سوال857 سلام خداقوت ممنون از پاسخگوییتون ببخشید خانمی21ساله دانشجو و متاهل هستم وابستگی زیادی به اینترنت دارم درواقع آنلاین بودن جوری که گاهی از دیگران هم شنیدم که میگن تو همیشه آنلاینی انگار یه جور اعتیاد دارم به اینکه مدام واتساپ و سروش و ایتام رو چک کنم همش دلم میخواد ببینم پیام جدید چی دارم کانالا و گروهارو چک کنم اصلا نمیتونم ببینم که روی یکی از پیام رسانام علامت پیام جدید هست و بی توجه باشم حتما باید چک کنم بعدشم به یه حالت وسواس گونه هر وقتی میارم سریع نت میزنم و چک میکنم حتی اگر دو دقیقه قبلش هم چک کرده باشم وقتی در طول روز به خودم نگاه میکنم انگار همیشه آنلاینم چندبارم تاحالا تلاش کردم کمش کنم اما نمیتونم چند باری هی کانالا و... رو پاک کردم اما دوباره اوقات فراقت برشون گردوندم بعضی هاشون هم جوری هستن که نیازشون دارم مثل گروه کلاس دانشگاهمون و گروه فامیلی و... خسته شدم از این وضعیت لطفا کمکم کنید و بهم بگید که چطور خودمو کنترل کنم؟چطور جلوی خودمو بگیرم که نیام سر گوشیم؟ مثلا نگاه میکنم به شوهرم میبینم اون تو گوشیش همه پیام رسانا ایرانی و واتساپ رو داره همشون پر از پیامن اما خیلی کم وقت میزاره برای گوشی و خیلی خوب کنترل میکنه حتی شده اون بسته ی اینترنتش تموم شده اما بعد از چند روز بسته خریده یا مثلا شبا فقط به من وصل میشه. اما من تا نتم تموم میشه بسته میخرم وگرنه اذیت میشم منم دلم میخواد اونجوری باشم اما نمیتونم. چند روز پیش گوشیم مشکلی پیدا کرده بود یه ظهر تا شب پیشم نبود تا شب انگار بچمو گم کرده بودم😑 خیلی بدم میاد از خودم که اینجورم. لطفا بهم راهکار بدین... چیکار کنم؟ پاسخ ما👇 سرکارخانم#شمس مشاور خانواده با سلام ببین بانو آدم باید تمام کارها و زندگیش با برنامه ریزی باشه تا بتونه همه چیز رو با موفقیت پشت سر بذاره به این فکر کن که ما واقعا فرصتهامون کم هستش و اگه به بطالت بگذرونیم خسرالدنیا والاخره میشیم اونم شخصی مثل شما که هم دانشجو هستین وهم خانم خونه میدونی که اکثر اختلافاتی که الان توی خانواده ها هست علتش همین استفاده ناصحیح از گوشی هستش که ایجاد شکاف بین خانواده ها میکند چون خانم وظیفه داره که در خدمت همسر و خانواده باشه تا فضای خانه گرم و صمیمی باشه توصیه میکنم که استفاده از گوشی رو برای خودت محدود کن مثلا وقتی بسته نت شما تموم میشه فوری نرو بخر عمدا چند روز عقب بنداز خرید بسته رو ودر طول روز سعی کن یه ساعاتی گوشی رو خاموش کنی وازش استفاده نکنی وقتی بیرون میری سعی کن گوشی با خودت بیرون نبری و دیگه اینکه کانالهای بیهوده رو حذف کن که سرت شلوغ نباشه دیگه اینکه برای خودت سرگرمی درست کن سعی کن بیشتر با کتاب مانوس بشی ومطالعه داشته باشی تا انشاالله مشکل برطرف بشه میدونی که خداوند به بنده هاش اراده داده پس لطفا با راهکارهایی که دادم روی اراده خودت کار کن و مطمئن باش که تو میتونی وبه جای گوشی سعی کن ذکر الهی رو بگی تا متضررنشی وبه خدا نزدیکتر بشی به امید خدا موفق باشی @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺

‌ ‌🍃🌺 #رهایی_از_شب #ف_مقیمی #قسمت_صد_و_یازدهم فاطمه پرسید تو کامران رو دوست داری؟ گفتم:کامران مرد خوبیه.ولی واسه کسی که فقط دنبال عشق باشه! تازه عاقبت این عشق هم مشخص نیست.چون خیلی چیزا هست که ممکنه به مرور زمان اونو سرد کنه.اول فاصله ی طبقاتیمون ودوم بی اعتمادیش بخاطر گذشته م.. کامران هم مثل خیلیای دیگه فکر میکنه من بخاطر حاج آقا تغییر کردم در حالیکه خواب آقام منو متحول کرد نه چیز دیگه ای..آره من حاج آقا رو دوست داشتم..تا سرحد جنون..ولی باور کن نمیدونم اسم احساسم به ایشون چی بود.چون در تمام این یکسال میدونستم ایشون خیلی حدو منزلتش از من بالاتره..ولی..فاطمه ولی این احساس خیلی کمکم کرد تا تحمل کنم.حالا هرچی داره از عمر توبه م بیشتر میگذره اون احساس عجیب و مقدس که نسبت به ایشون داشتم داره کمتر میشه..نمیدونم این خوبه یا نه ولی من خودم و سپردم به بازوی خدا. من از خدا فقط یک درخواست دارم.اونم اینه که به من مردی عطا کنه که با دیدنش مهر خدا رو بیشتر در دلم حس کنم و گذشته هامو جبران کنم.کامران، اون مرد نیست فاطمه.! کامران خودش، یکی رو میخواد که راهو از چاه نشونش بده.. فاطمه گفت:خب شاید تو بتونی تغییرش بدی.. خنده ی تلخی کردم:این امکان نداره! من خودم تو دوران نقاهت پس از توبه ام چطوری میتونم مردی که خودش تویک خونواده ی مذهبی بوده رو به اعتقاداتم دعوت کنم.. _شاید تونستی..اون عاشقته. گفتم:آره شاید تونستم ولی فکر میکنی اگه به عشق من بخواد عوض شه چقدر این تغییر پایداره؟! اون باید مثل من قلبا خودش بخواد عوض شه..من به زور نمیتونم اونو بهشتیش کنم.. واصلا شایدم تغییر اساسی کنه ولی من نمیخوام این ریسکو کنم..دیگه نمیخوام به روزگاری برگردم که خدا توش نبود..حتی اگه تا آخر عمرم مجرد بمونم! فاطمه نگاه تحسین آمیزی بهم کرد.درحالیکه چشمش پراز اشک شده بود گفت:چقدر عوض شدی ...آره کاملا حق با توست.از خدا میخوام قسمتت یک مرد مومن بشه..ان شالله خوشبخت و عاقبت بخیر بشی..تو واقعا نمونه ی یک معجزه ای! گریه کردم. _دعا کن در این ایمان ثابت قدم باشم.تو از روز اول منو بهتر و بزرگتر از چیزی که بودم دیدی..شاید اگر این امیدواریهاو اعتماد تو به من نبود کم میاوردم.. اون از ته دل دعا کرد:الهی آمین.. چندروزی گذشت! پاییز با همه ی دلگیریهاش آغازشده بود و من آرزو میکردم مثل قدیم بارون بباره.مدتها بود که بارون کمتر در آسمون این شهر پرسه میزد! دیگه به زندگی جدیدم عادت کرده بودم و اگرچه مشکلاتم بیشتر شده بود ولی آرامش داشتم.مخصوصا بعد از گرفتن اون تسبیح! .اون تسبیح سبزرنگ به من آرامشی وصف نشدنی هدیه میداد و امیدم رو به زندگی افزون تر میکرد! من وتسبیح سبزرنگ مثل دو یار باوفا همیشه در کنار هم بودیم! گفتن ذکر تسبیحات حضرت زهرا علاوه براینکه سفارش الهام رو برآورده میکرد درمن هم مانند یک مسکن آرام بخش موثر بود واین رو من به درستی حس میکردم. یک شب فاطمه بهم پیام داد که فردا همدیگر رو ببینیم.وقتهایی که فاطمه بی مقدمه چنین درخواستی میکرد یقینا مساله مهمی پیش آمده بود. طبق خواست او بعد از اتمام روز کاریم به سمت منزل جدیدش رفتم و بعد از تبریکات و خوش و بش های روزانه بهم گفت که کامران با مادرش رفتند مسجد پیش حاج مهدوی تا واسطه ی ازدواجتون بشه! من از تعجب دهانم وامونده بود . گفتم:امکان نداره.! فاطمه گفت:ظاهرا کامران قصدش واسه ازدواج خیلی جدیه. ولی من حدس میزدم که اون میخواست مطمئن شه که بین من وحاج مهدوی رابطه ای وجود نداره! پرسیدم: حاج آقا چه جوابی دادن؟ فاطمه شماره ی حاج مهدوی رو برام رو یک کاغذ نوشت و دستم داد . گفت :حاج آقا گفتن بعد از نماز مغرب وعشا باهاشون تماس بگیری!! شماره رو در کیفم گذاشتم و به فکر رفتم!! فکرم خیلی مشغول بود. وقتی به خونه برگشتم با دلشوره واضطراب زنگ زدم به حاج مهدوی. نفسهام یاریم نمیکردند.کی میشد یادبگیرم که در مقابل این مرد نفس کم نیارم؟ او بعد از چند بوق گوشی رو برداشت. سلام کردم وبا صدایی لرزون خودم رو معرفی کردم.. به گرمی جوابم رو داد و یک راست رفت سر اصل مطلب: _حتما در جریان هستید که اون جوون با مادرشون اومدن مسجد برای امر خیر؟ ! گفتم:بله. _خب؟ اجازه میفرمایید بنده شماره ی تماس یا آدرستون روخدمت والده ی ایشون بدم جهت آشنایی بیشتر؟ مصمم گفتم:خیر حاج آقا.اول اینکه اون آقا آدرس منو داره.و دوم اینکه من با ایشون صحبتهامو کردمو جوابم رو میدونن.حالا چرا باز به شما رجوع کردن وهدفشون چیه نمیدونم. او مکثی کرد وپرسید:میتونم دلیلتون رو برای رد ایشون بدونم؟ دوباره نفسهام نامرتب شد..چی باید میگفتم؟! ادامه دارد... ‌🌺🍃 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺

لطفا در همه گروههای مجازی به اشتراک بگذارید 🙏🙏🙏🙏

☺️طوری بخند که حتی تقدیر شکستش را بپذیرد، 😊چنان عشق بورز... که حتی تنفر راهش را بگیرد و برود ☺️و طوری خوب زندگی کن که حتی مرگ از 😊تماشای زندگیت سیر نشود...! این زندگی نیست که ☺️می‌گذرد ما هستیم که رهگذریم پس با هر طلوع و غروب 😊لبخند بزن مهربان باش و محبت کن ☺️می‌دانی...! روزها بالاخره به شب می‌رسند 😊تا رسیدن شب از گذشت روزت راضی باش دوست من... @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺

🎥 عامل اصلی استحکام بخشی زندگی زناشویی ♨️حتما ببینید! @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺

🔴 #یک_ساعت_طلایی 💠این "یک ساعت" آقایان را #قضاوت نکنید! 💠 اگر مرد دیر به خانه آمد، اخمو بود شُل سلام کرد، خرید یادش رفته بود اشتباه است که فکر کنید او #بی‌ملاحظه است! 💠 اشتباه است که شما نیز اخم کنید یا #جواب سلام ندهید. ‌💠 درست این است که به خودتان بگویید: خسته‌ است... 💠 این "یک ساعت" اگر بدون قضاوت زبانی و رفتاری با گفتن خسته نباشید و "لبخند و روی گشاده" با موفقیت پشت سر بگذارید یک مدال #طلایی از همسرتان دریافت خواهید کرد. 💠 و #درخشش این "مدال طلایی" را در کل زندگی خود خواهید دید! @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🌺🍀🌺🍀🌺

➕مهارت کلامی هنر ارتباط یکی از بزرگترین مشکلات زوجین نداشتن مهارت ارتباطی و کلامی هست. اکثر زن و شوهرها بلد نیستن چجوری با هم حرف بزنن مثلا شما میتونید بجاي اينكه به همسرتون بگید "من مخالفم" 👈 بگید: ممكنه حرف شما درست باشه، اما من نظر ديگه ایی دارم 👈اين طرز صحبت بيشتر روي همسر شما تاثير میذاره و اونو ترغیب میکنه به نظر شما توجه بیشتری کنه مهارت کلامی و طریقه ارتباط موثر تاثیر بسیاری در روابط شما دارد. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺

➕نفر اول بودن در زندگی زناشویی یعنی توجه و تمرکز شما باید بر روی همسرتان باشد چون او نفر اول زندگیتان میباشد. ➖مقصود از نفر اول زندگی این نیست که همیشه نفر اول است، بلکه معنایش این است که شما در مجموع نفر اول هستید. ➖نفر اول به این معنا نیست که همه جا تو همیشه نفر اولی بلکه به این معناست که ➖تو در مجموع در 70 تا 90 درصد موارد تو اولی و در شرایط کاملا مساوی همیشه تو انتخاب میشوی. ➖اما اگر مادر من بیمار است و باید به بیمارستان برود و من با همسرم قرار مهمانی دارم مطمئنا چون شرایط کاملا نا برابر است حتما مادر را انتخاب میکنم. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺

سوال858 سلام من دختری۲۱ساله هستم الان دو خواستگار با هم دارم که یکیشون اومدن خونمون و حرفامون زدیم و از طریق واسطه من به ایشون معرفی شدم منو دیدن و اومدن خونمون. ایشون ۳۲سالشون و شغلشون هم دبیری هست و از نظر اخلاقی و رفتاری به ظاهر اونچه دیدم مث هم بودیم. ولی قبل از ایشون خواهر یه طلبه منو دیدن و روز بعدش گفتن چون برادشون تو شهر دیگه در حال تحصیل قرار خواستگاری توی عید باشه و با ایشون هنوز صحبت نکردم و ندیدمشون ایشونم با من دیداری نداشتن فقط در حدی که خواهرشون من دیده و گفتن ایشون۲۸ سالشه و طلبه هستن. من نمیدونم چه کار کنم لطفا راهنماییم کنید. پاسخ ما 👇 سرکارخانم #شمس مشاورخانواده با سلام تبریک میگم عزیزم وبرات آرزوی خوشبختی دارم ببین برای یه ازدواج موفق قبل از هر چیزی باید ازدواج به میل خود آدم باشه دوم اینکه وقتی طرف از در خونه وارد میشه واقعا ظاهرش به دل آدم بشینه و تودلت بگی خودشه همونی که میخواستم بعدش خب باید بقیه مسائل رو در نظر بگیریم بهترین فاصله سنی بین ۳تا۶هستش و هرچه این فاصله بیشتر میشه خب درک متقابل کمتر میشه مگه اینکه طرفین خیلی اهل گذشت و چشم پوشی باشند، دیگه اینکه از لحاظ ظاهری به هم بیان ،از نظر فرهنگی، اعتقادی، طبقه اجتماعی و اقتصادی دریک سطح باشن دیدگاه فکری نزدیکی داشته باشند و...... حالا شما فکر کن ببین این چیزهایی که گفتم حدود ۷۰ درصدش در کدوم شخص وجود داره ؟منظورم اینه که هیچ انسانی کامل نیست وقرار با ازدواج به کمال برسه پس اگه۷۰ درصد اون چیزهایی که مد نظر شماست تو وجود طرف بود خب با توجه به صحبتهایی که کردین تحقیقاتی که انجام شده و رفتن به مشاوره و تشخیص اینکه می تونید درکنار هم ادامه بدین خب میتونی طرفت رو انتخاب کنی ۳۰ درصد باقی مونده هم با گذشت و چشم پوشی میشه حل کرد پس شد گفتگو، تحقیق و مشاوره تا انتخاب شما یه انتخاب صحیح باشه وبعد هم توکل بر خداوند ماهم براتون آرزوی عاقبت بخیری داریم موفق باشی @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺

اینم آقا پسر گل ایرانی از اونور آب برای ما ایرانیان حرفایی داره بد نیست بشنویم بد بود بنداز ش دور خوب بود نشرش بده @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺

بیائید دراین عید نوروز وخریدهای امسال به گرونی نه بگیم نخریم باور کنید که مثل قدیمها بدونه چشم وهم چشمی هم میشه عید رو برگذار کرد با یه نوع میوه و بدونه آجیل اگه یه مدت همه باهم چیزای گرون رو نخریم همه چیز درست میشه چون از ماست که بر ماست پس حرص نزنیم برای خرید و انبار کردن که به ما بد نگذره بقیه خودشون میدونند😳 زمان حضرت موسی که از جانب خداوند وعده عذاب داده شد مردم دیوارهای خانه هایشان را درون خانه همدیگه سوراخ کردند تا هرچی دارند با هم بخورند مدتی گذشت خبری از عذاب نشد نزد پیامبر خودشون رفتند که یا موسی وعده دروغین دادی؟حضرت به خدا گله کردند که من را پیش امتم دروغگو جلوه دادی ؟!خداوند فرمود من ارحم الراحمین هستم وقتی دیدم که مردم به خودشان رحم کردند خجالت کشیدم که به آنها رحم نکم چون من رحم کننده ترین رحم کننده ها هستم ❤️ پس بیایید به هم رحم کنیم و واقعا دست همدیگه رو در سختی ها بگیریم وبه گرانی نه بگیم🌹 بآسپاس از همدلی شما یاران صمیمی🙏🙏🙏 @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺

➕چگونه از ايجاد اضطراب جدايي در كودك پيشگيري كنيم: ➖ مادر بايد بين شش تا هجده ماهگي كنار فرزندش حضور داشته باشد. اضطراب جدايي در ميان كودكاني با مادران شاغل يا كودكاني كه زودتر از هجده ماهگي به مهد ميروند بسيار شايع است. مغز كودك نبود مادر را با نابودي مادر يكي ميداند و زماني كه مادر از جلوي ديد كودك كنار ميرود كودك وحشت زده مي شود. ➖ مادر زمان دستشويي رفتن در را باز بگذارد تا فرزندش در صورت وحشت از نبود مادر بتواند او را پيدا كند. ➖ تخت يا اتاق خواب كودك را قبل از شش ماهگي جدا كنيد. ➖ هرگز از فرزندتان در حالي كه پشت سر شما گريه ميكند جدا نشويد. ➖ از چهارده ماهگي با او قايم موشك بازي كنيد. بزرگترين و مهمترين بازي با بچه ها قايم موشك بازي است. وقتي هزار بار با فرزندتان اين بازي را ميكنيد بعد از شانزده ماهگي كودك به اين نتيجه ميرسد نبودن مساوي نابودي نيست. ➖ هرگز يواشكي منزل را ترك نكنيد. @onlinmoshavereh 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺