┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
🌹پیامبر خدا (ص)میفرمایند:
👈 # نشستن مرد نزد زن و فرزندش،نزد خدای متعال محبوب تر است از #اعتکاف او در این مسجد من
═══✼🍃🌹🍃✼══
🏠 #خانه_مشاوره_آنلاین
http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd
#پاشو_زندگی_کن
❣ما به زندگی #قول دادهایم
😔اگر زورت به #تحریمها نمیرسد،
⚡️اگر #سیاستمداران به حرفهایت گوش نمیدهند،
⚡️اگر نه #اقتصاد درست میشود، نه حکومت، نه دولت، نه مردم،
⚡️اگر افسردگی و ناامیدی و #بیچارگی خزیده توی رگهایت و هر روز بخشی از تو را میجود و تو هر روز کمتر از دیروز زندهای،
⚡️اگر نه #پول روانشناس داری نه اعتقاد به دارو،
😍بلند شو برو #عطاری محل یک سیر بذر شاهی بخر ششهزار تومان و یککم تخم گشنیز هم،
و آنها را توی #گلدانهایی کوچک بکار.
هرچقدر هم که اوضاع #خراب باشد شاید یک #پنجره داشته باشی با کمی نور.
❤️اینهمه خاک را هم که هر روز بر سر میکنیم، کمیاش را در گلدان بریز و چند قطره آب، همین.
💐چند روز بعد با خودت میگویی یعنی من از این #بذرهای کوچک هم کمترم که سبز شدند!
☺️امیدواری و #سماجت درسیست که من از بذرهای کوچک میگیرم.
هرچقدر جامعه #تلختر شود مصاحبتت را با گیاهان بیشتر کن، آنها بیشتر از آدمها راز #بقا را میدانند.
آنها #غر نمیزنند، آنها میرویند.
👌ما که به مشتی بذر شاهی و گشنیز دلخوشیم، نه بهخاطر این است که مبتذلیم و #نادان، و نه به خاطر این است که اخبار گوش نمیدهیم؛
💯ما به روییدن و #رویاندن پایبندیم چون به زندگی قول دادهایم که زندگی کنیم، ما به خود #وفاداریم و هیچچیز و هیچکس باعث نخواهد شد که به زندگی خیانت کنیم.
🌷ما سر #قول خویش ماندهایم.
👤 عرفان نظرآهاری
═══✼🍃🌹🍃✼══
🏠 #خانه_مشاوره_آنلاین
http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd
#هر_دو_بخوانیم
#شفاف_حرفتو_بزن
❌بعضى از ما #استاد غیر شفاف حرف زدن هستیم
❌سختمان است یا بلد نیستیم یا تمرین نکردیم،یا لج کرده ایم ،نمیدانم.
😏اما #استعداد عجیبی در کنایه آمیز حرف زدن داریم. که به در بگوییم که #دیوار بشنود و وقتی با کسی در رابطه هستیم این ماجرا #پیچیده تر میشود چون معتقدیم "بعد از این همه #سال باید خودش بفهمه و #بدونه"
💥ولی معلوم نیس وقتی هیچوقت خواسته هایمان را شفاف نگفتیم از کجا باید بداند⁉️
🔵راحت، #صریح و شفاف خواسته هایتان را بگویید:
♨️دوست دارم من رو با احترام صدا بزنی
♨️دوست ندارم خانه فلان رفتار را خانه مادرم داشته باشی
♨️وقتی #عصبانی هستم تنهایم بذار
♨️از #باجناقم جلوی من تعریف نکن
♨️لباس #تیره دوست ندارم بپوشی
♨️از #لحن حرف زدنت حسدمبکنم بهم توهین میکنی
♨️فلان لباست به نظرم جلف هس
♨️امروز دوس داشتم موقع رفتن به سرکار منو ببوسی
♨️حالت #نشست و برخواستنت رو بیشتر حواست باشه
✅اینها رو از همسرت #انتطار داری شفاف خیلی محترمانه و در ارامش بهش بگو انتطار نداشته باش علم #غیب داشته باشه و خودش بفهمه
═══✼🍃🌹🍃✼══
🏠 #خانه_مشاوره_آنلاین
http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd
AUD-20200208-WA0004.mp3
3.13M
🌿ملاک اسلام برای تقسیم بندی #مراحل_رشد چیست؟
🌿چطور بچه ای تربیت کنیم که #بنده_خدا شود؟
🎧 #دکتر_فلاح
کانال ما رو به دوستانتان معرفی کنید
═══✼🍃🌹🍃✼══
🏠 #خانه_مشاوره_آنلاین
http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
سلام و عرض ادب خدمت دوستان و همراهان همیشگی و همچنین دوستان تازه وارد #خوش_امدید💐
مفتخریم که در خدمت شما عزیزان هستیم همگی برای ما بمب انرژی هستید 😍
جهت ارسال سوالهایتان با توجه به پست سنجاق شده اقدام نمایید.
دوستتون داریم خواهش میکنم با ما همراه باشید ☺️🙏
🏠 خانه مشاوره آنلاین
❤️#داستان_زندگی_افسانه #قسمت_نهم بعد از مداخله محسن خانواده اش از ترس او کمی محتاط تر شده بودند و
❤️#داستان_زندگی_افسانه
#قسمت_دهم
روز ها و ماهها از پی هم می گذشت و صمیمیت ما هر روز بیشتر می شد . محسن آنقدر به من محبت و توجه می کرد که انگار روح تازه ای در وجودم دمیده شده بود !!! دیگر از آن زن افسرده و دل مرده خبری نبود و انگیزه ای برای زندگی کردن پیدا کرده بودم چقدر لذت بخش است که تا این حد مورد توجه کسی باشی !!! آن هم من که تا آن زمان توجه و محبت هیچ مردی را به خود ندیده بودم !!! اعتماد به نفس بالایی پیدا کرده بودم . دیگر برایم مهم نبود که مسعود چه میکند و در چه حالی به سر می برد !! روح تشنه ی من از جایی دیگر سیراب می شد. من به محسن دلسپردم و وابسته ی او شده بودم . آنقدر فکر و ذهنم درگیر او شده بود که حتی در نبود او هم به او فکر می کردم . دوست داشتم تمام مدت تنها باشم و در تنهایی خود لحظه های دیدار او را مرور کنم و سرمست و خرامان روی ابرهای خیالم قدم بزنم .وقتی به خانمان می آمد همه چشم و گوشم می شد حتی ثانیه ای را از دست نمی دادم بیشترمن و او مخاطب یکدیگر بودیم و نرگس و مسعود بیشتر شنونده بودند . از بحث و تامل با یکدیگر لذت می بردیم و گاهی تا دیر وقت به درازا می کشید . من و محسن به شدت به یکدیگر وابسته شده بودیم و همدیگر را خیلی خوب درک میکردیم !!گویی که یک روح بودیم در دو بدن. این وابستگی و علاقه دوطرفه بود محسن هم برای من احترام قائل بود و مرا زنی عاقل می دانست آنقدر که حتی در مسائل مهم زندگی اش با من مشورت می کرد
ادامه دارد..
═══✼🍃🌹🍃✼══
🏠 #خانه_مشاوره_آنلاین
http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd
📕 پرسش6⃣7⃣1⃣1⃣
#تربیت_کودک
____________________
🔹سلام خانم پارسا من پسر یک سال و هشت ماهه دارم. پسرم از لحاظ #ارتباطی با بچه های دور خودش اصلا جور نیست و وقتی هم بچه هم سن خودش میبینه زود میخواد #خشونت نشون بده و یا موهاشونو بکشه یا گاز بگیره اصلا بازی نمی کنه با بچه های هم سن خودش. خوب دور وریاش همه بزرگ تر از خودشن و با اونا خوبه #بازی میکنه
🔸 اما بیشتر دوست داره با خودش بازی کنه یا با عمو یا بابا یا مرداین همسن باباش بیشتر #معاشرت کنه.به نظرتان این بده? من میخوام با بچه های هم سن خودش هم بازی کنه.باید چکار کنم اگر امکانش هست راهنماییم کنید?
═══✼🍃🌹🍃✼══
🏠 #خانه_مشاوره_آنلاین
http://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd