eitaa logo
مربی یار
5.4هزار دنبال‌کننده
291 عکس
5 ویدیو
1.6هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ✅ در داخل اتوبوس می توان سرگرمی های مختلفی مثل خواندن سرودهای دسته جمعی، لطیفه گویی، ذکر نکته ها، سوال ، خاطره گویی، مسابقه و ... برای شرکت کنندگان داشت. اردوی موفق اردویی است که برای تک تک لحظات برنامه داشته باشد. بعضی ها تصور می کنند که اردو از زمانی آغاز می شود که به مکان اردو می رسیم در صورتی که از وقتی که بچه ها برای حرکت آماده می شوند، اردو شروع شده است. در اینجا به بعضی از برنامه هایی که می شود در اتوبوس داشته باشیم اشاره شده است. الف) سرودها: 🔸سرود راننده : آقای راننده خسته نباشی / تو برای ماها مثل داداشی آقای راننده اخماتو واکن / ازتوی آیینه ما رو نگاه کن آقای راننده بزن تو دنده / اگرم خوب نشد بزن تو دنده آقای راننده تو خوب و ماهی / الهی بخوری یک قوری چایی آقای راننده خسته نباشی / آقای راننده پاینده باشی 🔸شکم گرسنه : ای شکم گشنه ی من/ هی واسه چی صدا می دی قار می کنی قور می کنی / سفارش غذا می دی نمی دونی ز بیخ و بن خراب ، وضع مایه/جای غذا بخور هوا ، که جیب بنده خالیه ای دلک گشنه ، بخور گرسنگی صدا نکن/یکی به دو تو بی جهت بامن بی نوا نکن ب)مسابقه و پرسش: 🔹چرا برای اینکه؟ این برنامه به این صورت است که مربی مسافران را به دو بخش تقسیم می کند مثلا صندلیهای ردیف چپ و راست ، به یک گروه می گوید یک سوال بنویسند و به گروه دیگر می گوید به یک سوال فرضی جواب دهند و اسمشان هم بر روی برگه بنویسند. بعد مربی با بررسی برگه ها به هر سوال و جوابی که با هم مطابقت دارد امتیاز می دهد. 🔹حدس سوغاتی شهرها: مربی نام شهرها را می برد شرکت کننده باید سوغاتی شهر را بگوید. 🔹شهرها به چه چیزی معروف اند؟ مثلا آبادان به نفت ، قم به سوهان وآبعلی به دوغ 🔹این شخصیتها در کدام شهر اند ؟ مثلا بوعلی سینا در شیراز، مدرس در کاشمر و... 🔹کدام یکی درست است ؟ در این مسابقه شرکت کنندگان باید به مربی جواب سوال را توضیح بدهند . سوالات : اردو با یاد خدا یا بدون یاد خدا ؟ ، ما برای بازی یا بازی بری ما ، ما برای ورزش یا ورزش برای ما؟ ، بخوریم تا بمانیم یا بمانیم تا بخوریم ؟ ، خشنودی مردم یا خشنودی خدا ؟ ، طول عمر یا عرض عمر ؟ ،دین داری یادین دانی ؟ 🔹مسابقه ی جمله سازی: به بهترین جمله در مورد نماز ، دریا ، خدا و... امتیاز بدهید 🔹معماهای شهر و کشور : کشورهای همسایه ی ایران کدام اند ؟ ، نام کشورها را بگویید تا بچه ها پایتختش را بگویند ،نام استان و مراکزشان ،دو شهر ازخراسان جنوبی به معنی خاک ؟ تربت حیدریه و جام ،آن چیست که ز شهری دیگر می رود ولی مسافر نمی برد؟جاده •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @membariha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ♻️ ؟ اگر جواب بلي است، چگونه حضرت بر اعمال ما ناظر است؟ ⚜امام عصر (ع) نه تنها بر اعمال ما بلكه به همه حوادث عالم احاطه علمي دارد. اثبات اين مطلب غير از تحليل چگونگي اين احاطه است. اثبات اين مطلب از راه نقل روايات متواتره اي ممكن است كه در جوامع حديث شيعه مانند كافي، بصائر، كتب شيخ صدوق و كتاب بحارالانوار و غير آنها ضبط شده است. به موجب اين روايات كه به حد و حصر نمي آيد امام از راه موهبت الهي، به همه چيز واقف و از همه چيز آگاه است و هر چه را بخواهد به اذن خدا با توجهي كه مي كند، مي داند. (ر.ك. به «معنويت تشيع»، علامه طباطبائي، ص214) براي اين مطلب برهان عقلي هم اقامه كرده اند، كه به تعبير مرحوم علامه تقرير آن به سلسله اي از مسائل پيچيده عقلي متوقف است؛ و چون از موضوع سؤال خارج است، ما هم از آن مي گذريم. اما در مقام تحليل چگونگي اين علم به اجمال مي توانيم بگوئيم كه امام زمان(عج) انسان كامل است، و انسان كامل آئينه اي است كه جز جمال و كمال و جلال خداوند چيزي را نشان نمي دهد، يعني هر آنچه از جمال و كمال و جلال حق در آن تابيد همان را نشان مي دهد. خاصيت آيينه شفاف آن است كه از خود چيزي ندارد، و هر صورتي كه در مقابل آن قرار گرفت همان را نشان مي دهد. به عبارت ديگر، انسان كامل مظهر اسم اعظم خداست، و اسم اعظم نه لفظ است و نه مفهوم، بلكه مقامي است كه هر كس به آن مقام رسيد مي تواند در عالم تصرف كند و منشأ كارهاي خارق العاده شود. بنابراين امام عصر عليه السلام كه مظهر اراده فعلي حق است، مي تواند با اراده خود هر چه را خواست در خارج از صحنه نفس خود محقق كند، يعني همانگونه كه با صدور فرمان «كن» ـ يعني باش ـ اراده تكويني خداوند محقق مي شود، با «بسم الله» آن حضرت عليه السلام نيز هر چيزي محقق مي گردد. «بسم الله» آن حضرت به منزله «كن» خداوند است. فعل خداي سبحان در موطن قلب امام عصر عليه السلام ظهور مي كند، چون او مظهر اسماء الهي است. اين اجمالي از مقام امام معصوم و انسان كامل بود، كه با توجه به آن علم او به حوادث عالم هم روشن مي شود. نكته اي در اينجا هست، كه استاد جوادي آملي حفظه الله در باره آن مي فرمايد: امام عليه السلام كه كون جامع و داراي همه نشات وجودي است، در مرتبه نورانيت و ولايت كليه، كه حقيقت امامت اوست (و نه اين بدن عنصري) به عنايت الهي مسلط بر همه عوالم هستي است، و چيزي از احاطه علمي آن حضرت مخفي نمي ماند. به عبارت ديگر، تمام حوادث بزرگ و كوچك نظام هستي حتي پلك زدن انسانها، قيام و قعودشان، افتادن برگي از درخت و .. در معرض ديد اوست، و چيزي به نام زمان گذشته، حال و آينده براي وي (همان حقيقت نوري) مطرح نيست. ليكن وقتي آن حضرت به مرحله ماده و عالم طبيعت (يعني مرحله ناقص) مي رسد، مانند ديگران است؛ بدين معنا كه شايد چيزي را نخواهد بداند و از سيطره عالم كنوني او خارج باشد. البته فرق او با ديگران اين است كه ديگران به آن خزانه بي پايان راهي ندارند، لذا ممكن است دلشان بخواهد چيزي را بدانند، ولي نتوانند؛ اما صاحب ولايت كليه كه كليد دار و خزان آن خزانه بي پايان است، هر چه را بخواهد مي تواند بداند. از اينرو در روايت آمده است: «إن الإمام إذا شاء أن يعلم علم» يعني امام معصوم هر چه را بخواهد بداند مي داند. (كافي، ج1، ص852) •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @membariha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ اتفاقی جالب در تفحص یک شهید .... 🍂 می گفت : اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران..... 👈 علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به شهداء حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم.... 🍂 یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان.... بعد از چند ماه ، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم.... 🍂 یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم.... سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد خدا شاد بود و زندگیمان ، با عطر شهدا عطرآگین... تا اینکه.... 🍂تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد... آشوبی در دلم پیدا شد... حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم ... نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم.هستم 🍂 با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم.... 🍂 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان و پلاک شهیدی نمایان شد.... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری... گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من.... استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده ی شهید ، به بنیاد شهید تحویل دهم..... 🍂 قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.... 🍂 با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم.... 🍂 "این رسمش نیست با معرفت ها... ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم.... راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم.... " گفتم و گریه کردم.... دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید... » 🍂 وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.... هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.... با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده... 🍂 لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.... به قصابی رفتم... خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم : بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... به میوه فروشی رفتم...به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم... جواب همان بود....بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است... 🍂 گیج گیج بودم... مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟ 🍂 وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته .... با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد.... 🍂 جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.... اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟ 🍂 همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود.... بخدا خودش بود.... کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود.... به خدا خودش بود.... گیج گیج بودم.... مات مات.... کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم... مثل دیوانه ها شده بودم.... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم.... می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز.....؟ نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم...مثل دیوانه هاشده بودم.. به کارت شناسایی نگاه می کردم.... 🌷 شهید سید مرتضی دادگر.... فرزند سید حسین... اعزامی از ساری...🌷 وسط بازار ازحال رفتم......... ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. 🌷 ...🌷 •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @membariha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ! امام محمد باقر(ع) نقل مي فرمايد: در ميان بني اسرائيل، عابدي به نام جريح بود. او همواره در صومعه اي به عبادت مي پرداخت. روزي مادرش نزد وي آمد و او را صدا زد، او چون مشغول عبادت بود به مادرش پاسخ نداد، مادر به خانه اش بازگشت. بار ديگر پس از ساعتي به صومعه آمد و جريح را صدا زد، باز جريح به مادر اعتنا نكرد. براي بار سوم باز مادر آمد و او را صدا زد و جوابي نشنيد. از اين رفتار فرزند دل مادر شكست و او را نفرين كرد. فرداي همان روز، زن فاحشه اي كه حامله بود نزد او آمد و همان جا درد زايمانش گرفت و بچه اي را به دنيا آورده و نزد جريح گذاشت و ادعا كرد كه آن بچه فرزند نامشروع اين عابد است. اين موضوع شايع شد و سر زبان ها افتاد. مردم به يكديگر مي گفتند: كسي كه مردم را از زنا نهي مي كرد و سرزنش مي نمود، اكنون خودش زنا كرده است. ماجرا به گوش شاه وقت رسيد كه عابد زنا كرده است. شاه فرمان اعدام عابد را صادر كرد. در آن هنگام كه مردم براي اعدام عابد جمع شده بودند، مادرش آمد و وقتي او را آن گونه رسوا ديد، از شدت ناراحتي به صورت خود زد و گريه كرد. جريح به مادر رو كرد و گفت: - مادرم ساكت باش! نفرين تو مرا به اينجا كشانده است، و گرنه من بي گناه هستم. وقتي كه مردم اين سخن را از جريح شنيدند به عابد گفتند: - ما از تو نمي پذيريم، مگر اينكه ثابت كني اين نسبتي كه به تو مي دهند دروغ است. عابد (كه در اين هنگام مادرش ديگر از او نارضايتي نداشت) گفت: - طفلي را كه به من نسبت مي دهند، پيش من بياوريد! طفل را آوردند و او با زبان واضح گفت: - پدرم فلان چوپان است. به اين ترتيب، پس از رضايت مادر، خداوند آبروي از دست رفته عابد را بازگردانيد، و تهمت هايي كه مردم به جريح مي زدند برطرف شد. پس از آن، جريح سوگند ياد كرد كه هيچ گاه مادر را از خود ناراضي نكند و همواره در خدمت او باشد. •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @membariha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ ؟!👇 اخیراً شایع شده است که برخی با افتخار ندا سر می دهند: «ما بی حجابیم، اما بی حیا نیستیم.» و ادامه می دهند: «چه کسی گفته که بی حجابی، بی حیایی است؟!» حال این تحلیل چه مقدار درست خواهد بود؟ برای رسیدن به پاسخ، باید ارتباط میان حجاب و حیا را به درستی درک کرد. در ابتدا باید بگوییم که واژگانی چون «حیا»، «عفت»، «تقدّس» و مانند آن، واژگانی دینی هستند، و در ساحت دین تعریف می شوند؛ پس باید ببینیم که منظور دین از این واژگان چیست و آن ها را در چه راستایی به کار برده است؛ در این صورت، نمی توانیم از خود، هر چیزی را برای معنای این واژگان اراده کنیم و بسازیم. حیا از مصدر (ح ی و) و به معنای شرم در زبان پارسی است، علمای اخلاق، حیا را قوه بازدارندگی انسان، از ارتکاب کارهای زشت و قبیح می دانند. یعنی در انسان نیرویی به نام شرم وجود دارد تا با آن هر فعل را انجام ندهد. به عنوان مثال، تمامی انسان های عاقل (در هر دین و فرهنگی)، شرم دارند که کاملاً برهنه ظاهر شوند از این رو، به اعضای تناسلی انسان نیز، شرم گاه گفته می شود. ضد حیا و شرم، بی شرمی است؛ بی شرمی به معنای ارتکاب گناهان بزرگ بدون کوچک ترین عذاب وجدان است، این بی شرمی، گاهی بدون واسطه رخ می دهد و گاهی با واسطه؛ بدین معنا که گاهی انسان، کاری می کند که آن کار، خود بی شرمی است، و گاه کاری می کند که منجر به بی شرمی می گردد. حجاب نیز مشمول هر دو قسم است؛ زیرا اصل بی حجابی از گناهانی است که بانوان متدّین و باوقار آن را ترک می کنند؛ و نیز بی حجابی کم کم منجر به روابط آزاد با مردان و سپس کاهش یافتن شرم و حیای بانوان در تقیّد به خانواده و اطاعت از فرامین الهی می شود. حال این صفت در بانوان، نمود بیشتری می یابد، زیرا همیشه در طول تاریخ، جذابیت های جنسی زن، مورد توجه مردان بوده است، چه این مردان، مردان نیکوکاری باشند، چه گرگانی در لباس میش؛ هر دو گروه دارای شهوت هستند و این در طبیعت هر انسانی نهفته است. ☄ کاری که حجاب می کند، ایجاد مانع و پرده برای گرگ هایی است که از زن، تنها جسم او را می بینند و زن را تنها اسبابی برای اضاء خود می دانند؛ طبیعی است که اگر زن، جاذبه های جنسی خود را بر همه مردان عرضه کند، بسیاری از گرگ صفتان را به دنبال خود خواهد انداخت و این از آمارهای تجاوز به عنف و مانند آن، کاملاً مشهود است. می گویند: «این مشکل مردان است که نمی توانند خود را تحمل کنند و ما نباید برای کنترل شهوت مردان، خود را بپوشانیم.» ما پاسخ می دهیم: «درست می فرمایید ولی حجاب شما تنها برای نگاه هرزه چند مرد نیست، بلکه برای حفظ خودتان از هوس های آلوده است.» می گویند: «ما نمی خواهیم به زور حجاب به سر کنیم، انجام هر کاری با اختیار پسندیده است.» ما پاسخ می دهیم: «درست می فرمایید، ما نیز بانوان محجبه ای که با اختیار چادر به سر کرده اند را بسیار باارزش تر از بانوانی می دانیم که به خاطر زور، روسری به سر انداخته؛ اما واقعیت های جامعه را نیز بپذیرید، کدام بانوان، بیشتر در دام گرگ ها می افتند، بانوان محجبه ای که در خانه به عشق ورزی به فرزندانشان مشغول هستند، یا بانوان بی حجابی که در خیابان ها . . . » بی حجابی همیشه بی حیایی نیست، اما.. بی حجابی، منجر به بی حیایی می شود. •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @membariha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🔰 ؟ پيش از پرداختن به اسباب و علل غيبت امام مهدي(عج) بايد توجه داشت كه از روايات استفاده مي شود كه علت و فلسفه واقعي غيبت آن امام بر بشر پوشيده است. و جز خدا و پيشوايان معصوم عليم السلام كسي نسبت به آن اطلاع كافي و كامل ندارد. عبد الله بن فضل هاشمي روايت كرده كه از حضرت صادق(ع) شنيدم كه فرمود: «صاحب الامر غيبتي دارد كه ناچار از آن است، به طوري كه اهل باطل در آن ترديد مي كنند. عرض كردم: يابن رسول الله! چرا غيبت مي كند؟ فرمود: به علتي كه به ما اجازه نداده اند آشكار سازيم. عرض كردم: چه حكمتي در غيبت اوست؟ فرمود: همان حكمتي كه در غيبت سفيران و حجتهاي پيش از او بوده است، حكمت غيبت قائم ظاهر نمي شود مگر بعد از آمدن خود او؛ چنان كه حكمت سوراخ كردن كشتي توسط خضر و كشتن آن بچه و تعمير ديوار، براي حضرت موسي(ع) ظاهر نگشت، مگر موقعي كه خواستند از هم جدا شوند.» (كمال الدين و تمام النعمة، شيخ صدوق، ص482) اين روايت و روايات ديگر مثل آن اشاره دارد كه علت واقعي غيبت حضرت را نمي توان گفت، و اگر سبب و علتي هم بيان مي گردد، اگر چه ممكن است حكمتي براي آن باشد، ولي علت كامل و حقيقي نيست. اما بعضي از حكمت هاي غيبت حضرتش را كه مي توان با استناد به روايات ذكر نمود، بدين قرار است: 1ـ امتحان و آزمايش: غيبت آن حضرت سبب مي شود تا نفاق پنهان عده اي آشكار شود و ايمان حقيقي محبان و شيعيان واقعي امام(ع) در كوره ولايت امام غايب(عج) از ناخالصي ها و دورويي ها و سست مايگي ها جدا و پاك شود؛ و در يك كلام مؤمن از منافق معلوم مي گردد. در سختي ها و مشكلات گوهر وجود شيعيان ناب آشكار مي گردد. جعفر جعفي مي گويد: به امام باقر(ع) عرض كردم: فرج شما كي خواهد رسيد؟ فرمود: «هيهات، هيهات! فرج نخواهد رسيد تا شما غربال شويد، (و سه بار تكرار كرد) و افراد آلوده بروند و افراد پاك و مخلص باقي بمانند.»(بحار الانوار، ج51، ص113) و نيز موسي بن جعفر(ع) فرمود: «هنگامي كه پنجمين فرزند امام هفتم غايب شد، مواظب دين خويش باشيد، تا مبادا كسي شما را از دين خارج كند.... براي صاحب الامر به ناچار غيبتي خواهد بود، به طوري كه عده اي از مؤمنين از عقيده خود برمي گردند؛ همانا خدا به وسيله غيبت، بندگانش را امتحان مي كند.»(همان ماخذ) 2ـ بيعت نكردن با ستمكاران: در روايات متعددي يكي از علل غيبت امام(عج) عدم بيعت با كسي بيان شده است. حسن بن فضال مي گويد: علي بن موسي الرضا(ع) فرمود: گويا شيعيانم را مي بينم كه هنگام مرگ سومين فرزندم (امام عسگري) در جستجوي امام خود همه جا را مي گردند، اما او را نمي يابند. عرض كردم: به چه دليل؟ فرمود: زيرا امامشان غايب مي شود، عرض كردم: چرا غايب مي شود؟ فرمود: براي اينكه وقتي با شمشير قيام نمود بيعت كسي در گردنش نباشد.(همان ماخذ، ص152) 3ـ ترس از گزند دشمنان: گفته شد كه با تولد مهدي موعود(عج) همه ستمگران و ظالمان به وحشت افتادند، و از آنجا كه مرگ و انقراض حكومت ظالمانه و اعمال غيرانساني خود را در دست پرتوان امام(عج) مي دانستند و مي دانند، لذا جان امام مهدي(عج) تهديد مي شد؛ لذا در روايات يكي ديگر از علل غيبت حفظ جان حضرتش از تعرض و گزند دشمنان ذكر شده است. البته بديهي است وجود مقدس حضرت(عج) نيز مانند پدران بزرگوارش از كشته شدن در راه خدا هراسي ندارد، وليكن اراده الهي به حفظ امام تعلق گرفته است. •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @membariha