eitaa logo
مربی یار
5.5هزار دنبال‌کننده
291 عکس
5 ویدیو
1.6هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ راوی_مادر_شهید ❣ مرتضی یک برادر داشت که فلج بود ، محسن از مرتضی کوچک تر بود... مرتضی خیلی حواشو داشت هر جا هیئت بود و میخواست بره برادرش رو هم با خودش میبرد. ✌️ ❣ اگه محسن خواسته ای داشت سریع می رفت براش انجام میداد ... یکبار ساعت 12:30 نصف شب بود محسن ساندویچ می خواست هر چه بهش می گفتم الان مغازه هابسته اند ان شاءالله فردا برات می خریم. اما لج کرده بود و می گفت الان دلم می خواد ... مرتضی اون شب از راه رسید.همین که فهمید محسن میگه من ساندویچ می خوام. بهش گفت : الان خودم میرم برات میگیرم و میام. ❣ از خونه زد بیرون ... وقتی برگشت دیدم ساندویچ گرفته. گفتم کجا رفتی مادر از کجا گرفتی؟ گفت : رفتم سه راه آذری یک ساندویچی باز بود براش گرفتم. 👌 مرتضی ساندویچ رو باز کرد و کمک کرد بهش تا بخوره. بهم گفت : مامان هرچی که محسن میخواد براش تهیه کن نزار این بچه چیزی توی دلش بمونه. خیلی حواسش به محسن بود از طرف هیئت بردش مشهد بهم می گفت نگران نباش اونجا بچه ها هستند کمک می کنند. ❣ محسن رو میبرد پارک می برد نماز جمعه ... موقع جشن ها که خیوبون ها چراغانی بود می بردش توی خیابون ها میتابوند تا خیابونا رو ببینه... 😇 می گفت : وقتی توی خونه باشه دلش میگیره و پکر میشه ❣ همین خصلت ها بود که مرتضایم را آسمانی کرد. ✍از کتاب : بر مدار حرم •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•  JOIN🔜 💥 @membariha
✨﷽✨ راوی_مادر_شهید ❣ مرتضی یک برادر داشت که فلج بود ، محسن از مرتضی کوچک تر بود... مرتضی خیلی حواشو داشت هر جا هیئت بود و میخواست بره برادرش رو هم با خودش میبرد. ✌️ ❣ اگه محسن خواسته ای داشت سریع می رفت براش انجام میداد ... یکبار ساعت 12:30 نصف شب بود محسن ساندویچ می خواست هر چه بهش می گفتم الان مغازه هابسته اند ان شاءالله فردا برات می خریم. اما لج کرده بود و می گفت الان دلم می خواد ... 🙄 مرتضی اون شب از راه رسید.همین که فهمید محسن میگه من ساندویچ می خوام. بهش گفت : الان خودم میرم برات میگیرم و میام. ❣ از خونه زد بیرون ... وقتی برگشت دیدم ساندویچ گرفته. گفتم کجا رفتی مادر از کجا گرفتی؟ گفت : رفتم سه راه آذری یک ساندویچی باز بود براش گرفتم. 👌 مرتضی ساندویچ رو باز کرد و کمک کرد بهش تا بخوره. بهم گفت : مامان هرچی که محسن میخواد براش تهیه کن نزار این بچه چیزی توی دلش بمونه. خیلی حواسش به محسن بود از طرف هیئت بردش مشهد بهم می گفت نگران نباش اونجا بچه ها هستند کمک می کنند. ❣ محسن رو میبرد پارک می برد نماز جمعه ... موقع جشن ها که خیوبون ها چراغانی بود می بردش توی خیابون ها میتابوند تا خیابونا رو ببینه... 😇 می گفت : وقتی توی خونه باشه دلش میگیره و پکر میشه ❣ همین خصلت ها بود که مرتضایم را آسمانی کرد. ✍از کتاب : بر مدار حرم •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @membariha
مربی یار
✨﷽✨ #فهرست21 منبرک، #نکاتی_از_واقعه_لیله_المبیت منبرک حجاب، #بعضیا_میگن_غربی_ها_رو_دیدین_چقدر_پی
✨﷽✨ منبرک، داستان منبری، شهدا، منبرک حجاب، # جزئیات_حجاب_در_قرآن معرفی بازی، تلنگر، منبرک، داستان منبری، شهدا، منبرک حجاب، معرفی تلنگر، منبرک، داستان منبری، شهدا، منبرک حجاب، پاسخ به شبهات، منبرک، شهدا، منبرک حجاب، پاسخ به شبهات، ؟ معرفی بازی، تلنگر، منبرک، شهدا، منبرک حجاب، منبرک، شهدا، منبرک حجاب، پاسخ به شبهات، # موضوع_تکراری_امام_علی احکام، تلنگر، منبرک، شهدا، منبرک حجاب، پاسخ به شبهات، منبرک، شهدا، منبرک حجاب، پاسخ به شبهات، منبرک، شهدا، منبرک حجاب، ! پاسخ به شبهات، تلنگر، منبرک، داستان منبری، شهدا، منبرک حجاب، پاسخبه شبهات، تلنگر، منبرک، شهدا، منبرک حجاب، ؟ پاسخ به شبهات، احکام، شرح حدیث، تلنگر، منبرک، شهدا، منبرک حجاب، پاسخ به شبهات، شرح حدیث، تلنگر، منبرک، میلاد امام حسن عسکری شهدا، منبرک حجاب، ؟ شرح حدیث، منبرک، شهدا، منبرک حجاب، توجه، تلنگر، وفات حضرت معصومه منبرک، شهدا، منبرک حجاب، منبرک، شهدا، ! منبرک حجاب، ؟ شب یلدا منبرک، معرفی تلنگر، شهدا، منبرک، شهدا، منبرک حجاب، منبرک، شهدا، منبرک حجاب، ؟ منبرک، شهدا، منبرک حجاب، معرفی_بازی پاسخبه شبهات، تلنگر، 9 دی ، حجت‌الاسلام منبرک، منبرک حجاب، پاسخ به شبهات، تلنگر، منبرک، شهدا، منبرک حجاب، شرح حدیث، مسابقه داستان منبری، منبرک، توجه، شهدا، ، .