب گرفتند؟ اين که امام رضا (ع) بین همه ائمه غریب الغربا لقب گرفت به این دلیل نبود که دور از وطن بود و غریب...اکثر ائمه معصومین دور از وطن اصلیشون بودند و از دنیا رفتند وطن اهل بیت علیهم السلام مدینه بود ولی غالب ائمه عراق بودند، حرم امیرالمؤمنین درنجف، سید الشهداء درکربلا، امام کاظم و امام جواد در بغدادامام هادی وامام عسکری در سامراء و امام رضا درمشهد...* امام رضاعلیه السلام اولین امامی بود که خود بنی هاشم(برادران وبرادرزاده ها) به او خیانت کردند وامامت او را انکار کردند، وقتی امام کاظم به شهادت رسید فرزندان موسی ابن جعفر با خود گفتند ما برادران چه چیزی از برادرمان علی ابن موسی الرضا کم داریم چرا او امام باشد؟ چرا وجوهات شیعیان از خمس و زکات به ما نرسد؟* در همین ایام بود که امام کاظم علیه السلام در شهرها و بلاد مختلف وکلایی داشت که همه کاره حضرت بودن و وجوهات شیعیان را دریافت و به امام هفتم می رساندند، وقتی امام موسی ابن جعفر علیه السلام به شهادت رسید این وکلا چندین هزار مثقال طلا دستشان بود، وگفتند اگر وفات امام را تایید کنیم شاید امام رضا وکیلان دیگری انتخاب کند و از کار بیکار و قدرتمون رو از دست بدیم پس انکار کردند و گفتند امام هفتم زنده است وغائب شده و همان مهدی موعود است، اين وکلا به سراغ برادران و برادرزاده های امام رضا رفتند و گفتند اگر با ما همراه باشید سهم شما از طلاها محفوظه،بعضی از برادرها همراه شدند و گفتند پدرمان از دنیا نرفته و امام بعدی نداریم وعلی ابن موسی امام نیست* *بعضی از علماء بزرگ آن زمان هم با مقداری رشوه راضی شدند وهمراهی کردند* اقدام شاهچراغ مردم مدینه به لحاظ شخصیت مهمی که حضرت احمدبن موسی داشت، به درخانه او رفتند تا با او بیعت کنند* او پیشاپیش جمعیت به مسجد پیامبر رفت و خطبه ای خواند، به مردم گفت:ای کسانی که با من بیعت نموده اید! بدانید که من خودم با برادرم علی (علی ابن موسی الرضا) بیعت کرده ام و او واجب الاطاعة است، برمن وشما است که از او اطاعت کنیم از این ماجرا می توان دلیل اینکه احمد ابن موسی به شاهچراغ لقب گرفته را درک کرد که با اقدام خود چراغ هدایت مردم به سمت حقانیت امام رضا ومسیر شیعیان شد* ) سپس از منبر پایین آمده و به اتفاق همه مردم به درخانه برادر امام رضا علیه السلام رفته و با حضرت بیعت کردند* بعضی از یاران خاص امام کاظم و امام رضا هم با امام بیعت کردند و برای امام تبلیغ می کردند آزارهای رسانی های مکرربه وجود امام رضا علیه السلام* اين اذیت ها به اینجا ختم نشد، وچون امام رضا علیه السلام تا چهل وچندسالگی صاحب فرزند نشده بودند، دائما زخم زبان به ایشان می زدند که ثابت شد؟ ما گفتیم علی بن موسی امام نیست،چون امامی که فرزند پسر نداشته باشد که نسل امامت رو ادامه بده، معلوم میشه امامتش اشتباه بوده، مگر اینکه غائب بشه* تا اینکه خدا به امام رضا جوادالائمه را داد اما بازهم اذیت ها تمامی نداشت* وقتی جوادالائمه به دنیا آمد تهمت زدند که این فرزند رضا نیست، چهره اش شبیه نیست* *کار به جایی رسیدکه بچه رو بردند به نسب شناس دادن که از خصوصیات پدر وفرزند تشخیص میداد که پدر فرزند چه کسی هست..!* عمدا چند نفربدون امام رضا را به نسب شناس نشان دادن و گفتند بگو پدر این بچه کدوم یک هست؟ اون شخص با دقت نشانه های اون چند نفر رو دید و گفت: هیچ کدوم از اینها پدر این بچه نیست آن مردی که که در آن دور ایستاده (که علی ابن موسی الرضا بود) پدر این بچه است،* *به این ترتیب با این تهمت هم کار به جای نبردند ازاین جهت است که در روایات داریم که جوادالائمه مبارک ترین مولوداست چون امام جواد با آمدنشون به دنیا، امامت پدر بزرگوارش ن امام رضا علیه السلام را تثبت کردو به تمام تهمت هایی که به امام رضا می زدند خاتمه دادند*) چرا در روایات آمده است که زیارت امام رضا علیه السلام از زیارت سیدالشهداء و حج خانه خدا برتر است؟* به چند دلیل یکی از دلایل مهم این است که بعد از رسول اکرم صلی الله و در طول امامت ائمه، امت پیامبر به فرقه های زیادی تقسیم وپیوستند، خیلی ها بعد از امام چهارم متوقف شدند، عده ای بعد از امام ششم و عده ای هم در امامت موسی ابن جعفر (ع) توقف کردند چون امامت امامهای بعدی و امام رضا را قبول نداشتند* ما امامت امام رضا(ع) و ادامه دار بودن آن با ولادت امام جواد(ع) تا به دست صاحب اصلی آن امام زمان برسد، طریقت روشن شیعیان شد که با پیوستن به آن راه نجات را دریابند.* امام جوادعلیه السلام به علی ابن مهزیار در این باره فرمود: برتری زیارت امام حسین(ع ) از آن رو است که امام حسین علیه السلام را همه مردم زیارت می کنند، ولی پدر من را جزخواص از شیعیان زیارت نمی کنند* تا آن زمان، فرقه های گوناگونی
وجود داشت فرقه زیدیه چهار امامی بودند و تا امام سجاد علیه السلام رو قبول داشتند، فرقه اسماعیلیه تا امام صادق علیه السلام رو قبول داشتند، فرقه وقفه هم بر امامت امام کاظم علیه السلام توقف کردند و فصل مشترک این فرقه ها این بود که هیچکدوم علی ابن موسی الرضا رو قبول نداشتند* از این رو زیارت حرم امام رضا خیلی مهم بود و شیعیان 12 امامی از این طریق شناخته می شدند ومی شوند* تشویق به زیارت مشهدالرضا در اصل تشویق به گسترش تشییع بوده وهست و علت بغض و کینه دشمنان خدا وترس آنها از امامت به حق امام رضا علیه السلام را می توان از این علت مهم (وجود وظهور حضرت مهدی و شیعیان آنان ) تشخیص داد حضرت عبدالعظیم حسنی هم که به قصد زیارت امام حسین (ع) به محضر امام جواد مشرف شد تا اجازه بگیرد وخداحافظی کند کند، اشک از دیدگان امام جواد علیه السلام جاری شد و فرمود:زیارت کنندگان جدّم حسین بسیارند، اما زائران پدرم اندک اند* آری دریافتید که چقدر زیارت امام رضا علیه السلام از اهمیت بالایی در حقانیت و اثبات وجود حضرت صاحب زمان مهدی موعود و تشییع دارد و از این جهت غریب الغرباء بود که در خانه و خانواده اش هم غریب بود و به او بی وفایی کردند و تا می توانستند علیه او تبلیغات کردندو جلوی فعالیت امام را می گرفتند که در مورد امامان دیگر سابقه نداشته است* شاید سوال پیش بیاید آن برادران خائن امام رضا علیه السلام آیا در ایران گنبد و بارگاه دارند؟ باید گفت اکثر خواهران و برادران امام رضا (ع) به ایران آمدندچون وفادار به حضرت بودند، مثل حضرت شاهچراغ (ع) ، حضرت معصومه سلام الله علیها اما آن برادران غیر وفادار در مدینه ماندند و همانجا مردند و به ایران نیامدند* السلام علیک یا غریب الغرباء یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام ورحمةالله وبرکاته* *منابع: علامه مجلسی، محمدباقر بحارالانوار جلد 48 ص 252،253 ، 266، رجال کشی ص 459، اشعری سعد محمدبن عبدالله، المقالات والفرق 1360 شمسی ص 92، عیون الأخبار الرضا جلد 2،ص 257، اصول کافی جلد 1 ص 323 ،320 ، بحار الانوار جلد 50، ص 35، 23، 20، کلینی جلد 9 ص 335 اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ال‌محمدوعجل‌فرجهم به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
دحو الارض ایام اربعه موضوع : جایگاه روز دحو الارض مناسبت : روز دحوالارض ،۲۵ ذیقعده روز دحوالارض از منظر امام رضا(علیه السلام)  یکی از چهره های نورانی در میان مُحَدِّثان شیعه و از راویان موثق و مورد اعتماد که از خواص یاران امام رضا(علیه السلام) نیز می باشد ، فردی است به نام « حسن بن علی وَشّا » . او میگوید: من کودک بودم که شب بیست و پنجم ذی القعده با پدرم به محضر آقا امام رضا(علیه السلام) رسیدیم و در خدمت امام رضا(علیه السلام) شام خوردیم. آن گاه آن حضرت فرمودند: امشب (شب ۲۵ ذیقعده) شبی است حضرت ابراهیم(علیه السلام) و حضرت عیسی(علیه السلام) متولّد شده اند و زمین از زیر کعبه پهن شده است، پس هر که روزش را روزه بدارد، چنان است که شصت ماه را روزه داشته است.  آری روز بيست و پنجم ذي‌القعده روز دحوالارض و يكى از آن چهار روزي است كه در تمام سال به فضيلت ممتاز است. ایام اربعه کدامند؟ میرداماد ره در رساله أربعة أیّام، اعمالی را که در تعظیم و تکریم «ایام اربعه» در روایات آمده است، جمع آوری کرده است. وی در فصل اول، در بیان ایام اربعه می نویسد: باید دانست که در هر سال، چهار روز عظیم القدر جلیل المنزله است که نزد اللّه تعالی، اعزّ و اکرم ایّام سال، آن چهار روز است و به آن روزها را در اصطلاح شرع شریف، ایّام اربعه می گویند. ۱-روز غدیر، آن هجدهم ماه ذی الحجة الحرام می باشد. ۲- یوم المولود ، روز هفدهم ربیع ولادت کریم شریف خاتم الانبیاء ۹ است. ۳- یوم المبعث، بیست و هفتم ماه رجب المرجب ۴- یوم دحو الأرض است و آن روز بیست و پنجم ماه ذی القعدة الحرام است این چهار روز در فضل و منزلت، پنجم ندارند. روز دحوالارض در قرآن خداوند متعال در چند جای قرآن درباره این روز حرف به میان آورده و می فرماید: الف : سوره نازعات آیه ۳۰ وَالْاَرْضَ بَعْدَ ذلِکَ دَحیها»؛ خداوند پس از آن زمین را با غلتانیدن گستراند. ب:سوره رعد آیه ۳ وَ هُوَ الَّذی مَدَّ الْاَرْضَ؛ و اوست کسی که زمین را گسترش داد . روز دحوالارض چه روزی است؟ «دَحو» به معنای گسترش است و بعضی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده اند. منظور از دحوالارض (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود. این آب ها، به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند. از طرف دیگر، زمین در آغاز به صورت پستی ها و بلندی ها یا شیب های تند و غیرقابل سکونت بود. بعدها باران های سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و دره ها گستردند. اندک اندک زمین هایِ مسطح و قابل استفاده  برای زندگی انسان و کشت و زرع به وجود آمد. مجموع این گسترده شدن، دَحو الارض نام گذاری می شود. دحوالارض روزیست که زمینها از زیر خانه خدا کشیده شده و پهن گردیده است چون اول جایى که از زمین خلق شد، موضع خانه کعبه بود و لذا کعبه را أُمُّ القُرى مى گویند. بی گمان دحوالارض، نماد مهرورزی و رحمت پروردگار به بندگان خویش و سرآغاز آمادگی و فروتنی کره زمین برای زندگی و سکونت آدمیان بر روی آن بوده است. از این رهگذر پاسداشت دحوالارض، پاسداشت انبوهی از نعمت های بی پایان خداست که به تدریج بر چهره زمین ساخته و پرداخته شده است تا انسان ها، با آرامش بر روی این کره خاکی زندگی کنند. «دحو الارض» نیز از آن‌گونه نسیم‌هایی است، که سالی تنها یک‌بار می‌وزد. تکرار دوباره این نسیم روح‌بخش برای آنان‌که جان خویش را از عطر آن آکنده نساختند، نامعلوم است. پس این فرصت طلایی را دریابیم؛ که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «اِنَّ لِرَبِّکُمْ فی ایامِ دَهْرِکُمْ نََفَحاتٌ فَتَعَرَّضُوا لَها لَعَلَّهُ اَن یصیبَکُمْ نَفْحَةٌ مِنْها فَلا تَشْقَوْنَ بَعْدَها اَبداً همانا در طول زندگی شما نسیم‌هایی از سوی پروردگارتان می‌وزد. هان! خود را در معرض آنها قرار دهید، باشد که چنین نسیمی سبب شود که برای همیشه بدبختی از شما دور ماند». مقام دحوالارض از منظر امیرالمومنین(علیه السلام) پس با این همه اوصاف ارزش این روز بس زیاد است لذا با توجه به توصیه های معصومین، با در نظر داشتن این روز و در صورت توانایی انجام اعمال آن خود را در جایگاه افرادی قرار دهیم که راه صد ساله را یک شبه می پیمایند زیرا از حضرت امیر(علیه السلام) روایت است که فرمودند: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در روز بیست و پنجم ماه ذی‌القعده، روز دحوالارض بوده است. و هرکس این روز را روزه بدارد و شب آن را به عبادت بپردازد، به پاداش عبادت صد‌ساله رسیده است؛ عبادت صد ساله‌ای که روز‌های آن را به روزه و شب‌های آن را به عبادت گذرانیده است. و هر جماعتی که در این روز گِرد هم آیند و به ذکر پروردگار بپردازند، پراکنده نخواهند شد مگر آنکه خواسته‌های آنان برآورده خواهد شد و در این ر
وز هزاران رحمت از سوی پروردگار نازل می‌شود که نود و نه درصد آن از آنِ کسانی است که روزش را به روزه و ذکر مشغول باشند و شبش را به احیا و عبادت»[۸] آداب روز و شب دحوالارض ۹ از آنجا که روز دحو الارض روز بسیار مبارکی می باشد آداب و اعمال ویژه ای نیز برای آن ذکر شده است که برخی از آنها به شرح زیر می باشد: ۱- روزه روز دحوالارض از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه گرفتن، ممتاز است و در روایتی آمده است که روزه‏اش مثل روزه هفتاد سال است ؛ و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت بسر آورد از برای او عبادت صد سال نوشته شود؛ و هر چه در میان آسمان و زمین وجود دارد برای کسی که در این روز روزه‏دار باشد استغفار می‌کنند. ۲- نماز مستحب است در آغاز روز، هنگامی که آفتاب کمی بلند شد دو رکعت نماز به جا آورد و در هر رکعت بعد از سوره حمد پنج مرتبه سوره و الشمس را بخواند و پس از سلام نماز، بگوید: لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ و دعا کند و بگوید: یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ.۱۰ ۳- دعا شیخ طوسی فرموده است: مستحب است در این روز، دعای« اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللَّزْبَةِ وَ کَاشِفَ کُلِّ کُرْبَةٍ» را بخوانند. ۴-زیارت امام رضا(علیه السلام) زیارت حضرت امام رضا۷که مرحوم میرداماد در رساله اربعه ایام خود در بیان اعمال روز دحو الارض آن را از افضل اعمال مستحبه دانسته است. ۵-غسل انجام غسل مستحبی به نیت روز دحوالارض [۱] انگیزه سازی [۲] مفاتیح الجنان، ص ۴۵۱ [۳] اقناع اندیشه [۴] میر برهان‌الدین محمدباقر بن محمد حسینی استرآبادی (درگذشت ۱۰۴۱ق)، مشهور به میرداماد، فیلسوف و شاعر شیعی دوره صفویه و معاصر شیخ بهائی که به معلم ثالث نیز شهرت یافته است. اثر فلسفی مهم وی، کتاب قبسات و شاگرد برجسته او، ملاصدرا است. میرداماد به زبان فارسی و عربی شعر می‌سرود و تخلص شعری او اشراق بود. [۵] وقایع الایام، صفحه ۱۰۱ [۶] سیوطی، جامع الصغیر، ج ۱، ص ۹۵ [۷] پرورش احساس [۸] مراقبات، صص ۱۸۶ و ۱۸۷ به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
شهادت امام جواد تسلیت همواره کسانی که به محضر اولیاءِ الهی، به خصوص رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله و ائمه معصومین علیهم السالم مشرّف می شدند، از ایشان تقاضای پند و اندرز یا نصیحتی می کردند تا در سایۀ نورانیت آن بزرگواران و مضامین عالیۀ کالمشان، قدم به قدم، وادی سلوک و تعالی را طی کرده و از رحمت خاصۀ الهی بهره مند گردند. نیازهای انسان به پند واندرز پند و اندرز در زندگی انسان بسیار اهمیت دارد؛ چنانچه امام جواد علیه السالم در اهمیت این امر می فرماید: »الْمُؤْمِنُ یَحْتَاجُ إِلَى تَوْفِیقٍ مِنَ اللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُه«؛ )1 )مؤمن به توفیق از طرف خداوند و پندگویی از طرف خودش و پذیرش از هر کسی که به وی اندرز دهد، نیازمند است. امام جواد علیه السالم در این روایت سه نکته مهم در سیر اخالقی را بیان می فرماید: .1توفیق الهی؛ 2 .پندگویی از جانب خویش؛ 3 .قبول کردن از کسی که او را نصیحت می کند. امام باقر علیه السالم نیز در اهمیت پند دادن مؤمن به نفس خود می فرماید: »وَ قَالَ علیه السالم مَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظاً فَإِنَّ مَوَاعِظَ النَّاسِ لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُ شَیْئاً«؛ )2 )هر کسی که خداوند برای او از خویش پنددهنده ای قرار ندهد، پندهای مردم او را از چیز دیگری بی نیاز نمی کند. پس با توجه به این روایت یکی از شرایط پندپذیری از دیگران آن است که ابتدا مؤمن خود، پنددهندۀ نفس خویش باشد؛ یعنی در واقع مؤمن بیدار بوده و قبل از اینکه دیگران عیوب و بدی ها او را ببینند، به عیوب خوب واقف باشد. ابن سینا نیز در کتاب اشارات وعظ مقامات العارفین، وقتی سعی در برهانی کردن عرفان دارد، بیان می کند که پند و اندرزی که از واعظ پاک و البته همراه با بالغت ارائه گردد، می تواند نقش مؤثری در تابع ساختن نفس اماره برای نفس مطمئنه داشته باشد(3. ( از آنچه ذکر شد اهمیت پند و اندرز در سیرۀ اخالقی و عرفانی بیشتر روشن می گردد. وصیت اخالقی امام جواد علیه السالم پس از این مقدمه شرح یکی از وصایای نورانی امام جواد علیه السالم ارائه می گردد. »قَالَ لِلْجَوَادِ علیه السالم رَجُلٌ: أَوْصِنِی قَالَ علیه السالم، وَ تَقْبَلُ؟ قَالَ؛ نَعَمْ قَالَ علیه السالم؛ تَوَسَّدِ الصَّبْرَ وَ اعْتَنِقِ الْفَقْرَ وَ ارْفَضِ الشَّهَوَاتِ وَ خَالِفِ الْهَوَى وَ اعْلَمْ أَنَّکَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَیْنِ اللَّهِ فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ«؛ )4 )مردی به حضرت جواد علیه السالم عرض کرد: مرا سفارشی بفرمایید. امام علیه السالم فرمود: می پذیری؟. گفت: آری. فرمود: تکیه بر صبر کن و به فقرا درآویز و شهوات را رها کن و مخالفت با هوای نفس نما و بدان که تو از دید خداوند مخفی نیستی، دقت کن چگونه باید باشی. در کالم نورانی امام جواد علیه السالم، پنج اصل اخالقی مطرح گشته که تشریح هر کدام بیان می شود: .1صبر لحظه لحظۀ سلوک اخالقی مؤمن، در بستر صبر شکل می گیرد؛ به طوری که وی به هر اندازه از مقام صبر دور باشد، افعال وی نیز ناقص تر می گردد؛ و از این روی امام جواد علیه السالم فرمودند: »تَوَسَّدِ الصَّبْرَ«؛ صبر را بالش خود قرار بده. این تشبیه از آن رو است که چون آرامش و قرار جسمی انسان، با تکیه بر بالش است، مؤمن در رسیدن به آرامش روحی نیز، نیاز به تکیه گاهی چون صبر دارد. وقتی از رسول خدا صلی اهلل علیه وآله سؤال می شود: ایمان چیست؟. ایشان می فرمایند: »الصَّبرُ(5.» زیباتر آنکه امیرالمؤمنین علیه السالم راه رسیدن به لقای الهی را نیز صبر می داند؛ آنجا که می فرمایند: »مَن صَبَرَ عَلَی اهللِ وَصَلَ إِلَیهِ«؛ )6 )هر که برای )وصال به( خدا صبر کند، به او می رسد. پس حقیقت آن است که صبر با هر نوعش )صبر بر گناه و معصیت یا صبر بر مصیبت( بهترین بستری است که می تواند خواستگاه رشد جوانه های ایمان باشد. به کانال ما بپیوندید 👇👇 @mooezee
.2فقر از اموری که باعث تضییع عزّت برخی مؤمنان ضعیف االیمان می شود و یا در سلوک اخالقی آنها خلل ایجاد می کند، فقر و مشکالت مادی است. در نتیجه، آن امام همام علیه السالم فرمودند: »اعْتَنِقِ الْفَقْرَ«؛ )ای مؤمن!( فقر را در آغوش بگیر. به بیان دیگر اگر فقر و تنگدستی، تحمّل شود؛ اوالً، عزّتمندی مؤمن را به همراه دارد و ثانیاً، مانع رشد اخالقی و تکامل سالک نمی شود. بر اساس حکمت و معارف توحیدی برخاسته از مکتب اهل بیت علیهم السالم، این بند از روایت را به مفهوم دیگری نیز می توان تفسیر نمود؛ و آن اینکه انسان سالک اِلی اهلل، »فقیر بالذّات« است، در مقابل خداوند متعال که »غنی بالذات« است؛ و بر این اساس، خود را نیازمند و محتاج دانسته و بسیاری از خودسری ها و خودبینی های او از بین می رود. بیان نورانی امام الموحّدین حضرت علی علیه السالم در مسجد کوفه بیان گر همین مطلب است که می فرماید: »مَوالیَ یا مُوالی! اَنتَ الغَنِیُّ وَ اَنَا الفَقِیرُ وَ هَل یَرحَمُ الفَقِیرَ اِلَّا الغَنِیُّ«؛ )7 )موالی من ای موالی من! تو بی نیازی و من فقیرم و آیا ترحم می کند بر فقیر به جز کسی که بی نیاز است. .3دوری از شهوات یکی از اصول مهم در راه کسب اخالقیات، عدم دخالت شهوات در افعال و کردار فرد می باشد؛ زیر خواسته های شهوانی، رنگ و بوی منیّت و انانیّت دارد و انسان را از کسب معارف حقّه الهی دور می سازد؛ حال آنکه امنیت مؤمن، قدم نهادن در حریم الهی است؛ لذا امام جواد علیه السالم در ادامۀ وصیت خویش فرمودند: »ارْفَضِ الشَّهَوَاتِ«؛ شهوات را به دور انداز و رها کن. یعنی محور و اساس فعالیت های مؤمن، خواسته های الهی است، نه امیال نفسانی. .4مخالفت با هوای نفمِنْکُمْ«؛ )11 )نخستین جهادی که آن را ناخوش می دارید، جهاد با نفسهایتان، و آخرین چیزی که گُم می کنید، مبارزه با خواهشهایتان و اطاعت از اولی األمرتان است. پس مخالفت با هوای نفس و صد البته رها نمودن شهوات، راه را برای وصال و لقای الهی هموار می سازد. .5حضور در محضر الهی آنچه بیشتر از همه برای سالک اهمیت داشته و در تمامی لحظات نباید از آن غافل باشد، دقت در این امر است که بداند، همیشه در محضر الهی به سر می برد، و در مَنظر و مرئای او است. امام جواد علیه السالم فرمودند: »اِعْلَمْ أَنَّکَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَیْنِ اللَّهِ فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ«؛ بدان که در برابر دیدۀ خدایی و متوجه باش که چگونه ای. گفتار نورانی ای که از حضرت امام خمینی )ره( به یادگار مانده است نیز، احتماالً برداشتی از این روایت امام جواد علیه السالم بوده است که فرمودند: »عالَم محضر خدا است، در محضر خدا معصیت نکنید«. بر اساس این بخش از گفتار نورانی امام جواد علیه السالم، می توان نتیجه گرفت که یکی از عوامل گناه، می تواند غفلت از حضور در محضر الهی باشد. سالک باید از دستوری که اهل سلوک، از آن با عنوان »مراقبه« یاد می کنند و آن را مایۀ سعادت و رکن عمدۀ سیر و سلوک می خوانند، کمک بگیرد و در هر لحظه و در هر جایی و در هر حالی که هست، همواره خود را در محضر الهی بداند تا بدین ترتیب غفلت را که زمینه ساز گناهان و تخلّفات است، از وجود خویش دور سازد. امام صادق علیه السالم به اسحاق بن عمّار فرمودند: »یَا إِسْحَاقُ خَفِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ وَ إِنْ کُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ فَإِنْ کُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لَا یَرَاکَ فَقَدْ کَفَرْتَ وَ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ یَرَاکَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِیَۀِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِینَ عَلَیْکَ«؛ )12 )ای اسحاق! به گونه ای از خدا بترس که گویا او را می بینی؛ هر چند تو او را نمی بینی، ولی او تو را می بیند، و اگر معتقد باشی که او تو را نمی بیند، بی شک به او کفر ورزیده ای، و اگر بدانی که او تو را می بیند و آن گاه در حضور او معصیت کنی، بی تردید او را از بی ارزش ترین بینندگان قرار داده ای. پس؛ الهی! به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده. الهی! چون تو حاضری چه جویم و چون تو ناظری چه گویم(13 به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
پی نوشت: (1تحف العقول، ابن شعبه حرانی، تصحیح استاد علی اکبر غفاری، ترجمه آیت اهلل کمره ای، ص457. (2تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص 302. (3شرح االشارات والتنبیهات، خواجه نصیرالدین طوسی، تحقیق استاد حسن زاده آملی، ص 1054. (4بحاراالنوار، عالمه محمد باقر مجلسی، ج 75 ،ص358. (5میزان الحکمه، محمد محمدی ری شهری، ترجمه حمید رضا شیخی، 1379 ،چ دوم، 690 ،ص 2958. (6بحاراالنوار، ج 71 ،ص 90. (7مفاتیح الجنان، اعمال مسجد بزرگ کوفه، مناجات حضرت امیرالمؤمنین، ص707. (8جامع الصغیر، جالل الدین سیوطی، تصحیح احمد سعد علی، چ 4 ،ج 2 ، ص 85. (9بحاراالنوار، عالمه مجلسی، ج 68 ،ص 64. (10میزان الحکمه، محمدی ری شهری، ج 2 ،ص854. .850 -851 ص، 2 ج، همان11) (12اصول کافی، کلینی، تصحیح استاد حسن زاده آملی، ج 2 ،ص 55. (13الهی نامه، عالمه حسن زاده آملی، ص 4 و 3. به کانال ما بپیوندید👇👇 @mooezee
چهل حدیث نورانی از امام جواد عليه‌السلام ١- الْمُؤمِنُ يَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفيقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُهُ. (بحار‌الانوار، ج۷۵، ص۳۵۸) فرمود: مؤمن در هر حال نيازمند به سه خصلت است: توفيق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود، قبول و پذيرش نصيحت كسى كه او را نصيحت نمايد. ٢- قالَ عليه‌السلام: مُلاقاةُ الاْخوانِ نَشْرَةٌ، وَ تَلْقيحٌ لِلْعَقْلِ وَ إنْ كانَ نَزْراً قَليلاً. (بحار‌الانوار، ج۷۱، ص۳۵۳) فرمود: ملاقات و ديدار با دوستان و برادران [خوب]، سبب صفاى دل و نورانيّت آن مى‌گردد و موجب شكوفایى عقل و درايت خواهد گشت؛ گرچه در مدّت زمانى كوتاه انجام پذيرد. ٣- قالَ عليه‌السلام: إيّاكَ وَ مُصاحَبَةُ الشَّريرِ، فَإنَّهُ كَالسَّيْفِ الْمَسْلُولِ، يَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ يَقْبَحُ أثَرُهُ. (بحار‌الانوار، ج۷۱، ص۱۹۸) فرمود: مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور؛ چون كه او همانند شمشيرى زهرآلود، برّاق است كه ظاهرش زيبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود. ۴- قالَ عليه‌السلام: كَيْفَ يُضَيَّعُ مَنِ اللّهُ كافِلُهُ، وَكَيْفَ يَنْجُو مَنِ اللّه طالِبُهُ، وَ مَنِ انْقَطَعَ إلى غَيْرِ اللّهِ وَ كَّلَهُ اللّهُ إلَيْهِ. (بحار‌الانوار، ج۶۸، ص۱۵۵) فرمود: چگونه گمراه و درمانده خواهد شد كسى كه خداوند سَرپرست و متكفّل اوست. چطور نجات مى‌يابد كسى كه خداوند طالبش است. هر كه از خدا قطع اميد كند و به غير او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار مى‌كند. ۵- قالَ عليه‌السلام: مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الْمَوارِدَ أعْيَتْهُ الْمَصادِرُ. (بحار‌الانوار، ج۶۸، ص۳۴۰) فرمود: هركس موقعيت‌شناس نباشد، جريانات، او را مى‌ربايد و هلاک خواهد شد. ۶- قالَ عليه‌السلام: مَنْ عَتَبَ مِنْ غَيْرِ ارْتِيابٍ أعْتَبَ مِنْ غَيْرِ اسْتِعْتابٍ. (بحار‌الانوار، ج۷۱، ص۱۸۱) فرمود: سرزنش كردن ديگران بدون علّت و دليل، سبب ناراحتى و خشم خواهد گشت، درحالى‌كه رضايت آنان نيز كسب نخواهد كرد. ٧- قالَ عليه‌السلام: أفْضَلُ الْعِبادَةِ الاْخْلاصُ. (بحارالانوار، ج۶۸، ص۲۴۵) فرمود: با فضيلت‌ترين و ارزشمندترين عبادت‌ها آن است كه خالص و بدون ريا باشد. ٨- قالَ عليه‌السلام: يَخْفى عَلَى النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ يَغيبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ، وَ تَحْرُمُ عَلَيْهِمْ تَسْمِيَتُهُ، وَ هُوَ سَمّيُ رَسُول اللّهِ صلى‌الله‌عليه‌وآله وَ كَنّيهِ. (بحارالانوار، ج۵۱، ص۳۲) فرمود: زمان ولادت امام عصر عليه‌السلام بر مردم زمانش مخفى است، و شخصش از شناخت افراد غايب و پنهان است. و حرام است كه آن حضرت را نام ببرند؛ و او هم‌نام و هم‌كنيه رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله است. ٩- قالَ عليه‌السلام: عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ. (بحارالانوار، ج۷۲، ص۱۰۹) فرمود: عزّت مؤمن در بى‌نيازى و طمع نداشتن به مال و زندگى ديگران است. ١٠- قالَ عليه‌السلام: مَنْ أصْغى إلى ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ كانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ، وَ إنْ كانَ النّاطِقُ يَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبليس فَقَدْ عَبَدَ إبليسَ. (کافی، ج۶، ص۴۳۴) فرمود: هر كس به شخصى سخنران علاقمند و متمايل باشد، بنده اوست، پس چنان‌چه سخنور براى خدا و از احكام و معارف خدا سخن بگويد، بنده خداست، و اگر از زبان شيطان و هوا و هوس و ماديات سخن بگويد، بنده شيطان خواهد بود. ١١- قالَ عليه‌السلام: لايَضُرُّكَ سَخَطُ مَنْ رِضاهُ الْجَوْرُ. (بحارالانوار، ج۷۲، ص۳۸۰) فرمود: تو را زیان نمی‌رساند، خشم آن کسی که رضا و خشنودیش جور و ستم است. ١٢- قالَ عليه‌السلام: مَنْ خَطَبَ إلَيْكُمْ فَرَضيتُمْ دينَهُ وَ أمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إلاّ تَفْعَلُوهُ تَكْنُ فِتْنَةٌ فِى الاْرْضِ وَ فَسادٌ كَبيرْ. (کافی، ج۵، ص۳۴۷) فرمود: هر كه به خواستگارى دختر شما آيد و به تقوا و تديّن و امانتدارى او مطمئن مى‌باشيد با او موافقت كنيد، وگرنه سبب فتنه و فساد بزرگى بر روى زمين خواهيد شد. ١٣- قالَ عليه‌السلام: لَوْ سَكَتَ الْجاهِلُ مَا اخْتَلَفَ النّاسُ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۱) فرمود: چنان‌چه افراد جاهل ساكت باشند، مردم دچار اختلافات نمى‌شوند. ١۴- قالَ عليه‌السلام: مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبيحاً كانَ شَريكاً فيهِ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۲) فرمود: هر كه كار زشتى را تحسين و تأييد كند، در [عِقاب] آن شريک است. ١۵- قالَ عليه‌السلام: مَنِ انْقادَ إلَى الطُّمَأنينَةِ قَبْلَ الْخِيَرَةِ فَقَدْ عَرَضَ نَفْسَهُ لِلْهَلَكَةِ وَالْعاقِبَةِ الْمُغْضِبَةِ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۴) فرمود: هركس بدون اطمينان نسبت به جوانب [هر كارى ، فرمانى، حركتى و...] مطيع و پذيراى آن شود، خود را در معرض هلاکت قرار داده؛ و نتيجه‌اى جز خشم و عصبانيّت نخواهد گرفت. ١۶- قالَ عليه‌السلام: مَنِ اسْتَغْنى بِاللّهِ إفْتَقَرَ النّاسُ إلَيْهِ، وَمَنِ اتَّقَى اللّهَ أحَبَّهُ النّاسُ وَ
صر عطا فرما؟ امام عليه‌السلام فرمود: اعضا و جوارح ظاهرى و باطنى خود را از ذلّت و ننگ سريع و زودرس ، همچنين از آتش و عذاب آخرت ، در امان و محفوظ بدار. ٢٩- قالَ عليه‌السلام: فَسادُ الاْخْلاقِ بِمُعاشَرَةِ السُّفَهاءِ، وَ صَلاحُ الاْخلاقِ بِمُنافَسَةِ الْعُقَلاءِ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۲) فرمود: معاشرت و هم‌نشينى با بى‌خردان و افراد لااُبالى سبب فساد و تباهى اخلاق خواهد شد؛ و معاشرت و رفاقت با خردمندان هوشيار، موجب رشد و كمال اخلاق مى‌باشد. چهل حدیث نورانی از امام جواد عليه‌السلام ٣٠- قالَ عليه‌السلام: مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِي بِطُوسَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّر. (وسائل‌الشیعه، ج۱۴، ص۵۵۰) فرمود: هر که قبر پدرم را در طوس زیارت کند خداوند گناهان گذشته و آینده‌اش را می‌آمرزد. ٣١- قالَ عليه‌السلام: ثَلاثُ خِصالٍ تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةُ: الاْنْصافُ فِى الْمُعاشَرَةِ، وَ الْمُواساةُ فِى الشِّدِّةِ، وَ الاْنْطِواعُ وَ الرُّجُوعُ إلى قَلْبٍ سَليمٍ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۲) فرمود: سه خصلت جلب محبّت مى‌كند: انصاف در معاشرت با مردم، هم‌دردى در مشكلات آنها، همراه و همدم شدن با معنويات. ٣٢- قالَ عليه‌السلام: التَّوْبَةُ عَلى أرْبَع دَعائِم: نَدَمٌ بِالْقَلْبِ، وَاسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ، وَ عَمَلٌ بِالْجَوارِحِ، وَ عَزْمٌ أنْ لايَعُودَ. (کشف‌الغمه، ج۲، ص۳۴۹) فرمود: شرايط پذيرش توبه چهار چيز است: پشيمانى قلبى، استغفار با زبان، جبران كردن گناه نسبت به همان گناه و تصميم جدى بر اينكه ديگر مرتكب آن گناه نشود. ٣٣- قالَ عليه‌السلام: ثَلاثٌ مِنْ عَمَلِ الاْبْرارِ: إقامَةُ الْفَرائِض، وَاجْتِنابُ الْمَحارِم، واحْتِراسٌ مِنَ الْغَفْلَةِ فِى الدّين. (بحارالانوار، ج۵، ص۸۱) فرمود: سه چيز از كارهاى نيكان است: انجام واجبات الهى، ترک و دورى از گناهان، مواظبت و رعايت مسائل و احكام دين. ٣۴- قالَ عليه‌السلام: الْعِلْمُ عِلْمَانِ مَطْبُوعٌ وَ مَسْمُوعٌ وَ لَا يَنْفَعُ مَسْمُوعٌ إِذَا لَمْ يَكُ مَطْبُوعٌ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۰) فرمود: علم دوگونه است: علمی که شنیده شود و علمی که [علاوه بر شنیده شدن] تبعیت شود. علم شنیده شده تا زمانی که بدان عمل نشود، فایده‌ای ندارد. ٣۵- قالَ عليه‌السلام: إنَّ بَيْنَ جَبَلَىْ طُوسٍ قَبْضَةٌ قُبِضَتْ مِنَ الْجَنَّةِ، مَنْ دَخَلَها كانَ آمِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ النّار. (وسائل‌الشیعه، ج۱۴، ص۵۵۶) فرمود: همانا بين دو سمت شهر طوس قطعه‌اى مى‌باشد كه از بهشت گرفته شده است، هر كه داخل آن شود و با معرفت زيارت كند، روز قيامت از آتش در امان خواهد بود. ٣۶- قالَ عليه‌السلام: مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتى بِقُمْ، فَلَهُ الْجَنَّتهُ. (وسائل‌الشیعه، ج۱۴، ص۵۷۶) فرمود: هركس قبر عمّه‌ام ـ حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها ـ را [با علاقه و معرفت] در قم زيارت كند، اهل بهشت خواهد بود. ٣٧- قالَ عليه‌السلام: مَنْ زارَ قَبْرَ اخيهِ الْمُؤْمِنِ فَجَلَسَ عِنْدَ قَبْرِهِ وَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى الْقَبْرِ وَ قَرَأَ: «إنّا أنْزَلْناهُ فى لَيْلَةِ الْقَدْرِ» سَبْعَ مَرّاتٍ، أمِنَ مِنَ الْفَزَعَ الاْكْبَرِ. (وسائل‌الشیعه، ج۳، ص۲۲۷) فرمود: هركس بر بالين قبر مؤمنى حضور يابد و رو به قبله بنشيند و دست خود را روى قبر بگذارد و هفت مرتبه سوره مباركه «إنّا أنزلناه» را بخواند از شدايد و سختی‌هاى صحراى محشر در امان قرار مى‌گيرد. ٣٨- قالَ عليه‌السلام: ثَلاثٌ يَبْلُغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ: كَثْرَةُ الاْسْتِغْفارِ، وَ خَفْضِ الْجْانِبِ، وَ كَثْرَةِ الصَّدَقَةَ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۱) فرمود: سه چيز، سبب رسيدن به رضوان خداى متعال است: ١. نسبت به گناهان و خطاها، زياد استغفار و اظهار ندامت كردن؛ ٢. اهل تواضع كردن و فروتن بودن؛ ٣. صدقه و كارهاى خير بسيار انجام دادن. ٣٩- قالَ عليه‌السلام: الْعامِلُ بِالظُّلْمِ، وَالْمُعينُ لَهُ، وَالرّاضى بِهِ شُرَكاءٌ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۱) فرمود: انجام‌دهنده ظلم، كمک‌دهنده ظلم و كسى كه راضى به ظلم باشد، هر سه شريک خواهند بود. ۴٠- قالَ عليه‌السلام: التَّواضُعُ زينَةُ الْحَسَبِ، وَالْفَصاحَةُ زينَةُ الْكَلامِ، وَ الْعَدْلُ زينَةُ الاْيمانِ، وَالسَّكينَةُ زينَةُ الْعِبادَةِ، وَالْحِفْظُ زينُةُ الرِّوايَةِ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۹۱) فرمود: تواضع و فروتنى زينت‌بخش حسب و شرف، فصاحت زينت‌بخش كلام، عدالت زينت‌بخش ايمان و اعتقادات، وقار و ادب زينت‌بخش اعمال و عبادات؛ و دقّت در ضبط و حفظ آن، زينت‌بخش نقل روايت و سخن است.
إنْ كَرِهُوا. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۷۹) فرمود: هر كه خود را به‌وسيله خداوند بى‌نياز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هر كه تقواى الهى را پيشه خود كند خواه ناخواه، مورد محبّت مردم قرار مى‌گيرد، گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند. ١٧- قالَ عليه‌السلام: عَلَّمَ رَسُولُ اللّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله عَلّيا عليه‌السلام ألْفَ كَلِمَةٍ، كُلُّ كَلِمَةٍ يَفْتَحُ ألْفُ كَلِمَةٍ. (بحارالانوار، ج۴۰، ص۱۳۴) فرمود: حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله‌، یک هزار كلمه به امام على عليه‌السلام تعليم نمود كه از هر كلمه‌اى هزار باب علم و مسئله فرعى باز مى‌شود. ١٨- قالَ عليه‌السلام: نِعْمَةٌ لاتُشْكَرُ كَسِيَّئَةٍ لاتُغْفَرُ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۶۴) فرمود: خدمت و نعمتى كه مورد شكر و سپاس قرار نگيرد، همچون خطائى است كه غير قابل بخشش باشد. ١٩- قالَ عليه‌السلام: مَوْتُ الاْنْسانِ بِالذُّنُوبِ أكْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالأجَلِ، وَ حَياتُهُ بِالْبِرِّ أكْثَرُ مِنْ حَياتِهِ بِالْعُمْرِ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۳) فرمود: مرگ انسان‏ها در نتیجه گناهان، بیشتر از مرگ آن‌ها در نتیجه فرا رسیدنِ اَجَل است و زنده ماندن انسان‏ها در نتیجه نیکی ‏هایشان، بیشتر از زندگی کردنشان به خاطر باقی بودنِ عمر است. ٢٠- قالَ عليه‌السلام: لَنْ يَسْتَكْمِلَ الْعَبْدُ حَقيقَةَ الاْيمانِ حَتّى يُؤْثِرَ دينَهُ عَلى شَهْوَتِهِ، وَلَنْ يُهْلِكَ حَتّى يُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلى دينِهِ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۱) فرمود: بنده‌ای حقيقت ايمان را نمى‌يابد، مگر آنكه دين و احكام الهى را در همه جهات بر تمايلات و هواهاى نفسانى خود مقدّم دارد. و كسى هلاک و بدبخت نمى‌گردد، مگر آنكه هواها و خواسته‌هاى نفسانى خود را بر احكام الهى مقدّم نمايد. ٢١- قالَ عليه‌السلام: عَلَيْكُمْ بِطَلَبِ الْعِلْمِ، فَإنَّ طَلَبَهُ فَريضَةٌ وَالْبَحْثَ عَنْهُ نافِلَةٌ، وَ هُوَ صِلَةُ بَيْنَ الاْخْوانِ، وَ دَليلٌ عَلَى الْمُرُوَّةِ، وَ تُحْفَةٌ فِى الْمَجالِسِ، وَ صاحِبٌ فِى السَّفَرِ، وَ أنْسٌ فِى الْغُرْبَةِ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۸۰) فرمود: بر شما باد به تحصيل علم و معرفت، چون فراگيرى آن واجب و بحث پيرامون آن مستحب و پُرفائده است. علم وسيله كمک به دوستان و برادران است، دليل و نشانه مروّت و جوانمردى است، هديه و سرگرمى در مجالس است، همدم و رفيق انسان در مسافرت است؛ و انيس و مونس انسان در تنهایى است. ٢٢- قالَ عليه‌السلام: خَفْضُ الْجَناحِ زينَةُ الْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْدَبِ زينَةُ الْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زينَةُ الْحِلْمِ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۹۱) فرمود: تواضع و فروتنى زينت‌بخش علم و دانش است، ادب داشتن و اخلاق نيک زينت‌بخش عقل مى‌باشد، خوش‌رویى با افراد زينت‌بخش حلم و بردبارى است. ٢٣- قالَ عليه‌السلام: تَوَسَّدِ الصَّبْرَ، وَاعْتَنِقِ الْفَقْرَ، وَارْفَضِ الشَّهَواتِ، وَ خالِفِ الْهَوى، وَ اعْلَمْ أنَّكَ لَنْ تَخْلُو مِنْ عَيْنِ اللّهِ، فَانْظُرْ كَيْفَ تَكُونُ. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۵۸) فرمود: در زندگى، صبر را تكيه‌گاه خود، فقر و تنگ‌دستى را هم‌نشين خود قرار بده و با هواهاى نفسانى مخالفت كن. و بدان كه هيچ‌گاه از ديدگاه خداوند پنهان و مخفى نخواهى ماند، پس مواظب باش كه در چه حالتى خواهى بود. ٢۴- قالَ عليه‌السلام: مَنْ اتَمَّ رُكُوعَهُ لَمْ تُدْخِلْهُ وَحْشَةُ الْقَبْرِ. (کافی، ج۳، ص۳۲۱) فرمود: هركس ركوع نمازش را به‌طور كامل و صحيح انجام دهد، وحشت قبر بر او وارد نخواهد شد. ٢۵- قالَ عليه‌السلام: الْخُشُوعُ زينَةُ الصَّلاةِ، وَ تَرْكُ مالايُعْنى زينَةُ الْوَرَعِ. (بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۳۱) فرمود: خشوع و خضوع زينت‌بخش نماز خواهد بود، ترک و رها كردن آنچه [براى دين و دنيا و آخرت] سودمند نباشد زينت بخش ورع و تقواى انسان مى‌باشد. ٢۶- قالَ عليه‌السلام: الاْمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْىُ عَنِ الْمُنْكَرِ خَلْقانِ مِنْ خَلْقِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، فَمْن نَصَرَهُما اعَزَّهُ اللّهُ، وَمَنْ خَذَلَهُما خَذَلَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ. (وسائل‌الشیعه، ج۱۶، ص۱۲۴) فرمود: امر به معروف و نهى از منكر دو مخلوق الهى است، هر كه آنها را يارى و اجرا كند مورد نصرت و رحمت خدا قرار مى‌گيرد و هر كه آنها را ترک و رها گرداند، مورد خذلان و عِقاب قرار مى‌گيرد. ٢٧- قالَ عليه‌السلام: إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ يَخْتارُ مِنْ مالِ الْمُؤْمِنِ وَ مِنْ وُلْدِهِ انْفَسَهُ لِيَأجُرَهُ عَلى ذلِكَ. (کافی، ج۳، ص۲۱۸) فرمود: همانا خداوند متعال بهترين و عزيزترين ثروت و فرزند مؤمن را مى‌گيرد، چون دنيا و متعلّقات آن بى‌ارزش است تا [در قيامت] پاداش عظيمى عطايش نمايد. ٢٨- قالَ له رجل: اوصِنى بَوَصِيَّةٍ جامِعَةٍ مُخْتَصَرَةٍ؟ فَقالَ عليه‌السلام: صُنْ نَفْسَكَ عَنْ عارِ الْعاجِلَةِ وَ نار الْآجِلَةِ. (عوالم العلوم و المعارف، ج۲۳، ص۳۰۵) شخصى به حضرت عرض كرد: مرا موعظه و نصيحتى كامل و مخت