📝|روزی #امیرالمؤمنین(ع)از مسجد خارج شد و از کنار محل نگهداری حیوانات که۳۰رأس گوسفند در آنجا نگه داری می شد،عبور کرد و فرمود:به خدا قسم اگر #من به تعداد این گوسفندان نیرو داشتم حاکم را از حکومتش برکنار می کردم؛وقتی عصر شد،تعداد۳۶۰نفر با علی بیعت کردند که تا پای جان در کنار او بجنگند.حضرت به آنها فرمود:بروید و سرهای خود را بتراشید و در محله احجار الزیت حاضر شوید.حضرت #سر_خود را تراشید و در محل قرار حاضر شد ولی از #بیعت_کنندگان جز ابوذر،مقداد،حذیفه،عمار و سلمان که در آخر آمد،کسی دیگری حاضر نشد.حضرت در این هنگام دست به آسمان بلند کرد و فرمود:خدایا این قوم مرا #تنها_گذاشته و ناتوان کردند،همانگونه که #بنی_اسرائیل هارون را ناتوان گذاشتند.
(کافی،جلد۸،صفحه۳۳)
#داستان_های_کوتاه
#حضرت_امیرالمؤمنین_ع
📱|@mosalla313
📝|روزى #حضرت_علی(ع)از درب دكان #قصابى مى گذشت،قصاب به آن حضرت عرض كرد:يا #اميرالمؤمنين گوشت هاى بسيار خوبى آورده ام اگر ميخواهيد ببريد.فرمود:الان #پول_ندارم كه بخرم.عرض كرد من صبر مى كنم پولش را بعداً بدهيد،فرمود:من به شكم خود مى گويم كه #صبر_كند اگر نمى توانستم به شكم خود بگويم از تو مى خواستم كه صبر كنى ولى حالا كه ميتوانم به شكم خود مى گويم كه صبر كند.
(گفتارهاى معنوى،صفحه۲۶۲)
#داستان_های_کوتاه
#حضرت_امیرالمؤمنین_ع
📱|@mosalla313
📝|در عصر خلافت #امام_علی(ع)که اموال بسیار به عنوان #بیت_المال به کوفه می آمد قنبر #غلام_امام_علی(ع)،چند ظرف طلا و نقره از بیت المال را به حضور علی(ع)آورد و عرض کرد:«تو آنچه بود،همه را #تقسیم_کردی و برای خود چیزی نگه نداشتی.من این ظرف ها را برای تو ذخیره کرده ام».امام علی(ع)#شمشیر_خود_را_کشید و به قنبر فرمود:«وای بر تو،دوست داری که به خانه ام آتش بیاوری».سپس آن ظرف ها را قطعه قطعه کرد و سرپرست های امور شهری را طلبید.آنها را به آنان داد،تا #عادلانه بین مردم تقسیم کنند.
(بحارالانوار،جلد۳۴)
#داستان_های_کوتاه
#حضرت_امیرالمؤمنین_ع
📱|@mosalla313
📝|سوید بن غفله میگوید:به حضور #علی(ع)رسیدم.دیدم نشسته و ظرفی از شیر و #مقداری_نان جوین خشک در برابرش است؛نان را با دستش خرد می کند،و هر گاه نان با دستش نمی شکند،آن را با زانو می شکند و در #ظرف_شیر می ریزد.امام به من فرمود:بفرما و از این غذای ما بخور.گفتم:من روزه هستم.حضرت فرمود:از #رسول_خدا(ص)شنیدم که فرمود:هر کس به خاطر روزه،از غذای مورد اشتهایش چشم بپوشد،بر خدا واجب است که او را از خوردنی و #نوشیدنی_بهشت بهرهمند سازد.#سوید_بن_غفله می افزاید:به خدمتکار امام که نزد او ایستاده بود،گفتم:ای #فضه،آیا در مراعات حق این مرد،از خدا نمی ترسید؟چرا #نان_نرم برایش نمی پزید؟فضه پاسخ داد:امام با ما شرط کرده است که نان نرم برایش #نبریم و امام علی(ع)فرمود:#پدر و #مادرم فدای آنکه هیچگاه نانش نرم نبود و تا روز فوتش هرگز #سه_روز پیاپی یک وعده کامل از نان گندم نخورد.من دیدهام رسول خدا(ص)نانی خشکتر از نان من می خورد و جامه ای خشنتر از جامه من می پوشید و من اگر او را #الگو قرار ندهم می ترسم #روز_قیامت به او ملحق نشوم.
(بحارالانوار،جلد۴۰،صفحه۳۳۱)
#داستان_های_کوتاه
#حضرت_امیرالمؤمنین_ع
📱|@mosalla313
📝|سوید بن غفله می گوید:زمانی که مردم به خلافت با #امیرمؤمنان علی(ع) بیعت کرده بودند،روزی خدمت ایشان شرف یاب شدم.دیدم روی #حصیر_کوچکی نشسته است.در آن خانه جز آن حصیر چیز دیگری نبود.عرض کردم:یا علی!#بیت_المال در اختیار شما است،در این خانه جز این حصیر چیزی دیگر از لوازم یافت #نمی_شود!فرمود:سوید بن غفله!عاقل در مسافرخانه و خانه ای که باید از آنجا نقل مکان کند،تهیه وسایل #نمی_نماید. ما خانه امن و راحتی داریم که #بهترین_اسباب خود را به آنجا نقل می دهیم.به زودی من به سوی آن خانه #رهسپار خواهم شد.
( بحارالانوار،جلد۶۷، صفحه۳۲۱)
#داستان_های_کوتاه
#حضرت_امیرالمؤمنین_ع
📱|@mosalla313
📝|در جنگی،حضرت علی(ع) بر پهلوانی غلبه میکند،اما به محض اين که ميخواهد او را بکشد جنگجو آب دهان خود را بر روی حضرت می اندازد و در اين حال حضرت از کشتن او منصرف میشود و وقتی جنگجو علت اين کار را سؤال ميکند.حضرت ميفرمايد که به علت خشمی که از آب دهان انداختن پهلوان بر او غلبه کرده خلوص عمل حضرت از ميان رفته و مانع کشتن او شده است.
#داستان_های_کوتاه
#حضرت_امیرالمؤمنین_ع
📱|@mosalla313
📝|در حدیث است که #جاثلیقی(یکی از علمای مسیحی)به حضرت علی(ع)فرمود:به من بگو چهره حق که #قرآن می گوید به هر طرف رو کنید رو به خدایید و روی خدا باشماست،یعنی چه؟
حضرت #علی(ع)دستور داد هیزم و آتش آوردند. هیزم را آتش زد،مشتعل شد و فضا را روشن کرد.آن گاه پرسید:چهره این آتش کدام طرف است؟گفت:#همه_جا و همه طرف،چهره آن است،فرمود:این آتش با این کیفیت که دیدی مصنوعی و مخلوقی است از مخلوقات خدا و همه طرف روی اوست،تو می خواهی خداوند جهت #معیّن داشته باشد.
(بیست گفتار،شهید مرتضی مطهری،صفحه۳۶۸)
#داستان_های_کوتاه
#حضرت_امیرالمؤمنین_ع
📱|@mosalla313
📝|روزى #امام_على(ع)به كميل بن زياد چنين سفارش و #وصيت كرد؛فرمود:اى كميل!#شيطان باكيد و مكر لطيفش بسوى تو مى آيد و تو را به طاعتى امر مى كند كه مى داند با آن الفت و انس دارى و آن را فرو نمى گذارى پس تو #گمان مى برى كه او فرشته اى بخشنده است،در حاليكه بدون ترديد او شيطان #رانده شده است.سپس وقتى به او انس گرفتى و اطمينان يافتى،تو را به #اتخاذ تصميماتى هلاک كننده كه نجات در آن نيست وا مى دارد.اى كميل!وقتى كه شيطان در سينه ات #وسوسه كرد بگو:اعوذ بالله القوى من الشيطان الغوى و اعوذ بمحد الرضى من شرما قدر و قضى و اعوذ بالله الناس من شر الجنه و الناس اجمعين و صلى الله على محمد و آله و سلم و سلم اين پناه جستن به #حق تو را از زحمت و اذيت ابليس و شياطين همراه او،اگر چه تماماً مثل او ابليس باشند،#كفايت كرد.
#داستان_های_کوتاه
#حضرت_امیرالمؤمنین_ع
📱|@mosalla313