eitaa logo
🏠 خانه مشاوره آنلاین
8.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
44 فایل
کانال خانه مشاوره آنلاین زیر نظر "بنیاد ملی مصونیت اجتماعی ردم" می باشد 《با بهترین مشاوره #تخصصی خانواده: ازدواج همسرداری تربیت کودک طلاق افسردگی و. 📩 هماهنگی وقت @Moshaver_teh 📞۰۹۳۵۱۵۰۶۳۷۴ رضایتمندی: https://eitaa.com/nnnnvvvv
مشاهده در ایتا
دانلود
ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺩﻝ ﺷﺎﻥ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎﻥ ﺑﺎﻭﺭﺷﺎﻥ ﮐﻨﺪ. اﺻﻼ‌ ﺧﻮﺷﺸﺎﻥ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﻭﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩﻫﺎﯾﺸﺎﻥ(ﻣﺜﻼ‌ ﺩﺭ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﻭﺭﻓﺎﻩ ﻭ...)ﺷﮏ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﺎ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﯾﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺑﻔﻬﻤﺎﻧﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻭﻣﻬﺎﺭﺕ ﻭﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻭ ﭘﺸﺘﮑﺎﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﯾﺪ. @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
مشاوره آنلاین: قسمت 54 -آروم باش عزیزم... باشه باشه... فقط آروم باش... چرا عصبانی شدی. . ببخشید.... من احساس کردم از چیزی ناراحتی.....خواستم فقط دلیل شو بدونم فقط بلند بلند گریه می کرد.مانده بود چه کار کند.باز هم اصرار کند تا دلیل این آشفتگی را بداند یا فعلا بیخیال شود.تحمل نداشت او را اینگونه ببیند ترجیح داد بخوابند .شاید حالش مخصوص امروز باشد.فردا شاید اثری نماند.روبروی آینه ایستاده بود و به خودش نگاه می کرد.پشت سرش رفت.از پشت در آغوشش کشید -با من که قهر نیستی همانطور که در آینه به تصویر خودشان نگاه می کرد آرام جواب داد -نه نیستم شروع کرد بافت موهایش را باز کردن.زندگی هم گاهی مثل موج موهای فاخته مواج و نا آرام میشد. تشکر کوتاهی کرد و زیر پتو خزید.نیما هم آرام کنارش دراز کشید.نه به عصیان یک ساعت پیشش،نه به سکوت افتضاح الانش. زل زده بود به نیما و نگاهش می کرد. آه چه می گفت به این دختر.الان اگر دوباره می پرسید چرا اینطور است باز می خواست گریه کند.چشمانش را بست.رد انگشتانش را با چشمان بسته روی چشمها ،گونه ها و لبهایش حس می کرد.قلبش که دیگر از تنظیم در آمده بود و محکم و نا مرتب می کوبید اما چشمانش را باز نکرد.دوست نداشت با آن ذهن آشفته فاخته، امشب چیزی بینشان اتفاق بیافتد. صبح دست و صورتش را شست و به آشپزخانه رفت لبخندی به رویش زد و آرام سلام داد.زیر چشمی نگاهش کرد.چشمانش بیحال و بیخواب بود.آهی کشید.لقمه را در دهانش می گذاشت که بوسه آرامی روی گونه اش نشست.کنارش نشست و مظلومانه به او چشم دوخت -بابت داد و بیداد دیشب ببخشید در حالیکه لقمه را می جوید شانه ای بالا انداخت.مهم داد و بیداد نبود چرا نمی فهمید.مهم حال و اوضاع داغان و خرا بش بود که ناراحتش می کرد.دوست نداشت او را اینگونه ببیند.یه چند لقمه ای خورد و تشکر کرد.به اتاق رفت تا حاضر شود دنبالش آمد.تی شرتش را در آورد و پیرهن مردانه ای پوشید خواست دکمه هایش را ببندد فاخته پیش قدم شد.آر ام و بدون حرفی دکمه هایش را بست.سرش را روی سینه اش گذاشت. آرام به نوازش موهایش پرداخت -میشه نری همانطور که موهایش را نوازش می کرد بوسه ای روی موهایش کاشت -باید برم....پول باید ردیف کنم.چند جا کار واجب دارم.باید این شر رو از سرم وا کنم.تو حال نداری بمون خونه نچی کرد -با فروغ می خوام برم یه جایی.می خواد بیاد دنبالم با ماشین. -من نباید بدونم کجا می خوای بری؟ حلقه دستانش را محکمتر کرد -می خواد بره آزمایش بده، می خواست یکی باهاش باشه تنها نباشه. ...منم گفتم میرم باهاش تن فاخته را از خودش جدا کرد.صورتش را در دستانش گرفت -فقط می خوام حالت خوب باشه و همیشه بخندی....آره هزار بارم بگی من می گم سنت برای ازدواج کمه....اما حالا من این خانم کوچولو را خیلی دوست دارم گناهه....دوست دارم خندون باشی فاخته.... من دیوونه میشم اینطور باشی گلوله های اشک شروع کردند پایین آمدن. اشکهایش را بوسید -برم الان. ...خیلی کار دارم....گریه نکن دیگه....دلم همش می مو نه اینجا....شب با هم حرف می زنیم باشه فقط سرش را تکان داد.پفی کشید واز در بیرون رفت.نخیر!این که از دیروز هم بدتر بود .در دلش خدا خداکرد چیز مهم و بزرگی مثل وجود مهتاب نباشد. . دیگر چیزی به ذهنش برای حال خراب فاخته نمی رسید * ماشین را در گوشه ای پارک کرد و پیاده شد .خانه اش فاصله زیادی با نیما نداشت .دو سه خیابان پائینتر بود.امروز می خواست در خواست انحلال شرکت را بزند اما حیفش آمد.نه انکه حالا شرکت قدری داشته باشند اما برایش کم زحمت نکشیده بودند.از صبح بیرون مانده بود و چیزی نخورده بود.آنطرف پارک یک شیرینی فروشی بود اما برای رسیدن به آنجا اگر از پارک رد میشد راه نزدیکتر میشد.وارد پارک شد و کمی هم اطراف را نگاهی انداخت.بعد از خریدن شیرینی باز هم از داخل پارک رد شد داشت دیگر از ان سر پارک خارج میشد اما با حدس دیدن چهره آشنایی کمی مکث کرد.اشتباه نکرده بود... خودش بود .. فاخته بود....آرام به سمتش رفت...همانطور نشسته بود و به روبه رو خیره شده بود.اشک هم همانطور بی اراده از چشمانش می امد .کمی به سمتش خم شد -فاخته خانم نشنید .اینبار بلند تر صدا کرد -فاخته خانوم سرش به سمت صدا برگشت و با دیدن او سریع خودش را جمع و جور کرد و ایستاد -س...سلام آقا فرهود....من ....چیزه اینجا آنهم با اینحال چه می کرد -اینجا چی کار می کنین ؟!فاخته خانوم طوری شده ادامه دارد... @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
همواره خالصانه همسرتان را در کارهایش تشویق کنید. زوج‌هایى که یکدیگر را تشویق و تحسین مى‌کنند؛ در حقیقت به اعتماد به نفس یکدیگر و افزایش علاقه بینشان کمک مى‌کنند. @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
در سکوت شب نقش رویاهایت را به تصویر بکش ایمان‌داشته باش به خدایی که نا امید نمی کند و رحتمش بی پایان است دوستان عزیزم❤️ شبـتـون آروم @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
دوستان عزیزم❤️ 🌷 صبح عالیتون‌ متعالی 🌷الهی صبحتـون خوش و خرم 🌷دلاتـون مملو از عشـق 🌷 #صبح_پنحشنبه_تون_زیبـا @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
‍ 📌نیایش امروز 🍃🌺 پروردگارا❣ امروز باور دارم آنقدر برایت عزیزم که ،یک عمر زندگی بر زمین را بمن هدیه دادی . خدایا برای تک تک روزهای عمرم ، فضایی که در آن ؛ فرصت آموختن و تجربه کردن دارم . سپاسگزارم. بمن قدرت اختیار دادی و این موهبتی بی نظیر است من می توانم انتخاب کنم تمام خوبی هایی را که تو دوست داری . پروردگارا ❣ بمن بیاموز تا همواره ،ناظر بر زیبایی ها باشم . و هر آنچه از خوبی که تو خواستار آنی , ببینم خدایا ❣ کمکمان کن تا شیوه نگاهمان به زندگی بی غبار باشد. ما به خوبی ها و زیبایی های زمین نگاه می کنیم تو هم زندگی و روزگارمان را زیبا ،کن .. آمین لا اِلهَ اِلّا اللهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین نیست خدایی جز الله فرمانروای حق و آشكار 🌹 ♡ @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
نکات کاربردی برای جذب شوهر 👈قدردان تلاش های او باشیم 👈بگوییم خیلی عالی بودی 👈جلوی جمع از او تعریف کنید 👈علاقه و اشتیاق جنسی به او نشان دهید 👈بگویید عامل خوشبختی شماست @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
✍ شوهرتان را بابت کارهایی که انجام میدهد تحسین کنید 👈به طور مثال اگر او اتومبیل را تعمیر می‌کند به او بگویید چقدر خوش اقبالید که همسری را دارید که از استعداد و تواناییهای مکانیکی تا این حد بالا برخوردار است. 👈اگر او با بچه‌ها بازی میکند، به او بگویید بچه‌ها چقدر خوشبختند که پدری چون تو دارند. 👈اگر او اهل ورزش است به او بگویید چقدر عالی است که مردی با هیکل متناسب دارید و به ورزش کردن اهمیت میدهد. 👈اگر او شما را در رفاه گذاشته است به او بگویید در رؤیاهایتان هم نمی‌گنجید شیوۀ زندگی را که او برایتان فراهم آورده است داشته باشید اینم چند نمونه تحسین (☝️) ببینم بازم بهانه دارید که نتونستین همسرتون رو تحسین کنید @.oshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال280 سلام خسته نباشی ی سوال داشتم درمورد قهر و اشتی زوجین یا دوست دختر دوس پسر چیکار باید کرد ک طرف مقابل منت کشی کنه متوجه اشتباهش بشه بی محلی کردن جواب میده؟یعنی خودش میدونه مقصره ولی تلاشی نمیکنه ک اشتی کنیم ناز کشیدن بلد نیست نه ک نخواد کلا بلد نیست چ جوری از دلم در بیاره پاسخ ما👇 سرکارخانم مشاورخانواده سلام دوستی رو که کلا بی خیال چون رابطه حرامی که موجب نارضایتی خدا وعذاب برای خودمون هستش که خیری درش نیست اما نامزد ویا همسر خب بعضی از شخصیتها اینجورین یا کلا از اول یاد نگزفتن یا خیلی درونگرا هستند یا خیلی قد هستند ویا خیلی خجالتی هستند واعتماد به تفسشون پایین ونمتونه بگه ببخشید در کل اقایون سیستمشون با خانمها فرق میکنه از نظر اقا وقتی میگه من گشنه ام غذا چی داریم یعنی اشتی ولی شاید خانم فکر کنه که این همه حرف زده بی احترامی کرده حالا غذاهم میخواد فکر کرده من کلفتشم چرا چون نمیدونه که این یعنی همون اشتی پس باید طرف شناختش رو از اقایون بیشتر کنه تادرک کنه این رفتارهایعنی معذرت خواهی یا یعنی دوست دارم و..... @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
 زنان،تشنه و عاشق تعریف و تمجید توسط شوهرشان هستند به‌خصوص هنگامی‌که تغییری در آنها به‌وجود آید اگر او موهای بلند وبلوند خود را کوتاه وتیره نموده باید ازطرف شوهرش مورد توجه وتعریف قرارگیرد @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#فرمول_گله‌گذاری_موفق_ازهمسر 🔴 فرمول دهم 💠 بعد از گله‌گذاری به هر شكل كه می‌توانید رفع دلخوری را #جشن بگیرید؛ با #هدیه دادن یك شاخه گل یا دعوت به عصرانه یا شام بیرون از منزل یا پختن كیك یا #شیرینی و... به این ترتیب به #صلحی نسبتا طولانی می‌رسید. 🍃❤️ @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺