✨﷽✨
#خاطرات_طنز
🍃💦توی #سپاه_گلوگاه مستقر بودیم.
با خودم گفتم یک کم سر به سر بچه ها بگذارم تا خستگی شان در برود. وارد آسایشگاه شدم و خیلی جدی گفتم:
🍃💦 بچه ها! بین شما کسی هست گواهینامه رانندگی داشته باشد؟
🍃💦آن هایی که تصدیق رانندگی داشتند، دستشان را بالا بردند، آن موقع تعداد ماشین های سپاه کم بود و راننده هم نیاز اساسی سپاه.
بچه ها هم دوست داشتند از تمام توانشان در راه خدمت به سپاه استفاده کنند، به خصوص در ماموریت های تعقیب و گریز.
🍃💦یکی از بچه هایی که دستش را بالا برد، رمضان علی بود. رو کرد به من و گفت:
🍃💦 آقا حقانی! من تصدیق دارم و رانندگی را فوت آبم.
🍃💦 گفتم مطمئنی می توانی از عهده اش بربیایی؟
گفت: صد در صد.
🍃💦خب بپر برو بیرون؛ پشت حیاط یک ماشین افتاده، روشنش کن!
🍃💦 گفت مشخصات ماشین؟
🍃💦با لبخندی ملیح گفتم فرغووون😂
🍃💦فرغون پشت حیاط پارک شده، زباله ها را توش بریز، ببر بیرون سپاه.
🍃💦رمضان وقتی فهمید شوخی کردم، حسابی بهم ریخت و عصبانی شد.
🍃💦 گفتم: آقای راننده چه فرقی می کند، ماشین چارچرخ باشد یا تک چرخ؟ مهم این است که بتوانی ماموریت سپاه را درست و حسابی انجام بدهی😁😉 🕊🕊
#مَتْنِ_رُوضِـہ_وَ_سُخَنْرَانِے
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍