ای فصلِ غیرِ منتظرِ داستانِ من!
معشوقِ ناگهانیِ دور از گمانِ من!
ای مطلعِ امیدِ من! ای چشمِ روشنت
زیبا ترین ستارهی هفت آسمانِ من!
آه ای همیشه گل که به سرخی در این خزان
گل کردهای به باغچهی بازوانِ من!
در فترتِ ملال و سکوتی که داشتم
عشقِ تو طرفه حادثهی ناگهانِ من!
ای در فصولِ مرثیه و سوگ باز هم
شوقت نهاده قول و غزل بر زبانِ من
حس کردنیست قصّهی عشقم نه گفتنی
ای قاصر از حکایتِ حُسنت بیانِ من!
با من بمان و سایهی مِهر از سرم مگیر!
من زندهام به مهرِ تو ای مهربانِ من!
کِی میرسد زمانِ عزیزِ یگانگی؟!
تا من از آن تو شَوَم و تو از آنِ من.
#حسین_منزوی
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شعرناب
┈┈••✾•🌷•✾••┈┈