📜 داستان کوتاه آیه تطهیر
🍂 یک روز پیامبر اکرم ،
🍂 به خانه علی و فاطمه رفتند
🍂 و از دخترش ، درخواست کساء کرد
🍂 سپس امام علی ، فاطمه ،
🍂 و حسن و حسین را جمع نموده ،
🍂 و کساء را بر خود کشیدند
🍂 و سپس فرمودند :
🍂 بار خدایا !
🍂 اینان اهل بیت و گوشت تن منند ،
🍂 آزار و ناراحتى اینان ،
🍂 موجب و آزار و اذیّت من است ،
🍂 پس رجس و آلودگى را ،
🍂 از وجود اینان زائل نما
🍂 و آنان را پاک و تطهیر فرما
🍂 امّ سلمه نیز
🍂 با شنیدن این کلمات
🍂 نزدیک کساء آمد و عرض کرد :
🍂 من نیز [از اهل کساء مى باشم]؟
🍂 پیامبر فرمودند :
🍂 تو بر خیر هستى ، اما این آیه ،
🍂 فقط در شأن من و برادرم علىّ ،
🍂 و دخترم فاطمه و دو فرزندم ،
🍂 و نه تن دیگر از فرزندان حسین
🍂 نازل شده است ،
🍂 و کسى را در آن اشتراکى نیست .
#فاطمیه
#داستان_کوتاه #آیه_تطهیر
با ما مربی و مادری خلاق باشید👌
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
حتماً برای دوستان خود بفرستید
💢 قصه آموزش دعای قبل از خواب به حضرت زهرا سلام الله علیها، توسط پدر
حضرت فاطمه سلام الله می فرمایند: یک شب وقتی که بستر خواب را گسترده بودم ، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر من وارد شدند و فرمـودند: « ای فـاطمه نخواب مگر آن که چهار کار را انجام دهی: قرآن را ختم کنی، و پیامبران را شفیعت گردانی، و مؤمنین را از خود راضی کنی، و حج وعمره ای را به جا آوری.»
این را فرمودند و شروع به خواندن نماز کردند، صبر کردم تا نمازشان تمام شد، گفتم: یا رسول الله به چهار چیز مرا امر فرمودید در حالی که بر آن ها قادر نیستم.
آن حضرت تبسمی کردند و فرمودند: «زمانی که سوره ی توحید را سه بار بخوانی مثل این است که قرآن را ختم کرده ای و زمانی که بر من و پیامبران پیش از من صلوات بفرستی، شفاعت کنندگان تو در روز قیامت خواهیم بود، و زمانی که برای مؤمنین استغفار کنی ، آنان همه از تو راضی خواهند شد، و زمانی که بگویی: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر ، حج و عمره ای را انجام داده ای.»
منبع: کتاب بهجة، ج۱، ص ۳۰۴
#فاطمیه
#داستان_کوتاه
با ما مربی و مادری خلاق باشید👌
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
حتماً برای دوستان خود بفرستید
📙 #داستان_کوتاه پایان سرطان
در تاریخ ۳۰ آبان ۱۳۹۶
سرلشکر شهید حاج قاسم سلیمانی
فرمانده وقت نیروی قدس سپاه
پایان سیطره داعش
بر سرزمینهای اسلامی را ،
به مقام معظم رهبری اعلام کرد .
در همان زمان ،
رهبر انقلاب اسلامی ،
به نامه فاتحانه حاج قاسم ،
این چنین پاسخ دادند :
شما با متلاشی ساختنِ
این تودهی سرطانی و مهلک ،
نه فقط به کشورهای منطقه
و به جهان اسلام ،
بلکه به همهی ملتها
و به بشریت خدمتی بزرگ کردید .
#شهید_سردار_سلیمانی #قهرمان_ملی
با ما مربی و مادری خلاق باشید👌
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
حتماً برای دوستان خود بفرستید
📙 داستان کوتاه
📗 از زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها
✨ پدر حضرت فاطمه ، پیامبر اکرم
✨ و مادر ایشان ،
✨ خدیجه بنت خویلد (س) بود .
✨ حضرت خدیجه ،
✨ اولین زنی بود که به اسلام روی آورد
✨ و تمام ثروت خود را ،
✨ در راه اسلام و مسلمانان صرف کرد .
✨ حضرت فاطمه سلام الله علیها ،
✨ در روز ۲۰ جمادی الثانی ،
✨ ۵ سال بعد از بعثت پیامبر اکرم ،
✨ در شهر مکه ،
✨ در خانه حضرت خدیجه ،
✨ حضرت زهرا سلام الله علیها ،
✨ خواستگارهای زیادی داشت .
✨ اما در نهایت
✨ با امام علی علیه السلام ازدواج کرد
✨ و با مهریه بسیار اندک ،
✨ به خانه شوهر رفت .
✨ حضرت فاطمه سلام الله علیها ،
✨ دو پسر به نام حسن و حسین
✨ و دو دختر به نام امکلثوم و زینب ،
✨ به دنیا آورد .
✨ و زمانی که
✨ پنجمین فرزند خود را حامله بود ،
✨ دشمنانش ،
✨ ضربهای به سینه اش وارد کردند ،
✨ و فرزندِ در شکمش را شهید نمودند .
✨ نام آن کودک مظلوم محسن بود .
✨ همه امامان معصوم ما
✨ به غیر از امام علی علیه السلام ،
✨ نسبشان از طریق حضرت فاطمه ،
✨ به حضرت محمد (ص) میرسند ،
✨ به خاطر همین به حضرت زهرا ،
✨ ام الائمه یعنی مادر امامان گویند .
✨ زمانی که پیامبر اسلام ،
✨ با مرگ مشکوکی ، از دنیا رفتند ؛
✨ خلفای سه گانه از دستور پیامبر ،
✨ سرپیچی کرده
✨ و با امام علی علیه السلام ،
✨ بیعت نکردند .
✨ و برای این که امام علی را ،
✨ به زور برای بیعت با ابوبکر ببرند ،
✨ درب خانه ایشان را آتش زدند
✨ و آن را شکستند .
✨ حضرت فاطمه ، پشت در آمدند
✨ و خواستند با آنها حرف بزنند
✨ تا شاید از دختر پیامبر حیا کنند
✨ و مانع ورود آن شیاطین به خانه شود
✨ اما ضربات بسیاری به درب خانه
✨ و حضرت زهرا که پشت درب بود ،
✨ وارد کردند .
✨ که باعث شد
✨ فرزندشان محسن سقط شود
✨ و خود نیز بیمار و زمینگیر گردد
✨ سپس در روز سوم جمادی الثانی ،
✨ در سال ۱۱ هجری قمری ،
✨ به شهادت رسیدند .
✨ بعضی ها می گویند
✨ ایشان ۷۵ روز یا ۹۵ روز ،
✨ بعد از رحلت پیامبر اکرم ،
✨ به شهادت رسیدند .
✨ حضرت فاطمه سلام الله علیها ،
✨ در زمان شهادتشان ،
✨ ۱۸ سال بیشتر نداشتند .
✨ ایشان وصیت کردند
✨ که مراسم غسل و خاکسپاری اش ،
✨ به صورت شبانه و مخفیانه باشد .
✨ و کسی از محل دفن ایشان ،
✨ باخبر نشود .
#داستان_کوتاه #فاطمیه #حضرت_زهرا
با ما مربی و مادری خلاق باشید👌
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
حتماً برای دوستان خود بفرستید
📙 داستان کوتاه نابینا
🦋 روزی شخص نابینایی
🦋 درب خانه پیامبر اکرم را زد
🦋 و اجازه ورود خواست .
🦋 حضرت فاطمه سلام الله علیها
🦋 فوری برخاست و چادر به سر کرد
🦋 رسول خدا فرمود :
🦋 چرا خودت را از او می پوشانی ،
🦋 او که تو را نمیبیند ؟
🦋 حضرت فاطمه پاسخ داد :
🦋 او مرا نمیبیند ،
🦋 اما من که او را می بینم .
🦋 و او اگر چه مرا نمی بیند
🦋 ولی بوی مرا که حس میکند
✍ امیرالمؤمنین علی علیه السلام
📚 بحارالانوار ، ج ۴۳ ، ص ۱۹۱
#حدیث #حضرت_فاطمه #حجاب #داستان_کوتاه
با ما مربی و مادری خلاق باشید👌
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
حتماً برای دوستان خود بفرستید
#داستان_کوتاه
🇮🇷 دهه ی فجر یعنی چه؟
وقتی طاها از مدرسه آمد، به مادرش گفت: خانم ناظم گفته برای #دهه_فجر وسایل تزیینی بیارید، اگر هم کسی تونست خوراکی بیاره.
مادر گفت: وسایل تزیینی که نداریم، اما میتونیم آجیل بسته بندی کنیم و روش هم پرچم ایران بچسبونیم.
طاها گفت: چه خوب. راستی مامان چرا دهه فجر را جشن میگیرند؟
مادر گفت: چون جشن انقلابه.
طاها با تعجب پرسید: جشن انقلاب !؟!
مادر گفت: سال ها پیش مردم با کمک امام خمینی، شاه رو از ایران بیرون کردند. بخاطر پیروزی اون روزها، جشن می گیریم.
طاها گفت: مامان بیشتر بگو، شاه کی بوده؟
مادر گفت: قدیما، شاه که آدم تنبلی بود، نمی تونست کشور رو اداره کنه، برای همین از کشورهای دیگه کمک می گرفت. خارجی ها هم چیزهای با ارزش ایران را می بردند و مردم را فقير کرده بودند.
طاها گفت: چقدر شاه بد بوده، حالا از امام خمینی بگو مامان.
مادر گفت: بله شاه بد بود و تنبل، اما امام خمینی خوب بود و زرنگ و همیشه می گفت: ما باید روی پای خودمان بایستیم.
بعد مادر کتاب قرآنش را از روی میز برداشت و آن را باز کرد. یک عکس از لای آن برداشت و به طاها نشان داد و گفت: این آقای مهربان، امام خمینی هست.
طاها گفت: عکس امام رو تو مدرسه و خانه ی مامانی دیدم. مامانی همیشه عکسش رو بوس می کنه.
مادر گفت: بله امام خوب می گفت که خارجی ها باید از کشور برن. اما شاه بد، امام را از کشور بیرون کرد.
طاها گفت: امام که ایران نبوده، پس چطوری شاه رو بیرون کرده؟
مادر گفت: امام از خارج با مردم در ارتباط بود و به آنها می گفت که باید شاه را بیرون کنند.
مردم دست به دست هم دادند و کشور را از شاه گرفتند. امام هم بعد از سال ها دوری از کشور به ایران برگشت.
طاها گفت: پس شاه چی شد؟
مادر گفت: شاه ترسو از ایران فرار کرد.
طاها گفت: الان امام خمینی کجاست؟
مادر طاها را بوسید و گفت: امام پیش خداست. و بجای او، آقای خامنه ای رهبر ایران هست.
مادر به ساعت نگاه کرد و گفت: وای چقدر حرف زدم. دیر شد باید برم آجیل بخرم.
مادر از قنادی آجیل خرید و به خانه آورد و با طاها آنها را بسته بندی کردند و یک پرچم ایران هم رویش چسباندند.
#دهه_فجر #قصه
با ما مربی و مادری خلاق باشید👌
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
حتماً برای دوستان خود بفرستید
📗 داستان کوتاه عید فطر
☀️ زهرا کوچولو ،
☀️ که هنوز به سن تکلیف نرسیده بود ،
☀️ همه ماه رمضان را ،
☀️ روزه کله گنجشکی می گرفت.
☀️ یک روز ،
☀️ زهرا دیر از خواب بیدار شد
☀️ هوا روشن بود
☀️ گریه کرد
☀️ و با ناراحتی دنبال مامانش می گشت
☀️ مادر او در حال آشپزی بود
☀️ که زهرا کوچولو گریه کنان وارد شد
☀️ مادرش او را بغل کرد و گفت :
🔮 چی شده عزیزم ؟!
🔮 چرا گریه می کنی ؟!
☀️ زهرا با ناراحتی گفت :
🐥 چرا برای سحر منو بیدار نکردید ؟!
☀️ مادرش خندید و گفت :
🔮 آخه دختر گلم رمضان تموم شد
🔮 دیگه لازم نیست روزه بگیری
🔮 تلویزیون هم اعلام کرد :
🔮 هلال ماه دیده شده
🔮 و امروز هم عید فطره عزیزم .
☀️ زهرا کوچولو ، کمی فکر کرد
☀️ سپس به مادرش گفت :
🐥 مامان جون عید فطر چیه ؟
☀️ مادرش گفت :
🔮 دخترم ،
🔮 خدا از مسلمونا خواسته
🔮 تا ماه رمضون رو ، روزه بگیرند
🔮 بعد از این یک ماه روزه داری ،
🔮 خدا ، به عنوان جایزه و پاداش ،
🔮 عید فطر رو ،
🔮 برای مسلمونا قرار داده
🔮 توی عید فطر ، همه مسلمونا ،
🔮 خیلی خوشحال و شاد هستن
🔮 چون توانستند
🔮 ماه رمضان رو روزه بگیرند
🔮 و امروز می خواهند
🔮 از خدای بزرگ و مهربون شون
🔮 جایزه بگیرند .
☀️ زهرا گفت :
🐥 خب مامان جون !!
🐥 نمیشه امروز ،
🐥 هم عید باشه هم روزه بگیریم ؟!
📙 ادامه دارد ...
#داستان_کوتاه #عید_فطر
با ما مربی و مادری خلاق باشید👌
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
حتماً برای دوستان خود بفرستید
📗 داستان کوتاه عید فطر ۲
☀️ مامان گفت :
🔮 نه عزیز نمیشه
🔮 در این روز ،
🔮 روزه گرفتن ، حرامه
☀️ زهرا گفت :
🐥 مامان جون ! حرام چیه ؟
☀️ مامان گفت :
🔮 کار حرام ، کاری هست
🔮 که ما نباید انجام بدیم
🔮 تا ثواب ببریم
🔮 اما اگه انجام بدیم ،
🔮 خدا ناراحت میشه ، گناهه
☀️ سپس مادر زهرا ،
☀️ دخترش را بغل کرد ، بوسید و گفت :
🔮 خب عزیزم عیدت مبارک .
🔮 حالا برو آماده شو
🔮 می خوایم بریم مسجد
☀️ زهرا گفت :
🐥 ممنون مامان جون
🐥 عید شما هم مبارک
🐥 ولی برای چی بریم مسجد ؟!
🐥 الآن که صبحه
☀️ مامان گفت :
🔮 زهرا جان ! توی عید فطر ،
🔮 مسلمونا ، دو یا سه ساعت ،
🔮 بعد از نماز صبح ، میرن مسجد
🔮 تا نماز عید فطر رو بخونن
🔮 و بعد از نماز ،
🔮 عید رو به همدیگه تبریک میگن
🔮 برای عید دیدنی ،
🔮 به خونه فامیل و دوستان میرن .
☀️ ناگهان ، پدر زهرا ،
☀️ با نان تازه و آش خوشمزه ،
☀️ وارد خانه شد .
☀️ زهرا نیز با خوشحالی ،
☀️ به طرف پدرش رفت .
☀️ او را بغل کرد
☀️ و عید را به او ، تبریک گفت .
☀️ پدر زهرا نیز ، عید فطر را ،
☀️ به دخترش تبریک گفت .
☀️ سپس به همسرش گفت :
🦋 خانم جان ! زکات رو دادم
☀️ زهرا به مادرش گفت :
🐥 مامان زکات چیه ؟!
☀️ مادر زهرا گفت :
🔮 تو عید فطر ،
🔮 خدای مهربون از ما خواسته
🔮 که در آخر ماه رمضون
🔮 و در شب عید فطر ،
🔮 یه هدیه به فقرا و نیازمندان بدیم
🔮 و به اونا کمک کنیم
🔮 به این هدیه میگن زکات .
☀️ خب عزیزم برو آماده شو
☀️ تا بریم مسجد .
📙 پایان
#داستان_کوتاه #عید_فطر
با ما مربی و مادری خلاق باشید👌
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
حتماً برای دوستان خود بفرستید
💠 تنبلی ممنوع
🔻 ظهر بود و آفتاب وسط آسمون بود، جوانی از کنار مزرعه امام صادق علیه السلام رد شد. با تعجب دید امام مشغول بیل زدن هستن. و تمام لباساشون خیس عرق شده.
جلو رفت و گفت: بیل رو بدید تا بقیشو من انجام بدم. امام لبخندی زدن و گفتن: دوست دارم برای به دست آوردن روزی، خودم تلاش کنم.
📚 الکافي، ج5، ص76.
#حدیث #داستان_کوتاه
#شهادت_امام_صادق ع
با ما مربی و مادری خلاق باشید👌
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
حتماً برای دوستان خود بفرستید
🔸️داستانی از زندگی امام صادق ع
امام صادق ع بسیار دانا و مهربان بود. روزی دو نفر از یاران امام صادق ع نزد ایشان آمدند. امام صادق ع از یکی از آنها پرسیدند: آیا او را دوست داری؟ آن مرد پاسخ داد: آری ما مثل برادریم. امام فرمودند: اگر کسی را دوست داری به او بگو تا دوستی شما پابرجاتر و محکمتر شود.
#داستان_کوتاه #شهادت_امام_صادق ع
با ما مربی و مادری خلاق باشید👌
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
حتماً برای دوستان خود بفرستید
خشکسالی.pdf
حجم:
517.8K
🌞نام داستان: خشکسالی
✔️داستانی از زندگانی امام جعفر صادق علیه السلام
👦🏻مخاطب: دبستان
✍️نویسنده: حسین فتاحی
#شهادت_امام_صادق علیه السلام
#داستان_کوتاه
با ما مربی و مادری خلاق باشید👌
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
حتماً برای دوستان خود بفرستید
روزى يكى از فرزندان حضرت سيدالشهدا، عليه السلام، از مدرسه به خانه برگشت. امام او را صدا زدند و فرمودند: عزيزم! امروز چه ياد گرفتى و معلمت چه به تو آموخته است؟ گفت: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ* الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ...».
حضرت به خدمتكار خانه فرمودند: به در خانه معلّم او، عبدالرحمن سلمى، برو و او را به اين جا دعوت كن! خدمتكار رفت و گفت كه آقا با شما كار دارند. معلم با خود گفت: خدايا، يعنى حسين با من چه كار دارد؟ من امروز در مدرسه كارى نكرده ام. فقط به فرزندش سوره حمد را ياد داده ام!
وقتى او خدمت حضرت رسيد، ايشان هزار دينار طلا از دسترنج خودشان، كه مربوط به امور كشاورزى مى شد، به معلم دادند و فرمودند: دهانت را باز كن! و چند قطعه عقيق و فيروزه و الماس هم در دهان او ريختند و حواله اى هم به بزّاز نوشتند كه هزار متر پارچه حلّه بافت يمن از حساب من به اين معلم بده. بعد هم فرمودند: مرا ببخش كه در برابر عظمت كار تو كارى نمى توانم بكنم. آنچه من به تو دادم تقديمى بيش نبود، اما آنچه تو به فرزند من دادى، عطا و كرامت بود.
خوب است در شأن معلم اين سخنان را در كلاس گفت يا اين آيه شريفه سوره اسراء را كه مى فرمايد:
«وَ قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً* وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً».
و پروردگارت فرمان قاطع داده است كه جز او را نپرستيد، و به پدر و مادر نيكى كنيد؛ هرگاه يكى از آنان يا دو نفرشان در كنارت به پيرى رسند [چنانچه تو را به ستوه آورند] به آنان اف مگوى و بر آنان [بانگ مزن و] پرخاش مكن، و به آنان سخنى نرم و شايسته [و بزرگوارانه ] بگو. و براى هر دو از روى مهر و محبت، بال فروتنى فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را به پاس آن كه مرا در كودكى تربيت كردند، مورد رحمت قرار ده.
بچه را بايد از مدرسه با يك دنيا محبت به سوى پدر و مادر روانه كرد. با آنان درباره شهدا بايد سخن گفت و اين كه چه بزرگوارانى جان دادند تا آنان آسوده تحصيل كنند.
توصيه مى كنم از بحث هاى علمى و طرح مسائل اختلافى در كلاس ها بپرهيزيد و مواظب باشيد كه در كلاس كلمه اى نگوييد كه بچه ها گمراه شوند. چون بچه ها هر چه معلم بگويد مى گيرند. بر اعصاب خود مسلّط باشيد. همه مى دانند زندگى معلم ها سخت است و حقوق آنان به اندازه ارزش كارشان نيست، ولى اين هم هست كه همه ما داوطلبانه معلم شده ايم. اگر مى توانيد براى رضاى خدا صبر كنيد و مشكلاتى را كه حضور چند قرن استعمار در اين كشور براى ما به وجود آورده و به اين زودى ها هم مرتفع نمى شود، به پاى اسلام نگذاريد. يادتان باشد هر روز در طى پنج ساعت ميهمانان كوچكى داريد كه امانت هاى پروردگار بزرگ هستند. گيرندگى آنها زياد است و از شما تغذيه فكرى مى كنند. پس، فكر و خيال آنان را مشوش و ناراحت نكنيد.
❤️داستان هدیه باارزش
هدیه امام حسین علیه السلام برای تشکر از معلم قرآن فرزندش
#قرآن
#روز_معلم
#داستان_کوتاه
با ما مربی و مادری خلاق باشید👌
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2774270017Cde576a6e80
•┈┈•••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
حتماً برای دوستان خود بفرستید