💕💕
پزشکان انگلیسی در یک مطالعه جدید هشدار دادند: کودکانی که مورد تنبیه جسمی قرار میگیرند در سنین بالاتر بیشتر در معرض خطر ابتلا به انواع سرطانها، بیماریهای قلبی یا آسم هستند.
پژوهشگران بر این باورند که کتک زدن کودکان یا فریاد کشیدن بر سر آنها میتواند زمینه ابتلای کودک به بیماریهای جدی وخطرناک را در سنین بالاتر فراهم کند.
به عبارتی بچههایی که کتک میخورند، ممکن است در معرض ابتلا به سرطان قرار بگیرند.
#شعر_جشن_الفبا
📕🖊📕
امروز چه روزیست
جشن الفباست
کلاس اول
پر شور و غوغاست
📗🖌📗
می خوایم بگیم ما
که با سوادیم
خدا می دونه
که خیلی شادیم
📘✏️📘
ممنونِ بابا
هم مامانیم ما
خانم معلم
شمع راه ما
📙🖋📙
خانم معلم
چه مهربونه
سواد ماها
به لطف اونه
📒🖍📒
خالق دانا
لطفی بفرما
نورهای دانش
بتابد بر ما
#جشن_الفبا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بازی_نمایشی
#خودت_درست_کن
یک وسیله جالب برای نمایش که شما با دستکش و برچسب میتوانید درست کنید .
🌹💐🌹💐🌹🌹💐
💕💕
بازی های مناسب برای تقویت دقت شنیداری در کودکان :
با کودک قرار بگذارید که فعالیتی را انجام دهد و به محض شنیدن صدای سوت آن کار را متوقف کند.
به عنوان مثال در یک اتاق کودک پشت به شما راه برود و هر زمان صدای سوت را شنید بایستد مجدداً با فرمان شما شروع به حرکت کند و با شنیدن صدا متوقف شود.
4_978695000898404528.pdf
707K
🎀آموزش الفبا با شکل۱
#جشن_الفبا
رمضان ماه خدا
همه مهمون خدا
مي رسيم به آسمون
مي شيم از بدي جدا
توي ماه رمضون
همه آدمهاي خوب
روزه مي گيرن باهم
از سحر تا به غروب
اينه پيغام خدا
واسه ما بنده ها
روزه مثل رود نور
مي ده دلها رو صفا
#واحدکار_ماه_رمضان
✿❀ ﴾﷽﴿ ❀✿
✨🌸در این واحد کار کودکان در مفاهیم دینی با ماه رمضان آشنا شده
🌸✨نام حضرت علی را با ذکر اینکه امام اول شیعیا ن هستندرا یاد میگیرند
🌸✨با شبهای قدر آشنا میشوند
🌸✨۵ تا از نامهای خدا را یاد میگیرند
#واحدکار_ماه_رمضان
💕💕
بگذارید بچه کمرو در مورد خودش حرف بزند
بچه ها، تا وقتی در جمع، احساس امنیت روانی نداشته باشند جرات پیدا نمی کنند خودشان را نشان بدهند.
باید به کودک کمرو فرصت حرف زدن بدهید، او را خاطر جمع کنید که شنیدن حرف های او برایتان مهم است.
هر قدر کودک اطمینان خاطر بیشتری از جانب جمع یا گروه پیدا کند، راحت تر می تواند حرف بزند و توانمندی های خود را نشان بدهد.
برای شنیدن حرف های او صبوری به خرج دهید.
هر گونه واکنش منفی پدر، مادر یا مربی می تواند ترمزی باشد برای حرف زدن کودک.
آی بچه ها میدونید
چرا روزه می گیریم
غروب که شد دوباره
سر سفره می شینیم
دعای وقت افطار
چه خوب و دل نشینه
دعا نماز عبادت
چقد به دل می شینه
توی ماه مبارک
ما مهمونیم بچه ها
ماه رمضون میریم
به مهمونی خدا
#واحدکار_ماه_رمضان
💕💕
تا حد ممکن از جر و بحثهای خانوادگی، بزرگنمایی مشکلات و بازگویی اخبار حوادث در خانه خودداری کنید.
محیط خانه برای کودک باید شاد باشد.
سعی کنید برای کودک حدود اختصاصی مشخصی مانند میز یا کمد اختصاصی در نظر بگیرید تا بتواند در این فضا تنها باشد و کمی با خودش خلوت کند.
💕💕
یک مادرآگاه؛
هرگز بافرزندش درد دل نمی کند. کودکان سنگ صبور ما نیستند.
حق آنها در کودکی شاد زیستن است
بدون نگرانی ...
🌹💐🌹💐🌹💐
5ae44ddcb3c0924a19a8356f_-2472701852138021722.mp3
4.73M
قصه ما به سر رسید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آزمایشی خیلی با حال 😳
💯بادکنک نسوز
قصه گو: ماه رمضان بود . همه روزه بودند. زهرا کوچولو که دختری شش ساله بود، با اجازهی مادرش روزهی کله گنجشکی می گرفت.چند شبی از ماه رمضان نگذشته بودکه مادر زهرا به او گفت:زهرا جان! امروز بعد از ظهر می خوام استراحت کنم چون امشب قرار تا سحر در مسجد بمونم. در ضمن اگر توهم بخواهی می تونی چند ساعتی با من در مسجد بمونی .
زهرا کوچولو: مادر مگه امشب چه خبره !!؟
مادر: دختر گلم!امشب شب بسیار بزرگیه. شبی که خدا ی مهربون قرآن رو یکجا بر پیامبر نازل کرد.
فرشته مهربون:( آیه اول سوره قدر را می خواند.)
قصه گو: زهرا کوچولو با خودش فکر میکنه امشب شب بزرگیه یعنی چه; یعنی چهقدر بزرگه؟به همین خاطر با کنجکاوی از مادر پرسید:
زهرا کوچولو: مامان جون یعنی امشب چه قدر بزرگه ؟
مادر: دخترم خدادر سوره قدر می فرماید شما نمی دونین اهمیت شب قدرچه قدر زیاده!حتی به اندازه هزار هزار تا ازشبهای دیگه است.
فرشته مهربان:( آیه دوم و سوم سوره قدر را می خواند. )
زهرا کوچولو: مادر جون امشب تو مسجد چه کار می کنیم ؟!
مادر: عزیزم در شب قدر نماز و قرآن می خونیم و دعا می کنیم .خدا هم به فرشتههاش دستور می ده که به زمین بیان و اون دعاهای ما رو که برا مون خوب و مفیدن برآورده کنن.
فرشته مهربون: ( آیه چهارم سوره قدر را می خواند.)
زهرا کوچولو: یعنی امشب که شب قدره همین جوریه و دعاهامون مستجاب میشه؟
مادر: بله عزیزم. خدای مهربون تا صبح برای بنده های خوبش شادی و سلامتی میفرسته.
فرشته مهربون: (آیه پنجم سوره قدر را می خواند.)
قصه گو: زهرا دل تو دلش نبود. او خیلی خوشحال بود که خدای مهربون ،شب به این بزرگی رو قرار داده، بنا بر این تصمیم گرفت زودتر به اتاقش بره و استراحت کنه. چون قراربود او هم در کنار مادر مهربونش چند ساعتی رودرمسجد بمونه. توی همین فکر ها بود که کم کم خوابش برد.
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀