eitaa logo
مستحبات و مکروهات
30.5هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
2.2هزار ویدیو
14 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ پاسخ امام رضا عليه السلام به نامه‌ يکی از زائران ☑️ آقا ميرزا حسن لسان الأطباء از اهالی اشرف مازندران نقل کرد: ▫️ در زمانی که حاجی ملا محمد اشرفی از مشاهير علما در زادگاه خود اشرف (بهشهر) زندگی می‌کرد، من يک بار عازم زيارت حضرت رضا، عليه السلام شدم. براي خداحافظی و امر وصيت نامه‌ی خود خدمت ايشان رفتم ✉️ و چون دانست که به زيارت ثامن الائمه عليه السلام می‌روم، پاکتی به من داد و فرمود: 🔸 «در اولین روزی که به حرم مشرف شدی، اين نامه را تقديم امام رضا عليه السلام کن و در مراجعت جوابش را گرفته، برايم بياور.» ▫️ با خود گفتم: 🔹 يعنی چه؟ مگر امام رضا عليه السلام زنده است که نامه را به او بدهم؟! چگونه جوابش را بگيرم؟! ▫️ اما عظمت مقام آن دانشمند مانع شد که اين مطلب را به ايشان بگويم و اعتراض نمايم. 🕌 هنگامی که به مشهد مقدس رسيدم، در اولين روز زيارت، برای ادای تکليف نامه را به داخل ضريح انداختم. بعد از چند ماه موقع مراجعت براي زيارت وداع به حرم مشرف شدم و اصلاً سخن حاجی را که گفته بود جواب نامه‌ام را بگير و بياور، فراموش کرده بودم. 🌌 بعد از نماز مغرب و عشا درحال زيارت بودم که ناگاه صدای مأموری بلند شد که: 🔸 زائران از حرم بيرون روند تا خدام به تنظيف حرم بپردازند. ▫️ وقتي نماز زيارت را تمام کردم، متحير شدم که اول شب چه وقت در بستن است؟ ولي ديدم کسي جز من در حرم نيست! ✨ برخاستم که بيرون روم، ناگاه ديدم سيد بزرگواري در نهايت شکوه و جلال از طرف بالا سر با کمال وقار به سوي من مي آيد. همين که به من رسيد، فرمود: 🔶 حاجي ميرزا حسن! وقتي به اشرف رسيدي پيغام مرا به حاجي اشرفي برسان و بگو: 🌟 آيينه شو جمال پري طلعتان طلب 🌟 جاروب زن به خانه و پس ميهمان طلب ▫️ در اين فکر بودم که اين بزرگوار که بود که مرا به اسم خواند و پيغام داد؟ يک مرتبه متوجه شدم اوضاع حرم به حالت اول برگشته، برخي نشسته و بعضي ايستاده به زيارت و عبادت مشغول هستند. فهميدم که اين حالت مکاشفه بوده است. 🏠 وقتي به وطن مراجعت کردم، يکسره به خانه مرحوم حاجی اشرفی رفتم تا پيغام امام عليه السلام را به وي برسانم همين که در را کوبيدم، صدای حاجيچی از پشت در بلند شد که: 🔸 « حاجی ميرزا حسن! آمدی؟ قبول باشد. آری: «آيينه شو جمال پري طلعتان طلب جاروب بزن به خانه و پس ميهمان طلب» ▫️ سپس افزود: 🔸 « افسوس! که عمری گذرانديم و چنان که بايد و شايد صفای باطن پيدا نکرده‌ايم!» ⬅️ کرامات رضويه ، جلد ۱، صفحه ۶۴. علیه السلام علیه السلام 📖@moogharrabon
❤️ داروی «عین‌شین‌قاف» 🌇 هر سال تابستان‌ها می‌آمد مشهد. 🕌 در حرم همراهش شده بودم. ایستاده زیارت می‌کرد. من اما بعد از مدتی خسته می‌شدم. این‌پاوآن‌پا می‌کردم. بیشتر که خسته می‌شدم، می‌نشستم. باز از نشستن خسته می‌شدم، می‌ایستادم. اما پیرمرد تمام مدت ایستاده مقابل مرقد مطهر زیارت می‌کرد و ذکر می‌گفت. ⏳ معمولاً زیارتش دو ساعتی طول می‌کشید. یکبار از حرم که بیرون آمدند، از ایشان پرسیدم: 🔹 «شما خسته نمی‌شوید؟! ما که جوانیم، از پا افتادیم!» ▫️ جوابی ندادند. زیارت که تمام می‌شد، تازه صحن‌های حرم امام رضا علیه‌السلام شروع میشد، به صحن‌ها می‌رفت، همه را یاد می‌کرد؛ سر مزار علما می‌رفت و برایشان فاتحه می‌خواند. یک بار از صحن که بیرون آمد، به من اشاره کرد: 🔸 «بیا!»، ▫️ از جیبش پولی درآورد و به من داد و گفت: 🔸 «برو عطاری، داروی «عین‌شین‌قاف» بگیر تا خسته نشوی!» ⬅️ این بهشت، آن بهشت، ص٣١و٣٢؛ براساس خاطرۀ یکی از همراهان آیت الله بهجت (ره) 🏷 علیه السلام علیه السلام (ره) 📖@moogharrabon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ماجرای خانمی روستایی که در حرم امام رضا علیه السلام از دست امام رضا (ع) پول می‌گرفت تا بین قرآن آموزان کلاسش تقسیم کند! 🎤 نقل حجت الاسلام عالی از مقام معظم رهبری 🏷 علیه السلام 📖@moogharrabon
❇️ صله‌ی امام رضا علیه السلام به یک شاعر با اخلاص ☑️ مرحوم حاج شیخ ابراهیم صاحب الزمانی از مداحان مخلص و مرثیه خوانان باسوز اهل بیت علیه السلام بود. او سال‌ها پیش از شروع درس مرحوم آیه الله حائری بنیانگذار حوزه‌ی علمیه‌ی قم، دقایقی چند روضه می‌خواند و آنگاه آیت الله حائری درس خویش را آغاز می‌کرد. 📃 او داستانی شنیدنی دارد که از حضرت رضا علیه السلام برای مدح خویش صله دریافت داشته است! خود نقل می کرد که: ▫️ یک بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتی در آنجا اقامت گزیدم. پولم تمام شد و کسی را هم برای رفع مشکل خویش نمی‌شناختم. از این رو قصیده‌ای در مدح حضرت رضا علیه السلام سرودم و فکر کردم که بروم و آن را برای تولیت آستان مقدس بخوانم و صله بگیرم با این نیت حرکت کردم، اما در میان راه به خود آمدم که چرا نزد خود حضرت رضا علیه السلام، نروم و آن را برای وی نخوانم؟! 🕌 به همین جهت کنار ضریح رفتم و پس از استغفار و راز و نیاز با خدا، قصیده‌ی خود را خطاب به روح بلند و ملکوتی آن حضرت خواندم و تقاضای صله کردم. ✨ ناگاه دیدم دستی با من مصافحه نمود و یک اسکناس ده تومانی در دستم نهاد. بی‌درنگ گفتم: 🔹 «سرورم! این کم است.» ▫️ ده تومانی دیگر داد. باز هم گفتم: 🔹 «کم است.» ▫️ تا به هفتاد تومان که رسید. دیگر خجالت کشیدم؛ تشکر کردم و از حرم بیرون آمدم. ▫️ کفش‌های خود را که می پوشیدم، دیدم آیه الله حاج شیخ حسنعلی تهرانی، جد آیت الله مروارید، با شتاب رسید و فرمود: 🔸 «شیخ ابراهیم!» ▫️ گفتم: 🔹 «بفرمایید آقا!» ▫️ گفت: 🔸 «خوب با آقا حضرت رضا علیه السلام روی هم ریخته‌ای، برایش مدح می‌گویی و صله می‌گیرید. صله را به من بده.» ✉️ بی‌معطلی پول‌ها را به او تقدیم کردم و او یک پاکت در ازای آن به من داد و رفت وقتی گشودم دیدم دو برابر پول صله است یعنی یکصد و چهل تومان. ⬅️ کرامات الصالحین، صفحه ۲۱۶ 🏷 علیه السلام 📖@moogharrabon
✳️ 💠 چرا به (ع) سلطان می‌گویند؟ محمدرضا قمشه ای که از عرفای بی نظیر است می‌گوید‌‌:علت اینکه به امام رضا(ع)، سلطان گفته می‌شود این است که ایشان سلطنت اسماء و صفات را دارد. اگر اراده کند که یک عبدی مظهر احدیت مطلقه شود، همان می‌شود. فقط کافی است امام رضا(ع) دستی روی قلب ما بکشد تا قلب ما مظهر"والشمس و ضحاها، والقمر اذا تلاها" شود. امام رضا (ع) می‌تواند این کار را بکند. یعنی در واقع کار امام رضا(ع)است. 📚آیت الله تقوایی 📖@moogharrabon