فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 گسترش همه حواس ها 💠
#قسمت_دوازدهم
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 تاثیر نماز خواندن بر تجربه گر💠
#قسمت_سیزدهم
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 میله های داغی که به پهلوم فرو میکردن💠
#قسمت_چهاردهم
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 فریاد هایی که می زدم💠
#قسمت_پانزدهم
*________
@mosaferneEshgh
مسافرانِ عشق
. خواست دستمو بگیره دستشو پس زدم ..بلندشدم و لنگ لنگان رفتم بیرون و سوار ماشین شدم ...تو تمام مسیر
.
گوشی رو ازش گرفتم .. سریع تلگرامشو رو گوشیم نصب کردم ..پیامکشم از گوشیش پاک کردم ..میخواستم اینستاشم نصب کنم که با بسته شدن شیر آب فهمیدم داره میاد بیرون ..سریع گوشی رو دادم به هلن ..گوشی خودمو برداشتم ..با دستهاو قلب لرزونم رفتم توی تلگرامش ... احمد اومد و رفت روی کاناپه روبه تلویزیون دراز کشید ...وقتی وارد تلگرامش شدم دعا دعا میکردم که تمام فکرهام اشتباه باشه. .ولی نبود .خیال واهی بود همش ..از اونچه میدیدم حالم داشت بد میشد گر گرفتم و داغ شدم لرزش دستهام بیشتر شد ..یه چت عاشقاته با یه دختر !!اسمشو به اسم وکیل شعبه سیو کرده بود وکیل شعبه یه مرد میانسال بود ..چرا باید با یه دختره چت عاشقانه داشته باشه ..به فکرم پوز خند زدم ..چقدرابله بودم ..چقدر احمق بودم ..حالم از همه دنیا بهم خورد. از خودم و حماقت هام ..حس کردم همون لحظه تموم شدم .!!
زدم روی پروفایل زل زدم به عکس دختری که پا روی زندگیم گذاشته بود.. یه دختر تقریبا ۲۰ یا ۲۱ ساله ..حدود ۱۵ سال جوانتر از من !!
توی عکساش خوشگل بود پوست روشن تر از من ..تپل بود در کل خوشگل بنظر میرسید ! نمیدونستم چکار کنم...ازشدت ناراحتی و شوکی که بهم وارد شد فشارم افتاد و یهو بالا آوردم ...گوشیمو سریع پرت کردم اون ور ...احمد نگران دوید سمتم
_:چت شد الهه؟؟
گرمی دستش روی شونم داغ دلمو بدترکرد...مروارید اشکهام سر خورد رو گونم ....احمد نگران ترشد. اشکهامو با پشت دستش کنارزد. .
_:اخه یهو چت شد ؟!
نگاهش هنوز دروغ نمیگفت. .هنوز واقعا نگرانم بود..هلن به گریه افتاد. ..به خاطر بچه هام ..زبونمو به سختی تو دهن قفل شدم چرخوندم. .
_:خوبم ..خوبم. .!
سریع بلندشدم برم حموم تا خودمو بشورم و لباس هامو عوض کنم ..
احمد اومد دنبالم ...تا رختکن حموم اومد ..هرچقدر صدام میزد نگاهش نمیکردم....یهو از زیر چونم سرمو بالا گرفت ..
_:الهه ؟؟چرا نگام نمیکنی ؟؟چرا حرف نمیزنی ؟یهو چت شد؟
پلک های خیسمو پایین آوردم. .اخرین حلقه اشکمم افتاد رو گونم ..آروم دستشو از زیر چونم کشیدم و با صدای گرفته ای بدون اینکه نگاش کنم گفتم ...
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
2.58M
دعای #فرج مولا
«الهی عظم البلاء»
با صدای #فرهمند
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃
قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱
التماس دعا🌹
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ای عندلیبان گلشن خراب است ....
🎙مداحی دلنشین بوشهری بمناسبت روز هفتم محرم
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برادر پرکشیدی نوش جانت
ولی کاش گاهی نگاهی سوی
این جامانده میکردی
شهید گمنام شاهرخ ضرغام
مسافرانِ عشق
برادر پرکشیدی نوش جانت ولی کاش گاهی نگاهی سوی این جامانده میکردی شهید گمنام شاهرخ ضرغام
🌸🍃
#ماه_محرم
عاشق امام حسين(ع)بود شاهرخ از دوران
کودکي علاقه شديدي به آقا داشت .
اين محبت قلبي را از مادرش به يادگار داشت
راه اندازي هيئت با کمک دوستان ورزشکار، عزاداري و گريه براي سالار شهيدان در سطح محل، آن هم قبل از انقلاب از برنامه هاي
محرم او بود. هر سال در روز عاشورا به هيئت جواد الائمه در ميدان قيام مي آمد. بعد همراه دسته عزادار حرکت مي کرد.
پيرمرد عالمي به نام حاج سيدعلي نقي تهراني
مسئول و سخنران هيئت بود.
حاج سيد علي نقي تهراني در عصر عاشورا
براي ما مي گفت: نور ايمان را ببينيد، اين آقاي خميني بدون هيچ چيزي و فقط با توکل برخدا
، با يک عبا و لباس ساده به مبارزه پرداخته، اما شاه خائن با اين همه تانک و توپ از پس او برنمي آيد.
شاهرخ که ساکت و آرام به سخنان حاج آقا گوش مي کرد وارد بحث شد و گفت: اتفاقاً من هم به همين نتيجه رسيده ام. حاج آقا شما خبر نداري. نمي داني توي اين کاباره ها و هتل هاي تهران چه خبره، اکثر اين جور جاها دست يهوديهاست، نمي دونيد چقدر از دختراي مسلمون به دست اين نامسلمونها بي آبرو مي شن.
شاه دنبال عياشي خودشه، مملکت هم که دست يه مشت دزدِ طرفدار آمريکا و اسرائيلِ، اين وسط دين مردمه که داره از دست مي ره.
وقتي بحث به اينجا رسيد حاج آقا داشت خيره خيره تو صورت شاهرخ نگاه مي کرد، بعد گفت: آقا شاهرخ، من شما را که مي بينم
ياد مرحوم طيب مي افتم.
در عاشوراي سال پنجاه و هفت، ساواک به بسياري از هيئتها اجازه حرکت در خيابان را نمي داد. اما با صحبتهاي شاهرخ، دسته هيئت جوادالائمه مجوز گرفت. صبح عاشورا دسته حرکت کرد. ظهر هم به حسينيه برگشت.
شاهرخ مياندار دسته بود. محکم و با دو دست سينه مي زد . نميدانم چرا اما آنروز حال و هواي شاهرخ با سالهاي قبل بسيار متفاوت بود . موقع ناهار، حاج آقا تهراني کنار شاهرخ نشسته بود. بعد از صرف غذا، مردم به خانه هايشان رفتند. حاج آقا با شاهرخ شروع به صحبت کرد. ما چند نفر هم آمديم و در کنار حاج آقا نشستيم. صحبتهاي او به قدري زيبا بود که گذر زمان را حس نمي کرديم .
اين صحبتها تا اذان مغرب به طول انجاميد. بسيار هم اثر بخش بود. من شک ندارم، اولين جرقه هاي هدايت ما در همان عصر عاشورا زده شد. آن روز، بعد از صحبتهاي حاج آقا و پرسشهاي ما، حُر ديگري متولد شد. آن هم سيزده قرن پس از عاشورا،
حُرّي به نام شاهرخ ضرغام براي نهضت عاشورائي حضرت امام(ره)
شهید گمنام شاهرخ ضرغام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 از درد بیهوش شدم و ...💠
#قسمت_شانزدهم
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 وارد محیطی شدم که ...💠
#قسمت_هفدهم
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 تمام گناهانم رو با تاریخ و ساعت یادآوری می کردند💠
#قسمت_هجدهم
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عادت به دعوا در دنیا 💠
#قسمت_نوزدهم
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 ثبت شدن تمام لحظات زندگیم و نشان دادن آنها 💠
#قسمت_بیست
*________
@mosaferneEshgh
مسافرانِ عشق
. گوشی رو ازش گرفتم .. سریع تلگرامشو رو گوشیم نصب کردم ..پیامکشم از گوشیش پاک کردم ..میخواستم اینست
.
.
گفتم ..چیزی نیست فکر کنم قرص خوردم برای سردردم اون حالمو بد کرد تو برو پیش بچه ها من یه دوش میگیرم میام. .
بهت زده سری کج کردو رفت .درحموم و بستم و رفتم زیردوش ..تا جایی که دلم سبک بشه گریه کردم. .مگه اروم میشدم ؟مگه آروم شدنی بود ؟؟نمیدونستم داشتم تقاص چی رو پس میدادم ...اگه به دلم بود باید تا صب زیر دوش گریه میکردم. .بلاخره اومدم بیرون ..حولمو پیچیدم و رفتم اتاقم درو بستم ..چراغ نشیمن خاموش بود. فهمیدم بچه هارو خوابونده و خودش هم خوابش برده...سریع لباس پوشیدم موهای خیسمو بالای سرم کلیپس زدم..روی تخت دراز کشیدم ..دلم میخواست دوباره برم تمام پیام هاشو بخونم ولی میدونستم حالم بد میشه ..نمیخواستم فعلا به روش بیارم ..میترسیدم وقیح بشه ..برگرده بگه خوب کاری کردم !به دوستم که مشاور بود زنگ زدم و با هر جون کندنی بود ماجرارو گفتم ..خیلی دعوت به آرامشم کرد ..از اینکه هیچ عکس العملی نشون ندادم تحسینم کردگفت صبور باش تحقیق کن ببین در چه حده ارتباطش !از زمینه های خیانتو دلایلی که باعثش میشه گفت ... میگفت خیانت هیج توحیهی نداره ولی باید بررسی کنیم ببینیم چی شده که بعد ۱۴ سال همچین مرد نجیبی خیانت کرده .. اون حتی زمان مجردی هم دوست دختر نداشت حالا ... توی ۳۴ سالگی ؟؟ اون شب تصمیم گرفتم منم کمی بدخلقیام کم کنم گیر ندم بهش .. مهربونیمو بیشترکنم بهانه نیارم .. با همون پای شکسته دوباره به زندگیم برسم ...نمیدونم کی خوابم برده بود با تکون های احمد چشم هامو باز کردم ..بیدارم کرد و گفت موهات بالش و خیس کرده سرما میخوری سشوار بکش بیا بخواب ..خودش هم دراز کشید ..رفتم به بچه ها سر زدم موهامو کمی خشک کردم و اومدم دراز کشیدم. حس عجیبی بهش داشتم ..دستهاشو دور کمرم حلقه کرد..دلم گرفت. .حلقه دستش انگار دور قلب میپیچید و هرلحظه امکان داشت قلبم وایسه ..چرا زندگیمو برام زهر کرده بود..چرا بازم این من بودم که باید برای زندگیم تلاش میکردم ..اشک روی گونم غلطید و چشمهامو بستم ..
فردا صب بلندشدم افتادم به جون خونه با همون پای توی گچ خونه رو برق انداختم نهار قورمه سبزی گذاشتم ..زنگ زدم دوستم اومد موهامو برام کوتاه کرد ..فکر میکردم باید بیشتر از قبل به خودم اهمیت بدم...باید احمدرو از این بی راهه میکشوندم سمت خودم و زندگیم. .
ظهر شد ..احمد اومد ....
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
2.58M
دعای #فرج مولا
«الهی عظم البلاء»
با صدای #فرهمند
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃
قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱
التماس دعا🌹
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تعجیل در فرج، بگو یا علی اکبر
پدرت پیر شده تا که تو رعنا شده ای
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
*________
@mosaferneEshgh
🔻سفارش موکّد امام زمان ارواحنا فداه در مورد خواندن #زیارت_عاشورا
⚪️چنان که در ملاقاتی که سید رشتی با امام زمان ارواحنا فداه داشتهاند؛ حضرت به سید رشتی میفرمایند: که چرا عاشورا نمیخوانید؟ و بعد سه بار می فرمایند
"عاشورا، عاشورا، عاشورا".
📚مفاتیح الجنان
➖امام صادق صلوات الله علیه در رابطه با زیارت عاشورا به صفوان فرمودند:
زیارت عاشورا را بخوان و از آن مواظبت کن، به درستی که من چند چیز را برای خوانندهی آن تضمین میکنم:
۱-زیارتش قبول میشود.
۲-سعی و کوشش او مشکور میباشد.
۳-حاجات او هرچه باشد از طرف خداوند بزرگ برآورده میشود و ناامید از درگاه خدا برنگردد.
سپس فرمود: «ای صفوان، هرگاه برای تو به سوی خداوند متعال حاجتی روی داد، پس به وسیلهی این زیارت از هرجا و هر مکانی که هستی، به سوی آن حضرت توجه کن و این دعا را بخوان و حاجتت را از پروردگار بخواه که برآورده میشود و خداوند وعدهی خود را خلاف نخواهد کرد.»
📚بحارالانوار، جلد ۹۸، ص ۳۰۰
#محرم
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرچه میدانم نمی آیی ولی هردم ز شوق
سوی در می آیم و هر سو نگاهی میکنم
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 انعکاس و ثبت لحظات زندگی ما💠
#قسمت_بیست_و_یک
*________
@mosaferneEshgh