❤️#داستان_زندگی_افسانه
#قسمت_بیست_ودوم
دیگر تلاشی برای اثبات خوب بودن و توانایی هایم به دیگران ندارم . هنوز هم چون گذشته مهربان و از خودگذشته ام٬ اما ٬ دیگر انتظار قدر شناسی و تحسین و جبران متقابل از کسی ندارم . همین که می دانم خدایم تمام آن را می بیند برایم کافیست.
اگر بگویم دیگر محسن را فراموش کرده ام دروغ احمقانه ای بیش نگفته ام !
آخر مگر می شود به این راحتی کسی را که تمام آرامش و خوشبختی ات را مدیون او هستی فراموش کنی ؟؟ مگر انصاف است که تمام آن تلاش ها و همدردی هاو امید دادن ها را انکار کنی و همه را حاصل تلاش و رنج خودت بدانی ؟؟ او معنای واقعی زندگی را به من آموخت ! او با محبت و احترام به من و ارزش های من به من یاد آور شد که فراتر از زیبایی ظاهر ٬ زیبایی وجود آدم هاست که ماندنی و تاثیر گذار است . محسن به من ایمان داشت و زیبایی وجودم را باور داشت .او اعتماد به نفسی را که هرگز نداشتم به من هدیه داد و متذکر شد که من هم دوست داشتنی هستم و این خودم هستم که باید خودم را دوست داشته باشم . او مرا بی نیاز از گدایی محبت کرد.
هنوز هم او را دوست دارم ! البته نه آن دوست داشتن عامیانه و سطحی که هوایی بیش نیست و با ندیدنش از سر بی افتد ! دوست داشتن این نیست که در کنار محبوب باشی و از او کام بگیری که من این را دوست داشتن نمی دانم ٬ دوست داشتن واقعی یعنی احترام تمام به وجود محبوب همان گونه که هست! و ستودن ! یعنی همت و تلاش برای زنده نگه داشتن تمام خوبی هایش در دل ! ای قهرمان زندگی ام ٬ ای اسطوره ی همیشه جاوید در قلبم ! با تمام وجودم تو را می ستایم و مادامی که هستم در قلبم زنده ای !
ادامه دارد
═══✼🍃🌹🍃✼══
🏠 #خانه_مشاوره_آنلاین
http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd