فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 شیوه تنبیه کردن همسر
🍃❤️ @moshaveronlain
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال286
سلام
من ۳۱ ساله و همسرم ۳۲ ساله هستیم
۸ ساله که ازدواج کردیم و فرزندی نداریم
بعد از یه دوستی ۲ یا ۳ ماهه ازدواج کردیم و مستقل زندگی می کنیم
اگر از دیدگاه الان بخوام بگم مشکل از اول بوده و ما نمی دیدیم و الان دیگه خیلی شدید شده
واقعیتش اینه که من اصلاً نمی دونم از کجا باید شروع کنم.اگه بخوام احساسی که الان دارم رو بگم اینه که دارم بخاطر عذاب وجدان مشکلات بعد از طلاق برای همسرم و صادقانه تر شایدم ۳۰ یا ۴۰ درصد بخاطر عدم توانایی پرداخت مهریه زندگی رو ادامه می دم.
راستش با دید الانم ما کلاً غلط ازدواج کردیم.یه احساس نگاه اولی منجر به یه دوستی دو یا سه ماهه بدون هیچ معیاری و بدون هم کف بودن ...
من موقع ازدواج اصلاً آدم مقیدی نبودم ولی خوب همسرم از یه اعتقاداتی حداقلی(نماز خوندن و روزه گرفتن) برخوردار بود و انصافاً باعث شد من به راه بیام ؛ولی خوب مشکل از اونجا شروع شد که اعتقادات ایشون فقط در حد همون نماز و روزه بود و در همون حد باقی موند.در واقع ایشون منو تو یه راهی هل دادن و خودشون سر جایی که بودن پابرجا موندن.مثلاً خوب من در زمان آشنایی اصلاً آدمی نبودم که چادری و مقید بودن جزء ملاکهام برای ازدواج باشه در واقع درستش اینه که اصلاً ملاکی نداشتم ولی الان واقعاً چادری بودن و حجاب کامل زنم برام مهمه و همین برامون شده یه مشکل اساسی و باعث درگیری ؛هر بار بینمون صحبت از چادر و حجاب پیش اومد باعث جدل شد و گریه و داد و بیداد و در تمام این جدلها هم حرف ایشون این بود که تو مگه منو همینجوری ندیدی و اگه زن چادری می خواستی خوب میرفتی زن چادری می گرفتی و چرا از اول این حرفها رو نزدی و از این حرفها ؛هر چی هم براش توضیح میدم که من اون موقع اصلاً این آدم نبودم که بخوام از اول برات مطرح کنم فایده ای نداره
بعد میریم تو قسمت اینکه مگه من چی کم دارم و چی از من دیدی که این حرفها رو می زنی و مگه لباس پوشیدن من چجوری هستش ؛باز بهش می گم لباس پوشیدن تو جوری نیست اما با چادر خیلی بهتره و تو خیلی خوبی با چادر خیلی بهتر میشی و من اینجوری بیشتر دوست دارم باز کارساز نیست
بهش می گم خوب مگه تو نمی گی منو دوست داری ؛خوب کسی هم که یه نفر رو دوست داره می خواد هر جور طرف مقابلش می خواد باشه دیگه ؛منم واقعاً چادر رو دوست دارم ؛بهم میگه خوب تو بخاطر من چرا هیچ کاری نمی کنی.
در آخر هم که می رسیم به داد و فریاد از اونجایی که پرده حیاء بینمون پاره شد به فحش و ناسزا.
بعد یه مدت فکر کردم شاید به گفتن من حساس شده ؛یه مدت هیچی نگفتم تا اینکه دو سال پیش روز زن در کنار هدیه مالی که گرفتم براش یه چادر هم خریدم ؛اما بازم هم همون پروسه برام پیش اومد و به جزء سفر اربیعنی که رفتیم دیگه اون چادر رو سر نکرد.
از این دست اختلافات بینمون زیاده ؛مثلاً بهش می گم نمی خوام زنم با یه نا محرم حتی پسر خاله ۱۲ ساله اش دست بده یا شوخی زیاد از حد بکنه یا جلوی مهمون با سرافون بمونه ؛میگه تو افراطی هستی ؛مگه چیه اون هنوز به تکلیف نرسیده یا اگر با مهمون خنده و شوخی نکنی بی فرهنگی و مهمون موذب میشه ...
می گم زن ومرد باید واسه هم باشن ؛باید برا هم نردبون رسیدن به خدا باشن ،میگه تو چهار تا کتاب خوندی تو چهار تا گروه مذهبی رفتی چند تا هیئت رفتی جوگیر شدی فکر می کنی زندگی فیلمه ...
بعضی وقتا ازم سوالاتی می پرسه که مجبورم می کنه بهش جواب دروغ بدم ؛ازم می پرسه اگه یه روزی من بمیرم تو با عشقم سر می کنی یا ازدواج می کنی.
می گم اصلاً چه لزومی داره این سوالات رو بپرسی ؛مجبورم می کنه که بهش جواب بدم.
اگه بهش اعتقادم رو بگم که این دست خداست که کی زودتر بره و اون یکی حق زندگی داره ؛داد و بیداد که تو دوستم نداری و این عشق نیست و از این حرفا و بازم هم درگیری ؛مجبور میشم بهش دروغ بگم که با اعتقادم ۱۰۰ درصد در تضاده و خودم اذیت می شم.
یا مثلاً وقتی پیش مادرش هستیم و شروع می کنن به پشت سر کسی حرف زدن چند بار گفتم که اینکار رو نکنین ،این غیبته که جلوم جبهه گیری کرد ؛بعدش یکی دو بار وقتی شروع به غیبت کردن من پا شدم و رفتم آشپزخونه یا جای دیگه اومد که تو بی ادبی و به خانواده من بی احترامی می کنی و هر چی هم توضیح دادم افاقه نکرد.الان مجبورم بشینم و دم نزنم ...
یا وقتی تو فامیل عروسی مختلط میشه و من میگم که نمیام یا اگه بیام تو حیاط می مونم لهم جوگیر شدی دیگه ؛همه چی به جای خودش ؛نماز ک روزه جای خود احترام به مردم هم جای خود.یا میگه مگه تو آدم به دور هستی یا از خودت و چشمات مطمئن نیستی که این حرفها رو میزنی ؛خوب طبق اعتقاداتم باید بگم که هیچ کس از خودش مطمئن و نیست در معرض گناه قرار گرفتن اصلاً عقلانی نیست که بازم میشه همون اَنگ افراطی بودن و بی جنبه بودن و به خود شک داشتن ...
یا حتی وقتی با هم یه فیلمی تماشا می کنیم که مثلاً تو اون فیلم یه شخصیت داستان بخاطر اعتقاداتش یه کار درستی انجام میده یا مثلا از
یه
شخصی رد میشه بهم میگه اگه تو جاش بودی چیکار میکردی.
برای رد شدن از درگیری میگم ول کن اینا فیلمه داستانه ؛میگه نه جواب سوالمو بده.باز اگر نظر واقعیمو بگم که کارش درست بود میشه قهر و داد ؛دوباره مجبور می شم خلاف نظرمو بگم.
بهش می گم مگه تو خودت منو تو این راه نیاوردی ؛من که تو قید و بند هیچ چیز نبودم.خدا خواست و تو وسیله شدی برای به راه اومدن من(که اونم معلومه توش میلنگم و اصلاً در حدی نیستم که بخوام ادعا داشته باشم) ؛میگه خوب تو خودت میگی من تو رو به راه آوردم حالا برای من ادعای مسلمونی می کنی ؛من گفتم نمازت رو بخون و روزه ات رو بگیر نگفتم که برای من بشو آیت ا...
البته مشکلات ما فقط اعتقادی نیست تو مسائل خانوادگی هم مشکل داریم.مثلاً مادر من اخلاقیات خاصی داره که قبول دارم بعضی هاش اذیت کننده هستش ؛ اوایل وقتی موضوعی پیش می اومد و ناراحت می شد از دست مادرم من سعی می کردم آرومش کنم و بگم حق با تو هستش ؛تو خانومی کن بخاطر رضای خدا.بعد کم کم حساس شد که من در این مورد بهش حق میدم اما هر کاری می کردم که توجیه اش کنم که اون مادرمه و من نمی تونم چیزی بهش بگم کوتاه نمی اومد ،حتی چند بار مجبور شدم بخاطر اینکه بعد از موضوع با من درگیر نشه نسبت به مادرم تند بشم که بعدش باعث عذاب وجدان برای خودم میشد.
این اواخر که دیگه امکان نداشت بریم خونه مادرم و تو راه برگشت با هم دعوا نکنیم.
تا اینکه بهش گفتم دیگه نمی خواد بریم خونه مادرم.هی می پرسید چرا میگی نریم ،بعد چند بار بهش گفتم چون دیگه اعصاب جر و بحث و اعصاب خوردی رو ندارم ؛باز شروع کرد که من چقد ساده هستم که فکر کردم تو به فکر من هستی ،پس بگو به فکر خودت و مادرت هستی ...
خلاصه اینکه الان یه مدته که من دارم فقط خودمو و عقایدمو سانسور می کنم و هر چی ایشون میگه رو تایید می کنم ...
خدا منو ببخشه ولی الان یه مدته افتادم به مقایسه ایشون با خانم های محجبه و رفتارهای که اونا می کنن و ایشون میکنه.می دونم که این کار غلطه و اونا هم صد در صد کامل نیستن و هر کس یک عیب های داره همونطور که من خودم پر از عیبم ولی خوب اختلاف من و ایشون دیگه داره به ۱۸۰ درجه میرسه ...
یه مدت خیلی شدید به فکر جدایی افتاده بودم ؛حتی تحقیق کردم که اگه توانایی پرداخت مهریه رو ندارم شرایط اعسارش چیه ؛اما تو جستجوم دیدم که درسته طلاق حلال خداست ولی جزء منفورترین حلالهاست و برای کسی که با همسرش بسازه اجر جهاد داره و کلی حسنات ؛یه مدت سعی کردم که باهاش کنار بیام ولی هر چند روز در میون تو ذهنم میگذره که من واقعاً دارم اذیت میشم و تا کی میخوام خودمو سانسور کنم و مگه میشه یه عمر از خودمو اعتقاداتم بگذرم و مگه من چند بار به دنیا میام که بخوام بر خلاف میلم زندگی کنم ...
چند بار بهش گفتم بیا با هم بریم پیش مشاور ؛شروع میکنه به گریه که چرا کار ما به اینجا کشیده و من چقد بدبختم که تو حرفای منو نمی فهمی باید یکی دیگه برات توضیح بده که بفمی من چی میگم ؛بهش میگم خوب چی کار کنیم ،مگه مشاور چیه.میگه نه مساور مال اونایی هستش که عاشق هم نیستن اونایی که عاشق همن احتیاج ندارن به مشاور و من فکر می کردم که تو عاشقمی وگرنه باهات ازدواج نمی کردم و اگر کارمون به اینجا کشیده بیا از هم جدا شیم ؛که من دو بار از کوره در رفتم گفتم باشه بیا جدا شیم.شروع کرد به گریه که تو دیگه خرت از پل گذشته دیگه برای تو که چیزی نمیشه اومدی برای خودت یه چند سال خوش گذروندی الانم برو یکی از همون چادریهای که دوست داری بگیر ؛این منم که بدبخت شدم و منم عذاب وجدان میگرم و برخلاف اینکه ته دلم اینه که ایشون مقصره مجبور بخاطر تموم شدن گریه هاش برم عذرخواهی کنم.
ایشون هم که به عذرخواهی راضی نیست و تا بهش نگی که حق با تو بود من اشتباه کردم همون ادامه گریه و همون عذاب وجدان من ...
الان دیگه کار برام به جایی رسیده که وقتی بغلم میکنه یا میخواد منو ببوسه بهم احساس بدی دست میده که اگه جوابشو ندم که بازم عاقبتش سوالهای تکراری و دعواست ؛وقتی هم جواب احساساتشو می دم خودم احساس خوبی ندارم.
من الان توی رابطه جنسی هم واقعاً اذیت میشم و احساس خوشایندی ندارم.
الان چند ماهه که بهم میگه بچه دار شیم که من چون تکلیفم با خودم مشخص نیست واقعاً دارم اذیت می شم.البته نمی دونم اگه بگم خدا رو شکر درسته یا نه ولی خوب در هر صورت فعلاً تو این چند ماه حامله نشده ولی خوب من الان دیگه درگیریم با خودم خیلی شدیده،نمی دونم چطوری دوباره شروع به پیشگیری کنم که جنگ و دعوا نشه ...
لطفاً هر چه زودتر که ممکنه کمکم کنید.من ساکن گیلان هستم و تو گیلان هم هر چی گشتم مشاور خانواده مذهبی پیدا نکردم و دلمم نمی خواد پیش یه مشاور غیر مذهبی برم ...
ممنون از وقتی که میزارین.خدا خیرتون بده.یا علی.
پاسخ ما👇
سرکارخانم #شمس مشاورخانواده
باسلام
برای اینکه بتونیم یه ازدواج خوب داشته باشیم باید یه سری فاکتورها
رو درنظربگیریم مثل هم فر
هنگ بودن واعتقادات مشترک وغیره درست که رعایت نکردیت ولی از این قضیه ۸ سال گذشته واین زمان کمی نیست برای اخت گرفتن به همسرتون من این ازدواج رو بهش میگم الطاف خفیه الهی چرا که باعث شده شما به طرف خدا ودیانت کشیده بشید شکر خدا پس باید قدر دان ایشون باشید که عامل هدایت شدند وبهتر اینکه چند پله هم بالاتر واقع شدین برای ترغیب ایشون به ایمان بهتر وترقی در این زمینه باید که مرد عمل باشی وبا اعمال درست ورفتار صحیح وحسن خلق مشوق ایشون باشی خداوند به پیامبر فرمودند که اگه نبود حسن خلقی که به تو دادیم هیچ کس اطراف تو نمیماند وکسی به دین اسلام گرویده نمیشد پس پیامبر ما هم برای ترویج دین از حسن خلق نرمی ومدارا کردن استفاده کرد وحتی جاهایی هم که ناراحت میشد از دست مشرکان ونگران این بود که ایمان نیاورده اند خداوند فرمود که نزدیک است از غصه خودت رو به هلاکت بندازی اگر من بخواهم میتوانم همه انها را هدایت کنم توفقط وظیفه داری که مسیر درست رو بهشون نشون بدی ونگران ایمان اوردن وهدایت انهانباشی دقیقا این موضوعیت داره به شما که وظیفه دارید مسیر درست رو به همسرتان نشان دهید ومطمئن باش که اگر از حسن خلق وقول لین استفاده کنید حتما موفق میشوی ویه چیز دیگه این که ادم وقتی از لحاظ عاطفی به کسی نزدیک سعی میکنه که مثل او باشه پس به جای دوری از ایشون تا میتونی بهش نزدیک شو واگه بخوای نزدیک شی از لحاظ روحی باید توذهن خودت خوبیهای این خانم رو مرور کتی نه بدیهاشون رو بولدکردن بدی عاملی دوری روحی وروانی شما از ایشون میشه اقایون اگه از لحاظ روحی به هم بریزند دیگه رابطه جنسی خوبی هم نمیتونند داشته باشند ودیگه اینکه سعی کنید با درایت وسیاست مردانه خودتون رابطه بین مادر وهمسرتون رو گرم کنیدبدونه اینکه بخواین جانب کسی رو بگیرید ویا به کسی حق بدهید پس لازمه که نحوه صحیح ارتباط گیری رو بلد باشی ودر این زمینه مطالعه کنید سخن دیگه اینکه ازقیاس خود بادیگران دوری کنید چون این مقایسته کردن زهریه که به رگ وپی زندگیتون تزریق میکنید پس لزومی نداره که بعد ۸سال به جدایی فکر کنیدچون مشکل شما لاینحل نیست درواقع مشکل نیست فقط باید فن ارتباط گیری رو بیاموزید واز شاه کلید محبت استفاده کنید
@moshaver onlain
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
نمی دانم هم اكنون
در كجا مشغول لبخندی😊
فقط يک آرزو دارم🙏
كه در دنیای شیرینت🌸🍃
میان قلب تو با غم،
نباشد هیچ پیوندی🙏🌼🍃
ظهرتون سرشارازخیر وبرکت🌼🍃
شروع هفته تون گلبارون 🌸🍃
@moshaveronlain
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
✨🍃🍂🌺✨🍃🍂🌺✨🍃🍂🌺
یکی از کارهای اشتباه زنان در رابطه جنسی دادن پیام هایی به همسر می باشد که زمان معاشقه را تعیین می کند .
هرچند این پیام ها می توانند ضربان قلب شوهرتان را چند برابرکنند اما قابل پیش بینی بودن زمان معاشقه هیجان مرد را نابود می کند .
شما می توانید به جای پیام هایی مانند (منتظرم تا بیای خونه) یا (بعد از کلاس یوگا مال تو هستم) از متون و پیام های که دارای جزییات کمتری باشندو وقت معاشقه راتعیین نکنند مانند (دنبال فرصتی هستم تا هرچه زودتر با تو باشم) یا (چطوره بچه رو بعضی وقتا بزاریم خونه مامانم؟) استفاده کنید.
@moshaveronlain
🌺🍀❤️🍀🌺🍀🌺
این سه دارو قلب ها را شفا می دهد!
✨صله رحم با بستگان و نیکی با همسایه ها،
✨پاک کردن دارایی ها و دادن زکات و آشتی و
✨ برخورد منصفانه و مسالمت آمیز با دیگران سه دارویی است که در مکتب امام سجاد به عنوان شفا دهنده قلب معرفی شده اند.
🌺🍃 @moshaveronlain
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال287
باسلام خسته نباشید. خانم دکتر من الان ٣ماهه رفتم خونه خودم. همش موقع زناشویی میترسم ک منجر به بارداری بشه. سوالم این بود که رابطه زناشویی کی منجر به بارداری میشه؟؟؟
پاسخ ما👇
سرکارخانم#شمس مشاورخانواده
باسلام
اگه منجر به بارداری بشه چه اتفاق خاصی میافته مگه ؟ توکه با حلال همسر خودت همبستر میشی دیگه چرا بااین حول ولا کوفتش میکنی ؟خب لذت بده ولذت ببر باردارم شدی که شدی خب ثمره زندگی بچه است که هرچی زودتر بهتر هرچی بیشتر بهتر در کل خانم ماهی یکبار بیشتر تخمک ازاد نمیکنه از اولین روز ماهیانه که بشمری روز۱۴ الا۱۷ احتمال بارداری هست اما مطمئن تر از همه استفاده از کاندوم هستش
@moshaveronlain
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺