*📜 چرا نباید بدانی؟!*
✏️ در دنیایی که پیرمردها زیر بار هستند، دخترها فاسد و پسرها ضایع شدهاند، دل من به این خوش است که پولهایم را روی هم گذاشتهام و یا آنها را به انگشتر یا طلای چند میلیونی تبدیل کردهام و بعد هم توقع دارم که در نماز شب، دلم بلرزد و یا در حرم که قرار میگیرم، منقلب شوم!
✏️ مرحومبحرالعلوم که یکی از علمای بزرگ است، برای یکی از علماء که خود، صاحب کرامات است پیغام میفرستد تا خدمت ایشان برسد. وقتی میآید میبیند که این بزرگ، در حالی که دست به محاسنش گرفته خیلی منقلب و ناراحت است.آن بزرگ به او میگوید: تو هستی و در همسایگیات کسی است که دو روز غذا نخورده و گرسنه مانده است؟! چرا کاری نکردهای؟!
آن عالم در جواب میگوید که من نمیدانستم. آن بزرگ اعتراض میکند که چرا نباید بدانی؟! اگر میدانستی و اقدام نمیکردی که یهودی بودی!
✏️ حال شما ببینید در همسایگی خود چه افرادی سوختند و از بین رفتند ! نه در همسایگی، که (در خانه خود) چقدر زن و بچههای ما ضایع شدند و یا خواهر و برادرهای ما به فساد و فحشاء کشیده شدند. با این همه کوتاهی ، انتظار داریم که دلمان بلرزد؟ خیلی جنایت کردهایم! روزی که دفتر اعمالمان را به ما نشان بدهند، آن روز، روز وَجَلِ ماست.
برشی از کتاب #اخبات
#عین_صاد
#علی_صفایی_حائری
#سیر_و_سلوک
*🏞 کمتر از انسان*
✏️ خسارت، يعنى اينكه انسان عمرش را شمع كرده و در جستوجوى چيزهايى است كه خيلى كمتر از خودش هستند؛ درست مثل كسى كه در شبى تاريك، پول كمى، مثلاً دوهزارى شاهعباسى را گم كرده است و براى پيداكردنش، چكهاى چند ميليون تومانىاش را به آتش مىكشد. صبح كه مىشود، چشمها كه باز مىشود، متوجه مىشود چه باخته و چه از دست داده است. در شب، در تاريكى، در ظلمات، نمىفهمد چه چيزى را شمعِ چه چيزى كرده است. اينجا است كه مسئلۀ خسارت مطرح مىشود...
خدا مىگويد: قسم به تمام دورهها كه انسان در تمام ادوار اجتماعى و فردى خود، از عصر حجر گرفته تا عصر فضا، و از دوران كودكى گرفته تا دورۀ پيرى، سرمايهاش را باخته و خسارت ديده است؛ چون در برابر چيزى كه داده، چيزى بهدست نياورده است؛ يا اگر چيزى بهدست آورده، كمتر از چيزى است كه از دست داده است؛ به بچهاى مىماند كه هزارتومانى را داده و به او مثلاً پنج تا پفك دادهاند. تا قبل از اين، يك پفك را با يك تومان مىخريد؛ اما حالا او را غرور گرفته و فكر مىكند فروشنده را گول زده است. پس زود فرار مىكند و خوشحال است و لذّت هم مىبرد. چرا؟ چون فقط فهميده چهبهدست آورده است؛ اما نمىداند چه چيزى را از دست داده است.
برشی از کتاب عوامل رشد، رکود و انحطاط
#عین_صاد
#علی_صفایی_حائری
*🌄 خود را به که بفروشم؟!*
✏️ امام صادق مىفرمايد: «اُثَامِنُ بِالنَّفْسِ النَّفِيسَة رَبَّهَا»: "نمىتوانم ثمن خودم را جز ربّ خويش قرار دهم."
چون با هركه غير از او معامله كنم، باختهام. مشترىهاى ما چه كسانى هستند؟ نفس، خلق، دنيا، شيطان و الله؛ اينها مشترىهاى ما هستند. كداميك توانايى دارد قيمت ما را بپردازد كه با او معامله كنيم؟
بازارى وسيع مىخواهم؛ بازارى كه بتوانداينهمه متاع را جذب كند و بهجريان بيندازد تا تورّم بهوجود نيايد: (فَما مَتاعُ اَلْحَياةِ اَلدُّنْيا فِي اَلْآخِرَةِ إِلاّ قَلِيلٌ)؛«اينهمه سرمايهها و متاعها و بهرههاى دنيا، در بازار آخرت چيز كمى هستند.»
دو ميليارد تُن خربزه مشهد را به قمصر بياورند، تورّم بهوجود مىآيد و خربزهها لَك مىزنند و مىگندند و عفونت بهوجود مىآيد. استعدادها و سرمايههاى انسان، اگر بخواهد در دنيا خرج شود، تورّم، عصيان، انفجار و هيپىگرى بهوجود مىآورد؛ چون انسان عظيمتر است و نمىشود او را در اين محدوده گنجاند. با اين موتور نيرومند كه نمىشود دوچرخه بچهها را راه برد.
برشی از کتاب عوامل رشد، رکود و انحطاط
#عین_صاد
#علی_صفایی_حائری
*🌄 باعث انحراف*
✏️ آنچه باعث مىشود آدمى با تمامى يافتههايش و با تمامى يقينى كه دارد، به انحراف كشانده شود و به عقب بازگردد، با آنكه گرمى نفَس اولياى خدا را حسّ كرده و با آنكه على (ع) را بر دوش رسول (ص) مشاهده نموده، اين نكته است كه به كفايت انسانى خود واثق است و تسليم نيست و سلِمى ندارد و اين همه برخاسته از اين است كه قَدْر؛ يعنى اندازه و ارزش و برنامهريزىاش را گم كرده و اينجاست كه از دست خواهد رفت.
✏️ آنجاکه تو، نه اندازههايت را فهميدى و نه ارزشهايت را پيدا كردى و نه برنامههايت را مشخص كردى، از دسترفتهاى و در ضلال و سردرگمى هستى. و اينجاست كه هر صدايى تو را مىبرد و در هر بساطى چشم مىدوزى كه مبادا چيزى را از دست بدهى و اينجاست كه تو به هر دعوتى جواب مىدهى و خيلى راحت، گام بر مىدارى و ثقل و سنگينى هم نخواهى داشت و در برابر هر دميدن و تحريكى، برافروخته و غضبناك مىشوى و آنچه را كه براى تو و در حوزهى تو نبوده، عهدهدار و مالك مىشوى.
برشی از کتاب روزهایفاطمه سلاماللهعلیها
#عین_صاد
#علی_صفایی_حائری