فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 صدا هایی که می شنیدم 💠
#قسمت_چهل
*________
@mosaferneEshgh
مسافرانِ عشق
. . با صدای پر از تشویش احمد سرمو چرخوندم . تا سرمو چرخوندم دختره فرصت پیدا کرد و داد زد _:زنت دار
.
.
براش نوشتم ..چیزی از زندگی احمد نمونده که بخواهی تیغش بزنی ..حتی پول بنزینشم ازمن میگیره ..پس دیگه دلتو صابون نزن.
سند کردم و بلند شدم ..ترجیه دادم دیگه پیش مشاور نرم ...میدونستم فقط میگه طلاق ..وقتی من هنوز با این همه شکست ته دلم بازم راضی نبودم !راضی نبودم چون دوست داشتم خودم زیر این همه فشار له بشم ولی. آینده بچه هامو خراب نکنم ..راضی بودم من تموم بشم ..نابود بشم ..ولی بچه هام یه زندگی نرمال داشته باشن ..اسم طلاق بالاسرشون نباشه ..چرا باید به خاطریه هرزه بچه های من قربانی میشدن ؟؟پس من باید میجنگیدم. میدونستم دارم سلامت روح و جسمم و به خطر میندازم ولی دلم میخواست بجنگم ببینم ته این قصه زندگیم چی میشه. ..من و احمد کجای زندگیمون وایمیسیم ..رفتم خونه و پیامک زدم احمد اگه اومد باهام حرف نزنه. به خاطر روحیه بچه ها خیلی وقت بود بحث ها و دعواهامون تلگرامی بود...
شب دیر وقت اومد سعی میکردم اون خونه اومدنی تو چشمش نباشم ..بدترین درد براش گرفتن خودم ازش بود ..
اوضاع داشت کمی بهتر میشد قرار بود آخر هفته بریم تعهد محضری بده که ویروس کرونا همه چیزو خراب کرد ..همه جا بسته و قرنطینه شد ....به خاطر بچه هام خودمو و ظاهر مو سرحال نشون میدادم ..حالا باید بیشتر مراقب بچه هام بودم ..مدیر زنگ زد بهم بگه که باشگاه رو داره تعطیل میکنه که لابه لای حرفاش گفت. مینو رو فردای همون روزی که کتک زدی اخراج کردم وقتی داشت میرفت گفت از الهه ..از احمد متنفرم. خواست بیشتر مواظب خودم باشم ..خنده کجی زدم و گفتم ..دیگه هیچ غلطی نمیتونه بکنه ...همون شب دوباره حمله عصبی بهم دس داد ..دوباره بستری دوباره سرم و آرامبخش ..اون شب وقتی سرمم تموم شد و از رو تخت خواستم بیام پایین احمد خم شد و پامو بوسید ...دلم به این حالش سوخت ..با اون همه غرور و شخصیت حالا به روزی افتاده بود که پای منو ببوسه ؟یه انسان چطور میتونه با دستهای خودش ..خودشو به ذلت برسونه ..همون لحظه تصمیمم جدی ترشدو به خودم قول دادم مینو رو به ذلالت برسونم ومثل موش کثیف از زندگیم پرتش کنم بیرون ..بعد اون شب حالا طرف حساب من مینو بود..دیگه همسرمو چک نمیکردم ..اصلا ازش سوال نمیکردم کجا بودی ..چیکارکردی ..رهاش کرده بودم انگار..ولی حواسم به مینو بود میدونستم بعد کتک ها و اخراج شدنش محض دهن کجی به منم که شده برمیگرده .....تا اینکه نوروز ۹۹ شد ...
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
2.58M
دعای #فرج مولا
«الهی عظم البلاء»
با صدای #فرهمند
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃
قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱
التماس دعا🌹
*________
@mosaferneEshgh
ما بی کَسیم و جز تو نداریم آشنا
نِعم َالاَمیرِ من نظری کن به زیر پا
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 احساس آرامشی که نمونه اش در دنیا نیست 💠
#قسمت_چهل_و_یک
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ناراحتی از برگشت به دنیا 💠
#قسمت_چهل_و_دو
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 فشار روحی بعد از تجربه 💠
#قسمت_چهل_و_سه
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عذابی که از بدهی بود 💠
#قسمت_چهل_و_چهار
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 تفاوت عذاب در دنیا و عالم پس از مرگ💠
#قسمت_چهل_و_پنج
*________
@mosaferneEshgh
مسافرانِ عشق
. . براش نوشتم ..چیزی از زندگی احمد نمونده که بخواهی تیغش بزنی ..حتی پول بنزینشم ازمن میگیره ..پس دی
.
.
عید با کرونا نمیشد جایی رفت خونه نشین شده بودیم احمد محدودیت تایم کاری داشت و حالا بیشتررخونه بود..گوشیش رو همش جلو دید من میزاشت ..میخواست خیالمو راحت کنه که دیگه هیچ سر و سری با گوشی نداره. .منم خودموخیلی بی تفاوت بهش نشون میدادم ..اکثرا پشت بودم با چندتا کبوتری که داشت خودشو سرگرم میکرد ..هرازگاهی هم تو همون پشت بودم با گیتاری که من براش چند سال پیش کادو گرفته بودم گیتار میزد ..پشت بوممون دوربین داشت و تمام کاراشو میدیدم ..به جورایی غیر مستقیم حواسم بهش بود ولی تظاهررمیکردم که برام دیگه مهم نیست !ماه رمضون رسید. یاد ماه رمضون پارسال افتادم که پام تو گچ بودو چه بلاهایی سرم اومد ..ماه رمضون به نیمه رسید که دوباره متوجه رفتارهای مشکوک احمدشدم .خیلی دقیق بودم کوچیکترین تغیرررفتارو متوجه میشدم ..چند روزی بود درگیری ذهنی داشتم که خواهرم بهم زنگ زد .
خواهرمو تازگی ها در جریان همه چیز گذاشته بودم ..فقط خواهرم بود که تقریبا دیگه همه چیزو میدونست ..گفت الهه احمد بهم زنگ زد گفت از طرف خودم ازت بخوام باهم بریم افطاری خونه مامان ! ازم خواست به روی احمد نیارم فعلا ..شک هام دیگه به یقین تبدیل شده بود..خواهرم گفت ولش کن بیا ..خیلی وقته مامان رو ندیدیم وقتی دیگه برات مهم نیست چرا میخوای کنکاش کنی ..دودل بودم ..هم دلم سخت تنگ مادرم بود هم اینکه نمیخواستم به احمدو اون دختره هرزه فرصت دوباره بدم ....یهوفکری کردم ..به خواهرم گفتم ...باشه من میرم خونه ماما ولی تو بیا سرکوچه خونه رو دید بزنه ..خواهرم خیلی مهربون و دلسوز بود بی هیچ حرفی قبول کرد ..بچه هارو آماده کردم گفتم افطار میریم خونه ماما خواستی بیا....گفت نه حسش نیست شما برید ..از قصد رفتنمو لفت میدادم .میدیم کلافه شده ..بی قراری میکنه ..انگار عجله داشت ما زودتربریم ..ساعت ۷ بود که بلاخره رفتم ..تا از خونه رفتم بیرون خواهرم اومد سرکوچه بوقی به من زد و من راه افتادم ..بعد افطار چند باری به بهانه های به احمدزنگ میزدم ..یه بار گفتم تبلت هلن تو شارژ نمونه ..یه بار گفتم شاید دیر بیام ..بارسوم که زنگ زدم طلبکارانه گفت ..من خونم ..خونم ..الهه ..من میدونم چرا زنگ میزنی ! تقریبا یک ساعت بعد خواهرم زنگ زد گفت .
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
2.58M
دعای #فرج مولا
«الهی عظم البلاء»
با صدای #فرهمند
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃
قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱
التماس دعا🌹
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤎🖤🧡
یاحسین 🌹
پناهگاه منی وقتی دنیا
با تمام وسعتش درمانده ام میکند 🥺💔
بفرست واسه عاشقان امام حسین(ع)
#بین_الحرمین
#علمدار
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 تغییر بعد از تجربه 💠
#قسمت_چهل_و_شش
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 نترسیدن از مرگ💠
#قسمت_چهل_و_هفت
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 مرور زندگی💠
#قسمت_چهل_و_هشت
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 وجود داشتن مرگ و تعریف آن💠
#قسمت_چهل_و_نه
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 انتخاب تجربه گر و رضایت از تجربه 💠
#پایان
*________
@mosaferneEshgh
مسافرانِ عشق
. . عید با کرونا نمیشد جایی رفت خونه نشین شده بودیم احمد محدودیت تایم کاری داشت و حالا بیشتررخونه
.
.
گفت. .الهه پسرم زنگ زد نیم ساعت رفتم و برگشتم .. نمیدونم تو اون تایم که رفتم جایی رفته یا کسی اومده یانه ..چون مطمین بودم باز احمد نقشه ای داره همون لحظه به احمد زنگ زدم ..جواب نداد !سریع به خواهرم زنگ زدم گفتم به آرش (همسرش )یه زنگ بزنه..خواهرم به همسرش زنگ زد همسرش گفته بود که اره پیش منه ولی داره کولر جابه جا میکنه دستش بنده ..به خواهرم گفتم برگرده بیاد ولی شک کردم ..احمد که گفت حسش نیست ..چطور رفته پیش آرش ..تو همین فکرها بودم احمد خودش برگشت زنگ زد..
_:چرا زنگ زدم جواب ندادی ؟
_:سرویس بودم
_:خونه ای ؟!
_:اره ..چطور
_:هیچی خواستم بگم اگه بیرونی برای خونه مرغ بخری .
دیگه مکالمه رو کش ندادم. مطمین شدم حالا احمد با شوهر خواهرم هماهنگ بوده ..ولی بدجور سوتی داده بودن ..اون شب گذشت فعلا حرفی به احمدنزدم. .
فردا عصر بود که خواهرم بهم زنگ زد گفت. .الهه از تراس پنهونی دیدم ....احمد اومد ماشین شاسی رو گذاشت پارکینگ و پراید آرش و گرفت رفت ..
برام عجیب بود احمد خیلی به ماشینش حساس بود ..حالا چی شده بود که ماشینشو داده بود آرش !!!
همون لحظه به احمد زنگ زدم.
گفت دارم میام خونه رفته بودم برای بچه ها پرنده بخرم ..نیم ساعت بعدش اومد ...گفتم پرنده کو ؟گفت نخریدم ..!پیدا نکردم !خیلی واضح بود که دروغ میگه ..سریع همونجا اسم خواهرمو به اسم دوستم بهناز عوض کردم و از خواهرم خواستم بهم پیام بده و هماهنگ شدم.
احمد تا اومد بشینه. گفتم
_:بهناز پیام داده ...میگه مبارکه پراید گرفتین ؟ گفتم نه !چطور...گفت یه ساعت پیش احمد رو دیدم سوار پراید سفید بود...حتی شوهرمم نشون دادم گفت اره احمدآقاس ....
احمد گفت نه بابا اشتباه دیده !
گوشی رو گرفتم سمتش
_: پس براش بنویسم اشتباه دیده ...!
بعد جلوی احمد نوشتم عزیزم اشتباه دیدی ما پراید نداریم. .
بعد پیام اومد ..
_:نه عزیزم نشون به اون نشونی که تی شرت زرشکی تنش بود و یه کلاه آفتابگیر مشکی ...
پیامو به احمد نشون دادم ..نگاهی به تیشرت زرشکی و کلاه آفتابی مشکیش که کنار مبل انداخته بود کردم....
_:خب الان چی میگی ؟
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
2.58M
دعای #فرج مولا
«الهی عظم البلاء»
با صدای #فرهمند
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃
قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱
التماس دعا🌹
*________
@mosaferneEshgh
تمام زندگے و هستےام فداے حسین
چرا بمانم اگر نیستم براے حسین
بگو بہ مرغ اجل روے بام ما منشین
ڪه چند روز دگر مانده تا اربعین حسین
#کربلا
#اربعین
#امام_حسین
*________
@mosaferneEshgh