eitaa logo
مسافرانِ عشق
3.7هزار دنبال‌کننده
176 عکس
2.3هزار ویدیو
1 فایل
آغاز ، عاشقی.... پایان ، خدا....
مشاهده در ایتا
دانلود
4.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 هر کسی در موردم حرف می زد روحم می فهمید💠 *________ @mosaferneEshgh
3.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 دیدن قسمت های دیگه ای از بیمارستان💠 *________ @mosaferneEshgh
7.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 شنیدن صحبت های دوستام در حیاط بیمارستان💠 *________ @mosaferneEshgh
4.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 درک جزئیات به صورت کامل 💠 *________ @mosaferneEshgh
مسافرانِ عشق
. . دفتر نرفتیم _:میدونی دختر مجرد زیر ۳۰ سال بدون اذن پدر نه میتونه عقد کنه نه صیغه ... _:من به ای
. حرفی نزد ..یعنی حرفی نداشت بگه ..خودشم میدونست دیگه قسم دروغش برام رو شده .. با کمک دستهای کوچیک و لرزون هلن دخترم به سمت اتاقش رفتم ..احمد چند بار اومد و خواست که بریم دکتر قبول نکردم .. _:گمشووو چرا نگرانمی ...من بمیرم که برای تو بهتره ؟! چشمهاش پر اشک شد .بی هیچ حرفی از اتاق رفت بیرون ...اون شب تصمیم گرفتم دیگه اتاقمو ازش جدا کنم ...بچه هام دورم کرده بودن و خوابیده بودن. .به خاطر بچه هام هنوزم برای طلاق مرددبودم ..دیگه نباید خودمو بچه ها رو بیشتر از این اذیت میکردم باید قبول میکردم ..دنبال اثباتش بودم وحالا بهم اثبات شده بود...تو همین فکرهای خاکستری غرق بودم که صدای در توجهمو جلب کرد ..یه حسی بهم گفت. ..بلندشو ..اروم بلند شدم هلن از خواب پرید .دستمو گرفت ..دستشو بوسیدم و گفتم الان برمیگردم تو بخواب! رفتم پایین ...پاهام بسختی دنبالم می اومدن ...در سرویس دیدم نیمه بازه .. با پام کامل بازش کردم .. دیدم احمد یه گوشه نشسته و تیغ روی رگشه .. دوباره فکم شروع به لرزیدن کرد ...دوباره ضعف شدیدی کردم ..محکم خوردم زمین ..میدیدم. .میشنیدیم ولی نمیتونستم حرف بزنم ..هلن با صدای افتادنم سریع اومد..احمد زود تیغ رو قایم کرد .احمد بغلم کرد و منو آورد تو اتاق ..دوباره حالم بد شد ..مجبورشد زنگ بزنه اورژانس ..نیمه های شب بود اومدم خونه ..هلن هم با من بود..نگاش که میکردم بی اختیار گریم میگرفت ..حق دخترم این نبود..!حق من این نبود !! احمد منو آورد تو اتاق بچه ها ..خواست از اتاق بره که گفتم _:خیلی ضعیفی ..ضعیف و ترسو ! بدون اینکه برگرده نگام کنه یا حرفی بزنه درو باز کرد و رفت ! از اون شب لعنتی به بعد به مدت یک ماه روزی دوبار حالم بد میشد و مجبور مییشدم برم اورژانس .کم کم دکتر ها و پرستاررها شک کرده بودن .بهم گفتن حملات عصبی شدید شما ازچی هست چرا حرف نمیرنید ؟چی باعث میشه تپش قلبتون افت وخیزکنه لطفا اگه موضوعی هست بگین تا ما اورژانس اجتماعی رو در جریان قرار بدیم ..ازشون خواستم فقط پرونده پزشکیمو صورت جلسه کنن و بایگانی ..فکر کردم شاید روزی لازمم بشه !دختره توی اون مدت بهم پیام میداد و حالمو میپرسید.منم تصمیم گرفتم از در دوستی واردبشم ..تو همین پیام ها کلی اطلاعات گرفتم از هررپیامش هم شات میگرفتم بعد اینکه همه چیز رو تقریبا از زیر زبونش کشیدم . عکس ها و پیام های عاشقانه خودمو و احمد رو براش فرستادم..هدیه ولنتاینی که یه گوشی و شاخه گل بود .میدونستم با این کار آتیش میگیره و شاید ازم متنفر بشه ولی حالا دور ..دور من بود...
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
زمان: حجم: 2.58M
دعای مولا «الهی عظم البلاء» با صدای بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃 قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱ التماس دعا🌹 *________ @mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️با دختر تو دختران شام قهرند. ▪️با طعنه می‌گویند تو بابا نداری؟ ▪️من را به همراهت ببر تا که بفهمم، ▪️تو دوست داری دخترت را یا نداری. سلام‌الله علیها *________ @mosaferneEshgh
3.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 درک جزئیات و ماورایی بودن احساس 💠 *________ @mosaferneEshgh