✨﷽✨
⁉️چرا از عبادت لذت نمیبریم؟⁉️
#پاسخ؛ 👇👇
💢اگر انسان مریض، شیرین ترین و خوشمزه ترین میوه را بخورد ،از آن لذّت نمی برد....
💢در بُعد معنوی و عبادت هم این گونه است.
کسی که
#فی_قلوبهم_مرض
یعنی قلبش بیمار است، از نماز و عبادت لذّت نمی برد و گاهی هم خسته می شود.
#بیماری_قلب همان #گناهان است.
💢تا انسان گناه را ترک نکند، علاوه بر این که از عبادت لذّت نمی برد، بلکه خسته هم می شود.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
✍ #فقط_با_دلت_بخون!
بارها شنیدیم که میگن، دختر خانمها عکس خودشون رو نزارن رو پروفایلشون❌
دخترها موقع چت با نامحرم ایموجی و شکلک نفرستن ❌
دخترا برای پسرا تو چت ؛ صدا نفرستن❌
استیکر نفرستن و .... ❌
درکل بارها شنیدیم که میگن دختر باید #سنگین باشه👌مغرور باشه💪 یا بقول معروف زود پا نده ... 😒 (این معنیش این نیست که دیر پا بده خوبه هااا !!!!)
خب ! حالا نظرتون چیه درباره سنگینیه اقا پسرا هم کمی صحبت کنیم؟!!!😊
بنظرتون خنده داره اگه بخواییم بگیم اقا #پسرا لطفا یکم سنگین باشین؟!!
تازه این که چیزی نیست!
اصل مطلب یه چیزه دیگه س ک اونو بشنوین بیشتر تعجب میکنین!!!😕
امروز حرف حسابمون و لپ کلامون اینه👇
اقا #پسر گل ❗️❕❗️
عکس خودتو نزار رو پروفایلت !!!
😳😳😳
بعلههههه نزار .... 😊
نمیخوام بگم گناه داره؛ که میدونم و میدونی که نداره ! 👌👌👌
ولیییییی بیا یه بار هم که شده از یه زاویه دیگه بهش نگاه کنیم!!! 😕
[ چیزی که میخوام بگم ابدا در مورد همه دخترها مصداق نداره❌ ولی ما امروز میخواییم از زبون همون تعداد #اندک و #قلیل دخترها باشما حرف بزنیم!! ]
میخوایم از زبون اونا بگیم که👇
#برادر_من !
من یه #دخترم ...
وقتی عکس تورو توی پروفایلت میبینم ...
با ته ریش ... با یه شلوار جین .... پشت فرمون ... با یه تیشرت خوشرنگ ... تو جمع رفیقات ... با یه تسبیح تو دست.... با یه کت و شلوار..... نیم رخ با یه نگاه شیطنت امیز به دوربین... و ...
اینها برام جذابه😔 دست خودم نیست .... دلم میلرزه گاهی اوقات ....
وقتی وسط یه مکالمه معمولی؛ یهو بجای تایپ کلمات #صداتو میفرستی (رو همون حسابی که پیش خودت میگی گناهی نداره و درست هم میگی؛نداره) صدای جذاب مردونت دل من رو میلرزونه.....😔
عکس چهرت تو ذهنم؛ لحن صدات تو گوشم؛ و تمام 🌷ها و 😉هایی که بی دلیل و از روی #عادت میفرستی ...
همه و همه باعث میشه هربار چشمم به اسم و عکس پروفایلت میفته؛ هربار میخوام پیامی بفرستم حتی در یک مکالمه رسمی و عادی ضربان قلبم بیشتر بشه.... 😔
#برادر_من !
میدونم که بی قصد و دلیلِ تمام این کارهات...
ولی دل من رو نلرزون! 😔
👈 اگر برای منِ #دختر #شرع میگوید نکنم بهتر است !
برای شمای #پسر هم کاش #دلت بگوید نکنی بهتر است... ! 👉
با #عکست با #صدات با #کلماتت (ناخواسته) #دلبری نکن برادرم ❗️❕❗️
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️
#برادر_من 🙏
لطفا #موضع نگیر که این چرندیات چیه و سندش کجاس و کی گفته و ... ؟!!!
اولش هم گفتیم هیچ کجای شرع لاقل برای پسرها همینچین مواردی رو اساسا نهی نکرده! اما قبول کن تمامممم این لرزش دلها بارها و بارها اتفاق افتاده.... 😔
وقتی برعکس این موارد☝️ فراوووووونه چرا ازینور مصداق نداشته باشه ؟!!!
قطعااااا داره.... 👌
⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️
خواهر گلم😊
اگر شما دختری هستی که با یه شاخه گل تو فضای مجازی که هییییچ؛ با یه کامیون درخت تو دنیای واقعی هم دلت نمیلرزه!!! بهت تبریک میگم👏👏👏
ولی بدون همه هم جنسات مثل تو نیستن😊
تعداد اندکی هم هستن که دل هاشون میلرزه و .... بخاطر همون تعداد اندک درمقابل #موعظه ما به آقا پسرها #موضع نگیر ! ❌❌❌
⚜⚜⚜⚜⚜⚜
نهی #دلبری از زبان #شرع برای #دخترها🔞
نهی #دلبری از زبان #دل برای #پسرها 📵
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
🎙به روایتی از خواهر شهید :
🌷 یک هفته قبل از شهادتش بود که
برای مرخصی به بهبهان اومد.
صبح زود بود که به خونه رسید و
از من خواست تا برم دنبال خانمش
و بیارمش خونه .
گفتم : داداش، این اول صبحی خوبیت
نداره برم در خونشون !!
راضی نمی شد.
با اصرار او دنبال خانمش رفتم و
اون رو آوردمش خونه.
با هم دیگه رفتن توی اتاق ...
دقایقی نگذشته بود که خانمش از
اتاق بیرون زد. ناراحت بود.
گفتم: چی شده؟ چرا ناراحتی؟
گفت: می دونی ابوالقاسم بهم چی
میگه؟! میگه این آخرین باریه که
منو می بینی، این بار که به جبهه
برم شهید می شم. اگه می خوای
عقدمون رو بهم بزنیم تا تو آزاد
باشی، اگه هم قصد جدا شدن از
منو نداری و می خوای پام بمونی
می شی عروس بهشتی ام.
به هر حال تصمیم با خودته می
خوام حقی گردنم نباشه
من می رم جبهه و چهل روز دیگه
بر می گردم.
🌷 ابوالقاسم رفت جبهه
از رفتنش به جبهه چهل روز می
گذشت و درست روز چهلم بود که
پیکر مطهرش به شهر آمد و روی
دستانی مردم تشییع و به خاک
سپرده شد.
خانمش هم که حاضر به جدایی از
او نشد ، ماند؛ به امید اینکه بشه
عـروس بهشـتی ابوالقاسم.
دو سال بعد از شهـادت ابوالقاسم
بود که او نیز دار فانی رو وداع
گفت و به شوهر شهیدش پیوست.
درست یک هفته قبل از مرگش،
خواب ابوالقاسم رو دیده بود که با
یک چادر رنگی اومده بود دنبالش و
بهش گفته بود: «این چادر رو سرت
کن که می خواهم تو رو ببرم پیش
خودم.»
#شهید_ابوالقاسم_دهدار_پور
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
وَ لَا تُطِعْ كلَُّ حَلَّافٍ مَّهِينٍ * هَمَّازٍ مَّشَّاءِ بِنَمِيمٍ [قلم آيات 10 و 11 ]
و از كسى كه بسيار سوگند ياد مىكند و پست است اطاعت مكن، كسى كه بسيار عيبجوست و براي سخن چينى رفت و آمد مىكند،
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند:
عَذَابُ الْقَبْرِ يَكُونُ مِنَ النَّمِيمَةِ وَ الْبَوْلِ وَ عَزَبِ الرَّجُلِ عَنْ أَهْلِه
عذاب قبر از چند چيز است ؛ كه يكي از آنان #سخن_چيني است [بحار الأنوار ؛ ج6، ص: 222]
داستانك:
شهيد ثانى در كتاب الغيبه روايت كرده:
هنگامى كه قحطى قوم بنى اسرائيل را فرا گرفت، موسى براى طلب باران مناجات كرد. خداوند به موسى وحى فرمود: من دعاى تو و كسانى كه با تو هستند اجابت نمىكنم. چون در ميان شما سخن چيني هست كه كارش هميشه سخن چينى است. موسى عرض كرد:
خداوندا، آن شخص كيست؟ معرفى كن تا از ميان خود بيرون كنيم.
خداوند فرمود: اى موسى، مگر مىشود من شما را از سخن چينى منع كنم و خودم سخن چين باشم؟ پس بگو همه اينهايى كه در مصلا هستند توبه كنند، تا من با باران آنها را سيراب كنم [الجواهر السنية-كليات حديث قدسى ،ص160]
نكته:
از آن طرف هم دقت كنيم ؛ اگر سخن چين براي ما خبري آورد، سريع تصميم نگيريم .تحقيق كنيم ، بعد تصميم بگيريم . خداوند مي فرمايد: إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا ... اگر شخص فاسقى خبرى براى شما بياورد، درباره آن تحقيق كنيد ... [حجرات آيه 6]
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
وَ إِنْ كانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلى مَيْسَرَةٍ وَ أَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ [بقره/280]
و اگر (بدهكار،) قدرت پرداخت نداشته باشد، او را تا هنگام توانايى، #مهلت_دهيد! (و در صورتى كه براستى قدرت پرداخت را ندارد،) براى خدا به او ببخشيد بهتر است اگر (منافع اين كار را) بدانيد!
داستانك:
صاحب کتاب نورالعین از تفسر کاشفی نقل می کند:
مردی صالحی بیست هزار درهم مقروض بود و هیچ وسیله ای برای پرداخت آن نداشت.
روزی طلبکاری با شدّت هر چه تمام تر قرض خود را مطالبه کرد و آ ن قدر سخت گرفت که مرد مقروض، گریان و افسرده به خانه رفت. این مرد همسایه ای یهودی داشت. درب منزل او رفت و درخواست پول كرد ...
یهودی داخل منزل خود شد و بیست هزار درهم برایش آورد و گفت: اگر ما با هم از نظر دین اختلاف داریم ولی همسایه ی یکدیگریم، شایسته نیست همسایه ی من به رنج قرض گرفتار باشد.
او نیز آن پول را برداشت و نزد طلبکار آورد. طلبکار از این سرعت در پرداخت تعجب كرد و پرسید: از کجا تهیه کردی؟
او نیز جریان را برایش نقل کرد، در این موقع طلبکار داخل منزل شد و سند بدهکاری او را آورد و گفت: من از یک یهودی کمتر نیستم، سندت را بگیر، من طلبم را به تو بخشیدم و هرگز مطالبه نخواهم کرد.
طلبکار همان شب در خواب دید قیامت برپا شده و نامه های اعمال در حرکت است، بعضی نامه ی عملشان به دست راست و برخی به دست چپ قرار می گیرد، در این حال نامه عمل او هم به دست راستش قرار گرفت و به او اجازه دادند بدون حساب وارد بهشت شود. پرسید: چه شد که بدون حساب باید وارد بهشت شوم؟
گفتند: وقتی تو جوانمردی کردی و سند آن مرد صالح را پس دادی، ما چگونه نامه ی عملت را ندهیم با این که رحمان و رحیم هستیم، همان طور که از حساب او گذشتی ما هم از حساب تو می گذریم.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
... إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ ... [عنكبوت : 45]
نماز (انسان را) از زشتيها و گناه باز مىدارد
#نماز_بالاخره_دست_انسان_را_خواهد_گرفت ؛ انشاء الله
داستانك 1:
جواني از انصار نمازش را با پيامبر (صلي الله عليه و آله) مي خواند ولي گناه و محرمات را نيز انجام مي داد.
جريان را به پيامبر (صلي الله عليه و آله) گفتند. پيامبر (صلي الله عليه و آله) فرمود: بالاخره نمازش روزي او را از بدي و زشتي باز مي دارد.
طولي نکشيد که ديدند آن جوان توبه کرد و دست از کارهاي بد و زشتش برداشت. [ميزان الحکمه، ج5، ص371، ح 10254]
داستانك 2:
یكی از علماء از كربلا و نجف برمی گشت ولی در راه برگشت در اطراف كرمانشاه و همدان گرفتار دزدان شده و هر چه او و رفقایش داشتند، همه را سارقین غارت نمودند.
آن عالم می گوید : من كتابی داشتم كه سالها با زحمت و مشقّت زیادی آن را نوشته بودم و چون خیلی مورد علاقه ام بود در سفر و حضر با من همراه بود، اتفاقاً كتاب یاد شده نیز به سرقت رفت، به ناچار به یكی از سارقین گفتم من كتابی در میان اموالم داشتم كه شما آن را به غارت برده اید و اگر ممكن است آن را به من برگردانید زیرا بدرد شما نمی خورد
آن شخص گفت: ما بدون اجازه رئیس نمی توانیم كتاب شما را پس بدهیم و اصلاً حق نداریم دست به اموال بزنیم
لذا من به همراهی آن دزد به نزد رئیسشان رفتیم، وقتی وارد شدیم دیدم كه رئیس دزدها نماز می خواند. موقعی كه از نماز فارغ شد آن دزد به رئیس خود گفت:
این عالم یك كتابی بین اموال دارد و آن را می خواهد و ما بدون اجازهی شما نخواستیم بدهیم
من به رئیس دزدها گفتم: اگر شما رئیس راهزنان هستید، پس این نماز خواندن چرا؟ نماز كجا؟ دزدی كجا؟
گفت: درست است كه من رئیس راهزنان هستم ولی چیزی كه هست، انسان نباید رابطهی خود را با خدا به كلّی قطع كند و از خدا تماماً روی گردان شود، بلكه باید یك راه آشتی را باقی گذارد. حالا كه شما عالمید به احترام شما اموال را برمی گردانیم
و دستور داد همین كار را كردند و ما هم خوشحال با اموالمان به راهمان ادامه دادیم.
پس از مدّتی كه به كربلا و نجف برگشتم، روزی در حرم امام حسین - علیه السّلام - همان مرد را دیدم كه با حال خضوع و خشوع گریه و دعا می كرد. وقتی كه مرا دید شناخت و گفت:مرا می شناسی؟
گفتم: آری!
گفت: چون نماز را ترك نكردم و رابطه ام با خدا ادامه داشت، خدا هم توفیق توبه داده و از دزدی دست برداشتم و هر چه از اموال مردم نزد من بود، به صاحبانشان برگرداندم و هر كه را نمی شناختم از طرف آنها صدقه دادم و اكنون توفیق توبه و زیارت پیدا كردهام. [كتاب پاداشها و كیفرها]
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
❇️ #ماجرای_کتک_خوردن_یک_فقیه_برجسته_از_همسرش
🔸◽️شیخ حسین انصاریان در کتاب نفس، ماجرای کتک خوردن یکی از فقهای برجسته شیعه را روایت کرده است.
◽️مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء از بزرگترین فقیهان عالَم تشیع بوده است، در حدی که علمای بزرگ شیعه از قول او نقل کردهاند که فرموده بود: اگر تمام کتابهای فقهی شیعه را در رودخانه بریزند و به دریا برود و شیعه دیگر یک ورق فقه دستش نباشد، من از اول تا آخر فقه شیعه را در سینهام دارم، همه را بیرون میدهم تا دوباره بنویسند. مرجع هم شده بود.
◽️اهل علم و اصحاب سرّش فهمیدند که همسرش در خانه بداخلاقی میکند ولی خیلی هم خبر از داستان نداشتند. اینقدر در مقام جستوجو برآمدند تا به این نتیجه رسیدند که این مرد بزرگ الهی، این فقیه عالیقدر گاهی که به داخل خانه میرود، همسرش حسابی او را کتک میزند.
◽️یک روز چهار پنج نفر جمع شدند و خدمتش آمدند و گفتند: آقا ما داستانی شنیدهایم از خودتان باید بپرسیم. آیا همسر شما گاهی شما را میزند؟! فرمود: بله، عرب است، قدرتمند هم هست، قویالبنیه هم هست، گاهی که عصبانی میشود، حسابی مرا میزند. من هم زورم به او نمیرسد.
◽️گفتند: او را طلاق بدهید.گفت: نمیدهم. گفتند: اجازه بدهید ما زنانمان را بفرستیم ادبش کنند. گفت: این کار را هم اجازه نمیدهم. گفتند: چرا؟ گفت: این زن در این خانه برای من از اعظم نعمتهای خداست چون وقتی بیرون میآیم و در صحن امیرالمومنین میایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز میخوانند، مردم در برابر من تعظیم میکنند.
◽️گاهی در برابر این مقاماتی که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمیدارد. همان وقت میآیم در خانه کتک میخورم، هوایم بیرون میرود! این چوب الهی است، این باید باشد./کیهان
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
💠 #عاقبت_دفاع_نکردن_از_مومن
🔸روزی عقربی یکی از دوستان امیرالمومنین عليه السلام را نیش زد و سریعا نزد امیرالمومنین عليه السلام آمد.
🔸حضرت به او فرمود: بر اثر این نیش نمی میری برو. او رفت و پس از مدتی آمد و عرض کرد:
یا امیرالمومنین بر اثر آن نیش عقرب دو ماه زجر کشیدم
🔸حضرت به او فرمود: میدانی آن عقرب چرا تو را نیش زد؟
عرض کرد: خیر.
🔸حضرت فرمودند: «چون یک بار در حضور تو سلمان را به خاطر دوستی ما مسخره کردند و تو هیچ نگفتی و از سلمان دفاع نکردی این نیش عقرب به خاطر آن است.»
🔸نیش و کنایه زدن به محبین و موالیان حضرات معصومین(علیهم السلام) اینقدر مهم و حساس است. دفاع نکردن از سلمان این عقوبت را داشت.
📚 مستدرک الوسایل جلد 12 ص 336
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍