eitaa logo
‌"زیر نور ماه"
92 دنبال‌کننده
131 عکس
7 ویدیو
0 فایل
احتمالا محلی برای حرف های دختری رنگین کمانی که گاهی از روزمرگی های رنگی رنگیش تعریف میکنه گاهی ام روزاش بی رنگ و سیاه و سفید میشن بلخره زندگی همینه...
مشاهده در ایتا
دانلود
چای‌ نبود باید چیکار میکردم؟
این روزا سخت میگذره ولی رد قشنگی مطمئنم توی دفتر هیستوری ۱۸ سالگیم به جا میزاره:)
داشتم با خودم میگفتم ای کاش پارتنرم برام خوراکی میخرید و غصه میخوردم بعدش دیدم اینجوری نمیشم دست خودمو گرفتم بردم براش بستنی و پفک خریدم و با به لبخند گنده تقدیم خودم کردمش حالا یه حنای خوشحالم:)
بزار اینجوری بگم مثل یه ربات شدم فقط خواب کار به ندرت غذا خوردن به جای غذا خوراکی های چرت و پرت میخورم مدام نه این اون ورژنی که من میخوام نیست باید موتیو تر باشم برای حنای 24 ساله باید بیشتر و قشنگتر تلاش کنم
امشب ساعت 22 که صندوقمو تحویل دادم رفتم پیش مدیرم گفتم میشه من برم گفت خیر ساعت کاری همه پرسنل تا 22:30 بهش گفتم اقای X امشب شب علی اصغر شب ۶ ماهه حسینه میخوام برم هیئت اگه نزاری برم قلبم میترکه همینجا میوفتم رو دستت برگشت یه نگا بهم کرد گفت باشه برو ولی شرط داره منو یادت نره
سخت ولی گذرا
حس جامونده هارو دارم
فقط حسین می ماند...
و آخر داستان را همیشه کسانی مینویسند که مانده اند ...
قول میدم بهت یه روز همون ورژن قدرتمند و خفن خودت میشی فقط دووم بیار نزار این سنگریزه ها از پا درت بیارن
حالا مگه دشمنته که داری اینقدر تحت فشارش می‌ذاری؟ خودتیا.
توی دو روز گذشته، انقدر فشار روم بوده که احساس می‌کنم استخون‌هام دارن در هم می‌شکنن. احتیاج داشتم که پناهی داشته باشم تا برای دقایقی کسی من رو از دنیایِ پر تشویشم بیرون بکشه. این تمامِ انتظار یک آدم از دنیا بود که ناکام مونده.