🌴🍂🌴🍂🌴 🌾محسن به #راحتی من و پسرش را رها کرد ، زیرا خدا عشق💓 اصلی او بود . همه از آن #میزان عشقی که ما و محسن را بهم وصل می کرد، خبر داشتند ، همه از این #عشق ما به هم حسادت می کردند ... 🌾 اما او همیشه به من می گفت: "زهرا ، شما در عشق من به #خودت و پسرمان (علی) شکی ندارید." اما وقتی #موضوع به بانوی زینب (سلام الله علیها) مربوط شود ، من شما ، زهرا عزیزم را ترک می کنم و می روم. " #همسرشهید #شهید_محسن_حججی 🌷 _______________________ #مستشهدین @mos_tashhadin🌷

🌹همیشه با لباس خاڪے و گشاد میومد دانشگاه و هیچ اِبایی هم نداشت ڪه چپیه‌اش رو ببنده دور سرش . محمدحسین فقط یڪبار ڪت‌وشلوار تنش دیدم... #همسرشهید ❃※※❃❃※※❃❃※※❃ #شهیدمدافع‌حرم‌محــــمدحسین‌محمدخانے ❀✿❀✿❀ 🔸#شهدایـے🔹 ________________ #مـسـتـشـهـدیـن @mos_tashhadin🌷

🌸شهید مدافع حرم #سید_رضا_طاهر ولادت زمینی🌸: ۶۴/۱۰/۱۰ ولادت آسمانی🌸: ۹۵/۲/۱۶ 🌷 وقت هایی که منزل بود همیشه با هم می رفتیم مسجد. اصلا عادت کرده بودیم که همیشه به نماز جماعت برسیم.سیدمحمد را هم با خودش می برد. سید محمد دوچرخه پدرش را دوست داشت، آقا رضا دوچرخه سوارش میکرد و به مسجد می برد. بعد شهادت آقا رضا وقتی اومدیم خونه سید محمد دوچرخه باباشو که دید گفت: " مامان یادته بابا جون دوچرخه سوارم میکرد می رفتیم مسجد؟ منم بزرگ که شدم میخوام دوچرخه سوار شم برم مسجد، برات نون بگیرم..." 🌷 نقل از: #همسرشهید #سید_رضا_طاهر🌹 #مـسـتـشـهـدیـن🌼 #یادشهداباذڪرصلوات ‌ 🌐 @Mos_tashhadin 🌷

🌸شهید مدافع حرم #سید_رضا_طاهر ولادت زمینی🌸: ۶۴/۱۰/۱۰ ولادت آسمانی🌸: ۹۵/۲/۱۶ 🌷 وقت هایی که منزل بود همیشه با هم می رفتیم مسجد. اصلا عادت کرده بودیم که همیشه به نماز جماعت برسیم.سیدمحمد را هم با خودش می برد. سید محمد دوچرخه پدرش را دوست داشت، آقا رضا دوچرخه سوارش میکرد و به مسجد می برد. بعد شهادت آقا رضا وقتی اومدیم خونه سید محمد دوچرخه باباشو که دید گفت: " مامان یادته بابا جون دوچرخه سوارم میکرد می رفتیم مسجد؟ منم بزرگ که شدم میخوام دوچرخه سوار شم برم مسجد، برات نون بگیرم..." 🌷 نقل از: #همسرشهید #سید_رضا_طاهر🌹 #مستشهدین 🌼 #یاد‌شهدا‌با‌ذکر‌صلوات @Mos_tashhadin 🌷