#فاطمیه
#نشر_حداکثری_مصائب_فاطمیه
🩸یا رسول الله! صبرم کم شده ... زهرا را از دستم گرفتند ...
در روایتی وجود مبارک سیدالشهداء علیهالسلام فرمودند: وقتی که پدرم امیرالمؤمنین علیهالسلام، مادرم را به خاک سپرد، با چشمانی پر از اشک و دلی غمبار، رو به قبر مطهر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله کرد و فرمود:
📋 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ مِنِ ابْنَتِکَ وَ حَبِیبَتِکَ وَ قُرَّةِ عَیْنِکَ وَ زَائِرَتِکَ وَ الْبَائِتَةِ فِی الثَّرَی بِبَقِیعِکَ الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اللَّحَاقِ بِکَ
▪️سلام بر تو ای رسول خدا! سلام بر تو از سوی دخترت و حبیبهات و نور چشمت و زائرت و آنکه در خاک بقعهات ماندگار شده است. هم او که خداوند برای او خواست که زود به شما ملحق گردد.
📋 قَلَّ یَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِیَّتِکَ صَبْرِی وَ ضَعُفَ عَنْ سَیِّدَةِ النِّسَاءِ تَجَلُّدِی إِلَّا أَنَّ فِی التَّأَسِّی لِی بِسُنَّتِکَ وَ الْحُزْنِ الَّذِی حَلَّ بِی لِفِرَاقِکَ مَوْضِعَ التَّعَزِّی
▪️ای رسول خدا ! شکیبم در داغ دختر برگزیدهات بسیار کم شده و قدرتم در مصیبت سرور زنان ضعیف گشته است.
جز اينكه براى من در پيروى از سنت تو كه در فراقت كشيدم جاى دلدارى باقى است،
📋 وَ لَقَدْ وَسَّدْتُکَ فِی مَلْحُودِ قَبْرِکَ بَعْدَ أَنْ فَاضَتْ نَفْسُکَ عَلَی صَدْرِی وَ غَمَّضْتُکَ بِیَدِی وَ تَوَلَّیْتُ أَمْرَکَ بِنَفْسِی
▪️زيرا من سر تو را در لحد آرامگاهت نهادم و جان مقدس تو از ميان گلو و سينه من خارج شد (هنگام جان دادن سرت به سينه من چسبيده بود)
📋 نَعَمْ وَ فِی کِتَابِ اللَّهِ أَنْعَمُ الْقَبُولِ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ
▪️آرى، در كتاب خدا براى من بهترين پذيرش (و صبر بر اين مصيبت) است، «إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ»
📋 قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِیعَةُ وَ أُخِذَتِ الرَّهِینَةُ وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ
▪️امانت، بازگردانده شد؛ وثیقه گرفته شد و زهرا سلاماللهعلیها از دست علی «علیهالسلام» رفت.
📚الأمالی،مفید،ص۲۴۵
📚الأمالی،طوسی،ص۱۵۴
📖@moogharrabon
#فاطمیه
#نشر_حداکثری_مصائب_فاطمیه
🩸وقتیکه دیدی برادرت حسین علیهالسلام تنها شده، به نیابت از من زیر گلویش را ببوس...
در نقلی آمده است:
لحظات آخر عمر صدیقه کبری سلاماللّهعلیها بود که حضرت زینب سلاماللهعلیها را به خود فراخواند و وصایایی را به او نمود که در ضمن آن وصایا فرمود:
📋 لمَّا صارَ أخيكَ الحُسين عليه السّلام في كربلاء وحيداً فريداً،قَبِّلِي حُلقُومَهُ نِيابةً عَنِّي.
▪️وقتی که دیدی برادرت حسین علیهالسلام در کربلا تنها مانده و یار و یاوری ندارد؛ پس در آن موقع به نیابت از من زیر گلویش را ببوس...
🥀 ... روز عاشورا نیز به وقت وداع سیدالشهداء علیهالسلام، زینب کبری سلاماللّهعلیها پیش آمد و عرضه داشت:
ای برادر! به من اجازه بفرما سینه و زیر گلویت را ببوسم؛ آن حضرت سینه و زیر گلویش را نمایان کرد و زینب کبری سلاماللّهعلیها پیش آمد و آنجا را بوسید؛ سپس رو به سمت مدینه کرد و صدا زد:
📋 یا أُمّاه، هذه الأمانةُ قد أدَّیتُها!
▪️ای مادرجان! این امانت شما را من به جا آوردم.
🥀سیدالشهداء علیه السلام فرمود: آن أمانت چه بود؟ زینب کبری سلاماللّهعلیها عرضه داشت: ای برادرم! همانا وقتی که شهادت مادرمان فاطمه زهرا سلاماللهعلیها نزدیک شد به من فرمود: ای زینب! سینه و حفره گلویت را برایم نمایان کن.
پس من نمایان نمودم سینه و حفره گلویم را و مادرمان آنجا را بوسید. سپس به من فرمود:
📋 هذه وَدیعَةٌ منّي إلي أخیكِ الحسینِ یا زینبُ، إذ رأیتِ أخاكِ الحسینَ في کربلا وحیداً فریداً
▪️این (بوسه) امانتی است از سوی من به جانب برادرت حسین علیهالسلام؛ پس هنگامی که برادرت حسین را در کربلات تنها وبی کس دیدی؛
📋 یَستَغیثُ فلا یُغاثُ و یَستَجیرُ فلا یُجارُ علیه و یَطلُبُ الماءَ فلا یُسقیٰ منه فلیس له ناصرٌ ولا معینٌ ولا شفیقٌ حمیمٌ قَبِّلیه في صدرِه و شَمّیهِ في نَحرِهِ نیابةً عَنّي
▪️دیدی که طلب یاری میکند ولی کسی به او یاری نمیرساند؛ دیدی که پناه میخواهد ولی کسی به او پناه نمیدهد؛ دیدیکه آب طلب میکند ولی کسی به او آبی نمیرساند؛ دیدی که که هیچ یاور و رفیقِ دلرحمی ندارد، پس به نیابت از من سینه و زیر گلوی او را ببوی و سپس ببوس...
📚بحرالمصائب ج۵ ص۷۴
📚موسوعة الکبری، ج۱۵ ص۱۰۹ به نقل از: لوامع الأنوار (مرندی) نسخه خطی، ص٩٩
📖@moogharrabon
#فاطمیه
#نشر_حداکثری_مصائب_فاطمیه
🩸به فدای مادری که طاقت نداشت حتی گرد و غباری بر سر و صورت حسینش بنشیند...
در نقلی آمده است:
روز آخر عمر مبارک صدیقه کبری سلاماللّهعلیها بود که از بستر به پا خاسته و مشغول شستن لباس های حسنین علیهماالسلام و شانهزدنِ سر آنها شد؛ وقتی که امیرالمومنین علیهالسلام از راه رسیده و علت را سوال کردند، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها فرمودند:
📋 أغسِلُ رُؤوسَ أولادي،لأنّكَ غداً مشغولٌ بِتَجهيزي و غُسلي و دَفني
▪️سر بچههایم را امروز هر گونه بود، شُستم چرا که تو دیگر فردا مشغول غسل و دفن من هستی.
📋 و أخافُ {أنْ} تَجوعَ أولادي و تُبقىٰ رُؤوسُهُم مُغيّرةً و ثِيابُهم دَكِنَة
▪️و من از آن میترسم که فردا ، بچههایم گرسنه بمانند و بر سر و وضعشان، گرد و غباری نشسته باشد.
📚وفاة فاطمة الزهرا علیهاالسلام،بحرانی، ص۱۲۳
📖@moogharrabon
#فاطمیه
#نشر_حداکثری_مصائب_فاطمیه
🩸علی «سلام الله علیه» را به یک بلایی مبتلا میکنم که اَحدی را بدینگونه بلایی مبتلا نکردهام...
در روایتی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
💬 در شب معراج پروردگارم عهدی بر دوشم نهاد و ... فرمود:
📋 يَا مُحَمَّدُ اسْمَعْ: عَلِيٌّ رَايَةُ الْهُدَى، وَ إِمَامُ أَوْلِيَائِي، وَ نُورٌ مَنْ أَطَاعَنِي،
▪️ای محمّد! بشنو: علی «علیهالسلام» بیرق هدایت، پیشوای دوستان من و نور کسانی است که از من فرمان میبرند.
📋 وَ هُوَ الْكَلِمَةُ الَّتِي أْلْزَمْتُهَا الْمُتَّقِينَ
▪️او همان کلمهای است که پرهیزگاران را به همراهیاش وادار ساختهام.
📄 پس هرکس او را دوست بدارد مرا دوست داشته و هرکس با او دشمنی کند با من دشمنی کرده است...
🔖 آنگاه خدای متعال فرمود:
📜 إِنِّي مُسْتَخِصُّهُ بِبَلَاءٍ لَمْ يُصَبْ بِهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِي
👈 من او را به بلایی مبتلا خواهم کرد که هیچ یک از مخلوقاتم را به آن دچار نکردهام!
🥀 این بلا، آن چیزی است که از پیش مقدر شده! او گرفتار میشود و به واسطه او نیز مردم آزمایش میشوند.
📚أمالی،شیخ طوسی،ج۱ ص۵۱۳
📚غایة المرام،بحرانی،ج۱ ص۱۹۱
📖@moogharrabon
#فاطمیه
#نشر_حداکثری_مصائب_فاطمیه
🩸ای أسماء ! دستم رسید به بازوی ورمکردهٔ زهرا... به دندهٔ شکستهٔ او...
در نقلی آمده است:
📋 و بَینَما هُوَ یُغسّلُها اِذِ اعْتَزَلَها ناحیةً و صارَ یَبکِی
▪️همینکه امیرالمؤمنین علیهالسلام داشت پیکر مطهر زهرای مرضیه سلاماللهعلیها را غسل میداد، ناگهان به گوشهای رفت و (سر به دیوار گذاشت و) با صدای بلند شروع به گریهکردن نمود.
📋 وَ الحسَنُ عَن یَمینِه و الحُسینُ عَن شِمالِه و زَینبُ بَینَ یَدَیه
▪️امام حسن سمت راست، امام حسین سمت چپ و زینب کبری علیهمالسلام در مقابل آن حضرت ایستاده بود.
📋 فَقالَتْ أسماءُ: سَیّدی! أکْمِلْ غُسلَها وَ ابْکِ بَعدَ ذٰلکَ لِفِراقِها
▪️اسماء به پیش آمد و گفت: ای آقایمن! بهتر نیست که اول غسل پیکر مطهر زهرا سلاماللهعلیها را تمام کرده و سپس از فراق او گریه نمایید؟!
🥀 در اینجا بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
ای أسماء! در حال غسلدادن، نظرم افتاد به صورت فاطمه سلاماللهعلیها؛ دیدم که از ضربهٔ آن بیدین، کبود و چشم مبارکش چون خون، سرخ شده است و بازوی مبارکش مثل یک بازوبند، ورم کرده است.(۱)
📋 یا أسماء! بَینَما اُغسِّلُ فاطمةَ مَرَّتْ یَدِی عَلَی ضِلْعٍ مِن أضلاعِها فَوَجَدْتُهُ مَکسورًا
▪️ای أسماء ، در حین غسل فاطمه سلاماللهعلیها، دستم رسید به یک دنده از دندههای فاطمه سلاماللهعلیها؛ دیدم که آن دنده، شکسته است!
📋 و لَمْ تُخبِرنی بِذٰلِک حَتّی لا یَشتَدَّ ألَمِی
▪️اما فاطمه سلاماللهعلیها از آن دندهٔ شکسته، هیچ حرفی با من نگفته بود که مبادا درد من از این ماجرا، زیاد بشود و از او شرمنده شوم. (۲)
📚(۱)انوارالشهادة،یزدی،ص۴۳۴
📚(۲)العبرة الساکتة،ج۱ ص۷۶
📖@moogharrabon
#فاطمیه
#نشر_حداکثری_مصائب_فاطمیه
🩸لحظات آخر ، امیرالمومنین سر مبارک حضرت زهرا " سلام الله علیهما " را بغل گرفت و به سینه چسباند
در نقلها آمده است:
ساعات پایانی عمْر مبارک صدیقه کبری سلاماللّهعلیها بود که امیرالمؤمنین علیهالسلام بر بالین آن حضرت حاضر شدند و وقتی که متوجه شدند بانوی خانهاش دیگر از این جهان، رفتنی است، رو به آن حضرت نموده و فرمودند:
📋 قَدْ عَزَّ عَلَیَّ مُفَارَقَتُکِ وَ تَفَقُّدُکِ إِلَّا أَنَّهُ أَمْرٌ لَا بُدَّ مِنْهُ
▪️حقا که جدایی و فقدان تو برای من بسیار سخت است، ولی چه باید کرد، چارهای نیست.
📋 وَ اللَّهِ جَدِّدْتِ عَلَیَّ مُصِیبَةَ رَسُولِ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآله وَ قَدْ عَظُمَتْ وَفَاتُکِ وَ فَقْدُکِ
▪️به خدا قسم که تو مصیبت پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله را برای من تجدید کردی! حقًا که مصیبت و فقدان تو برای من بسیار سنگین و بزرگ است.
📋 فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ مِنْ مُصِیبَةٍ مَا أَفْجَعَهَا وَ آلَمَهَا وَ أَمَضَّهَا وَ أَحْزَنَهَا
▪️إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ. به خدا قسم که این مصیبت، فجیعترین، دردناک ترین و غصهدارترین مصیبت هاست.
📋 هَذِهِ وَ اللَّهِ مُصِیبَةٌ لَا عَزَاءَ لَهَا وَ رَزِیَّةٌ لَا خَلَفَ لَهَا
▪️هیچ تسلیت و تعزیتی جبران این مصیبت را نمیکند و جانشین آن نخواهد شد.
📋 ثُمَّ بَکَیَا جَمِیعاً سَاعَةً وَ أَخَذَ عَلَی رَأْسِهَا وَ ضَمَّهَا إِلَی صَدْرِهِ
▪️سپس هر دو ساعتی گریستند و آنگاه حضرت امیر علیهالسلام سر مبارک فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را برداشت و به سینه خود گذاشت...
📚 بحارالانوار ج۴۳ ص۲۱۸
📖@moogharrabon
#فاطمیه
#مصائب_غسل_و_دفن
#نشر_حداکثری_مصائب_فاطمیه
آجرک الله یا صاحب الزمان
🩸فاطمهاش را به خاک سپرد ... در حالی که هنوز خون تازه از پهلویش میآمد...
در نقلی آمده است:
🥀 روز بعد از شهادت صدیقه کبری سلاماللّهعلیها، جناب مقداد با عمر درگیر شده و به او گفت:
📋 مٰاتَتْ اِبنةُ رَسولِ اللّه و الدَّمُ يَنزِفُ مِنْ جَنبِها بِسَبِبِ ضَربَةِ سَيفٍ و سَوطٍ ضَرَبتَها أنتَ...
▪️دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به شهادت رسید در حالی که از پهلویش به سبب آن ضربهای که تو با شمشیر و تازیانه بر او زدی، خون تازه جاری بود...
📚 کامل بهائی {تعریب} ، ج١ ص۳۹۶
🔖 و وقتیکه برای نبش قبر به اطراف قبر مطهر صدیقه کبری سلاماللّهعلیها آمدند، در آنجا جناب «عقیل» هم با عمر درگیر شد و به او گفت:
📋 ضَرَبتُمُوها بِالأمسِ و خَرَجَتْ مِنَ الدّنيا وَ ظَهرُها مُدمَیٰ
▪️ {شمایی که اکنون آمدهاید تا بر جنازه مطهرش نماز بخوانید،} همین دیروز بود که آن مظلومه را کتک میزدید! او در حالی از این دنیا رفت که پهلویش خونآلود بود ...
📚کامل بهایی{تعریب} ، ج۱ ص۳۹۷
📖@moogharrabon
#فاطمیه
#مصائب_غسل_و_دفن
#نشر_حداکثری_مصائب_فاطمیه
آجرک الله یا صاحب الزمان
🩸ای زهرای من! اگر میگذاشتند، بر سر قبر مطهّرت، «معتکف» میشدم...
در روایتی حضرت مولانا سیدالشهداء علیهالسلام فرمودند: وقتی که امیرالمؤمنین علیهالسلام مادرم را به خاک سپرد، این جملات را بر لب مبارکش جاری نمود:
📋 وَ لَوْ لَا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلِینَ لَجَعَلْتُ الْمُقَامَ وَ اللَّبْثَ لِزَاماً مَعْکُوفاً وَ لَأَعْوَلْتُ إِعْوَالَ الثَّکْلَی عَلَی جَلِیلِ الرَّزِیَّةِ
▪️اگر غلبه یافتن افرادی که بر ما مستولی شدهاند، نبود (و با ماندن من در اینجا، از محل قبر مطّهرت با خبر نمیشدند)، بر خود لازم میدانستم که همینجا اقامت گزیده و معتکف گردم و برای این مصیبت بزرگ، نظیر زن جوان مُرده ناله و فریاد میکردم.
📚الکافی،ج۱ص۴۹۵
✍ آه یا امیرالمؤمنین...
انگار همانگونه که مقرّر شد دخترتان زینب سلاماللّهعلیها، زینت و زیور شما باشد، مقدّر هم شد که مصائب شما را نیز به ارث ببرد...
شبیه این جملات جگرسوز شما را، زینب کبری سلاماللّهعلیها هم با بدن بیسر برادر فرمود ... همان ساعت دردناکی که مقاتل نوشتهاند:
📜 اِعَتَنقَتْ زَينبُ أخاها، و وَضَعَتْ فَمَها عَلَى نَحرِهِ، و هِيَ تُقَبّلُهُ، و تَقُول:
▪️زینب کبری سلاماللّهعلیها آمد و پیکر بیسر برادر را در آغوش گرفت؛ لبهایش را گذاشت بر حلقوم بریدهٔ اباعبدالله علیهالسلام؛ آن جا را میبوسید و میفرمود:
📜 «اَخی لَوْ خُیِّرْتُ بَیْنَ الرَّحیلِ وَ الْمُقامِ عِنْدَکَ لاَخْتَرْتُ الْمُقامَ عِنْدَکَ وَلَوْ اَنَّ السّباعَ تَأْکُلُ مِنْ لَحْمی».
▪️ای برادرم! اگر مرا بین سکونت در کنار تو (در کربلا) و بین رفتن از اینجا، مخیر میکردند و میگذاشتند، سکونت همراه تو را بر میگزیدم، گرچه درندگان بیابان گوشت بدنم را بخورند.
📚معالی السبطین ج۲ ص۵۵
📖@moogharrabon