eitaa logo
•|..مستشهدین..|•
672 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3هزار ویدیو
39 فایل
"بسم‌ربـــ‌الشهداوالصدیقین" زنده‌نگه‌داشتن‌یاد‌وخاطره‌ی‌ شهداکمترازشهادت‌نیست... امام‌خامنه‌ای‌‌عزیز🖐🏻🌿 🔺 ارتباط‌باادمین‌کانال: @Amirhossein_retout 🔻 #کپی‌آزادبه‌شرط‌یک‌صلوات‌🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 🍃 ❤️ 📱 سایز پروفایل 🍃نشر حداکثری... _________________________ @mos_tashhadin🌷
🥀 باید‌بہ‌خودماݧ‌بـِقبولانیم‌ڪہ‌درایݧ‌زماݧ‌ بدنیا‌آمده‌ایم وشیعہ‌هم‌بدنی‌آمده‌ایم؛کہ‌مؤثردر‌تحقق‌ظھور‌مولاباشیم وایݧ‌همراه‌بامشڪلات،مصائب،سختے‌ها غربت‌ها‌ودورے‌هاست وجز‌ بافدا‌شدݧ‌محقق‌نمیشود‌حقیقتا...🌱 🕊 🌼 ‌ 🌐 @Mos_tashhadin 🌷
🕊چند ماه قبل از شهادت محمودرضا یک شب خواب شهیدهمت رادیدم. دیدم دقیقا در موقعیتی که در پایان بندی اپیزودهای مستند سردار خیبر نشان می دهد، با بسیجی هایی که کنار ماشین تویوتا منتظر حاج همت هستند تا با او دست بدهند،ایستاده ام. حاج همت با قدم های تند آمد و رسید کنار تويوتا. من دستم را جلو بردم. دستش را گرفتم و بغلش کردم. هنوز دست حاج همت توی دستم بود که به او گفتم: «دست ما را هم بگیرید» منظورم شفاعت برای باز شدن باب شهادت بود. حاج همت گفت: «دست من نیست» و دستم را رها کرد.😞 از همان شب تا مدتی ذهنم درگیر این موضوع شده بود که چطور ممکن است دست شهدا در برآوردن چنین حاجتی باز نباشد. فکر میکردم اگر چنین چیزی دست شهدا نیست، پس دست چه کسی است؟!😢 تا اینکه یک شب که در منزل محمودرضا مهمان بودم، خوابم را برای او تعریف کردم. خیلی مطمئن گفت: «راست گفته ، دست او نیست!» بیشتر تعجب کردم. بعد گفت: «من در سوریه خودم به این نتیجه رسیده ام و با یقین میگویم هرکس شهید شده، خواسته که شهید بشود. شهادت شهید فقط دست خودش است.☝️ 🕊🌺 🌼 @Mos_tashhadin 🌷
🕊 🍃محمودرضا شهید زنده بود. این اواخر که از او عکس می گرفتم وقتی از پشت لنز توی چهره اش نگاه می کردم با خودم می گفتم این عکس آخر است تقریباً پنج شش ماه آخر هر چه عکس از او می گرفتم بعداً پاک می کردم دلم نمی آمد عکسی از او گرفته باشم که عکس آخر باشد به خاطر حذف کردن آن عکس ها تأسف نمی خورم و به لحظاتی که با او گذرانده بودم افتخار می کنم همیشه حواسم بود که کنار شهید زنده ای هستم که روی خاک قدم می زند... ✍راوی: برادر شهید ‌‌ 🌼 @Mos_tashhadin 🌷
🕊 🍃يكى از مسئولين مستقيمش ميگفت: ماه رمضان بود،رفته بودم بادينده (منطقه اى كويرى در اطراف ورامين) كه محمودرضا را آنجا ديدم.مهمانانى از حاشيه خليج فارس داشت و با زبان روزه داشت در هواى گرم آنها را آموزش ميداد. 🍃نقطه اى كه محمودرضا در آنجا آموزش ميداد،در عمق ١١٠ كيلومترى كوير بود گرماى هوا شايد ۴۵ درجه بود آن روز ولى روزه اش را نشكسته بود در حالی كه نيروهايش هيچكدام روزه نبودند و آب مى خوردند... 🍃محمودرضا ميگفت:من چون مربى هستم و در مأموريت آموزشى و كثير السفر هستم نمى توانم روزه ام را بخورم حقا مزد محمودرضا كمتر از شهادت نبود... 🌼 @Mos_tashhadin🌷