غیر دل در وادی عشقم نشد یاری رفیق
قطع چندین منزل و فرسنگ با دل کردهام
#طالب_آملی
#غ
نَشُست از خاطرش طوفانِ اشکم گَردِ بیرحمی
چه سازم؟ آب، سختی از دلِ آهن نمیشویَد
#طالب_آملی
#ن
دوش میداد به ما وعده ی دیدار به خواب
بختِ بیدار گمان داشت که خوابی دارم
#طالب_آملی
#د
چون کنم درد تو پنهان؟ که ز بسیاری ضعف
گرهِ گریه ز بیرون گلویم پیداست
#طالب_آملی
#چ
هر دو دستم به سر است از غم او، نتوانم
که به تن پیرهنِ صبر و سکون درپوشم
#طالب_آملی
#ه