🔖داستان تاثیر موعظه
🔻در خانه گر کس است 🔻
🔻یک حرف بس است🔻
از که فرار کردهای؟
♦️ کسی از داشهای نجف اشرف به نام عَبِدْفَرّار – عَبِد مصغر عَبْد – که خیلی شرور بوده و مردم از او واهمه و ترس داشتند، روزی وارد صحن مطهر مولیالموالی علی علیه الصلاة و السلام میشود.
🔶 مرحوم عارف بی بدیل و سالک بی نظیر آخوند ملاحسینقلی همدانی (ره) در یکی از حجرات صحن مطهر نشسته بوده. او نزدیک آخوند میرسد و میایستد.
🔺 آخوند از او میپرسد: اسمت چیست؟ میگوید: من را نمیشناسی، من عَبِد فرّار هستم.
آخوند میفرماید: اَ مِن الله فَرَرْتَ ام مِن رَسولِه.1
🔷وی به تفکر فرو رفته و به خانه میرود. فردا آخوند به شاگردانش میفرماید: برویم به تشییع جنازه یکی از اولیاءالله! میآیند به خانه عبد و میبینند مرحوم شده است. از خانوادهاش چگونگی فوتش را میپرسند. میگویند: دیروز حالش خوب بود. از منزل بیرون رفت و برگشت و شب تا به صبح نالید و گریه کرد و مرحوم شد.2
#موعظه
#داستان_علما
#توبه
#انقلاب_درونی
📚1- از خدا فرار کردهای یا از رسول خدا
2- یادنامه حضرت آیتالله محمدهادی تألهی همدانی، ص 62 / پایگاه معاونت تهذیب حوزه
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
@membariha 👈 داستان منبر 🎲
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
hekayat-emam-javad.mp3
1.19M
حقیقت مرگ
از مرگ می ترسم
🔸از مایی ؟؟؟🔸
#امام_جواد علیه السلام
#استاد_انصاریان
🍃عیادت امام جواد علیه السلام از یک مریض
#مرگ #ترس_از_مرگ #قیامت
#معاد #بیماری #مریض #مریضی
#بیمار #بیماری #محبت #حب_اهل_بیت
#محبت_اهل_بیت #داستان_ائمه
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
@membariha 👈 داستان منبر 🎲
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
🔖داستان عجیب 🔻
🔶قاری قرآنی که جهنمی شد
🔷یک چهارم از شب گذشته بود که امیر مومنان علی(علیه السلام) از مسجد کوفه بیرون آمد و به سوی منزل رهسپار گردید. کمیل بن زیاد که از اصحاب خاص و مخلص آن حضرت بود، همراه آن حضرت حرکت می کرد، در راه به در خانه مردی رسیدند، صدای قرآن از خانه وی شنیدند او نیمه شب برخاسته بود و قرآن می خواند، علی (علیه السلام) و کمیل شنیدند او این آیه را با صدای دلنشین و پرسوز می خواند: «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّیْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ ...؛ آیا کسی که در دل شب به اطاعت خدا و سجده و قیام به سر برد و از آخرت ترسان و به رحمت خدا امیدوار است، با کسی که با گناه و کفر زندگی می کند یکسان می باشد؟!» (سوره زمره/ 9)
♦️کمیل در دل خود آهی کشید. صدای دلنشین قرآن، آن هم در دل شب و از لبان یک انسان شب زنده دار، او را به نشاط آورد، ولی چیزی نگفت. امام به کمیل توجه کرد و فرمود: «صدای دلنشین این شخص تو را نفریبد، این قاری قرآن، از اهل جهنم است که به زودی راز این مطلب را به تو خبر خواهم داد».
👈کمیل در حیرت و تعجب فرو رفت، از این رو که امام (علیه السلام) از فکر و نیّت او آگاه گشته و گواهی می دهد که آن قاری قرآن از اهل دوزخ است!!
🔘مدتی از این جریان گذشت، تا این که ماجرای خوارج نهروان پیش آمد و آنها بر ضد علی (علیه السلام) اعلام جنگ کردند و در سرزمین نهروان، جنگ خونینی بین سپاه علی (علیه السلام) با سپاه خوارج درگرفت و همه خوارج ـ جز 9 نفر فراری ـ کشته شدند.
🗝کمیل در جبهه همراه امیرالمومنین (علیه السلام) بود، امیرالمومنین (علیه السلام) در حالی که از شمشیرش خون می چکید، به کمیل رو کرد و فرمود: با من بیا سپس هر دو نفر به اتفاق هم کنار کشته ها و سرهای بریده که به زمین افتاده بود رفتند، علی (علیه السلام) سر شمشیرش را بر سر کشته ها می نهاد، تا این که نوک شمشیر را بر سر همان قاری قرآن نهاد و فرمود:
🔸 ای کمیل أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ نَاء اللَّیْلِ ... این سر همان شخصی است که نیمه شب این آیه قرآن را می خواند و تو را مجذوب ساخته بود. 🔸
◻️کمیل امام را بوسید و از آرزوی جاهلانه خود استغفار کرد.
📚( سفینه البحار، ج2، ص492ـ493)/پایگاه تبیان/پایگاه حوزه نت
#عاقبت_بخیری
#عاقبت_بشری
#عبادت
#تفکر
#عابد_جاهل
#ولایت
#ولایت_امیرالمومنین
#امام_علی علیه السلام
#کمیل
#داستان_ائمه
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
@membariha 👈 داستان منبر 🎲
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
🔶در گوش من تا والضالین رو خونده
🔷مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت می فرمود:
♦️روزی مرحوم شیخ انصاری در اثنای درس دید یکی از شاگردانش که همواره در درسش حاضر میشد و مطالب را درک نمیکرد، آن روز درس را میفهمد و گاهی هم به ایشان اشکال میکند، بعد از درس از کنار او گذشت
و به او فرمود: «همان آقا که در گوش تو بسم الله خوانده، برای من تا آخر حمد (تا والضالین) را تلاوت نموده است!»
🔶ایشان در بیان گوشه ای از عنایات امیرمومنان –علیهالسلام- ادامه داد:جوانی میگفت؛ حضرت امیر(علیه السلام ) چند کلمه در گوشم فرمود و من نمیدانستم که چه میفرماید، ولی بعد دیدم که حافظ کل قرآن هستم!
📚کتاب در محضر حضرت آیت ا... العظمی بهجت - ص 17
#آیت_الله_بهجت
#داستان_علما
#امیرالمومنین
#امام_علی علیه السلام
#کرامت_اهل_بیت
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
@membariha 👈 داستان منبر 🎲
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
790274_-210642.mp3
3.52M
#استاد_مومنی
جوانی که بخاطر #امیرالمومنین علی علیه السلام دست از گناه کشید و محبوب نزد آقا شد.
قضیه عکس زن نامحرم و علامه جعفری
فقط #هشت دقیقه بعد از ترک گناه جوابش رو دید
#امیرالمومنین
#امام_علی علیه السلام
#شهوت
#نامحرم
#هوای_نفس
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
@membariha 👈 داستان منبر
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
داستانی دلنشین از عدالت امیرالمومنین امام علی علیه السلام.mp3
2.35M
داستانی دلنشین از عدالت
#امیرالمومنین #امام_علی علیه السلام
#استاد_حسینی_قمی
رفتار امام علی علیه السلام با یهودی
#داستان_روایی
#عدالت
#عدل
#ظلم
#ظالم
#دستگیری
#کمک_به_دیگران
#محبت_اهل_بیت
#عاقبت_بخیری
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
@membariha 👈 داستان منبر
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
🔸قابل توجه مسئولین محترم 🔸
🔴 "احنف بن قیس" نقل میکند:
روزی به دربار معاویه رفتم و دیدم طعامهای مختلفی برای او آوردند که حتی نام برخی را نمیدانستم.
پرسیدم:
#این_چه_طعامی_است؟
معاویه جواب داد:
مرغابی است ، که شکم آن را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریختهاند.
بی اختیار گریهام گرفت.
معاویه با شگفتی پرسید:
#علت_گریه_ات_چیست ؟
گفتم:
به یاد #علی_بن_ابیطالب افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم.
آنگاه سفرهای مُهر و موم شده آوردند.
از علی پرسیدم:
در این سفره چیست؟
پاسخ داد:
#نان_جو
گفتم : شما اهل سخاوت میباشید.
پس چرا غذای خود را پنهان میکنید؟
علی (ع) فرمود :
این کار از روی خساست نیست، بلکه میترسم حسن و حسین، نان مرا با روغن زیتون یا روغن حیوانی ، نرم و خوش طعم کنند.
گفتم : مگر این کار حرام است؟
علی(ع) فرمود: نه
بلکه بر #حاکم_امت_اسلام لازم است در طعام خوردن، مانند #فقیر_ترین مردم باشد تا فقر مردم، باعث کافر شدن آنها نگردد و هر وقت که فقر به مردم فشار آورد بگویند:
بر ما چه باک، سفره امیرالمؤمنین
نیز مانند ماست.
معاویه گفت:
ای احنف!مردی را یادکردی که #فضیلت او را نمیتوان انکار کرد.
📚الفصول العلیه ، صفحه ۵۱
📚ینابیع الموده ، صفحه ۱۷۲
📚اصل الشّیعه و اصُولُها ، صفحه ۶۵
#ساده_زیستی
#امیرالمومنین
#امام_علی علیه السلام
#زهد
#زاهد
#فقر
#مسئولان
#مسئولیت
#داستان_ائمه
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
@membariha 👈 داستان منبر 🎲
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
🔶طلبهای که به لوسترهای حرم امیرالمؤمنین(علیه السلام ) اعتراض داشت
🔖فقیری که با عنایت امیرالمومنین علی علیه السلام ثروتمند شد
#استاد_انصاریان:
فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعی نقل کرده است :
🔶یکی از طلبههای حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشواری غیر قابل تحملّی بود. روزی از روی شکایت و فشار روحی کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین(ع) عرضه میدارد:
🔷 شما این لوسترهای قیمتی و قندیلهای بیبدیل را به چه سبب در حرم خود گذاردهاید، در حالی که من برای اداره امور معیشتم در تنگنای شدیدی هستم؟! شب امیرالمؤمنین(ع) را در خواب میبیند که آن حضرت به او میفرماید:
♦️ اگر میخواهی در نجف مجاور من باشی اینجا همین نان و ماست و فیجیل (نوعی سبزی) و فرش طلبگی است، و اگر زندگی مادّی قابل توجّهی میخواهی باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنی، چون حلقه به در زدی و صاحبخانه در را باز کرد به او بگو:
👈 به آسمان رود و کار آفتاب کند.
🔻پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف میشود و عرضه میدارد: زندگی من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله میدهید!! بار دیگر حضرت را خواب میبیند که میفرماید: سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع میتوانی استقامتورزی اقامت کن، اگر نمیتوانی باید به هندوستان به همان شهر بروی و خانه فلان راجه را سراغ بگیری و به او بگویی: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتابها و لوازم مختصری که داشته به فروش میرساند و اهل خیر هم با او مساعدت میکنند تا خود را به هندوستان میرساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را میگیرد، مردم از این که طلبهای فقیر با چنان مردی ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب میکنند.
🔶وقتی به در خانه آن راجه میرسد در میزند، چون در را باز میکنند میبیند شخصی از پلههای عمارت به زیر آمد، طلبه وقتی با او روبرو میشود میگوید:
(به آسمان رود و کار آفتاب کند)
💠فوراً راجه پیش خدمتهایش را صدا میزند و میگوید : این طلبه را به داخل عمارت راهنمایی کنید و پس از پذیرایی از او تا رفع خستگیاش وی را به حمام ببرید و او را با لباسهای فاخر و گران قیمت بپوشانید. مراسم به صورتی نیکو انجام میگیرد و طلبه در آن عمارت عالی تا فردا عصر پذیرایی میشود.
🔻فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جای مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصی که کنار دستش بود، پرسید: چه خبر است؟ گفت: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. پیش خود گفت: وقتی به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش برای آنان آماده است. هنگامی که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جای برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جای ویژه خود نشست. نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ میشود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم، و همه میدانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکی از آنها را هم که از دیگری زیباتر است برای او عقد میبندم، و شما ای عالمان دین، هماکنون صیغه عقد را جاری کنید.
♦️چون صیغه جاری شد طلبه که در دریایی از شگفتی و حیرت فرو رفته بود، پرسید: شرح این داستان چیست؟
راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین(ع) شعری بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم؛ به شعرای فارسی زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعرای ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگی به دل نمیزد، پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین(ع) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسی پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتی مطلوب بگوید، نصف داراییام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او درآورم.
👈شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: من گفته بودم: به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین(ع) است. راجه سجده شکر کرد و خواند:
🔸به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند🔸
🔸به آسمان رود و کار آفتاب کند🔸
وقتی نظر کیمیا اثر حضرت مولا، فقیر نیازمندی را اینگونه به ثروت و جاه و جلال برساند، نتیجه نظر حق، در حقّ عبد، چه خواهد کرد؟
📚بیانات استاد انصاریان پایگاه عرفان / پایگاه خبرگزاری مهر
#امیرالمومنین علیه السلام
#امام_علی علیه السلام
#کرامت_اهل_بیت
#فقر
#فقیر
#عنایت
#داستان_ائمه
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
@membariha 👈 داستان منبر 🎲
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
26.mp3
2.89M
رفتار #امیرالمومنین علی علیه السلام با دخترش در مورد #بیت_المال
👁 عدالت علوی 🌷
دختر مظلوم وزیر 🗣🗣
#آیت_الله_ضیاء_آبادی
✅اگر امانت نگرفته بود دستش رو می بریدم و قطع می کردم
👂این داستان رو گوش کنید و ارسال کنید تا برسه به دست مسئولین
#داستان_ائمه
#امام_علی علیه السلام
#عدالت
#مسئولان
#مسئولیت
#بیت_المال
#حق_الناس
#عدل
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
@membariha 👈 داستان منبر 🎲
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
🔷پویش سراسری : #هر_خانه_یک_هیئت
🔖برپایی بزرگترین جشن ولادت آقا امیرالمومنین (علیه السلام ) در زمان مبارزه با #کرونا ویروس
🔸هر خانه یک هیئت🔸
🔶به فرموده ستاد ملی مبارزه با کرونا خانه امن ترین جا هست
♦️همه با هم بیاییم در خانه های خود شب میلاد امیرالمومنین علی علیه السلام را جشن بگیریم
📕برکات نام و ذکر اهل بیت و امیرالمومنین علی علیه السلام در خانه 👇
1⃣👈امام صادق علیه السلام :
🔸خداوند فرشتگانی دارد که بر گرد زمین می چرخند، هرگاه می گذرند بر جماعتی که یاد محمّد و آل محمّد صلی الله علیه وآله وسلم می کنند، به یکدیگر می گویند: بایستید که مطلب خود را یافتیم. پس می نشینند و با ایشان شریک می شوند در آن امر، پس چون ایشان برخیزند، اگر بیمار شوند به عیادت ایشان می روند و اگر بمیرند به جنازه ایشان حاضر می شوند و اگر غایب شوند جستجوی ایشان می کنند.
(✍کتاب حلیه المتقین /پایگاه علامه مجلسی ره)
2⃣👈امام صادق علیه السلام :
🔸ملائکه ای که در آسمان هایند نظر می کنند به سوی یک و دو و سه از شیعیان که فضیلت آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم را ذکر می کنند، پس به یکدیگر می گویند که نمی بینید این جماعت را، با کمی ایشان و بسیاری دشمنان ایشان، فضیلت آل محمّدصلی الله علیه وآله وسلم را ذکر می کنند. پس طایفه دیگر از ملائکه در جواب ایشان می گویند که، این فضل خدا است به هرکه می خواهد می دهد و خدا صاحب فضل بزرگ است.
(✍کتاب حلیه المتقین /پایگاه علامه مجلسی ره)
3⃣👈امام باقر علیه السلام:
🔸جمع نمی شوند سه نفر از مؤمنان یا زیاده، مگر آن که از ملائکه مثل ایشان جمع می شوند و اگر چیزی از خدا می طلبند، ملائکه آمین می گویند و اگر پناه به خدا می برند از شرّی، دعا می کنند ملائکه که خدا آن بد را از ایشان دور گرداند و اگر حاجتی می طلبند، ملائکه از خدا سؤال می کنند که حاجت ایشان را برآورد......
(✍کتاب حلیه المتقین /پایگاه علامه مجلسی ره)
4⃣👈پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم
🔸زینت دهید مجالس خود را به ذکر فضایل علی بن ابی طالب علیه السلام که در او هفتاد خصلت از خصلت های پیغمبران هست.
🔻در حدیث دیگر فرمود: حق تعالی برای برادرم علی بن ابی طالب علیه السلام فضیلتی چند قرار داده است که از بسیاری، احصای آن نمی توان کرد. پس
1⃣هرکس یک فضیلت از فضایل او را ذکر کند از روی اقرار و اذعان، گناهان گذشته و آینده اش آمرزیده شود، هر چند در قیامت با گناه جن و اِنس بیاید.
2⃣و هرکس یک فضیلت از فضایل او را بنویسد تا علامتی از آن کتاب باقی باشد ملائکه از برای او استغفار کنند.
3⃣و هرکه گوش دهد به فضیلتی از فضایل آن حضرت، خدا بیامرزد گناهانی را که به گوش دادن کرده باشد.
4⃣و هرکه نظر کند به نوشته ای که فضیلتی از فضایل آن حضرت در آن نوشته باشد خدا بیامرزد از او گناهانی را که به چشم کرده باشد.
(✍کتاب حلیه المتقین /پایگاه علامه مجلسی ره)
🌷💐 در شب ولادت مولا و مقتدامون آقا امیر المومنین علی (علیه السلام)
همه وسایل جشن از قبیل کیک و شیرینی را در خانه خود فراهم کنیم
و همراه خانواده خود جشن ولادت امیرالمومنین (ع) را بگیریم ...👏👏
و هیات خانگی را فراهم کنیم ...
میتوانیم کارهای ذیل را انجام دهیم :
➕مدح خوانی امیرالمومنین (ع)
➕قرائت زیارت امین الله
➕هدیه به خانواده مخصوصا بچه ها
➕قرائت یک صفحه قرآن و هدیه به آقا
➕خواندن فضایل امیرالمومنین
➕بیان داستان های از مولا امیرالمومنین
پس همه جشن ولادت آقامون را برپا می کنیم در منزلهایمان ...
و حرف آخر
با شادی و توسل به آقا انشالله به مدد الهی کرونا را شکست می دهیم ...
شب آرزوها ...
به امید یک نگاه آقاجانمون #امیرالمومنین علی علیه السلام که شاعر گفت :
◽️ به ذره گر نظر لطف بوتراب کند ◽️
◽️ به آسمان رود و کار آفتاب کند ◽️
برپایی بزرگترین جشن عالم
🔸لطفا منتشر کنید ... فقط به عشق علی الامام علیه السلام
🌿🌺🌿
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
@membariha 👈 داستان منبر 🎲
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
#فقط_به_عشق_امیرالمومنین
🔷روزی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) با عده ای از مسلمانان بیرون مسجد نشسته بودند در این هنگام چهار نفر سیاه پوست تابوتی را به سوی گورستان می بردند.
🔶 پیامبر (ص) به آنان اشاره فرمودند: که جنازه را بیاورید، چون جنازه را آوردند، حضرت روی او را گشودند و فرمودند: ای علی این شخص ریاحی غلام سیاه پوست بنی نجار است.
◽️امام علی (علیه السلام ) فرمودند: هر وقت این غلام مرا می دید شاد می شد و می گفت: من تو را دوست دارم.❤️
وقتی رسول خدا (ص) این سخن را شنیدند، برخاستند و دستور دادند جنازه را غسل دهند.
سپس لباس خودشان را به عنوان کفن برتن مرده نمودند و برای تشییع جنازه وی به راه افتادند و در بین راه صدای عجیبی از آسمان بلند شد.
پیامبر (ص) فرمودند: این صدای نزول هفتاد هزار فرشته است که برای تشییع جنازه این غلام سیاه آمدند. سپس حضرت در قبر رفتند و صورت غلام را بر خاک نهادند و سنگ لحد را چیدند. وقتی کار دفن تمام شد، پیامبر (ص) به حضرت علی (ع) فرمودند:
یا علی نعمت های بهشتی که بر این غلام می رسد همه بخاطر محبت و دوست داشتن توست.
📚منبع : « بیست داستان و چهل حدیث گهربار از حضرت علی (ع) » /پایگاه تبیان /برگرفته از بیانات #استاد_هاشمی_نژاد
#حب_اهل_بیت
#محبت
#محبت_اهل_بیت
#امیرالمومنین
#امام_علی علیه السلام
#عشق
#عاشق
#پاداش_محبت
#داستان_ائمه
#فضائل_امیرالمومنین
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
@membariha 👈 داستان منبر 🎲
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
خدا علی را از همه بیشتر دوست دارد.mp3
1.28M
داستان ♦️
#استاد_رفیعی
🔶خدا از همه بیشتر امیرالمومنین علی علیه السلام را دوست دارد
#امیرالمومنین
#امام_علی علیه السلام
#محبوبیت
#فضائل_امیرالمومنین
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
@membariha 👈 داستان منبر 🎲
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
🔶قطع دست سارق و اتصال مجدد🔶
♦️يكى از اصحاب خاصّ امام علىّ صلوات اللّه و سلامه عليه به نام اصبغ بن نباته حكايت نمايد:
▪️روزى در محضر امام عليه السلام نشسته بودم كه ناگهان غلام سياهى را آوردند؛ كه به سرقت متّهم بود.
هنگامى كه نزد حضرت قرار گرفت ، از او سؤال شد: آيا اتّهام خود را قبول دارى ؟؛ و آيا سرقت كرده اى ؟
غلام اظهار داشت : بلى اى سرورم ! قبول دارم ، حضرت فرمود: مواظب صحبت كردن خود باش و دقّت كن كه چه مى گوئى ، آيا واقعا سرقت كرده اى ؟
غلام عرضه داشت : آرى ، من دزد هستم و سرقت كرده ام .
امام عليه السلام غلام را مخاطب قرار داد و فرمود: واى به حال تو، اگر يك بار ديگر اعتراف و اقرار كنى ؛ دستت قطع خواهد شد، باز دقّت كن و مواظب گفتارت باش ، آيا اتّهام را قبول دارى ؟ و آيا سرقت كرده اى ؟
🔻در اين مرحله نيز بدون آن كه تهديد و زورى باشد، گفت : آرى من سرقت كرده ام ؛ و عذاب دنيا را بر عذاب آخرت مقدّم مى دارم .
🔸در اين لحظه حضرت دستور داد كه حكم خداوند سبحان را جارى كنند؛ و دست او را قطع نمايند.
🔲 اصبغ گويد: چون طبق دستور حضرت ، دست راست غلام را قطع كردند، دست قطع شده خود را در دست چپ گرفت و در حالى كه از دستش خون مى ريخت ، بلند شد و رفت ؛ در بين راه شخصى به نام ابن الكوّاء به او برخورد و گفت : چه كسى دستت را قطع كرده است ؟
غلام در پاسخ چنين اظهار داشت : سيّد الوصيّين ، امير المؤ منين ، حجّت خداوند، شوهر فاطمه زهراء سلام اللّه عليها، پسر عمو و خليفه رسول اللّه صلوات اللّه عليه (1) دست مرا قطع نمود.
♦️ابن الكوّاء گفت : اى غلام ! دست تو را قطع كرده است و اين همه از او تعريف و تمجيد مى كنى و ثناگوى او گشته اى ؟! غلام در حالتى كه خون از دستش مى ريخت گفت : چگونه از بيان فضايل مولايم لب ببندم و ثناگوى او نباشم ؛ و حال آن كه گوشت و پوست و استخوان من با ولايت و محبّت او آميخته است ؛ و دست مرا به حكم خدا و قرآن قطع كرده است .
🔷وقتى اين جريان را براى اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام مطرح كردند، به فرزند خود حضرت مجتبى سلام اللّه عليه فرمود: بلند شو و برو آن غلام را پيدا كن و همراه خود بياور.
🔸پس امام مجتبى عليه السلام طبق دستور پدر حركت نمود و غلام را پيدا كرده و نزد آن حضرت آورد؛ و حضرت به او فرمود: دست تو را قطع كرده ام و از من تعريف و تمجيد مى كنى ؟!
◽️غلام عرضه داشت : بلى ، چون گوشت ، پوست و استخوانم به عشق ولايت و محبّت شما آميخته است ؛ مى دانم كه دست مرا طبق فرمان خداوند متعال قطع كرده اى تا از عذاب و عقاب الهى در آخرت در امان باشم .
◾️ حضرت با شنيدن سخنان غلام ، به او فرمود: دستت را بياور؛ و چون دست قطع شده او را گرفت ، آن را با پارچه اى پوشاند و دو ركعت نماز خواند؛ و سپس اظهار نمود: آمّين ، بعد از آن ، دست قطع شده را برگرفت و در محلّ اصلى آن قرار داد و فرمود:اى رگ ها! همانند قبل به يكديگر متّصل شويد و به هم بپيونديد.
🔻پس از آن ، دست غلام خوب شد؛ و ديگر اثرى از قطع و جراحت در آن نبود؛ و غلام شكر و سپاس خداوند متعال را بجاى آورد و دست و پاى امام عليه السلام را مى بوسيد و مى گفت : پدر و مادرم فداى شما باد كه وارث علوم پيامبران الهى هستيد.((2)
📚پی نوشت:
1-فضايل ومناقب بسيارى را براى حضرت برشمرده است كه جهت اختصار به همين مقدار اكتفا شد.
2- فضائل ابن شاذان : ص 370، ح 213، خرائج راوندى : ج 2، ص 561، ح 19، بحار: ج 40، ص 281 ح 44، اثبات اهداة : ج 2، ص 518، ح 454.
منبع:چهل داستان و چهل حدیث از امام علی علیه السلام، حجه الاسلام و المسلمین عبدالله صالحی / پایگاه اهل بیت علیهم السلام
#حب_اهل_بیت
#محبت
#محبت_اهل_بیت
#امیرالمومنین
#امام_علی علیه السلام
#عشق
#عاشق
#پاداش_محبت
#داستان_ائمه
#فضائل_امیرالمومنین
#حدود
#حد
#عدالت
#عدل
#سرقت
#دزدی
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━
@membariha 👈 داستان منبر 🎲
━━━━━━⊱♦️⊰━━━━━━