eitaa logo
🔴 مقاومت نیوز🌴
40.6هزار دنبال‌کننده
38.3هزار عکس
29هزار ویدیو
20 فایل
⭕️ شبکه رسانه ای "مقاومت نیوز" 🇮🇶🇵🇸🇱🇧🇸🇾🇮🇷🇾🇪🇦🇫🇵🇰 ♨️ اخبار لبنان ، فلسطین ، سوریه ، یمن ، عراق و تمام کشورهای جغرافیای مقاومت✌️ 🔹️ مدیر تبلیغات :👈 @modiretablighaat همکار @Admin_Etaa5
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ (قسمت بیستم) «صبر و استقامت را شعارخود سازيد! که بيش از هر چيز، پيروزى را به سوى شما فرا مى خواند» ( نهج‌البلاغه، خطبه ۲۶) شرح: درگیری میان حق و باطل، امری است که از ابتدای آفرینش انسان، وجود داشته است و این مسیر تا نهایت عالم - که انسانی یافت می‌شود - وجود دارد. در میدان درگیری میان حق و باطل، توجه به این نکته ضروری است که این درگیری را سردمداران اصلی جریان باطل به راه انداختند و با این نگاهِ کلان و ریشه‌ای، می‌توان دریافت که «جبهه حق» دائماً مشغول دفاع بوده است. در مسیر دفاع در برابر «جبهه باطل»، مهمترين راهِ رسيدن به پیروزی و غلبه‌ی بر دشمن، «صبر و شکیبایی» است. ظرافت عبارت حضرت که می‌فرماید: «اسْتَشْعِرُوا الصَّبْرَ» جناب توجه است؛ زیرا «استشعار» از مادّه «ش ع ر» و به معناى «لباس زير» است. با این بیان، روشن می‌شود که صبر و استقامت، بايد در درونِ جان، جاى گيرد و روح انسان را در برابر حوادث سخت، زير بال و پرِ خود بگیرد. 🌎📡@moqavematnews_ir
♨️ (قسمت بیست و دوم) «جهاد ... لباس تقوا، زره محکمِ خداوند و سپر مطمئن الهی است» (نهج‌البلاغه، خطبه ۲۷) شرح: در ادامه خطبه‌ی ۲۷، امیرالمومنین علیه السلام «جهاد» را «لباس تقوا» برشمردند. لباس، علاوه بر زینت و زیبایی، از بدن در برابر عوارض و خطرات، محافظت می‌کند. همچنین جهاد، برای حفظ عزّتِ ملت‌ها و پیشگیری از آسیب‌ها ضروری است، و ملت‌هایی که جهاد را ترک می‌کنند، ضعیف و آسیب‌پذیر خواهند شد. اضافه شدن «لباس» به «تقوا» ممکن است نشان‌دهنده‌ی این نکته باشد که «حفظ اصول تقوا» بدون «امنیت» ممکن نخواهد بود و «امنیت» نیز بدون «جهاد» تحقق نمی‌یابد. همچنین امیرالمؤمنین (علیه السلام) جهاد را به «زره محکم» و «سپر مطمئن» تشبیه کرده‌اند؛ این‌ها ابزارهای دفاعی در جنگ هستند. همان‌طور که افراد در جنگ بدون «زره» و «سپر» نمی‌توانستند از حملات دشمن در امان بمانند، ملت‌ها نیز بدون جهاد، در برابر دشمنان آسیب‌پذیر خواهند بود. نکته قابل توجه آن است که، این تشبیهات نشان می‌دهد «جهاد» برای تهاجم یا توسعه‌طلبی نیست، بلکه جهاد به‌منظور «حفاظت از جامعه اسلامی» و «دین الهی» تشریع شده است و نقش اساسی در حفظ امنیت و تقوا را دارد. بنابراین، جهاد ضرورتی است که امنیت و استحکام جامعه اسلامی را تضمین می‌کند. 🌎📡@moqavematnews_ir
♨️ (قسمت بیست و چهارم) «هر کس جهاد را از روى بى اعتنايى (نه به خاطر عذر) ترک کند، ... بلا از هر سو او را احاطه مى کند» (نهج البلاغه، خطبه ۲۷) شرح: فرد و جامعه‌ای که بدون عذری موجه، از جهاد کناره‌گیری کند، مانند خانه یا شهری است که بدون دفاع باقی مانده است. چنین مکانی به‌راحتی در معرض هجوم و حملات دشمنان قرار می‌گیرد و دشمنان می‌توانند آزادانه به آن وارد شوند. در واقع، جهاد همچون دیواری پولادین نقش حفاظتی ایفا می‌کند و مانع از بروز این‌گونه بلاها می‌شود. با وجود جهاد، افرادِ درنده‌خو، از نزدیک شدن به جامعه‌ یا فرد ناکام می‌مانند. بنابراین، جهاد به منزله‌ی سپری است که انسان و جامعه‌ی انسانی را از حملات و مخاطراتِ مختلف، حفاظت می‌کند و بدون آن، فرد یا جامعه در معرض آسیب‌های جدی قرار می‌گیرد. اهمیت جهاد در حفظ امنیت و پایداری در برابر تهدیدات بیرونی مشهود است و نبود آن به معنای نبود حفاظ مطمئن برای جامعه می‌باشد. 🌎📡@moqavematnews_ir
♨️ (قسمت سیم) «همانا دنيا روى برگردانده و وداع و پایان یافتنِ خود را اعلام داشته، و آخرت روى آورده و آشکار شده است. بدانيد امروز روز تمرين و آمادگى، و فردا روز مسابقه است. جايزه برندگان، بهشت و سرانجامِ (شومِ) عقب ماندگان، آتشِ جهنّم است. آيا کسى نيست که پيش از فرا رسيدن مرگش، از خطاهايش توبه کند!؟ آيا انسانى پيدا نمى شود که قبل از رسيدن روزِ ناراحتیِ قیامت، عمل نيکى براى خود انجام دهد!؟!» (نهج البلاغه، خطبه ۲۷) شرح: این خطبه، تأثیری عمیق بر شنونده دارد و او را به زهد و دوریِ از جلوه‌های دنیوی و توجه به آخرت، فرامی‌خواند. بیان صریحِ امام (علیه‌السلام) حتی کسانی که آمادگی کمی دارند را از «خواب غفلت» بیدار می‌کند. ایشان به گذرا بودنِ دنیا اشاره کرده و می‌کوشد تا مردم را به رهایی از زرق و برق دنیا ترغیب کند، زیرا دنیا ناپایدار و فانی است. همچنین به آمدنِ جهانی دیگر ( آخرت)، اشاره می‌کند که با «مرگ» آغاز می‌شود. بنابراین، «مرگ» پیوسته انسان‌ها را به سوی خود فرا می‌خواند و نشان از نزدیک شدن به «جهان آخرت» دارد. ایشان هشدار می‌دهد که انسان‌ها ناگزیر باید با این جهان وداع کنند و به دیاری دیگر روانه شوند؛ ازاین‌رو، باید پیش از پایانِ فرصت‌ها، خود را برای این سفر آماده کنند. زندگی دنیوی به مسابقه‌ای شبیه دانسته شده که مستلزم آمادگی و تمرین است. این رقابت، آزمونی است که جایزه‌اش برای برندگان، بهشت و عقابِ بازندگانِ آن، آتش جهنم است. امام (علیه‌السلام) با این تشبیه، انسان‌ها را به دقت و توجه بیشتر به اعمالِ خود فرا می‌خواند، تا با آمادگی و بینشی ژرف‌تر به استقبال آخرت بروند. 🌎📡@moqavematnews_ir
♨️ (قسمت سی و یکم) «بدانید که شما اکنون در دورانی از امید و آرزو به سر می‌برید (که این زمان بسیار با ارزش است) و مرگ نیز در مسیر زندگی شماست. بنابراین، هر که از این فرصت بهره برده و پیش از رسیدن زمان مرگ، به انجام کارهای نیک بپردازد، از اعمالش سود خواهد برد و رسیدن اجل به او زیانی نمی‌رساند. اما هر که در این دورانِ امید - پیش از فرا رسیدن مرگ - در کار نیک کوتاهی کند، به خسارت دچار می‌شود و رسیدن اجل برای او زیان‌آور خواهد بود (زیرا فرصتی بی‌نظیر و غیرقابل بازگشت را از دست داده است).» (نهج البلاغه، خطبه ۲۷) شرح: ۱. ارزش فرصت‌ها و گذر لحظات: حضرت، بر اهمیتِ فرصت‌هایِ زودگذر - اما بسیار پرارزش - تأکید می‌کند. این فرصتها، لحظات گرانبهایی هستند که اگر از آنها غافل شویم، پشیمانی عمیقی را به همراه خواهند داشت. عمر، زمانی است که می‌تواند مسیر انسان را به سوی سعادت ابدی هموار سازد. گاهی با توبه در یک لحظه، انسان می‌تواند آتش عذاب را فرو نشاند و با عملی ناب و خالص، بهشت را برای خویش به دست آورد. ۲. نگاه به دنیا: از آیات و روایات برداشت می‌شود که به دنیا نباید به چشم هدف نهایی نگریسته شود؛ بلکه باید آن را به عنوان ابزاری برای اندوختن سرمایه، جهت دست‌یابی به جایگاه ابدی دانست. سرنوشت‌سازترین مسئله در زندگی انسان همین است که به نعمات مادی دنیا و امکانات، چگونه بنگریم؛ آیا به عنوان وسیله‌ای برای رشد و تعالی، یا هدفی نهایی و مطلوب واقعی. ۳. غیرقابل جبران بودن فرصت‌ها: نکته مهم دیگری که در این فراز به آن اشاره شده، این است که فرصت‌هایی که در زندگی این جهان از دست می‌دهیم، پس از پایان زندگی و فرا رسیدن مرگ، قابل جبران نیستند. 🌎📡@moqavematnews_ir
♨️ (قسمت سی و دوم) «آگاه باشيد! همان گونه که به هنگام ترس عمل مى کنيد در موقع آرامش نيز عمل کنيد! (و تنها، در سختى ها و مشکلات، به ياد خدا نباشيد). بدانيد! من هرگز چيزى را مانند بهشت نديدم که طالبانش (اين گونه) به خواب فرو رفته باشند و نه همانند آتش دوزخ که فراريانش (اين گونه) به خواب فرو روند. آگاه باشيد! آنها که از حق سود نگيرند، زيانِ باطل دامنشان را خواهد گرفت و آن کس که (انوار) هدايت، او را به راه راست نبرد، (ظلمت) گمراهى او را به وادى هلاکت مى کشاند. بدانيد! فرمان کوچ براى شما صادر شده و به زاد و توشه (اين راه پرخطر) راهنمايى شده ايد. و ترسناک ترين چيزى را که بر شما از آن بيمناکم دو چيز است: هواپرستى و آرزوهاى دراز (نخستين، انسان را از پيروى از حق باز مى دارد و دومى، آخرت را به فراموشى مى سپارد). (حال که چنين است) در اين دنيا، از اين دنيا، زاد و توشه اى برگيريد که فردا بتوانيد خود را با آن حفظ کنيد.» (نهج البلاغه، خطبه ۲۸) 🌎📡@moqavematnews_ir
♨️ (قسمت چهلم) «باید دنیا برای شما، مانند تفاله برگ‌هایی به نظر آید که با آنها دباغی می‌کنند (که بسیار بدبو، متعفن و بی‌ارزش هستند) یا (مانند) بقایای بریده‌شده‌ی پشمِ حیوانات که بر زمین ریخته می‌شود و هیچ کس به آن توجهی نمی‌کند، بی‌ارزش‌تر باشد. از کسانی که پیش از شما بوده‌اند، درس بگیرید، پیش از آنکه آیندگان از شما درس بگیرند و این دنیای پست و مذموم را رها کنید، چرا که افرادی که نسبت به این دنیا شیفته‌تر و شیدا‌تر از شما بودند، آن را ترک کردند.» (نهج‌البلاغه، خطبه ۳۲) شرح: در این بخش از خطبه، امام (علیه السلام) پس از ذکر گروه‌های پنجگانه، مردم را به زهد در دنیا دعوت می‌کند و بر این نکته تأکید دارد که تمام بدبختی‌ها و مشکلاتِ گروه‌های مذکور، ناشی از دنیاپرستی و وابستگی بی‌حد به دنیا است. حضرت با استفاده از دو تشبیه (تفاله‌های متعفّن برگ‌های دبّاغی و کُرکهای باقیمانده بعد از چیدن پشم)، دنیا را بی‌ارزش و نفرت‌انگیز توصیف می‌کند و می‌فرماید دنیا باید حتی از این‌ها نیز نزد شما کم‌ارزش‌تر باشد. از نگاه حضرت، دنیا باعث به وجود آمدن طغیانگرانی چون قارون و فرعون می‌شود و عشق به آن، سرچشمه‌ی همه خطاهاست. امام سپس به زودگذر بودنِ دنیا اشاره کرده و از مردم می‌خواهد که از تجارب گذشتگان درس بگیرند، تا آیندگان از آنها پند نگیرند. در ادامه، امام از بی‌وفایی دنیا سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که دنیا هیچ وفایی به دلبستگان خود ندارد. البته باید توجه داشت که منظور از «دنیا» در اینجا، نعمت‌هایی است که در مسیر طغیان و ظلم استفاده می‌شود، نه مال و مقام‌هایی که برای اهداف معنوی و بندگی خدا به کار می‌روند. 🌎📡@moqavematnews_ir
♨️ (قسمت چهل و یکم) حضرت اين خطبه را در شرايطى كه ياران خود را براى خاموش كردن آتش فتنه‌ی «طلحه و زبير» بسيج كرده بود، ايراد کرده‌است. ابن عباس می‌گوید: در «ذى قار» (محلی نزديک بصره) خدمت امیرالمؤمنین (ع) رسیدم. ایشان در حالى كه مشغول وصله كردن كفش خود بود رو به من كرد و فرمود: ارزش اين كفش چه قدر است؟ گفتم: ارزش خاصی ندارد. فرمود: به خدا سوگند! همين كفش بی‌ارزش، براى من، از حكومت بر شما بهتر است؛ مگر اين كه با اين حكومت، حقّى را به پا دارم، يا باطلى را دفع كنم. سپس حضرت (از خيمه) بيرون آمد و مردم را مورد خطاب قرار داد و فرمود: «خداوند، محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) را هنگامى مبعوث کرد که هيچ کس از عرب کتاب آسمانى نمى خواند و ادّعاى نبوّتى نداشت (از دعوت انبيا دور مانده بودند و از کتب آسمانى، محروم) او مردم را تا سر منزل سعادتشان سوق داد و به محيط رستگارى و نجات رساند. نيزه هاى آنها صاف و (در مسير صحيح) پابرجا، و جاى پاى آنها محکم شد (قدرتشان تثبيت گشت و دشمن در برابر آنها تسليم شد.) خداوند، محمّد(ص) را هنگامى مبعوث کرد که هيچ عربی کتاب آسمانى نمی‌خواند و ادّعاى نبوّتى نداشت (از دعوت انبيا دور مانده بودند و از کتب آسمانى، محروم). او مردم را تا سر منزل سعادتشان سوق داد، و به محيط رستگارى و نجات رساند. پس حال و روزِ آن‌ها مانندِ نیزه‌هایشان صاف و پابرجا، و جاى پاى آنها محکم شد (قدرتشان تثبيت، و دشمن در برابر آنها تسليم شد). به خدا قسم! من در اين لشکر بودم و آنها را به پيشروى وامى داشتم تا طرفداران باطل، به طور کامل عقب نشينى کردند (و حقْ پيروز گشت). من در انجام اين وظيفه هرگز ناتوان نشدم و ترس به خود راه ندادم و هم اکنون نيز مسيرِ من (در حرکت به سوى جنگ جمل) به سوى همان هدف است. به خدا سوگند! من پرده باطل را مى شکافم! تا حق از پهلوى آن خارج گردد ( یعنی هرگاه تعليمات گمراه کننده و عارضیِ جریان باطل از ميان برداشته شود، نور حق پرتوافکن و فطرت انسانى شکوفا می‌گردد).» (نهج‌البلاغه، خطبه ۳۳) 🌎📡@moqavematnews_ir
♨️ (قسمت چهل و دوم) این خطبه توسط امام علی (علیه السلام) پس از پایان جنگ نهروان ایراد شده است. به نظر می‌رسد که امام این خطبه را در همین سرزمین نهروان بیان کرده، اما برخی گزارش‌ها نیز اشاره دارند که امام بعد از بازگشت به کوفه و مشاهده بی‌میلی سپاهیان برای جنگ با شامیان، آن را ایراد کرده است. ایشان در نهروان بر ضرورت آمادگی سریع لشکر برای حرکت به سوی شام تأکید داشتند تا دیگران هم به آنها ملحق شوند. امام می‌دانست که اگر سپاهیان به کوفه بروند و از لباس جنگ خارج شوند، آماده‌سازی مجدد آنها دشوار خواهد بود. اما سپاهیان به بهانه‌هایی چون سردی هوا، وجود مجروحین و کمبود تسلیحات از اطاعت امام سر باز زدند. امام ناچار به کوفه آمد و بر لزوم آمادگی برای جهاد تأکید کرد، اما متأسفانه آنان همچنان تعلل کردند و این موضوع باعث ناراحتی امام شد و ایشان این خطبه را ایراد کردند؛ «نفرين بر شما! از بس شما را سرزنش کردم خسته شدم! آيا زندگى پست دنيا را به جاى حيات (سعادت بخش و جاويدان) آخرت پذیرفته‌اید؟ و در برابر عزت و سربلندى، بدبختى و ذلّت را برگزیده‌اید؟ هنگامى که شما را به سوى جهاد با دشمن فرا مى خوانم، چشمانتان از ترس بى اختيار در حدقه ها دور می‌زند، گويى وحشتِ از مرگ، هوش را از سرتان برده و مانند مستانى از خود بى خود شده‌اید! سخنان مکرّر من به گوش شما فرو نمی‌رود (و در پيدا کردن راه صحيح زندگى) سرگردان گشته‌اید و گويى عقلهای شما از دست رفته و چيزى درک نمى کنيد. شما هرگز مورد اعتماد من نيستيد و شما هيچ گاه تکيه گاه مطمئنّى نمی‌باشید، تا (در برابر دشمنان خونخوار و حيله گر) بتوان بر شما اعتماد کرد؛ و نه ياران قدرتمندى هستيد که در نيازها بتوان رو به سوى شما آورد. شما مثل شتران بدونِ ساربان هستید که هرگاه از يک طرف گردآورى شوند، از سوى ديگر، پراکنده می‌گردند. به خدا سوگند! شما وسیله‌ی بدى براى افروختن آتش جنگ (ضدّ دشمنان) هستيد. نقشه هاى شوم و خطرناکى ضدّ شما کشيده مى شود، امّا شما طرح و نقشه‌ای در برابر آن نداريد، و پيوسته اطراف شما کم می‌شود، (شهرهاى اطراف شما را می‌گیرند و انسان ها را از بين می‌برند) و شما به خشم نمی‌آیید ، دیده‌ی دشمن (براى ضربه زدن به شما) به خواب نمی‌رود، در حالى که شما در غفلت و بی‌خبری به سر می‌برید. به خدا قسم! شکست براى کسانى که دست از يارىِ یکدیگر بردارند حتمى است. به خدا قسم! من گمان مى کنم، اگر جنگ سختى درگيرد و حرارت و سوزشِ مرگ به شما نزديک شود، از فرزند ابوطالب جدا می‌شوید؛ مانند جدا شدن سر از بدن، که التيامى در آن نيست» (نهج‌البلاغه، خطبه ۳۴) 🌎📡@moqavematnews_ir
♨️ (قسمت چهل و هشتم) «آيا گمان مى کنيد که من بر رسول خدا (ص) دروغ مى بندم!؟! به خدا سوگند من نخستين کسى هستم که او را تصديق کردم! بنابراين نخستين کسى نخواهم بود که او را تکذيب می‌کند. من در مسأله خلافت فکر کردم، ديدم پیروی و اطاعت از (فرمان پيامبر که من را به مدارا امر کرده بود) بر من، واجب است. در اين حال، (براى حفظ موجوديت اسلام) بیعت کردم، و بر طبق عهد و پیمان با پیامبر رفتار نمودم.» (نهج‌البلاغه، خطبه ۳۷) 🖌 شرح: امیرالمؤمنین (علیه السلام) در ادامه‌ی خطبه ۳۷، بعد از آنکه فضایل و ساختار اندیشه‌ای خود را بیان کردند، به این نکته اشاره می‌کنند که چرا تن به حاکمیت دیگران و بیعت با آنها دادند. با توجه به این مطالب، در ذهن مخاطب، سوالی ایجاد می‌شود که چرا امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) با وجود باور به شایستگی و انتصابش از سوی پیامبر (ص) به خلافت، در زمان خلفای سه‌گانه، به گونه‌ای تسلیم شد؟! جواب: از آنجایی که پیامبر اکرم (ص) به ایشان توصیه کرده بودند در صورت مخالفت دیگران، به خاطر حفظ اسلام، از درگیری پرهیز کنند و به سبب مصالح بزرگ‌تری که بر عهده اوست، بیعت کنند. ایشان با تبعیت از این دستور، قبل و بعد از بیعت، وفادار باقی ماندند. توضیح این مسئله آن است که گاهی انسان در برابر انتخابی قرار می‌گیرد که هر دو گزینه نامطلوب است؛ اما یکی ناخوشایندتر از دیگری است. در چنین مواردی، عقل دستور می‌دهد که برای جلوگیری از وضعیت بدتر، به گزینه کم ضررتر تن دهد (دفع أفسد به فاسد). امام علی (علیه‌السلام) نیز به این دوگانه «به دست آوردن خلافت و نابودی اسلام»، یا «از دست رفتن خلافت و حفظ اصل اسلام»، قرار گرفته بودند. پیامبر (ص) این وضعیت را پیش‌بینی کرده و به ایشان توصیه کرده بودند که اگر مردم به طور مسالمت‌آمیز ولایت او را پذیرفتند، کار ایشان را بر عهده بگیرند؛ وگرنه آنها را به حال خود رها کند تا خداوند راه چاره و نجاتی برای حضرت فراهم کند. (مستدرک الوسائل، ج۱۱، ص۷۸) 🌎📡@moqavematnews_ir
♨️ (قسمت پنجاه و چهارم) «ستايش ويژه خداوندى است که کسى از رحمتش مأيوس نمى شود و هيچ جا و هيچ کس از نعمتش خالى نيست، از مغفرت و آمرزش او کسى نوميد نمى گردد و از پرستش و عبادتش نمى توان سرپيچى کرد، همان خدايى که رحمتش دائمى و زوال ناپذير و نعمتش هميشگى و جاودانى است» شرح: در بخش اول خطبه ۴۵، به ستایش الهی و صفات پرمعنای او پرداخته می‌شود، که نکاتی از آن بیان میشود: ۱- هیچ‌کس نباید از رحمت بی‌پایان او ناامید شود، زیرا طبق سخن خدا «رحمت الهی شامل همه موجودات است»، و «هیچ‌کس جز کافران نباید از رحمت خدا مایوس گردد». ۲- «هیچ جا و هیچ کس از نعمت‌هایش خالی نیست»، و تمام مخلوقات بهره‌مند از نعمت‌های بی‌شمار الهی هستند. ۳- «از آمرزش او هیچ‌کس نباید ناامید باشد»، چراکه همه گناهان را می‌آمرزد. ۴- بر اساس مطالب بیان شده، انسان‌ها نباید از عبادت و پرستش او سر باز زنند؛ زیرا بی‌توجهی به این نعمت‌ها عقوبت در پی خواهد داشت. ۵ و ۶- در پایان، بر دائمی بودن رحمت و نعمت‌های الهی تأکید می‌شود، که همواره جاودانه و نیکو است. در متن به تکرار «رحمت» و «نعمت» الهی اشاره شده و بر دوام و پایداری این موهبت‌ها تاکید شده است که نشان‌دهنده عنايات خداوند است. 🌎📡@moqavematnews_ir
♨️ (قسمت پنجاه و هفتم) «عقلها را از کُنه صفاتِ خود آگاه نکرده، اما با اين حال، آن‌ها را از معرفت و شناختِ لازم، باز نداشته است. پس او کسى است که نشانه‌های آشکارِ هستى، بر وجود پاکش گواهى می‌دهد که دل‌های منکران به وجودش اقرار دارد. خدا بسيار برتر از گفته کسانى است که موجوداتى را به او تشبيه می‌کنند و يا ذاتش را انکار می‌نمایند» (نهج‌البلاغه، خطبه ۴۹) شرح: نه ذات و نه صفاتِ خدا، برای کسی به صورت کامل، مشخص نیست. چون هم ذات و صفاتش بی‌نهایت است. انسان‌ها فکر می‌کنند که می‌توانند معنا و حقیقتِ آن وجودِ بی‌نهایت را درک کنند، اما حقیقت این است که عقل و درک انسان، محدود است و نمی‌توانند آن حقیقت را کامل بفهمند. با این وجود، اثر و نمودِ خدا در همه‌جا دیده می‌شود، تا جایی که هر کسی می‌تواند ادراکی کلی و سطحی، نسبت به وجود و صفات الهی داشته باشد. برای فهم بهتر، یک مثال ساده می‌توان ذکر کرد: می‌دانیم که روح و یا زمان، وجود دارد. اما فهمیدن دقیقِ روح و زمان خیلی سخت است. همه می‌دانیم که یک موجود زنده با مرده تفاوت دارد، اما حقیقت و چگونگیِ زندگی چیست!؟! فهم مطلب، خیلی دشوار است. یعنی ما اطلاعات کلی داریم، اما جزئیات و عمق آن حقایق را نمی‌دانیم. 🌎📡@moqavematnews_ir