فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرارِ_عصرانهی_ما
🍃السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
🌸و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🍃و عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🌸و عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
و سلامی که به دیدار رسید....🍃
سردارِ دلم....
#حاج_قاسم
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷دلمان تنگ،
زمین تنگ،
زمان پر حسرت...
تو دلت شاد،
چه آرام،
در آغوش خدا..
شهید رسول خلیلی
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 توصیف زیبایی رنگ ها در بهشت 💠
#قسمت_چهل_و_شش
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 جان داشتن همه پدیده ها در بهشت 💠
#قسمت_چهل_و_هفت
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 دیدار با روح درگذشتگان در بهشت 💠
#قسمت_چهل_و_هشت
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 توصیف بهشت از زبان روح درگذشتگان 💠
#قسمت_چهل_و_نه
*________
@mosaferneEshgh
5.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠تونلی باز شد که ...💠
#قسمت_پنجاه
*________
@mosaferneEshgh
مسافرانِ عشق
. . داد زدم. .گلوم میسوخت نه از شدت دادی که زدم. .از شدت بغضی که شکست ...حالا اشکهام سرازیر شده بودن
.
آیفون و برداشتم وجواب دادم. .مامانم بود!!تا مامانم بیاد خونه هزار تا فکرراومد سرم ...تا منو دید. .بغلم کرد
_:الهی بمیرم برات ..خیلی اذیت میشی با پات ..دیشب اخروقت بود احمد زنگ زد با خجالت گفت که بیام چند روزی کمک حالت باشم که خیلی پات تورو اذیت میکنه خسته میشی با بچه ها!
آب دهنمو بلعیدم تا گلومو تر کنم ..احمد خیلی خوب تونسته بود با فریب جلوی رفتن منو بگیره. ..میدونست من رسواش نمیکنم. .به کسی نمیگم ..خوب بلد بوده چیکارکنه. .
حرفی نزدم. ناچاردروغ احمدرو تایید کردم !
دلم اشوب بود ..پای رفتنم بی قراری میکرد .دلم به رفتن بود واین موندن اجباری مثل ماری دور گردنم حلقه زده بودو داشت خفم میکرد..ظهرشد. .احمد اومد .مثل همیشه باهاش برخورد کردم. حرف زدم ..خندیدم ..شوخی کردم ..کاملا رفتار روزهای عادیمو داشتم نمیخواستم مامانم بویی ببره که ما اختلاف داریم !مامانم دو روز خونمون بود..تو این دو روز احمد کلی ازم دل جویی کرده بود..کلی ندامت و معذرت خواهی ...با این کارش برای خودش فرصت خرید تا بتونه ارومم کنه !بعد دوروز که مامانم رفت ..عصر با جعبه شیرینی و شاخه گل اومد ...بی تفاوت بهشون به کارام رسیدگی کردم ..تو آشپزخونه بودم ..اومدسمتم. .حتی نگاهش نمیکردم ..از شونم گرفت و منو برگردوند سمت خودش ..غریدم. .
_:چییییه !!!
صورتمو بین دوتا دستاش قاب گرفت ...زل زد تو چشمهام. .اشکش سرخورد رو گونش ..بعد چند لحظه مکث ..سرمو روی سینش گذاشت و اروم زیر گوشم زمزمه کرد
_:ببخشید!!من اصلا اون دخترو نمیشناسم ..خیلی اتفاقی توی تلگرام اشناشدم ..
میدونستم دروغ میگه ..ولی نخواستم بیشتر کشش بدم حداقل به خاطر بچه هام که نگران رفتن مادرشون بودن !
منم زیر گوشش اروم گفتم.
_:اولین بارت بود!اخرین بارت باشه اتفاقی با کسی که نمیشناسیش چت و گفت و گوی عاشقانه میکنی !
درضمن باید بریم مشاور تا بتونم با این مشکل ..با این درد ...کنار بیام !
سرمو از روی سینش برداشت .. و گفت ..
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
2.58M
دعای #فرج مولا
«الهی عظم البلاء»
با صدای #فرهمند
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃
قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱
التماس دعا🌹
*________
@mosaferneEshgh