#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
شهید محمدحسن دهقانی به گفته همرزمانش به #شهید_خندان معروف بود.
از دوستان و همرزمانش کسی اخم و #عصبانیت او را ندیده بود.
شاید این خندان بودن او به گریههای مستانه شبانهاش به درگاه الهی بر میگشت؛ گریههایی که او را به آرامشی رسانده بود که فقط بر خلق خدا لبخند میزد.
از مهارتهای شهید دهقانی، تسلط بر هنر خطابه و سخنرانیهای جذاب و گیرایشان بود؛ این هنر سبب شده بود جوانان زیادی از جلسات سخنرانیهایشان استفاده کنند و با معارف #اهلبیت(ع) مرتبط شوند.
ایشان علاوه بر آنکه احکامگوی حرممطهر حضرت معصومه و نماز جمعه پردیسان بودند، سالیانی طولانی با مرکز ملی پاسخگویی به مسائل شرعی ارتباط داشتند و برای روحانیون و طلاب علاقهمند، دورههای شیوه بیان #احکام برگزار میکردند.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
شهید دهقانی که از خادمین حرم حضرت معصومه (س) و عاشقان مسیر #شهدا بود، در وصیت نامهاش این عشق و ارادت دیده میشود.
او در وصیتنامهاش نوشته است: مرا در قم دفن کنید تا در پناه بیبی فاطمه معصومه (س) که سالها جیرهخوارش بوده باشم.
مقداری تربت #سیدالشهدا (ع) و مقداری از تربت #شهدای_شلمچه را همراهم بگذارید.
شاید مشمول #شفاعت آنها شوم.
همچنین دستمال مشکی اشکم که خدا قبول کند در #روضههایم همراهم بوده آن را هم همراه بگذارید.
#شهید_مدافع_حرم_حجت_الاسلام_والمسلمین_محمد_حسن_دهقانی
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
•┈┈••✾🕊🕊✾••┈•
🌴الّلهُمَّ عَجِّل لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ🌴
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
🍃🌼کانال مسافر آسمان🌼🍃
@mosafer_asemann
#اوج_بندگی
#سیره_شهدا
┄┅═══✼✼═══┅┄
صحبت عاشق و معشوق شنیدنی است. عاشقی که در فراق معشوق می سوزد، چنان لب به زمزمه می گشاید که هر بیننده ای را به حیرت وامی دارد.
تاریکی شب و سرزمین خاموش جنوب، محلی مناسب برای نجواهای شبانه زین الدین بود.
او عاشق دل سوخته ای بود که می گفت: ان شاءاللّه که خداوند ما را دمی به خودمان وامگذارد تا بتوانیم این راه خون بار حسین را به پایان برسانیم.
خدایا، سعادت ابدی را نصیب ما بگردان.
بارالها، چه در پیروزی و چه در شکست، قلب های ما متوجه توست، خدایا، این قلب های شیفته خودت را از بلایا و خبائث دنیایی پاک بگردان.
┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄
شهید زین الدین، آن قدر خاکی و بی آلایش بود که بسیاری از اوقات، او را به عنوان فرمانده نمی شناختند.
لباس های ساده بسیجی، و تواضع بسیار، از ویژگی های بارز اخلاقی او بود.
یکی از بسیجیان در این باره می گوید: یک روز که برای نماز جماعت به حسینیه لشگر رفته بودم، پس از نمازظهر اعلام کردند که از سخنرانی برادر مهدی زین الدین فرمانده لشکر استفاده می کنیم.
من هنوز ایشان را نمی شناختم با خود گفتم که فرمانده لشگر حتما با تشریفات خاصی می آید.
در افکار خود بودم که ناگاه یک نفر از کنار من بلند شد و به راه افتاد و پشت تریبون قرار گرفت و مشغول صحبت شد.
خیلی تعجب کردم؛ چون او تا چند لحظه قبل در کنار من نشسته بود و کسی هم همراهش نبود.
صحبت ایشان که تمام شد، دوباره در کنار من نشست. این جا بود که شهید زین الدین را شناختم.
#شهید_مهدی_زین_الدین
#سالروز_تولد
#عِنْدَرَبِّهِمْيُرْزَقُون
╔═•__●°•🌷•°●__•══╗
@khadem_astan
╚══•__●°•🌷•°●__•═╝