eitaa logo
مثبت سه
1.3هزار دنبال‌کننده
313 عکس
223 ویدیو
5 فایل
🛑 این‌کانال در راستای فرهنگ سازی پیرامون فرزندآوری و تلاش برای حفظ جوانی ایران عزیز تاسیس شده است. 🔹️ادمین مثبت۳👇 @Mosbate_3
مشاهده در ایتا
دانلود
درشرایطی که تک فرزندی مد بود و نظریه (یه بچه میارم همه عمر، پول و وقتم را براش میذارم) رایج شده بود، تو شرایطی که دو فرزندی ایده آل عده زیادی از پدرمادرها بود، من فرزند سومم را باردار شدم. یکی بهم گفت: جوجه کشی راه انداختی،  بار کاهش جمعیت را میخوای یک تنه به دوش بکشی. مادرم گفت: حالا میذاشتی پسرت ۵سالش بشه بعد. دراز کشیده بودم روی تخت و در فاصله انتظار برای آمدن دکتر سر تخت، کتاب میخواندم. دکتر که رسید گفت: چه جالب، همه اینجا با گوشی ور میرن، شما کتاب میخونی. لبخند زدم و لبخند زد، اما لبخندش تا زمانی بود که نمیدونست اومدم صدای قلب فرزند سومم را بشنوم. _ اوه، چه خبره؛ پوشک ارزونه؟ شیرخشک مجانی شده؟ جنسیت بچه هاچیه؟ پسر هم داشتی که، میخواستی چیکار؟ ناخواسته که نبوده؟ از قیافه ات مشخصه نبوده. صدای قلب پاره تنم که پیچید توی اتاق، اشک شوقم سرازیر که شد، دستمال کاغذی را درآورد، قیافه اش را کج و کوله کرد: اوه بچه سومه انقدر ذوق نداره. پاشوپاشو. گفتم: هر دفعه برام شیرین تر و زیباتره. قدر نعمتی که خدا داده رو میدونم. دیگه انگار جوش آورد: انگار خیلی وضعت خوبه. دیگه نمیتونستم ساکت باشم گفتم: خیلییی! خیلی را یه جوری کشیدم که حساب کار دستش بیاد. ساکت شد، برگه جواب سونو را داد دستم. با خودم فکر کردم چرا وضعم خوب نباشه؟ وقتی مادر سه تا دسته گل هستم که هرکدوم با ارزشترین سرمایه های زندگی من هستند. برای اینکه ما اون نسل طلایی که دولت کریمه امام مهربانمون رو میبینه باشیم، شاید کوچکترین و کمترین کاری باشه که ازم میاد. عضویت در کانال مثبت سه: @mosbate3
درشرایطی که تک فرزندی مد بود و نظریه (یه بچه میارم همه عمر، پول و وقتم را براش میذارم) رایج شده بود، تو شرایطی که دو فرزندی ایده آل عده زیادی از پدرمادرها بود، من فرزند سومم را باردار شدم. یکی بهم گفت: جوجه کشی راه انداختی،  بار کاهش جمعیت را میخوای یک تنه به دوش بکشی. مادرم گفت: حالا میذاشتی پسرت ۵سالش بشه بعد. دراز کشیده بودم روی تخت و در فاصله انتظار برای آمدن دکتر سر تخت، کتاب میخواندم. دکتر که رسید گفت: چه جالب، همه اینجا با گوشی ور میرن، شما کتاب میخونی. لبخند زدم و لبخند زد، اما لبخندش تا زمانی بود که نمیدونست اومدم صدای قلب فرزند سومم را بشنوم. _ اوه، چه خبره؛ پوشک ارزونه؟ شیرخشک مجانی شده؟ جنسیت بچه هاچیه؟ پسر هم داشتی که، میخواستی چیکار؟ ناخواسته که نبوده؟ از قیافه ات مشخصه نبوده. صدای قلب پاره تنم که پیچید توی اتاق، اشک شوقم سرازیر که شد، دستمال کاغذی را درآورد، قیافه اش را کج و کوله کرد: اوه بچه سومه انقدر ذوق نداره. پاشوپاشو. گفتم: هر دفعه برام شیرین تر و زیباتره. قدر نعمتی که خدا داده رو میدونم. دیگه انگار جوش آورد: انگار خیلی وضعت خوبه. دیگه نمیتونستم ساکت باشم گفتم: خیلییی! خیلی را یه جوری کشیدم که حساب کار دستش بیاد. ساکت شد، برگه جواب سونو را داد دستم. با خودم فکر کردم چرا وضعم خوب نباشه؟ وقتی مادر سه تا دسته گل هستم که هرکدوم با ارزشترین سرمایه های زندگی من هستند. برای اینکه ما اون نسل طلایی که دولت کریمه امام مهربانمون رو میبینه باشیم، شاید کوچکترین و کمترین کاری باشه که ازم میاد. عضویت در کانال مثبت سه: @mosbate3