eitaa logo
🏠 خانه مشاوره آنلاین
8.6هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
44 فایل
کانال خانه مشاوره آنلاین زیر نظر "بنیاد ملی مصونیت اجتماعی ردم" می باشد 《با بهترین مشاوره #تخصصی خانواده: ازدواج همسرداری تربیت کودک طلاق افسردگی و. 📩 هماهنگی وقت @Moshaver_teh 📞۰۹۳۵۱۵۰۶۳۷۴ رضایتمندی: https://eitaa.com/nnnnvvvv
مشاهده در ایتا
دانلود
💕💕💕 👱♀در صورتی که از تامپون در دوران قاعدگی استفاده میکنید حداکثر آن را هر ۴-۳ ساعت یکبار عوض کنید. 👱♀ پیش از گذاشتن تامپون دستهای خود را کاملا بشویید. 👱♀در طی خواب شبانه هیچگاه از تامپون استفاده نکنید و جای آن از پد های بهداشتی استفاده کنید. 👱♀نوار بهداشتی (پد) را میبایست هر ۶-۴ ساعت یکبار عوض کرد. 👱♀ پیش از گذاشتن پد نیز دستهای خود را با آب و صابون بشویید. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀
🔴 سوال 616 با سلام ...وتشکر بابت زحماتی که میکشین ....من خانمی هستم ۱۵ سال ازدواج کردم و دو بچه ...همسرم برای گوشی رمز گذاشته و هیچ وقت نمیزاشت ببینم ...تا اینکه به طور تصادفی گوشیش دستم افتاد و متوجه شدم باخانمی چت کرده و عکس هم برای هم فرستادن و قربون صدقه ....البته عکسها پاک شده بود من از زیر زبونش کشیدم ...الان میگه اشتباه کردم شکر خوردم و میگه این مال ۶ ماه پیشه من تلگرامو حذف کردم دوباره نصب کردم اومده بالا ...نتونستم پیامهارو کامل بخونم ...باهاش دعوا کردم اون خودش میگه غلط کردم الان مشکلی که دارم اینه نمیتونم ارووم بشم ...فکرش دیوونم میکنه دیگه امیدمو از دست دادم ...برای حال خودم چه کار کنم ... 🔵 پاسخ ما👇 جناب اقای مشاور خانواده سلام ممنونم لطف دارید خانم محترم اول باید بگم که کارهمسرتون اصلا کارخوبی نبوده خوب بود که ایشونم هم بودند تواین مشاوره اما دربابت حالتون باید بگم که این حال شما عادیه چون اعتماد ۱۵سالتون فروریخته وزمان میبره که این اعتماد برگرده وجا داره همسرتون نیزیه مشاوره بگیرن تا راه جلب اعتماد به ایشون گفته بشه وشما باید بدونین که هرانسانی امکان داره به عللی فریب بخوره وما هم وظیفمونه که چشم پوشی وگذشت کنیم چون ماهم درمعرض اشتباهیم وخطا میکنیم ومطابق روایات درصورت گذشت ازبندگان خداوند نیز از گناهان ما میگذره پس خوبه که یک فرصت دیگه به ایشون بدین وسعی کنین از فکرتون این افکار رو دور کنین وبدونین که همسرتون شما رو دوست داره فقط این یک چاله بوده اونم درفضای مجازی که توش افتاده وصرفا اشتباه وهوس یکباره ای بوده که به ایشون حاکم شده لطفا توذهنتون نیارید که منو دوس نداره یا ازم سیر شده و.....نه اصلا اینطور نیست چون اگه اینطور بود توفضای حقیقی چنین کاری میکرد نه مجازی باز تکرار میکنم صرفا وصرفا یک لغزش بوده و درضمن این امور اگر در روابط زناشوییتون کاستی وجود داره اونو برطرف کنین وآخرین کار ی که باید انجام بدین اینه که همسرتون رو مجاب کنین که بیاد مشاوره چون در خوب شدن حال شما ایشون بسیار زیادموثر هستن موفق باشید. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀
شادی را هدیه کن🌹 حتےبه کسانےکه آن را از تو گرفتند عشق بورز ❤ به آنهایی که دلت راشکستند💔 دعاکن 🙏 برای آنها که نفرینت کردند😔 وبخند که خداهنوز باتوست😊 من شادی وعشق ولبخند را😊❤🌹 برایت آرزومیکنم🙏 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴 #رهبر_انقلاب 💠 گاهی اتفاق می‌افتد #مرد در خانه نقش زن را پیدا می‌کند. زن حاکم مطلق می‌شود و به مرد #دستور می‌دهد این کار را بکن، آن کار را نکن. مرد هم دست بسته تسلیم است. خب چنین مردی دیگر نمی‌تواند #تکیه‌گاه زن باشد. زن یک تکیه گاه خوب را دوست می‌دارد. ۷۸/۱۲/۲۲ @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴 💠 برخی باورهای عرفی غلط، مانع صحیح ما می‌شود. مثل اینکه با مادر شوهر یا خواهر شوهر و ... نمی‌توان راحت بود. 💠 این باورها بر خلاف آموزه‌های است. باید مادر شوهر، خواهر شوهر و ... را از صفحه ذهن پاک کرد و عنوان دوستِ را جایگزین آنها کرد. 💠 با این‌ روش، و تصمیمات خود را نسبت‌ به آنها، سنجیده، بدون تعصب و کنیم. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴 💠 شوهر خود را مشکلات بدانید. مشکل را به او بگویید و از او بخواهید آن را کند. 💠 به او بگویید که تنها او به حل این مسئله است. 💠 نتیجه این کار این است که مرد چشمش را به زندگی نبندد و همیشه آماده و در صحنه باشد 💠و این همان همسر و خانواده است. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال617 سلام خسته نباشید من یه دختر۱۴ ساله هستم.یه مشکلی دارم میخواستم ازتون کمک بگیرم. آدم هیجانی هستم؛مثلا یه کاری رو در واقع در درونم دوستش ندارم ولی جلوی بقیه انجام میدم و آشفته هستم مثلا بایه نفر حرف میزنم بعد با یکی دیگه هم صحبت میکنم. و یکی دیگه هم اینکه چون آدم شوخ طبعی هستم نمیدونم چه شوخی رو باید با بزرگتر ها بکنم و نکنم. اگه میشه لطفا راهنماییم کنید چون این رفتارها واقعا عذابم میدن و اطرافیانم بد میدونن پاسخ ما👇 سرکارخانم مشاورخانواده باسلام دخترگلم شما الان توی دوره حساس سن بلوغ هستین وتقریبا میشه گفت هیجانی بودن یه ار طبیعی هستش برای شما چون در دوره بلوغ همه هورمونهای داخلی بدن به هم میریزه وادم دچار تغییر خلقیات میشه بعضی ها منزوی وگوشه گیر میشن بعضی ها شیطون وشلوغ وبذله گو وخنده رو میشن یه عده حساس میشن وبه هر دلیل اشکشون سرازیر میشه خلاصه هرکس به نحوی متغییر میشه واین هیجانی بودن شما هم به همین دلیل هستش اما لازمه که این هیجانات را کنترل کنی وبهش جهت بدی تا برای پیشرفت وکمال خودت ازش استفاده استفاده کنی وهرجا ویا توی هرجمعی نباشه دیگه این دختر خوب نباید با بزرگترها شوخی کنه چون خدای ناکرده با احساس راحتی کردن احتمال بی احترانی هم هست واینکه باعث ناراحتی اونه میشه وبهتر همیشه رفتارمون سرشاراز احترام باشه وبهت بگم که شوخی زیاد خوب نیست حتی با همسالان چون باعث میش۶ به خودشون اجازه بدن که بی احترامی کنند بعضی وقتها بعض جاها وبا بعضی افراد ایرادی نداره ودیگه اینکه لزومی نداره که ادم به خاطر خوشایند دیگران کاری روبکنه که دوست نداره وقتی دوست نداری میگی نه البته بسته به این هم هست که این خواسته از طرف کیست وبه چه مناسبت مثلا گاهی پدرمادر چیزی رو میخوان وبه صلاح فرزندشون هست خب ایرادی نداره که انجام بدی ولی یه وقت توگروه همسالان ویا دوستان کاری رو میخوان که نفعی برات نداره وامکان داره به ضررت هم باشه پس بهتره که بلدباشی بگی نه وباعث عذاب روحی خودت نشی مراقب خوبیهای خودت باش وعاقبت بخیر باشی دختر گلم @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔴 💠 یکی از باورهای این است که فکر می‌کنم همسرم باید قادر باشد و احساسات و نیازهای من را کند. 💠 و همین باور غلط گاهی باعث سخت می‌شود‌. 💠 همیشه توقعات خود را، و با قالب درخواست و خواهش و نه تحکّمی از همسرتان بخواهید. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
✨✨ ✨ 📝 ۱ چهل شب با هم عاشورا خوندیم. گاهی می رفتیم بالای پشت بوم میخوندیم. دراز می کشید وسرش رو میذاشت روی پام و من صد تا لعن و صد تا سلام رو می گفتم. انگشتامو میبوسید و تشکر می کرد. همه ی حواسم به منوچهر بود. نمیتونستم خودم رو ببینم و خدا رو. همه رو واسطه می کردم که اون بیشتر بمونه. اون توی دنیای خودش بود و من توی این دنیا با منوچهر.... برام مثل روز روشن بود که منوچهر دم ازرفتن میزنه، همین موقع هاست.... کناره گیر شده بود و کم حرف. کارای سفر رو کرده بودیم.بلیت رزرو شده بود. منتظر ویزا ✉️ بودیم. دلش می خواست قبل از رفتن، دوستاش رو ببینه و خداحافظی کنه گفتم: "معلوم نیست کی میریم " گفت: "فکر نمیکنم ماه🌙 شعبان به آخر برسه. هر چی هست توی همین ماهه " بچه های لجستیک و ذوالفقار و نیروی زمینی رو دعوت کردیم. زیارت عاشورا خوندن و نوحه خونی کردن. بعد از دعا، همه دور منوچهر جمع شدن. منوچهر هی می بوسیدشون. نمیتونستن خداحافظی کنن. می رفتن دوباره بر می گشتن، دورش رو می گرفتن... گفت: "با عجله کفش نپوشید " صندلی رو آوردم. همین که می خواست بنشینه، حاج آقا محرابیان سرش رو گرفت و چند بار بوسید. بچه ها برگشتن. گفتن: "بالاخره سر خانم مدق هوو اومد! گفتم: "خداوکیلی منوچهر، منو بیشتردوست داري یا حاج آقا محرابیان و دوستاتو؟!" گفت: "همتونو به یه اندازه دوست دارم" سه بار پرسیدم و همین رو گفت. نسبت به بچه های جنگ همین طور بود. هیچ وقت نمی دیدم از ته دل بخنده مگه وقتی اونا رو می دید... با تمام وجود بوشون می کرد و می بوسیدشون. تا وقتی از در رفتن بیرون، توی راهرو موند که ببیندشون... 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 @onlinmoshavereh 📝 ۱ روزای آخر منوچهر بیشتر حرف میزد و من گوش می دادم. می گفت: "همه ی زندگیم مثل پرده ی سینما جلوی چشمم اومده" گوشه ی آشپزخونه تک مبل گذاشته بودم. می نشست اونجا. من کار می کردم و اون حرف می زد. خاطراتش رو از چهارسالگی تعریف می کرد.... 《منوچهر هوس کرده بود با لثه هاش بجود. سالها غذاش پوره بود. حتی قورمه سبزی را که دوست داشت فرشته برایش آسیاب می کرد که بخورد. اما آن روز حاضر نبود پوره بخورد. فرشته جگرهارا دانه دانه سرخ می کرد و می گذاشت دهان منوچهر. لپش را می کشید و قربان صدقه ی هم می رفتند... دایی آمده بود بهشان سر بزند. نشست کنار منوچهر. گفت: "اینها را ببین عین دوتا مرغ عشق می مانند "》 از یه چیز خوشحالم و تاسف نمی خورم، اینکه منوچهر رو دوست داشتم❤️ و بهش گفتم. از کسی هم خجالت نمی کشیدم. منوچهر به دایی گفت: "یه حسی دارم اما بلد نیستم بگم. دوست دارم به فرشته بگم از تو به کجا رسیدم اما نمیتونم" دایی شاعره... به دایی گفت: "من به شما میگم. شما شعر کنید سه چهار روز دیگه که من نیستم، برای فرشته از زبان من بخونید " دایی قبول کرد... گفت: "میارم خودت برای فرشته بخون " منوچهرخندید و چیزی نگفت. بعد از اون نه من حرف رفتن می زدم نه منوچهر. اماصبح که از خواب بیدار می شدم آنقدر فشارم پایین میومد که می رفتم زیر سرم. من که خوب می شدم، منوچهر فشارش میومد پایین.... ظاهرا حالش خوب بود. حتی سرفه هم نمی کرد. فقط عضلات گردنش می گرفت و غذا رو بالا می آورد. من دلهره و اضطراب داشتم. انگار از دلم چیزی کنده می شد. اما به فکر رفتن منوچهر نبودم.... 💐شادے ارواح طیبہ شهدا صلوات💐 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
نگذارید کار به جایی برسد که هیچ حرفی با همسرتان نداشته باشید؛ صحبت نکردن از اولین جرقه های سردی در زندگی زناشویی‌ست. 👈حداقل درباره فرزندان،کار، آب و هوا و... که شده باهم صحبت کنید @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🔰یه قانون هایی هست که برای همه ی مردهای نرمال جواب میده ‌‌➣ تایید کردنش در برابر دیگران ‌‌➣ تعریف کردنش در جمع ‌‌➣ خوردش نکنین به خاطر اشتباهش ‌‌➣ بگذارید فکر کنه مرد سالاریه تو خونتون ولی ریز ریز مدیریت کنین ‌‌➣ مقایسشون نکنین با مردهای دیگه ‌‌➣ نرم باشید باهاشون لج نکنید ‌‌➣ نیازتون رو بدون وظیفه گذاری بیان کنید @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🍏با خراب بودن سیبی درون یک جعبه تمام سیبها را دور نمیریزند اگر در میان آدمها یک نفر پیدا شد که قدر خوبیهایت را ندانست خوبیهایت را برای دیگران قطع نکن و آن یک نفر را کنار بگذار @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺