eitaa logo
مشاعره
656 دنبال‌کننده
378 عکس
2 ویدیو
0 فایل
@moshaere12 ✅ جهت تبادل گروهمون 👇🏻📚 https://eitaa.com/joinchat/1393230950C92f2f5ffca
مشاهده در ایتا
دانلود
ماجراهایی که با من زیر باران داشتی شعر اگر می‌شد قریب پنج دیوان داشتم
شرمیست در نگاه ِ من؛ اما هراس نه کم‌صحبتم میان شما، کم حواس نه! چیزی شنیده‌ام که مهم نیست رفتنت درخواست می‌کنم نروی، التماس نه! از بی‌ستارگیست دلم آسمانی است من عابری«فلک»زده‌ام، آس و پاس نه من می‌روم، تو باز می‌آیی، مسیر ِ ما با هم موازی است ولیکن مماس نه پیچیده روزگار ِتو ، از دور واضح است ا از عشق خسته می شوی اما خلاص نه...!
یک نگاهت به من آموخت که در حرف زدن چشم ها بیشتر از حنجره ها می فهمند
آمدی جمعه ی هر هفته به هر شکلی بود! به سر وعده کسی را چو ندیدی رفتی
فکر و ذکر و همه‌ی هوش و حواسم شده‌تو کاش بودی که ببینی چه بساطی شده‌ای
زهرِ دوری باعث شيرينيِ ديدارهاست آب را گرمای تابستان، گوارا می كند!
توی دُنیا هَم نَشُد بَرزَخ که پِیدا کَردَمَت می‌نِشینَم تا قیامَت با تو صُحبَت می‌کُنَم
خواستم دست به مویش ببرم خواب شود عطر گیسوش چنان بود که بی‌هوشم کرد
پرچم صلح برافراشته‌ام بر سر خویش نه یکی؛ بلکه به اندازه‌ی موهای سفید
برگ‌هایم ریخت بر روی زمین، یعنی درخت خود به مرگ خویشتن رای موافق می‌دهد
فکر کردی چیست موزون می‌کند شعر مرا؟ در قدم برداشتن‌های تو دقت می‌کنم
صبر در راه تو حلواهای ما را غوره کرد دلخوشی‌ها را هراس رفتنت دلشوره کرد