#سیــره_شــهدا
🔰دنــبال عباس بودم.
(شهــید)هاشم اعتمادی گفـت: آشپزخانه اسـت.
رفتـم, دیـدم هـمه ظـرف های کثـیف پادگان را گذاشــتن جلـویش, در حال شستـن است!
گفتم مهـندس این چه کاریه!
گفـت:آخرش مـنو جهنمی می کنی , خوب بیکاریم ظرف می شـوریم!
#رییــس محیط زیـست و منـابع طبیعـی فارس بـود, به عنوان بسیجی آمـده بود جبهــه.
بعدم رفتـه بود آشپــرخانه مقـر, گفته بود منو فرسـتادن اینجا ظرف بشــورم!
در وصیتـش نوشـته بود:
خدایا به بزرگی ات قـسم، در مقابل #شـهدا خجالت می کـشم....
فقط دلم می خواهـد به مـن هم فرصـت بدهـی این جان ناقابـل را در راه تو بدهـم. هـر چند که لایق نیستم و از بارگاه عـرش تو بعید نیست که به این بنده نیز نظری بکنی..
#شهیدعباسبهجـتحقیقی
#شهــدای_فارس
#شهادتدرکربلای۵
#مستشهدین 🌼
#یادشهداباذکرصلوات
@Mos_tashhadin 🌷