eitaa logo
مروارید های خاکی
526 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
2.6هزار ویدیو
3 فایل
امت حزب الله پیرو ولایت فقیه باشید، تا برای همیشه فاتح و رستگار شوید. ولایت فقیه هست که راه کمال را به ما نشان می‌دهد. 🥀 #شهید_اسکندر_بهزادی ارتباط با ما ← کانال دوم با موضوعی بسیار متفاوت ← @Safir_Roshangari @ye_loghmeh
مشاهده در ایتا
دانلود
مروارید های خاکی
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚#رمان #نسل_سوخته🔥 #قسمت_شصت_وششم: محمد مهدی شب بود که تلفن زنگ زد،
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚 🔥 : رقیب آقا محمدمهدی که همه آقا مهدی صداش می کردن از نوجوانی به شدت شیفته و علاقه مند به مادرم بوده. یکی دو باری هم خاله کوچیکه با مادربزرگم صحبت کرده بوده. دیپلم گرفتن مادرم و شهادت پدربزرگ و بعد خواستگاری پدرم و چرخش روزگار ... وقتی خبر عقد مادرم رو به همه میگن، محمدمهدی توی بیمارستان، مجروح بوده ... و خاله کوچیکه هم جرات نمی کنه بهش خبر بده. حالش که بهتر میشه با هزار سلام و صلوات بهش خبر میدن آسیه خانم عروس شد و عقد کرد و محمد مهدی دوباره کارش به بیمارستان می کشه اما این بار نه از جراحت و مجروحیت به خاطر تب 40 درجه... داستان عشق آقا مهدی چیزی نبود که بعد از گذشت قریب به 20 سال برای پدرم تموم شده باشه و همین مساله باعث شده بود ما هرگز حتی از وجود چنین شخصی توی فامیل خبر نداشته باشیم ... نمی دونم آقا مهدی چطور پای تلفن با پدر حرف زده بود. آدمی که با احدی رودربایستی نداشت و بی پروا و بدون توجه به افراد و حرمت دیگران همیشه حرفش رو می زد و برخورد می کرد ، نتونسته بود محکم و مستقیم جواب رد بده ... اون شب حتی از خوشی فکر جنوب رفتن خوابم نمی برد چه برسه به اینکه واقعا برم اما... از دعای ندبه که برگشتم تازه داشت صبحانه می خورد رفتم نشستم سر میز هر چند ته دلم غوغایی بود ... ـ اگر این بار آقا مهدی زنگ زد گوشی رو بدید به خودم خودم مودبانه بهشون جواب رد میدم ... ـ جدی؟ واقعا با مهدی نمیری جنوب؟ از تو بعیده یه جا اسم شهید بیاد و تو با سر نری اونجا لبخند تلخی زدم ... ـ تا حالا از من دروغ شنیدید؟ شهدا بخوان خودشون، من رو می برن ... ... 🥀 @morvaridkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴شب زیارتی امام حسین(ع) 🍃زندگی بی زیارت نداره برکت 🍃خو گرفتم من دیگه با اشک حسرت 🎤 🌷 🌷 🥀 @morvaridkhaky
سلام امام زمانم ❣ مولایم🥀 ظهورت را از خداوند کریم تمنا داریم. به امید اجابت پروردگار، آمدنت را در هستیم ای بهار روزگاران...!🌱 أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج 🤲 🥀 @morvaridkhaky
🔰 من خدا را انتخاب کرده‌ام دست نوشته‌ای از شهید حاج قاسم سلیمانی خطاب به فرزندش 📍شهید سلیمانی: من خدا را انتخاب کرده‌ام و راه او را. اولین بار است که به این جمله اعتراف می‌کنم؛ هرگز نمی‌خواستم نظامی شوم، هرگز از مدرج شدن خوشم نمی‌آمد. من کلمه‌ی زیبای قاسم را که از دهان پاک آن بسیجی پاسدار شهید برمی‌خاست بر هیچ منصبی ترجیح نمی‌دهم. 🥀 @morvaridkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واکنش حاج قاسم سلیمانی به نامزد شدنش در انتخابات ریاست جمهوری محمدحسنی، مسئول سازمان اوج: 🔸کسی که بعد از انقلاب به هنرمندان توجه کرده و به آنان عشق ورزیده رهبر‌ انقلاب بوده. 🔸عده‌ای با کج‌سلیقگی شب انتخابات هنرمندان را خرج بازی جناحی خود می‌کنند. 🔸فیلم‌های پایتخت۵، به وقت شام و ۲۳نفر با پیگیری حاج قاسم ساخته شد. 🥀 @morvaridkhaky
✳ خام بدم، پخته شدم، سوختم 🔻 حدیث معروفی است که سه پله و سه مرحله دارد. انسان همین‌که به مرحله‌ی اول آن می‌رسد می‌شود و می‌کند، معلوماتش در نظرش جلوه می‌کند، خود را از همه چیز و همه کس برتر و بالاتر می‌بیند (این مرحله، مرحله‌ی و است). تا به مرحله‌ی دوم می‌رسد. 🔸 در این مرحله بر معلوماتش افزوده می‌شود و عظمت خلقت و آفرینش در برابرش نمودار می‌شود، خود را و معلومات خود را در برابر دستگاه عظیم آفرینش کوچک می‌بیند و حالت در او پیدا می‌شود (این مرحله، مرحله‌ی و است. از علم‌بینی به جهان‌بینی می‌رسد) به‌جای آن‌که به معلومات خود نظر افکند، به جهان نظر می‌کند و با آن معلومات جهان را اندازه می‌گیرد. تا آن‌که قدم به مرحله‌ی سوم می‌گذارد. 🔹 در این مرحله می‌فهمد که ؛ «عَلِمَ اَنَّه لا یَعلَمُ شَیئاً». (این مرحله، مرحله‌ی و است) در این مرحله همین‌قدر می‌فهمد که مقیاس‌های فکری و متر و شاقول‌های فکری که در کیسه‌ی فکر خود تهیه کرده، کوچک‌تر و نارساتر از این است که بتواند جهان عظیم را با آن‌ها متر کند و اندازه بگیرد. می‌داند و می‌فهمد که مقیاس‌های علم و فکر او برای یک محیط محدود زندگی شخصی خودش فقط صحیح است به کار برده شود، نه بیشتر. 👤 📚 | گفتار بیستم 🥀 @morvaridkhaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴به مناسبت ۲۴ بهمن سالروز شهادت حاج عماد مغنیه یادی کنیم از این سخنرانی شهید قاسم سلیمانی در رثای او: 🔹آن چیزی که قصاص خون عماد است شلیک یک موشک یا کشتن یک نفر نیست! قصاص خون عماد برچیدن این رژیم کودک کش صهیونستی است... 🔻بر همین مبناست که انتقام شهادت حاج قاسم هم تنها اخراج آمریکا از منطقه و شکستن هیمنه پوچ استکباری آن است 🥀 @morvaridkhaky
🌴سفارش به پسرش ... حسین بابا ... من تو را و تمام اعضایِ را خیلی دوست دارم ... اگر تونستی# مانند همیشه و بلڪه بیشترهر شب🌙 قبل از خواب مادر، خواهر وبرادرت را ببوس و صبحها با سلام ڪردن و صبح 🌥بخیر گفتن روحیه‌بخش خانواده باش. 🌱 ... 🌷 🌷 🥀 @morvaridkhaky
•••✨🖇 جورے ‌‌باش . . کھ هر وقت‌ . . حضرٺ‌عشق{؏ـج} یاد‌ټ افتاد با‌ لبخند ‌بگھ : خداحفظش‌کنہ..:) 🤲 🥀 @morvaridkhaky
یا باقر العلوم جهان شد گدای تو شرمنده عنایت و لطف و عطای تو یا باقر العلوم تو دریای رحمتی قطره چگونه مدح بگوید برای تو حلول 🌙🌺 (ع) 🎉 💫🌺 🥀 @morvaridkhaky
به وقت رمان🍃
مروارید های خاکی
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚#رمان #نسل_سوخته🔥 #قسمت_شصت_وهفتم: رقیب آقا محمدمهدی که همه آقا مه
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚 🔥 : یه الف بچه با حالت خاصی بهم نگاه کرد ... ـ چرا نمیری؟ توی مراسم مادربزرگت که خوب با محمد مهدی خاله خان باجی شده بودی . نمی دونستم چی باید بگم می خواستم حرمت پدرم رو حفظ کنم و از طرفی هم نمی خواستم بفهمه از ماجرا با خبر شدم با شرمندگی سرم رو انداختم پایین ... ـ جواب من رو بده این قیافه ها رو واسه کسی بگیر که خریدارش باشه. همون طور که سرم پایین بود گوشه لبم رو با دندون گرفتم. ـ خدایا حالا چی کار کنم من پا رو دلم گذاشتم به حرمت پدرم اما حالا ... یهو حالت نگاهش عوض شد ... - تو از ماجرای بین من و اون خبر داری برق از سرم پرید سرم رو آوردم بالا و بهش نگاه کردم ـ من صد تای تو رو می خورم و استخوان شون رو تف می کنم. فکر کردی توی یه الف بچه که مثل کف دستم می شناسمت می تونی چیزی رو از من مخفی کنی؟ اون محمد عوضی ماجرا رو بهت گفته؟ با شنیدن اسم دایی محمد یهو بهم ریختم. ـ نه به خدا دایی محمد هیچی نگفت وقتی هم فهمید بقیه در موردش حرف می زنن دعواشون کرد که ماجرای 20 سال پیش رو باز نکنید مخصوصا اگر به گوش خانم آقا محمد مهدی برسه خیلی ناراحت میشه ... تا به خودم اومدم و حواسم جمع شد دیدم همه چیز رو لو دادم اعصابم حسابی خورد شد. سرم رو انداختم پایین چند برابر قبل، شرمنده شده بودم ... ـ هیچ وقت احدی نتونست از زیر زبونت حرف بکشه حالا ... الحق که هنوز بچه ای ـ پاشو برو توی اتاقت لازم نکرده تو واسه من دل بسوزونی ترجیح میدم بمیرم ولی از تو یکی، کمک نگیرم ... ... 🥀 @morvaridkhaky
...الَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسنًا بَعدَ سُوءٍ فَانِّی غَفُورٌ رَّحِيمٌ نمل/۱۱ بد بودی! عیبی نداره! من زیادی مهربانم، زود هم میبخشم! ببینم واقعا از بدی هات پشیمونی و در فکر جبرانی... خودم برات جبران میکنم! تو فقط با من باش.... سمت من باش... همین! 🥀 @morvaridkhaky
❣ 🌼تودرمیان‌جمعی👥ومن‌درتفکرم 🍃کاندرکجا برآیم وپیداکنم 🌼هر ندبه کنان در دعای صبح 🍃از کردگار خویش تمنا کنم تورا 🌼 اگر چه نهانی ز چشم من 🍃درعالم خیال هویدا کنم تورا♥️ 🌸🍃 🥀 @morvaridkhaky
🔴‏می شود در انتهای یک کانال تنها برای خدا جان داد و نامت در امتداد تاریخ بر جان ها نقش بندد... ✍️محمدحسین پویانفر 🥀@morvarid.khaky
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غواصان خط شکن والفجر هشت را تماشا کن..‍! ببین چه تیپی داشتن بچه ها...! تیپ خاکی! تیپ غیرت تیپ مردانگی تیپ ایمان ... چقدر ما از شما عقب افتادیم...😔 🥀 @morvaridkhaky
🌛اَللّـهُمَّ اَهِلَّهُ عَلَیْنا بِالاْمْنِ وَالاْیمانِ وَالسَّلامَةِ وَالاْسْلامِ رَبّى وَرَبُّکَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ ! آسمان هفتم را نمی‌دانم ....! امّا آغوش رحمتت همین‌جاست ؛ پشت دروازه‌ی رجب ... 💫 مرا در اَمن و ایمان، به آغوشت وارد کن؛ ای آنکه سِلم و سلام، جلوه‌ی ذات اکبر توست! 🥀 @morvaridkhaky
🙏🏻گدایی خدا عزت است. همیشه دعا کنید، نگویید خدا قضا و قدرش را مشخص کرده است اگر بخواهد می دهد و نخواهد نمی دهد نه این جور نیست … بنده ایی که دهان خود را بسته و گدایی نمی کند خدا به او چیزیی نمی دهد باید خدا خدا کنید خدا را صدا کنید خدا هم دوست دارد بنده اش بگوید یا الله . مسلماً هیچ یا الله ایی بی جواب نمی ماند پس دعا کنید و خدا هم اجابت می کند اگر اعتنا نکنید به شما نمی دهد پس دعا لازم است.ما مخلوق هستیم باید عرض حاجت کنیم گدایی خدا عزت است 🔵👈 اصلاً این گدایی فن خاصی دارد یک آدابی دارد دل سوخته چشم گریان و مضطر می خواهد و این ها شرط دارد باید غذایت و کارت پاک باشد تا دعایت مستجاب شود بعدش هم باید امر به معروف و نهی از منکر نمود باید این دو رکن اساسی نیز در زندگی یتان باشد تا دعاهایتان به اجابت برسد. ( آیت الله ضیاء آبادی، بانک تقوا،ص22 ) 🌷لطفا و جهت شادی روح ایشان قرائت کنید.🌷 🥀 @morvaridkhaky
Panahian-Clip-BaharTabeatVaManaviyat.mp3
2.67M
🌱 بهار طبیعت و معنویت 😉 چند پیشنهاد کاربردی برای ماه رجب 🥀 @morvaridkhaky
مروارید های خاکی
🌸 نامه نگاری اسیر شده بودیم! قرار شد بچه ها برا خانواده هاشون نامه بنویسن ! بین اسرا چند تا بی سوا
🌸 پتو يه روز فرمانده گردان به بهانه دادن پتو و امكانات همه رو جمع كرد... شروع كرد به داد زدن كه كي خسته؟كي ناراضيه؟ كي سردشه؟ بچه ها هم كه جو گرفته بودتشون گفتن: دشمن!! فرمانده گردان هم گفت: خوب!آفرين..حالا بريد...چون پتو به گردان ما نرسيده!!!! 😜😂 🥀 @morvaridkhaky
به وقت رمان🍃
مروارید های خاکی
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚#رمان #نسل_سوخته🔥 #قسمت_شصت_وهشتم: یه الف بچه با حالت خاصی بهم نگا
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📚 🔥 : مثل کف دست برگشتم توی اتاقم بی حال و خسته. دیشب رو اصلا نخوابیده بودم. صبح هم که رفته بودم دعای ندبه بعد از دعا سه نفره کل مسجد رو تمییز کرده بودیم، استکان ها رو شسته بودیم و... اما این خستگی متفاوت بود ، روحم خسته بود و درد می کرد . اولین بار بود که چنین حسی به سراغم می اومد ... - اگر من رو اینقدر خوب می شناسی، اینقدر خوب که تونستی توی یه حرکت همه چیز رو از زیر زبونم بکشی پس چرا این طوری در موردم فکر می کنی و حرف میزنی؟ من چه بدی ای کردم؟ من که حتی برای حفظ حرمتت .. بی اختیار، اشک از چشمم فرو می ریخت، پتو رو کشیدم روی صورتم هر چند سعید توی اتاق نبود ... ـ خدایا بازم خودمم و خودت دلم گرفته خیلی ... تازه خوابم برده بود که با سر و صدای سعید از خواب پریدم. از عمد چنان زمین و زمان و در تخته رو بهم می کوبید که از اشیاء بی صدا هم صدا در می اومد ... اذیت کردن من کار همیشه اش بود ... سرم رو گیج و خسته از زیر پتو در آوردم و نگاهش کردم. ـ چیه؟ مشکلی داری؟ ساعت 10 صبح که وقت خواب نیست می خواستی دیشب بخوابی. چند لحظه همین طور عادی بهش نگاه کردم ... و دوباره سرم رو کردم زیر پتو ... ـ من همبازی این رفتار زشتت نمیشم ... کاش به جای چیزهای اشتباه بابا کارهای خوبش رو یاد می گرفتی ... این رو توی دلم گفتم و دوباره چشمم رو بستم ... - خدایا همه این بدی هاشون به خوبی و رفاقت مون در... شب مامان می خواست میز رو بچینه عین همیشه رفتم توی آشپزخونه کمک ... در کابینت رو باز کردم بسم الله گفتم و پارچ رو برداشتم، تا بلند شدم و چرخیدم محکم خوردم به الهام با ضرب، پرت شد روی زمین و محکم خورد به صندلی... ... 🥀 @morvaridkhaky
+یا ایُها الذینَ آمَنو؟ -جانم؟ +هروقت ندونستی کجا بری به سمت من بیا! خدا‌ به ما میگه ها 🥀 @morvaridkhaky
❤️ ای بلندترین واژه هستی شما در اوج حضور ایستاده ای و غیبت ما را می نگری و بر غفلت ما می گریی از خدا میخواهیم پرده های جهل و غفلت از دیدگان ما کنار رود تا جمال دلربای شما را بنگریم 🌤اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّل‌ݪِوَلیِّڪَ‌الفَرَجـ‌🌤 ❤️السلام علیک یا بقیه الله ♡‌اینڪ آخرالزمان 🥀 @morvaridkhaky