eitaa logo
مسافرانِ عشق
3.7هزار دنبال‌کننده
176 عکس
2.3هزار ویدیو
1 فایل
آغاز ، عاشقی.... پایان ، خدا....
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاجت گرفتم...
مسافرانِ عشق
🌸🍃 🌺شهید شاهرخ ضرغام (60) 🌺 . آمبولانس 2 (راوی : مصطفی باغبان) رفتم و صدايش کردم خيلی بی تفاوت گفت
🌸🍃 . 🌺شهید شاهرخ ضرغام (60) 🌺 . جایزه 1 غول آدمخوار درآبادان بودم به ديدن دوستم در يكی از مقرها رفتم. کار او به دست آوردن اخبار مهم از راديو تلويزيون عراق بود. اين خبرها را هم به سيد و فرمانده ها می داد تا مرا ديد گفت:يازده هزار دينار چقدر می شه با تعجب گفتم: نمی دونم، چطور مگه گفت: الان عراقی ها در مورد شاهرخ صحبت می کردند با تعجب گفتم: شاهرخ خودمون فرمانده گروه پيشرو گفت: آره حسابی هم بهش فحش دادند. انگار خيلی ازش ترسيده اند گوينده عراقی می گفت: اين آدم شبيه غول می مونه. اون آدمخواره هر کی سر اين جلاد رو بياره يازده هزار دينار جايزه می گيره دوستم ادامه داد: تو خرمشهر که بوديم برای سر شهيد شيخ شريف جايزه گذاشته بودند. حالا هم برای شاهرخ، بهش بگو بيشتر مراقب باشه صحبت دوستم كه تمام شد گفتم: راستی پاشو بريم پيش سيد، امشب عروسی داريم چشماش از تعجب گرد شده بود.با تعجب گفت: عروسی، اون هم توی آبادان محاصره شده گفتم: آره يکی از دخترهایی که توی خرمشهر همه خانواده اش رو از دست داده و در آشپزخانه، به همراه ديگر زنان برای رزمندگان غذا درست می کنه، قراره با يکی از بچه های گروه ما به نام علی توپولف ازدواج کنه. پدر و مادر علی با سختی از تهران آمده اند و امشب مراسم عروسی داريم...
9.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 بیابانی که تبدیل به گلزار شد💠 *________ @mosaferneEshgh
3.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 بوی هر گل رو جداگانه حس میکردم💠 *________ @mosaferneEshgh
7.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 دو قطره آبی که زندگی بخش بود💠 *________ @mosaferneEshgh
5.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 بعد از برگشت دنبال دو قطره آبی بودم که در عالم پس از مرگ تجربه کردم 💠 *________ @mosaferneEshgh
17.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 سرگذشت رقت بار مردی رو دیدم که ...💠 *________ @mosaferneEshgh
مسافرانِ عشق
. دیگه احمدو نگاه نکردم و رفتیم تو ..طوری برخورد کردن که انگار نه انگار بدون اجازه بچمو ازم گرفته بو
. مامانم مثل همیشه زود به خنده گرف تا دعوا و دلخوری پیش نیاد اومد سمت من ..بغلم کرد و گفت .. _:جیش نوه خودمه ...ناراحتی نداره که .. آقا رحیم داره شوخی میکنه .. پدرشوهرم بلندشد وقیح نگاهی بهم کرد ... _:من بگمم جیش نومو بخوره هم نباید ناراحت بشی ..اون بچه نوه منه ..! دستشو زد به سینش و رفت .. مادرشوهرم هراسون اومد.. _:چیه ؟باز چی شده ؟بازم که نرسیده عزا گرفتی الهه ؟ما چیکارت کردیم که اینقدر مارو اذیت میکنی ؟ جز اینکه که همیشه خوبیتو خواستیم .. دیگه صبرم سر اومد...داد زدم ..من میخوام برم خونمون ..از حرف وقیح پدرشوهرم ..از حرفهای خالم عقم میگرفت ..چندشم میشد ...تو بغل مامانم زار میزدم ولی مامانم زیررگوشم التماس میکرد. _:بس کن ..ول کن ..زندگیتو خراب نکن ..تو بزاری الان بری اینا این طفل معصومو ازت میگیرن.. نیم نگاهی با چشمهای خیسم به هلن انداختم ..بی خبر از هیاهوی دنیای کثیف اروم خوابیده بود..مامانم راست میگفت ..اگه من از این خونه میخواستم برم باید بدون بچه میرفتم ..مثل همیشه باز محکوم به سکوت شدم ..محکوم به سوختن و ساختن ..احمد تمام مدت فقط کنار هلن نشسته بودوسرش پایین بود. میدونستم جرات نداره منو نگاه کنه ...سردرد لعنتی و تحمل اون خونه روزهای زایمان رو برام تلخترین روزهای زندگیم کرد .. شب وقتی تو اتاق رفتیم بخوابیم ..احمد اروم از پشت بغلم کرد..محکم دستشو ازکمرم بلند کردمو پسش زدم زیر گوشمو بوسید و گفت ..برات جبران میکنم .فقط صبور باش ..بدون اینکه برگردم با بعض گفتم. _:نمیخوام جبران کنی فقط منو ببر خونم ..من مریضم ..اینجا سرو صداس نمیتونم استراحت کنم نمیتونم لباس راحت بپوشم ..نمیتونم بچمو راحت شیر بدم ..نمیتونم تنهایی برم سرویس ..اگه خونه خودم بودم مامانم مجبور نبود شب بره ..صب بیاد...چرا اینارو نمیفهمی .. _:میفهمم ..تو صبور باش ..قول میدم خیلی زود بریم ... خیلی زودی که احمد گفت شش روز طول کشید ..شش روز عذاب کشیدم ...به مامانم میگفتم بهت طعنه کنایه میزنن..بی احترامی میکنن .نیا اینجا . ولی هرروز صب می اومدو شب میرفت ..دلش نمی اومددتنهام بزاره...غذا و ..لباس و کهنه های بچه رو مامانم میشست ..فقط به اسم اونجا بودم هیچ کاری برام نکردن...وقتی مامانم می اومد لباس چرکها رو قایم میکردم که زیاددخسته نشه ..تا میرفت ..با شکمی که هنوز نخ بخیه هاشو نکشیده بودن ..با سردرد وحشتناک ..شب مینشستم لب حوض کوچیک گوشه حیاط و تو هوای سرد پاییز با آب سردلباس و کهنه های هلن و میشستم .. بلاخره ...
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
زمان: حجم: 2.58M
دعای مولا «الهی عظم البلاء» با صدای بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃 قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱ التماس دعا🌹 *________ @mosaferneEshgh