مسافرانِ عشق
. . سرم گیج رفت ..بسختی خودمو به دیوار رسوندم و دستمو به دیوار تکیه دادم ..احمد دوید سمتم تمام قدرت
.
تو اون دو روزی که بیمارستان بودم از مادرم خواستم کسی متوجه نشه فقط خواهرم ..
پیش اونا به اجبار با احمددرصورت لزوم حرف میزدم ...روزی که ترخیص شدم ..احمدخوشحال بود ..فکر میکرد کم کم دوباره میبخشمش و دوباره میریم زیر یه سقف ..تا احمد ماشین و روشن کرد گفتم ..برو خونه مامانم ..میخوام چند روزی خونه مامانم باشم ..مامانمم بی خبر از ماجرا گفت.
_:قربونت بشم ..بیا دخترم ..
احمد تو آیینه فقط سرد و تلخ نگاه کرد و بی هیچ حرفی راه افتاد...
رسیدیم خونه مامان. .مامانم قبل من پیاده شد در و باز کنه ..احمد چرخید سمتم. .
_:چند روز میمونی ؟!
پورخندی زدم
_:شاید تا همیشه !
نگاهمو ازش دزدیدم. داشتم پیاده میشدم که گفتم. .
_:سمیه (خواهرالهه )رو میفرستم بچه ها وسایل های منو بیاره. .
ملتمس گفت. .
_:الهه هرچی که تو بگی حق منه ..هرکاری کنی حق داری ..ولی بازم بزرگواری کن ....میدونی من بدون تو هیچم ...فرصت بده برات جبران میکنم ..
باتمسخر خندیدم
_:خیلی فرصت داشتی !
پیاده شدم و درو بستم ..
رفتم خونه به مادرم گفتم ..شاید کمی بیشتر بمونم ..به احمد گفتم تا چند روزی من نیستم تعمیرات خونه رو انجام بده. مامانم با روی خوش از حرفم استقبال کرد. .زنگ زدم سمیه بچه ها و وسایل هامو آورد ..میدونستم بویی برده ولی به روی خودش نیاورد ومنم چیزی نگفتم ..
شب بود که طومار ...طومار..پیام های احمد اومد برام ..پیام هایی پر از معذرت خواهی. و خواهش اینکه برگردم ...
ولی من درتمام جواب همه پیام هاش فقط یک کلمه مینوشتم.
طلاق!
برگشت زنگ زد جواب ندادم ..دوباره پیام پشت پیام ...ومن هیچ جوابی ندادم. .
سومین روز بود که خونه مامانم بودم ..عصر پیام داد ...
منو بخاطر تمام بدی هام ببخش میدونم در حقت بدی کردم حلالم کن مواظب بچه هام باش ...وصیت نامم روی میز آرایشی هست ..خداحافظ برای همیشه الهه عزیزم ...
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
2.58M
دعای #فرج مولا
«الهی عظم البلاء»
با صدای #فرهمند
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃
قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱
التماس دعا🌹
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مداحی مخصوص شهدای شاهچراغ😭😭
این سینه سرشار از درد و داغِ
صاحب عزامون شاهچراغِ
واویلا که چشمامون دریای خونه
حافظ باید واسمون روضه بخونه
▪️ #شاهچراغ
▪️ #شیراز_تسلیت
🎙 #مهدی_رسولی
*________
@mosaferneEshgh
مداحی آنلاین - نماهنگ شاهچراغ.mp3
6.29M
مداحی مخصوص شهدای شاهچراغ😭😭
یه خبر رسیده پر داغ
خبر از حرم شاهچراغ
که شکستهاند حرمتش رو
خون زائرا ریخته تو باغ
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 دیدن عذاب کسی که در حقم بدی کرده بود💠
#قسمت_چهل_و_یک
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 وارد شدن به جسم💠
#قسمت_چهل_و_دو
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 نوع فراموشی در تجربه ها💠
#قسمت_چهل_و_سه
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 مرگ تولدی دوباره💠
#قسمت_چهل_و_چهار
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 پل بودن مرگ بین دنیا و آخرت 💠
#قسمت_چهل_و_پنج
*________
@mosaferneEshgh
مسافرانِ عشق
. تو اون دو روزی که بیمارستان بودم از مادرم خواستم کسی متوجه نشه فقط خواهرم .. پیش اونا به اجبار با
.
.
بند دلم پاره شد ..سریع شمارشو گرفتم ..خاموش بود...مدام زنگ زدم ..ده بار..صد بار....ترس به جونم افتاد ...هرکاری از یه احمق بر میاد !بیچاره بودن بچه هام ...با من مشکل داشت نباید بچه هامو بی پدر میکرد ....از شدت استرس دست و پاهام میلرزیدن ..خودم دلیل این استرس و میدونستم ..من با تمام بی معرفتی های احمد هنوز دوسش داشتم ..شاید یه جور تعلق خاطر! من تمام خاطره های خوبم با احمد بود ..تمام اولین هامو با احمد تجربه کرده بودم ..عشق وتو نگاه احمد معنا کرده بودم .تمام خاطرات خوبم با احمد اومد توذهنم ..قلبم دوباره به درد اومد ..تو اتاق تنها بودم ..باید کاری میکردم. .شماره برادرشو گرفتم
زود جواب داد ..سعی میکردم آروم باهاش حرف بزنم
_:میشه بیای خونه مامانم ؟
نگران پرسید
_:چیزی شده زنداداش؟
_:نه !لطفا زود بیا!
قطع کردم و منتظر زانومو بغل کرده نشستم .. که خیلی زود هلن با خوشحالی اومد گفت ..مامان عمو اومده ..
بسختی لبخندی زدم ..از زیر نگاه های کنجکاو پدرو مادرم رد شدم و رفتم حیاط .
مامانم اومد هرچقدر تعارف کرد حسین نرفت بالا ..از رنگ پریده چهرش فهمیدم که صدای لرزانم نگرانش کرده ..
اروم پرسید
_:چی شده زنداداش ؟!اتفاقی افتاده
حوصله هیچ توضیحی نداشتم ..رفتم روی شات هایی که داشتم و گوشیمو دادم بهش
هرچی بیشتر میخوند.رنگش قرمزتر میشد ..کلافه دستشو لای موهای پر مشکیش کشید ...دستهاش خیلی واضح میلرزید ..گوشیمو گرفت سمتم ...انگار بهش شوک وارد شده بود...لبهاشو بزور اززهم باز کرد
_:باورم نمیشه ...احمد ؟برادر من ؟!اون که خودش همیشه از این کارها متنفر بود ...چطور ؟!امکان نداره
سری تکون دادم
_:دیدین که هرچیزی امکان داره ..
_:الان قهرین ؟!میخواین با احمد حرف بزنم ؟
_:نه !
پیام خودکشی احمد رو نشونش دادم ...
یهو محکم کوبید رو پیشونیش ..
_:چرا اینو زود نمیگی ؟
همین اول میگفتن صدتا سوال میکردی ..شایدم صد تا فحشم میدادی که چیکار کردی داداشم میخواد خودشو بکشه !کلید خونه رو گرفتم سمتش ..
کلیدو از دستم گرفت و سریع راه افتاد خونمون .ده دقیقه تو حیاط قدم زدم...مامانم نگران اومد سمتم ..دلداریش دادم و گفتم احمد با حسین بحثش شده ..گفتم میترسم درگیر بشن ..بچه هارو سپردم بهش .زود آماده شدمو خودمم رفتم ...اولین بار بود با سرعت بیش از ۱۲۰ رانندگی میکردم ..مسیر نیم ساعتی رو کمتر از یه ربع رسیدم ..کلید نداشتم ..زنگ زدم حسین .اشغال بود...خود احمد خاموش !حالا بیشتر نگران شدم
ناچارزنگ درو زدم. ...
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
2.58M
دعای #فرج مولا
«الهی عظم البلاء»
با صدای #فرهمند
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃
قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱
التماس دعا🌹
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرارِ_عصرانهی_ما
🍃السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ
🌸و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🍃و عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🌸و عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
و سلامی که به دیدار رسید....🍃
سردارِ دلم....
#حاج_قاسم
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 تاثیر نماز بر اعمال 💠
#قسمت_چهل_و_شش
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 تغییر بعد از تجربه 💠
#قسمت_چهل_و_هفت
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 تاثیر اعمال بر تجربه💠
#قسمت_چهل_و_هشت
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 گفته های تجربه گر💠
#قسمت_چهل_و_نه
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 تاثیر نماز💠
پایان
*________
@mosaferneEshgh
مسافرانِ عشق
. . بند دلم پاره شد ..سریع شمارشو گرفتم ..خاموش بود...مدام زنگ زدم ..ده بار..صد بار....ترس به جونم ا
.
.
خیلی زود حسین دروباز کرد ..وارد حیاط شدم ...دیدم احمد کت و شلوار پوشیده تسبیح به دست به درخت گوشه حیاط،تکیه داده ...اومد سمتم ..
_:الهه دارم میرم هییت ...
نذاشتم ادامه حرفشو بزنه ...دندون هامو روهم قفل کردم و از لای دندون هام با عصبانیت گفتم ..
_:چرا سعی داری با همه کارات عذابم بدی ؟اون پیام و نوشتنی با خودت چی فکر میکردی ؟من بازیچت نیستم احمد...البته شاید بودم ولی دیگه نیستم ..حرفمو گفتم و رفتم سمت ماشین سوارشدم ..احمد دوید دنبالم ..
_:وایسااا .نرووووو ...شروع کرد به قسم خوردن ...
هرچقدر بیشترو بزرگتر قسم میخورد من بیشتر حالم بهم میخورد...شیشه رو میکشیدم بالا که صداشو نشنوم ..دستشو گذاشت لای شیشه گفت ...
_:برگرد ..تعهد محضری میدم ...خونه رو به اسمت میزنم ...حق طلاق رو بهت میدم ...باور کن دیگه خطایی از من نمیبینی ..
فقط نگاهش کردم و بسرعت ازش دور شدم..
تا رسیدم خونه بازم شروع کرد به فرستادن پیام ها ی تکراری برگرد !هیچ کدومو جواب ندادم ..
فردا صب چند باری دیدم زنگ زده ولی برام مهم نبود...بعد نماز مغرب مامانم رفته بودمسجد ولی بابام خونه بود که یهو در باز شد و احمد بایه جعبه شیرینی و کلی وسایل برای بچه ها اومد توخونه ..انگار مطمین بود که من به خانوادم چیزی نگفتم ..میدونست پیش اونا آبروشو نمیبرم ...بچه ها درک درستی از اوضاع نداشتن ..تا احمد رو دیدن دویدن بغلش ...دلتنگش بودن ...به بهانه ریخت و پاش بچه ها رفتم تو اتاق ...احمد یهو اومد تو اتاق ...در و بست ...با صدای بسته شدن در سرمو برگردوندم سمتش ..
_:چرا اومدی ؟وقتی میدونی من برنمیگردم !
دستهامو گرفت ..بغضم شکست ..دستمو محکم از دستش بیرون کشیدم ...
..زیرگوشمو آروم نجوا کرد ..تو مهترین و عزیزترینه زندگیم هستی ..خودت میدونی عاشقتم ..اگه خطایی هم کردم برات جبرانش میکنم ..آماده شو بریم بیرون ..شب میام بچه هارو میبریم ..
دوباره تسلیم شدم ..شرایط تسلیمم کرد ...با دلی که از دستش خون بود...بلند شدم اماده شدم و رفتیم بیرون ..کنار خیابون پارک کرد و گفت میخوام باهات قدم بزنم ..قدم زدیم ..فقط احمد حرف میزد و از آینده واتفاق های خوبش میگفت ..ولی من فقط به پیام هایی که ازش دیده بودم فکر میکردم و برای هزارمین بار مرور میکردم و میمردم !!..با صدای احمد یهو به خودم اومدم که جلوی طلافروشی دوستش گفت ..کدوم ؟کدومو بخرم برات ؟
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
2.58M
دعای #فرج مولا
«الهی عظم البلاء»
با صدای #فرهمند
بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃
قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱
التماس دعا🌹
*________
@mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به همه گفتم اربعین حرم هستم
جان مادرت آبرویم را بخر حسین
*________
@mosaferneEshgh