فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چند ایده جاالب و کاربردی
#کاردستی_خلااق
🍃🌸JOiN👇
•••❥ @morabikodak5159
نقاشی
اگرکودکتان پرسید: آیا نقاشی من زیباست؟از او بپرسید: آیا تو دوستش داری؟کودکان اغلب از آنچه ساختهاند لذت میبرند.به او یادآوری کنید که خودش مهمترین شخصی است، که باید از اثر خود خشنود باشد.
💖💖💐💖💖💐💖💖💐
🍃🌸JOiN👇
•••❥ @morabikodak5159
#دکلمه_عید_غدیر
راز علم و دین راز بندگی
در غدیر خم گفته ای به ما
گفته ای پس از من علی(ع) بود
جانشین من مرد با خدا
گفته ای پس از من علی (ع)بود
در میان موج مرد ناخدا
گفته ای پس از من علی (ع)بود
نور چشمتان مرد آشنا
گفته ای پس از من علی (ع)بود
رهبرو ولی سرور شما
گفته ای پس از من علی (ع)بود
شیر بیشه دین مصطفی
در غدیر خم داده ای نشان
راه مستقیم دست راهنما
لحظه ای نشد از پیمبرو
از ولی او قلب من جدا
#واحدکار_عید_غدیر
💖💖🌹💖💖🌹💖💖🌹
🍃🌸JOiN👇
•••❥ @morabikodak5159
حرف شنوی بچه ها در صورتی که خواسته های والدین به صورت خواهش و درخواستهای دوستانه باشد، بیشتر است تا اینکه به صورت امر و نهی باشد.
🌷🌷💐🌷🌷💐🌷🌷💐
🍃🌸JOiN👇
•••❥ @morabikodak5159
#اشعار تشویقی
*تو گلی رنگارنگی تو بچه ای زرنگی
*گندم دونه دونه این بچه مهربونه
*قاشق و دیگ و قابلمه دوستت دارم یه عالمه
*ای کودک نازنین کارت خوبه آفرین
*سیب و انار و هندونه شاگرد من مهربونه
*نون و پنیر و گردو هستی شاد و خنده رو
*کودک ناز و خندون یاد میگیری چه آسون
*کیف و مداد و دفتر از همه هستی بهتر
*یه عالمه شیرینی تو خوبی بهترینی
*چایی با قند یا خرما صد آفرین مرحبا
*سبز و سفید و آبی تو هستی خوب و عالی
*یک گل و یک شاپرک هستی بهترین کودک
*مثل یه کامپیوتر منظم و دقیقی
کارت رو انجام میدی با همه هم رفیقی
🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹🌟🌹
🍃🌸JOiN👇
•••❥ @morabikodak5159
#کاربرگ_عید_قربان
رنگ آمیزی و کلاژ
🍃🌸JOiN👇
•••❥ @morabikodak5159
امر و نهی های بیش ازحد والدین به کودک؛ حس کنجکاوی و خلاقیت را از
کودک می گیرد و تنها دست به کارهایی می زنند که والدین شان معمولاً از آنها انتظار دارند
تامیتوانید امر و نهی نکنید مخصوصا در کارهای بی خطر
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
اگر به فرزندتان نه مي گوييد و او گريه مي كند قرار نيست توجه ويژه اي به او بدهيد.
به ياد داشته باشيد توجه به كار كودك آن را تقويت مي كند.
🍃🌸JOiN👇
•••❥ @morabikodak5159
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش پروانه با کاموا و چوب بستنی
┄┅✿❀🙇❀✿┅┄
دست ورزی 🌹 خلاقیت
داستان حضرت ابراهیم و قربانی کردن فرزندش حضرت اسماعیل
حضرت اسماعیل و مادرش در مکه بودند اما حضرت ابراهیم در شام بود. وی برای دیدن زن و فرزند به مکه آمد. در آن زمان اسماعیل 13 ساله بود. در آنروز اسماعیل از شکار برمی گشت. ابراهیم فرزندش را دید که مانند ماه شب چهارده می درخشید، پدر و فرزند همدیگر را در آغوش کشیدند و ... چند روز گذشت و شب هشتم ذیحجه شد. در آن شب ابراهیم (ع) در خواب دید که به او ندا دادند: دعوی محبت ما را داری اما مهر فرزند در دل خود راه می دهی؟
اگر در دعوی خود صادقی برخیز و فرزند عزیزت را قربانی کن!
ابراهیم (ع) از خواب پرید و تمام روز در فکر این خواب بود. با خود می اندیشید که آیا این دستور خداوند است یا وسوسه شیطان؟! شب بعد دوباره همین خواب را دید و فردای آنروز که روز عرفه بود، فهمید که این خواب خوابی رحمانی است.
دو شب دیگر هم این خواب را دید و کاملا متوجه شد که مامور به انجام این کار شده است. صبح روز بعد به هاجر گفت: برخیز و به فرزندت لباس های ارزشمند و فاخر بپوشان! زیرا می خواهم او را به مهمانی دوست بسیار ارجمندی ببرم.
هاجر، اسماعیل را شستشو داد و معطر ساخت، بویید و بوسید و گفت:
ابراهیم (ع) به هاجر گفت: کارد بیاور!
هاجر گفت: کارد برای چه می خواهید؟!
ابراهیم (ع) گفت: شاید نیاز به قربانی کردن پیدا کنیم!!
سپس آنها از هاجر خداحافظی و بسوی منی حرکت کردند.
حضرت ابراهیم فرزند خود را برداشته و برای اینکه قربانی کردن اسماعیل از چشم مادرش دور باشد بسوی مناحرکت کرد- منا محلی است که در حدود 10 کیلومتری مکه واقع شده است و حجاج در آنجا قربانی می کنند- در هنگام حرکت بسوی منا، در سه جا شیطان در برابر حضرت ابراهیم ظاهر شد و به وسوسه او پرداخت- این محل هم اکنون جمرات سه گانه است و حجاج به هر ستون از ستون شیطان که می رسند سنگ پرت می کنند- اما حضرت ابراهیم (ع) با اراده ای استوار و تصمیمی پایدار شیطان را از نزدیک خود راند و بسوی منا ادامه مسیر داد. دست های جوان خویش را بست و او را مانند قربانی به زمین خواباند و کارد خود را بر گلوی او گذاشت و محکم کشید اما کارد گلوی اسماعیل را نبرید. دو بار، سه بار اینکار تکرار شد اما ابراهیم(ع) در کمال تعجب دید که کارد گلوی اسماعیل را نمی برد. خداوند متعال در قرآن کریم فرموده اند:
(در آن هنگام) به او ندا دادیم که: ای ابراهیم! آن رویا را تحقق بخشیدی (و به ماموریت خود عمل کردی)
سپس خداوند متعال قوچی را فرستاد و حضرت ابراهیم (ع) آن گوسفند را به جای حضرت اسماعیل قربانی کرد.
از آن روز به بعد سنت شد که حجاج پس از انجام اعمال حج، حیوانی را قربانی کنند و گوشت آنرا در بین فقرا تقسیم نمایند و رضایت خداوند متعال را جلب کنند.
#واحدکار_عید_قربان
در مهماني ها
كودكان را مجبور به تشكركردن و سلام كردن، نكنيد.
كودك اين كارها را با دستوردادن انجام نميدهد؛ بلكه بايد دائماً از بزرگترها ببيند و الگو بگيرد.
🍃🌸JOiN👇
•••❥ @morabikodak5159
اگر به کودک اجازه داده شود که
کارهایی بکند یا چیزهایی بسازد
که در مقابل انجام آنها تشویق شود،
در او احساس سازندگی به وجود
می آید.
ولی انتقاد از او و محدود کردنش،
حس حقارت را در پی دارد...
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
#شعر
#شهادت_امام_جواد (ع)
⚫️
دنیا تو بیست و پنج سال
با او چه بی وفا شد
روز سی ذی القعده
پرپر از این جفا شد
⚫️
از غم رفتن او
دنیا شده پریشون
توی شهر کاظمین
مرقد پاک ایشون
⚫️
کاشکی می شد که الان
با تمام وجودم
با دلی آرزومند
اونجا نشسته بودم
⚫️
می بوسیدم با شادی
اون ضریح زیبا رو
شاد می شدم که دیدم
من حرم آقا رو
⚫️
#نجمه_سادات_هاشمی
#داستانی از امام جواد(ع)
روزی یکی از گوسفند یکی ازکنیزان امام گم شد. بستگان او به چند نفر از همسایگان بدگمان شدند و آنها را کشان کشان به محضر امام آوردند و گفتند:اینها گوسفند را دزدیده اند.امام فرمودند :همسایه را رها کنید،اینها دزدی نکرده اند گوسفند در خانه فلانی است.آنها همسایگان را رها کردند و به خانه ای که امامفرموده بود رفتند و گوسفند را آنجا یافتند.صاحب آن خانه تا آمد حرفی بزند محکوم سد و کتک مفصلی خورد ولباسش پاره شد.امام وقتی این خبر را شنیدند آنها را خواستند و سرزنش کرده و فرمودند:((وای بر شما!گوسفند شما خودش به خانه این آقا رفته بود و او خبر نداشت.)) پس امام از آن مرد بینوا دلجویی فرمودند و مبلغی پول به او دادند تا لباس نو بخرد و غذا تهیه کند و او را راضی و خشنود نمودند.
منبع : بحار ج50 ص47
#واحدکار_شهادت_امام_جواد(ع)
🍃🌸JOiN👇
•••❥ @morabikodak5159