➕جملاتی برای كاهش خشم و عصبانيت
1) من نيازی ندارم در اين موقعيت خودم را اثبات كنم.
من میتوانم آرام باشم.
2) تا زمانی كه آرام باشم روی خودم كنترل دارم.
3) نيازی نيست به خودم شک داشته باشم.
آن چه ديگران در مورد من میگويند اهميتی ندارد.
4) خشم من یک نشانه است.
الان وقت آرام كردن خودم است.
5)مجبور نيستم همواره و در هر شرايطی رقابت كنم.
6)احساس ناامنی گذرا خواهد بود.
7)غير ممكن است ديگران و شرايط را بتوانم كنترل كنم.
8). تنها چيزی كه میتوانم كنترل كنم، خودم و احساسم است.
9)اشكالی ندارد برخی مواقع احساس ناامنی و بیپناهی داشته باشم.
10)نيازی نيست تحت كنترل ديگران و شرايط باشم.
11)اگر ديگران انتقاد میكنند من میتوانم آن را بشنوم.
12)نيازی نيست كامل باشم.
13)نيازی نيست به خشم و نگرانی ديگران پاسخ دهم.
14)خوب است از جنگ دور شوم.
15)دوست داشته شدن توسط ديگران حس خوبی است، ولی بدون آن هم من خوب و دوست داشتنی هستم.
16)اشكالی ندارد كه اشتباه كنم.
17)ديگران به روش خود عمل میكنند و ممكن است برخی مواقع خلاف خواسته من عمل كنند.
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
ﮔﺎﻫﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﻣﺎ ﺳﺨﺖﺗﺮﺵ میکنیم!
ﮔﺎﻫﯽ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺩﺍﺭﯾﻢ، خودمان ﺧﺮﺍﺑﺶ میکنیم!
ﮔﺎﻫﯽ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﺍ ﺭا ﺩﺍﺭﯾﻢ، ﺍﻣﺎ ﻣﺤﻮ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪﻫﺎموﻥ میشویم!
ﮔﺎﻫﯽ ﺣﺎﻟﻤﻮﻥ ﺧﻮﺑﻪ، ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﻧﮕﺮﺍﻧﯽ ﻓﺮﺩﺍ ﺧﺮﺍﺑﺶ میکنیم!
ﮔﺎﻫﯽ میشود ﺑﺨﺸﯿﺪ، ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ادامهاش میدهیم!
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻧﺼﺮﺍﻑ ﺩﺍﺩ، ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﺍﺩﺍﻣﻪ میدهیم!
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ... ﮔﺎﻫﯽ ... ﮔﺎﻫﯽ ...
ﺗﻤﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻧﻤﯽﺩاﻧﯿﻢ
ﯾﺎ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍهیم ﺑﺪاﻧﯿﻢ.
ﮐﺎﺵ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺮﺍﻗﺐ خودمان، تصمیماتِمان ﻭ ﮔﺎﻫﯽﻫﺎﯼ زندگیمان ﺑﺎﺷﯿﻢ…
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#دیر_آمدن_مرد_به_منزل
💠طبیعی است هیچ مردی بدون دلیل حق دیر آمدن به خانه را ندارد، اما زن نیز نباید به محض آمدن مرد #جنجال به پا کند! اگر میخواهد همسرش دیگر تکرار نکند باید با #مهربانی به پیشواز او برود و خود را #منتظر نشان دهد و بگوید:
💠عزیزم کجا بودی؟ از وقتی رفتی منتظرم که کی میایی خدارو #شکر که اومدی!
💠ادامه این رفتار، در اکثر موارد مشکل را #حل میکند.
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال795
سلام خسته نباشید ، ممنون از راهنمایی های خوبتون ،من یه دختر 26ساله هستم که تازه نامزد کردم ،نامزدم پسر دایی مادرم هستن یک سالی هم از من کوچیکترن ، ایشون خارج از کشورن ،شاید یکی دوسال دیگه بیاد که عروسی بگیریم ، ما از راه دور باهم حرف زدیم همو پسندیدم و قبول کردیم که ازدواج کنیم ،سوال من اینه با وجود کوچیکتر بودن ایشون واینکه قبلا با خاله من که همسن من هست دوست بوده ،البته میگه چیز خاصی نبود ولی حس خوبی ندارم فک میکنم هنوز دوستش داره ،خاله من دوبار ازدواج کرده و مطلقه هست ،به نظرتون این آقا مناسب من هست یانه خیلی ممنون جواب بدین و خواهش تو کانال نزارین
ایشون پسر آخر یه خانواده پر جمعیت هستن من خانواده ام کم جمعیت از نظر تحصیلات ایشون زیر دیپلم و من لیسانس دارم ،ولی پسریه که پدر مادرشو خیلی دوست داره و احترام میزاره از نظر مالی هم پدر مادرشو حمایت میکنه
پاسخ ما👇
سرکارخانم #شمس مشاور خانواده
با سلام
ببین عزیزم برای ازدواج موفق یه سری چیزها رو باید در نظر گرفت مثل اعتقادات که در صدر هستش اخلاقیات فرهنگ طبقه اجتماعی تحصیلات ظاهر آدمها و...حالا شما در نظر بگیر آیا واقعا هم خوانی دارید یا نه و اصلا ملاک انتخاب شما چی بوده به نظرت کسی که سالها خارج از کشور بوده الان با تو هم فرهنگ وهم فکر وهم اعتقاد هستش؟آیا از نظر اخلاقی اینقدر پایبند بوده که با کسی ارتباط نداشته باشه ؟دیگه اینکه شما آیا واقعا روی ایشون با وجود نبودشان شناخت دارید ؟ همه اینها رو در نظر بگیر ! و ایا شما موقعیت مناسب ازدواجی داخل کشور ندارید؟!که باید به خارج دلخوش باشید!
واما تجربه احساسی خصوصا اولین ها همیشه در ذهن آدم می مونه شاید با دور شدن کم رنگ بشه اما از بین نمی ره و شاید با دیدن دیدن طرف قلقلکش بیاد همه چیز نسبی شاید اره شاید هم نه بازم شما بهتر تشخیص میدی چون در بطن قضیه هستی ومن فقط با توجه به صحبتهای شما اظهار نظر میکنم
خوشبخت باشی
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
.
#رهایی_از_شب
#ف_مقیمی
#قسمت_سی_و_دو
با تمام نفرتی که از خودم وکارهام داشتم اعتراف کردم :
-فاطمه میخوای بدونی یادگار اهل بیت تو این دنیا چیکار کرده؟! بعد فوت آقاش زد به جاده خاکی..
اول نمازشو قطع کرد.!! چون میخواست به خیال خودش از خدایی که آقاشو ازش گرفته انتقام بگیره.تو مدرسه همیشه تنها بود.هیچکس باهاش عیاق نمیشد.آخه همیشه ماتم بود.همیشه آینه ی دق بود!!
تنها یک نفر درکش کرد و اونو با همه ی احوالات بدش خواست و باهاش دوست موند که اونم دست روزگار ازش گرفت و برای همیشه مهاجرت کرد به انگلیس..
اون دوست خوب و واقعی یک سری یادگاری برای یادگار اهل بیت گذاشت که اون یادگاریها یک اسم بود که کسی نتونه بشکنتش!!
و یک عالمه اعتماد بنفس و محبت و شجاعت که الان مطمئنم همشون پوشالی بود!!!
آره اسمم رو عاطفه انتخاب کرد تا دیگه کسی صدام نکنه رقی..
بهم شجاعت داد تا مقابل مهری بایستم و حق وحقوقم روبگیرم.
بهم اعتماد بنفس داد تا بتونم با مرگ آقام کنار بیام و از توسریهای مهری نترسم و یادبگیرم چطور گلیم خودمو تو این روزگار از آب بیرون بکشم.
ولی در ازای اینها یک چیز هیچ وقت از بین نرفت واون آرامش وتوجه بود!!
مخصوصا با رفتنش خیلی تنها شدم. اوایل باهاش در تماس بودم.میگفت دانشگاه میره و منم باید برم.حرفشو گوش دادم.با هر بدبختی ای بود رفتم.کارمیکردم وخرج دانشگاهمو جور میکردم.قبل از دانشگاه اگرچه چادرسرم نمیکردم ولی سنگین بودم.نه آرایشی. .نه لباس نافرمی..
تونخ هیچ کدوم اینها نبودم.تو سال اول با دوتا از همکلاسیهام سر ردو بدل کردن جزوه دوست شدم که تو کل دانشکده معروف بودن به ژورنال مدو زیبایی.هم زیبا بودند وهم خوب لباس میپوشیدند. پسرهای زیادی دنبالشون بودند و اونها هم هرروز با یک نفر قرار میگذاشتند. اوایل رفتارهاشون برام آزاردهنده بود وحتی نصیحتشون میکردم ولی نفهمیدم چیشد که منم کم کم عین اونا شدم.خب میدیدم اونها در راس توجهند.شادند.میخندند واز همه مهمتر با من خیلی مهربونند.
شرایط دانشگاه و کارم باهم جور درنمی اومد.از کارم بعد از یه مدت بیروت اومدم و دنبال یه کاری با درامد بهتر گشتم که بتونم گلیمم رو از آب بیرون بکشم.سحر یک دختر شیرازی بود که پدر ثروتمندی داشت و براش خونه ای رهن کرده بود.او وقتی دید اوضاع واحوال مادی و زندگیم درست حسابی نیست بهم پیشنهاد داد منم با او ونسیم در اون خونه زندگی کنم. آغاز تغییرات وفساد من در همون خونه بود.اکیپ سه نفره ی ما باعث به وجود اومدن خیلی اتفاقها شد.اونها با آب وتاب از پسرهای مختلف صحبت میکردند و گاهی با آنها به پارتیهای مشترک میرفتند.اوایل من قبول نمیکردم باهاشون برم ولی یه شب سر اون مساله هم وا دادم...حالا که دارم فکر میکنم میبینم وقتی گناه رو به چشم ببینی و مدام راجبش با زیباترین کلمات تعریف بشنوی کم کم نسبت بهش بیتفاوت میشی وخودت هم گنهکار میشی....
تو همون مهمونی ها بود که فهمیدم چقدر نیاز دارم یه مردی بهم توجه کنه.چقدر دلم نگاه عاشقونه میخواد.چقدر دوست دارم برای پسرها نازوغمزه کنم..سحر منو با یکی تو همون پارتی آشنا کرد.یک پسر زشت وسیاه که وقتی باهات حرف میزد یک کم باید صورتت رو میکشیدی عقب تا بوی مشروب وسیگارش حالتو بد نکنه.اون با همه ی زشتی و غیر قابل تحمل بودنش چیزی گفت که حالم رو تغییر داد.گفت:
-با اینکه عین سحر ونسیم هفت قلم آرایش نکردی ولی خیلی جذاب تر از اونایی!! شاید او به خیلیها این جمله رو در طول روز میگفت ولی من احتیاج داشتم بشنوم.احتیاح داشتم یکی منو ببینه.
بهش گفتم:اگر اینطور بود حتما دوستام بهم میگفتن.
اون با نگاه هرز وبی حیاش خیره به چشمام گفت:باید از یه مرد بپرسی که زیبایی یعنی چی؟! شک نکن دوستات از روی حسادت بهت نگفتن که زیبایی...
ادامه دارد...
🌺
@onlinmoshavereh
🍀🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
📌نیایش شبانه با حضـــــرت عشق ❤
بارالها🙏
شب را✨
برای آسایش✨
قرار دادی✨
پس، بر قلوب عزیزانم✨
آرامشی فارغ از✨
هر دلواپسی✨
عطا فرما🙏
آمین یا رَبَّ 🙏
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
✨امیدوااااااار باشیم
💫به فردااااااهایی که
✨خدا زودتر از ما آنجاست
💫مهربانی که رحمتش بیپایان است
✨و لطفش بی منت و از سر مهر
#شب_بخیر_دوستان ✨
💜💫یکشنبه تون را معطر کنید
به ذکر شریف صلوات 💫💜
💜 💫 سلامتی آقا امام زمان
و سلامتی خودتون 💫💜
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
💫💜الّلهُمَّ
💫💜صَلِّ عَلَی
💫💜مُحَمَّدٍ
💫💜وَآلِ مُحَمَّدٍ
💫💜وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
➕شما والدین بايد به اين باور برسيد كه همه انسانها كار اشتباه انجام ميدهند و كودكان اشتباهات بيشترى خواهند داشت.
➖فرزندتان به كمك شما احتياج دارد نه طعنه و كنايه و سرزنش شما.
➖پس بصورت شفاف و كوتاه براى او مشخص كنيد كجا اشتباه شده و چگونه ميتواند جبران كند.
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
➕70 _ 80 درصدِ پدرها و مادرها اصلا با بچه هایشان مهربان نیستند.
➖ماجرا ماجرایِ مهربانی نیست
ماجرایِ مالکیت و کنترل و هزار تا گرفتاریِ فرهنگی است.
➕کدام مهربانی؟
➖اینها آنقدر مهربان نیستند که حتی بروند چند تا کتاب بخوانند، ببینند با این موجودی که اسمش بچه است
و تا این حد پیچیده و شکننده است باید چطور برخورد کنند.
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺