🍀خــــ♡ــــدایا
☘در اولین آدینہ
🍀زیبای آبان ماه
☘از تو می خواهیم
🍀سهم دهانمان را ذكر
☘سهم قلبمان را محبت
🍀سهم چشمانمان را عشق
☘سهم پاهایمان را مـعرفت
🍀سهم دستانمان را بخشش و
☘سهم لحظاتمان را انسانیت بخشے
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
ظهرتون عالی 👌
🔴 #تاثیر_کلمهی_ممنونم
💠 گفتن یک کلمه «ممنوم» به ظاهر #ساده است اما تاثیر زیادی بر طرز #فکر و رفتارهای بعدی همسرتان دارد.
💠در واقع با گفتن این جمله، ثابت میکنید که #شکرگزار هر کاری که برای شما انجام میدهد، هستید.
💠در نتیجه، همسرتان #احساس خوبی پیدا خواهد کرد زیرا میداند که به تک تک کارهایی که برایتان انجام میدهد، #آگاهید و سعی میکند به رفتارهای خوبش #ادامه دهد.
🍃❤️ @onlinmoshavereh
🌺
🔴 #ایده_و_ابتکار_زناشویی
💠 آهای مردها! وقتی همسرتان از دستهایش زیاد کار کشیده است به او بگویید کنارتان بنشیند و دستهایش را #ماساژ دهید.
و گاهی بین ماساژ دستش را ببوسید تا #علاقه و قدردانی شما را با تمام وجود حس کند.
💠 برخی کارها برای همیشه در #ذهن همسرتان میماند و با همان #تصویر، با سختیهای زندگی کنار میآید و باعث #همدلی میشود.
🍃❤️ @onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌷همه زن و شوهر ها با هم اختلاف نظر دارن.ولی این باعث نمیشه که به خودشون اجازه بدن جلوی دیگران ولو نزدیک ترین افراد خانواده با هم بحث یا دعوا کنند.
❌ شما ممکنه یادتون بره ولی اون فرد هیچ وقت یادش نمیره.
🎗 بهتره وجهه اجتماعی خودتون رو حفظ کنید و برای اختلاف های بزرگ و حتی کوچیک جلوی دیگران بحث نکنید .
🎗 سعی کنید این عادت رو توی زندگیتون ایجاد کنید که که حرف زدن در مورد این جور مسائل رو به خلوت دو نفره ببرید
#دکتر_هلاکویی
🍂 @onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال505
سلام خانم دکتر فورا به کمکتون احتیاج دارم🙏🙏🙏🙏 خانم دکتر من ۲۳ سالمه.اول ها خیلی دختر مهربون و دلسوزبودم.خانواده ی شوهر خیلی اذیتم میکردن از بچه گرفته تا جاری ومادرسوهر.اول ها سکوت میکردم.جواب نمیدادم الان به خودم قول دادم جواب بدم انگار زبونم رو میبندن احساس خفگی میکنم میخام جوابشون رو بدم .اخ جاری من اول ها خیلی ادم ساکتی بود الان جواب همه رو میده اونقدر عزیزه دستور خونه هم افتاده دست اون.به نظرتون جواب بدم یا ارزش نداره خودم رو خراب کنم .چرا من نمیتونم جوابسون رو بدم احساس میکنم بیانم ضعیف .یا اعتماد به نفس ندارم.الان یکی از فامیل ها بامن دعوا کرد به خاطر دلایلی من انگار لال شده بودم میگفتم من نگفتم حالا هرجی ازدهنش اومد بارم کرد لطفا کمکم کنین واقعا دارم اذیت میشم🙏🙏🙏🙏
پاسخ ما👇
سرکارخانم #شمس مشاور خانواده
سلام بانو
خواهر حوبم به نظر من هیچ چیز بهتر از مهربانی گذشت واحترام نیست وخوبه که ادم از در دوستی وارد بشه تا خاطری خوش از خودش برای دیگران بزاره بعضی وقتها لازم میشه که ادم از حق خودش دفاع کنه البته نه با دعوا وجاروجنجال که سراسر استرس هستش بلکه با احترام به طرف مقابل واستفاده از قول لین ومنطقی با طرف مقابل صحبت میکنه وطرف رو متوجه اشتباهش میکنه اگه ادم حفظ حریم کنه واجازه ورود به حریم خصوصی خودش رو به دیگران نده دیگران هم حد وحدود خودشون رو میفهمند ودیگه اجازه دخالت پیدا نمیکنند
پس با احترام باید به گونه ای رفتار بشه تا طرف مقابل بفهمه ورود ممنوع وحق دخالت نداره
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
📝:
📝:
📌
#به_همین_سادگی
#رمان عاشقانه مذهبی
#پارت۴۳
چند روز گذشته و من هنوز فکر میکردم چرا اون شب امیرعلی زود گذاشت و رفت! حتی روز بعد فقط یه احوالپرسی ساده ازم کرد که عوض خوشحال شدن دلم غصهدارشد. نمیفهمیدم چرا یه دفعه امیرعلی مهربون شده، میشد امیرعلی قدیمیِ اول عقدمون؛ شاید اون شب من حرفی زدم که ناراحت شد. کلاسم تموم شده بود و با بدنی که بیحال بود، به خاطر سرماخوردگیِ چند روز پیش پلهها رو آروم آروم پایین میاومدم؛ با ویبره رفتن گوشیم توی جیب مانتوم اون رو برداشتم و تماس رو وصل کردم علیک سلام عطیه خانوم، چه عجب یاد ما کردی؟ -علیک سلام عروس. بهتری؟ به دیار باقی نشتافتی هنوز؟ -به کوری چشم تو حالم خوبِ خوبه. حالا فرمایش؟ -عرض کنم خدمتت که... حالا جدی جدی خوبی؟ -کوفت عطیه حرفت رو بزن. دارم از خستگی میمیرم، سه کلاس پشت سر هم داشتم الان تازه دارم میرم خونه. -خب حالا کوه که نکندی. پوفی کردم و چی میشد صدای امیرعلی جای عطیه تو گوشم طنین مینداخت. -قطع میکنم ها. -تو غلط میکنی گوشی رو روی خواهرشوهرت قطع کنی، بیحیا! بلند گفتم و چند نفری نزدیک در خروجی سالن نگاهم کردن: -عطی! خندید و من این طرف خط سر بلند نکردم که نگاهی توبیخم کنه. -درد، نگو عطی، آخر یه بار جلوی امیرعلی سوتی میدی. خب عرضم به حضورت که با اون اخلاق زمبهیت
بیتربیت اینبار قهقه زد و من هم خط لبخندی رو لبم جا خوش کرد. -مامان گفت فردا نهار بیای اینجا. دلخور بودم از امیرعلی و یعنی دلم منت کشی میخواست؟! -نه ممنون. صداش من رو به باد تمسخر گرفت. -وا چرا آخه؟ افتخار نمیدین یا دارین ناز میکنین ؟ گفته باشم خریدار نداره نیومدی هم بهتر. وارد حیاط دانشگاه شدم و نگاهی به آسمون پرستارهی بالای سرم انداختم. -کشته مرده این مهمون دعوت کردنتم. -من همین مدلی بلدم، میای دیگه؟ نفسم رو با صدا بیرون دادم و بخار بزرگی جلوی دهنم شکل گرفت. برای رفع دلتنگی که خوب بود این دعوتی. -باشه ممنون، از عمه تشکر کن. -خب دیگه خیلی حرف میزنی، از درسهام افتادم، اگه رتبهم خراب بشه امسال؛ گردن توئه.
-نه این که خیلی هم درس خونی از تو درس خونترم. خداحافظ محی جون. خندهم گرفته بود و خواهرشوهر بازیهای عطیه جاهایی به درد میخورد. -خداحافظ دیوونه. خودتیای گفت و تماس قطع شد. از سرمای زیاد کمی توی خودم مچاله شدم و قدمهام رو تند کردم، کاش این سرما لااقل با خودش برف و بارون میآورد. به قسمت شلوغ حیاط دانشگاه رسیدم انگار همیشه تو این محوطه که پر بود از درخت کاجهای که توی زمستون هم سبز بودند، بعد از کلاس همه اینجا کنفرانس میذاشتن. کلاً یه جلسهی دیگه بود بعد از درس، برای گرفتن جزوه و تحلیلهای درسی دوستانه از حرفهای استاد. من هم که اون قدرها با کسی صمیمی نشده بودم که تو این گفتگوها شرکت کنم؛ چون اغلب مجردها با هم همدل بودن یا هم دوستهایی که از دبیرستان با هم اومده بودن دانشگاه؛ اما خب با همه هم در عین حال دوست بودم؛ اما فقط سر کلاس. نگاهم رو از همهمهی اطرافم گرفتم و سرعت قدمهام رو بیشتر کردم؛ ولی یه دفعه تحلیل رفت همهی توانم و امشب خدا آرزوم رو خودش از دلم گرفته بود. امیرعلی بود، آره خودش بود. باور نمیکردم اینجا باشه، متوجه من نشد و قدمهاش رو تند کرد سمت خروجی دانشگاه.
نفهمیدم چهطور شروع کردم به دوییدن و داد زدم ی؟ امیرعلی؟ صدام رو شنید و ایستاد، نگاه خیلیها چرخید روی من که مثل بچهها با هیجان میدویدم و خدا کنه این رفتارم از سمت امیرعلی اخطار نگیره؛ دلم تنگ بود خب. سرعتم این قدر زیاد بود که محکم بهش خوردم، صدای پوزخند و تمسخر اطرافیانم رو شنیدم و متلکهایی رو که من رو نشونه رفته بود؛ ولی مگه مهم بود وقتی امیرعلی اینجا بود؟! سرزنشگر گفت: -چه خبره محیا. یادم رفته بود دلخور بودنم، با لبخند یه قدم عقب رفتم و به صورتش نگاه کردم؛ چه قدر دلتنگ بودم براش. -ببخشید دیدم داری میری، فکر کردم لابد با خودت گفتی من رفتم. اومدی دنبال من؟ به موهاش دست کشید و سرش رو تکون داد و انگاری داشت افکارش رو پس میزد. -خب راستش آره. باهاش هم قدم شدم و بیرون اومدیم که گفت......
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
📌🚫ازدواج نكنيد ...مگر اينكه مهارت هاي همسر داري ، برخورد با ان ها ،قاطعيت ,چگونگي حل تعارض ,مديريت خشم، و صبور بودن و ارامش دادن را به هم ديگر آموزش ببينيد..
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#هر دو بدانیم
#دوران_نامزدی 😊
در دوران نامزدی #خودتان باشید. اشکالی ندارد گاهی #خرابکاری کنید و از نامزدتان هم انتظار نداشته باشید #بدون اشتباه باشد ، #راحت برخورد کنید تا او هم با شما راحت باشد🍃🌹✨
#مردها دوست دارند همسرشان به آنها #انرژی دهد حتی اگر خودشان فردی آرام باشند. #شاد باشید و شوخ طبع و البته ظرفیت و جنبه خود را هم بالا ببرید. زنان و مردان #شوخ طبع زندگی زناشویی و ازدواج #موفق تری نسبت به زنان و مردان #باهوش ،جدی و عبوس دارند.🌹🍃
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
✨
#تفریحات مختلف را با هم تجربه کنید. سعی کنید بیشتر در اجتماع و #کنار هم حاضر باشید، قرار بگذارید وقتی با هم بیرون میروید برنامه ای برای #شاد کردن هم داشته باشید🍃🌹✨
💍
به خواستگارتان فوری جواب مثبت یا منفی ندهید.
اگر کسی به خواستگاری شما آمد، فوراً "بله" نگویید. حالت ایده آلش اینه که 500 ساعت باهاش حرف بزنی که حداقل 200 ساعتش حضوری باشه.
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
رابطه جنسی در این مواقع مناسب نیست
🔻 نزدیکی جنسی بعد از ورزش، پس از حمام، پس از فعالین سنگین مناسب نیست.
🔻 نزدیکی جنسی ھنگام گرسنگی و بعد از غذا خوردن و مصرف نوشیدنی مناسب نیست.
🔻نزدیکی جنسی پس از شادی زیاد یا غم زیاد نیز مناسب نیست.
❣علائمی که نشان میدھد نزدیکی جنسی زیان آور است
🔻احساس لرز و سرما یا لرزش بدن ھنگام نزدیکی جنسی
🔻 احساس نوعی درد و رنج در اندامھای بدن
👈اگر چنین علائمی در خود احساس کردید بھتر است که یک ھفته از نزدیکی بپرھیزید و غذاھای مفید و با کیفیت مصرف کنید.
👈نزدیکی با شکم پر موجب ضعف معده خواھد شد و بھتر است که 2 تا 3 ساعت بعد از غذا باشد.
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال506
سلام وخسته نباشیدفراوان خدمت شماسروران گرامی.سوالی ازخدمتتون داشتم خواهشاراهنماییم کنید.بنده پرستارم وهمسرم دبیر.2تادختر6و1ونیم ساله دارم.مشکلم بادختربزرگمه دختربزرگم پیش دبستانی میخونه به خاطرمشغله کاری باسرویس به مدرسه رفت وامدمیکنه یک بارکه ازمدرسه اومدخونه من خوابم برده بوددرودیربازکردم ازاون روزهمش فکرمیکنه که ماخونه نباشیم اون چیکارکنه واین حس درش اینقدقوی که اگه چندثانیه درودیربازکنی میره درخونه همسایه یاگریه میکنه هراتفاق کوچکی روتوذهنش دایماتکرارمیکنه مثلایه بار دخترکوچکم درورومن قفل کرده بودومن توحموم موندم ازاون روزدیگه مصیبت داریم همش فکرمیکنه میره توحموم گیرمیکنه.یامثلاهمیشه استرس اینوداره که اگه توراه بنزین ماشین تموم بشه ماچیکارکنیم.بخداایتقدباارامش براش توضیح میدم راههای مختلف و باهم مرورمیکنیم ولی اصلاکارسازنیست نمیدونم چیکارکنم اصلادلم نمیخوادبااین استرسهابزرگ بشه.البته من خودمم این جوری بودم والان هم استرسهای بیخودفراوانی دارم!دلم نمیخواددخترم هم مثل خودم باشه.توروخدابهم بگیدچیکارکنم.ممنون ازلطف شما.
پاسخ ما👇
سرکارخانم #شمس مشاورخانواده
باسلام
خواهر خوبم معمولا لازمه که حد اقل تا سن سه سالگی کودک ور دل مادرش باشه وه مادر به طور کامل پاسخگوی نباز کودکش باشه وکودک هر لحظه اراده کنه مارد در دستزسش باشه ویا لااقل جایگزین مادر به عنوان پرستار ویا مادر بزرگها متاسفانه مادران کارمند که فرزندان خود را مهد میزارند این مشکل رو دارند چون کودکشان دلبسته ناایمن میشه ودچار اضطراب جدایی میشه وهمیشه در اضطراب هستش واحساس گناه در وجودشون تقویت میشه ودچار عذاب وجدان میشن وخودشون رو عامل مشکلات میدونند ودچار اختلال میشوند ومتاسفانه اینکه خود شما هم اضطرابی هستین وناخواسته این حالت رو به کودک دلبندتان انتقال دادید چون ۷ سال اول یادگیری کودکان از طریق ثبت وضبط اعمال والدین از طریق حافظه تصویری میباشد وشما ناخواسته انتقال دادی بهتره که اضطراب خودت رو اشکار نکنی تا کودک کمی ارامش پیدا کند دیگه اینکه وقت بیشتری براش بزاری وهنگام اماده شدن بهش فشار نیاری که ای وای دیر شد زود باش واز این حرفها وسعی کنید که موقع ورود ایشان حتما در منزل باشید وبا استقبال وبذل محبت مادرانه بهش ارامش بدین حتما از لحاظ عاطفی بهَش توجه داشته باشید ولطفا رفتار تنبیهی نداشته باشید این عازضه نباید ادامه پیدا کنه چون باعث بیماریهای روان تنی میشه ودچار اختلال شخصیتی وروانی میشه در نهایت اگه نتوانید رویه رودرست کنید (که باید درست کنید) حتما به روانپزشک مراجعه کنید تا با دارو درمانی مشکل رو کمتر کنه اما در کل میگم که این کودک نیازمند محبت وتوجه شما مادر گرامی هستش تا اعتماد کنه وبه ارامش برسه
موفق باشید
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#همسرانه
بعد از ازدواج باز هم تنها خواهيد بود اگر كسي را كه از لحاظ ظاهر جذب او نشده ايد، انتخاب كنيد.
✍ اين يك اخطار جدي است؛ در همان ديدار هاي اول طرف بايد به دلتان بنشيند وكمي كشش نسبت به او در خود احساس كنيد. اگر اين حس همان زمان سراغ شما نيايد هيچ وقت نميتوانيد در زندگي مشترك آن را ايجاد كنيد. درنهايت، دچار سردي روابط ميشويد و كارتان به جاهاي باريك ميكشد
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺