🌺دوستان خوبم
🌸ظهر آدینهتون قشنگ
🌼امیدوارم
🌺یه روز عالی را کنار
🌸خانواده و دوستان سپری کنید
🌼لحظه هاتون شاد و
🌺کاشانه تون پراز محبت باشه
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
بوی خوش زن در خانه که باشد
مرد ریشه میدهد
تنومند میشود
زن را باید مثل دسته ای آلاله بغل زد
باید مثل پروانه دورش بچرخی
باید به زن رسید تا عطرش در خانه بپیچد.
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
قوی ترین محرک و آرام بخش شناخته شده برای انسان درکمال تعجب قرص نیست و اثر زناشویی است
واکنشی که بدن پس از رابطه نشان میدهد20برابر واکنش بدن دربرابر والیوم یا دیازپام است
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال365
سلام خدمت شما بزرگواران❤️
ممنون از این امر خداپسندتون که بدون هیچ پاداشی، به مردم خدمت میکنید و مشکل جوانان رو حل میکنید.
ان شاالله اجرتون با سیدالشهدا.
غرض از مزاحمت اینکه.
بنده دختری ۶ ساله دارم. خیلی روحیه حساسی داره.
یعنی جرعت نداریم بهش بگیم بالا چشمت ابرو♀
حالا نمیدونم این مدت چی دیده یا چی شنیده که خیلی میترسه.
حتی تنهایی میترسه بره توی اتاق لباس واسه خودش بیاره، به من میگه تو هم بیا.
شب ها بیدار میشه و میگه مامان میترسم، بیا پیش من بخواب. خب منم که بچه کوچیک دارم و باید پیش اون بخوابم و از طرفی هم نمیخوام عادتش بدم که پیشش بخوابم.
بچه های کم سن تر از خودش رو میبینه که جدا توی اتاق میخوابن.
اما میگه من میترسم تنهایی بخوابم و با فاصله کم کنار من و همسرم میخوابه.
هر چی باهاش صحبت کردم که از چی میترسی، چیزی اینجا نیست که تو بترسی گوش نمیده و بازم میگه میترسم.
با اینکه سال گذشته پیش دبستانی هم رفته و خیلی خیلی علاقه به مدرسه داشت، اما الان نمیدونم چرا میگه نمیخوام برم مدرسه و میترسم.
واقعا دیگه کلافه شدم و مطمئنم که چیز خاصی نشده.
حالا یا یه بچه ترسوندتش یا تلوزیون یه چیزی دیده که میترسه.
اما نمیدونم چه طوری این ترس رو ازش دور کنم.
گلاب به روتون، حتی دستشویی هم که میخواد بره میگه در رو باز بزار من میترسم.
تو رو خدا کمکم کنید.
چون هم من و بیشتر از من خودش داره عذاب میکشه و باعث نگرانی من شده.
ممنون از لطفتون🌺🌺🌺🌺🌺
🖍سوال مشاور
فرزند کوچک شما چند وقته که به دنیا اومده؟
🖋پاسخ :دوساله
پاسخ ما👇
سرکارخانم #شمس مشاورخانواده
سلام
عزیزم دختر گل شما هنوز توی دوره ۷سال اول هستش ونیاز مند توجه ومحبت شما اما شما با زایمان دوم وکمتر توجه کردن به ایشون ودر خدمت کوچولو بودن واینکه فکر میکنی که این دیگه بزرگ شده وباید مستقل باشه ومقایسته او با دیگران اورا تحت فشار روحی واسترس قرار دادی واو احساس میکنه که جایگاهش رو نزد شما از دست داده ودیگه برای شما خواستنی نیست وشما کوچلو را بیشتر از او دوست دارید وترس ایشون بیشتر جنبه روانی داره بهتره که بهش توجه کنی واورا ۳از محبت مادرانه خودت سرشار کنی دعواش نکنی وبادیگران هم مقایسته اش نکن وبزار احساس کنه که همه توجه شما به اوست تا ارامش بگیره واحساس امنیت کنه ایرادی نداره اجازه بد اونم مثل کوچلو کنار شما بخوابه اصلا میتونی یه شبهایی هم تو اتاق ایشون بخوابید تا متوجه بشه اتاق چیزی برای ترسیدن ند اره یاحتما برای دستشویی یه مدت همراهیش کن تا متوجه بشه هیچ موردی برای ترس نیست ولی ایشون فقط توجه ومحبت شما رو میخواد تا به ارامش برسه لطفا به بهانه بچه کوچک ازش دریغ نکنید لطفا تا حس حسادتش هم برانگیخته نشه
با ار وی توفیق
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
جمعہ تون
پرازبهترين هاے دنیا
وسرشارازخوشی وآرامش
الهے بے دلیل
دلِ مهربونتون شاد بشہ
الهے کاراتون
راس و ريس بشہ
الهے تنتون سالم
و عاقبتتون بخیر باشہ
جمعہ تون گلبارون🌸🍃
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
💠 #راه_اتمام_ناراحتی_همسر
✍ تنها کاری که یک #مرد برای پایان دادن به ناراحتی های #همسرش میتواند انجام بدهد این است که به سخنان او با تمام وجود #گوش بسپارد تا او از چنگال هر گونه غم و محنت رها گردد.
🍃❤️ @onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
💠 #مقام_معظم_رهبری
✍ در همه احوال و اوضاع رعایت همدیگر را بکنید، به هم کمک کنید، #بازوی یکدیگر باشید، به خصوص در راه خدا و در راه انجام وظیفه چه پسر در راه خداست، دختر به او کمک کند. چه دختر در راه انجام وظیفه و در راه خداست، پسر به او کمک کند. هرکدام #مجاهدت میکنند، آن دیگری به او کمک کند.
📙مطلع عشق، ص ۸۱
🍃❤️ @onlinmoshavereh
🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌺
آقایون محترم؛وقتی خانومتون احساس ناخوشی مثل سرماخوردگی ویاعادت ماهیانه داره،حسابی ازش مواظبت کن ومراقب رفتارت باش.دستش را بگیروناگهانی پیشانی همسرت راببوس
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🕊
وقتی شما همسرتان را برای رفتن به #محل_کارش همراهی کرده و به خاطر او صبح زود از خواب بیدار می شوید
این کار می تواند مانند #آهنربایی همسرتان را به سمت شما #جذب کند.
.
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂
#گهواره_ي_خالي
#قسمت_چهارم
اورا نمي فهمم! او را به يك زن بيوه ی سی ساله که داغ فرزند دیده چكار؟!
او كه لب تر كند كل دختران محل حاضرند به عقد او دربيايند! آقاي مهندس امير زرلكي، ٣٥ ساله، صاحب يك شركت ساختمان سازي و فرزند ته تغاري حاج آقا زرلكي، مالك جواهر فروشي سر بازارچه كه يك محله بر سر نامش قسم مي خورند را چكار به من؟!
حتما سرش به سنگ خورده يا خواب نما شده يا شاید هم عقب افتاده است؟!
از اين لفظ آخر لبخند محسوسي روي لبم مي نشيند و وقتي به خودم مي آيم كه دير شده است! وقتي كه ديگر نگاه ميخكوب و لبخند بي موقعم را شكار كرده است!
با لبخند سرش را پايين مي اندازد و تسبيحش را به دست مي گيرد. از اين موقعيت بسيار معذب مي شوم و خودم را جمع و جور مي كنم. ولي آب رفته به جوي باز نمي گردد!
اين بار سكوتم در طول مسير از خجالت است نه سير در عوالم ديگر!
جلوي در خانه كه مي رسيم لب باز مي كنم كه تشكر كنم ولي دهانم را مي دوزد.
- عجیبه! مثل اینکه واقعا شهاب حواس پرت شده. ولي نه بخاطر اينكه پيغام شما رو به من نرسونده، بخاطر اينكه پيغام من رو به شما نرسونده!
مكثي مي كند و از آينه به من نگاه مي اندازد. دوباره ديده اش را از من مي گيرد و به پرچم يا حسيني كه جلوي در ورودي خانه اسير دست باد است چشم مي دوزد و با لحن قاطعي ادامه مي دهد:
- پيغام داده بودم تا هر زمان كه نياز باشه تا دوباره خودتون رو پيدا كنيد، منتظر ميمونم. من شريك مناسبم رو پيدا كردم مگر اينكه شما .... یادتون نره، من به معجزه ايمان دارم!
طفلكي قلب ناسورم. چطور زير اين ضربات تند و محكمش طاقت مي آورد؟! دست راستم را رويش مي گذارم و سرم را زير مي اندازم و با پايي لرزان از ماشين پياده مي شوم. روبروي پرچم يا حسين مي ايستم و نگاهش مي كنم.
- تو اگر براي من معجزه گر بودي پارسال معجزه مي كردي!
مايوس و لبريز از بغض وارد حياط مي شوم كه چادر هيئت را برپا كرده اند و جنب و جوش همچنان پابرجاست..
ادامه دارد...
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺