eitaa logo
🏠 خانه مشاوره آنلاین
8.6هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
44 فایل
کانال خانه مشاوره آنلاین زیر نظر "بنیاد ملی مصونیت اجتماعی ردم" می باشد 《با بهترین مشاوره #تخصصی خانواده: ازدواج همسرداری تربیت کودک طلاق افسردگی و. 📩 هماهنگی وقت @Moshaver_teh 📞۰۹۳۵۱۵۰۶۳۷۴ رضایتمندی: https://eitaa.com/nnnnvvvv
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 🌿 مراقبات شب و روز دحوالارض 🔅 روز دحوالارض (۲۵ ذی‌القعده) روزی است که زمین از نقطه‌ای که کعبه بنا شده است، سر از زیر آب بیرون آورد و پهن و گسترده شد. از کعبه هست که زمین شایسته‌ی سکونت خلیفه‌الله می‌شود. دحوالارض روز گسترش رحمت الهی و روز تفضّلات بزرگ خدای متعال است. 🌛 شب دحوالارض هم از ليالی شریف و شبی بسیار عظیم است. شب ظهور و تولّد انبیاء بزرگ؛ حضرت ابراهیم علیه السّلام و حضرت عیسی بن مریم علیه السّلام و شب عنایات خاصّه‌ی الهی به اهل عبادت و خلوت است. شبی است که رحمت خدا در آن نازل می‌شود و قیام به عبادت در آن اجر بسیار دارد.  🔸روز دحوالارض یکی از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است و از برای روزه‌دار این روز هرچه بین آسمان و زمین است، استغفار می‌کنند. 🔸روزه اين روز همانند روزه هفتاد سال است و در روايت ديگر آمده كه كفاره هفتاد سال است، و هر كه اين روز را روزه بدارد و شب را به عبادت به سر آورد، براى او عبادت صد سال نوشته شود. 🔸دو رکعت نماز که مستحبّ است در آغاز روز، هنگامی که آفتاب کمی بلند شود (هنگام چاشت) خوانده شود و بخواند در هر رکعت: ▪️سوره «حمد»    ۱ بار ▪️سوره «شمس»  ۵ بار ▫️و بعد از نماز هم بگوید: ▪️لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللهِ الْعَلیِّ الْعَظيمِ ▫️سپس دعا كند 🙏❤️ @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
نوشته هایتان طلوع حقیقت و بیان دردهای کسانی است که نمی توانند بگویند و فریادشان بی صداست روزت فرخنده و قلمت پاینده🎊 روز خبرنگار گرامی باد🌷 #مناسبتی @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 تا، سرِ همسرم داد نکشم، نمی‌فهمد! 🍃❤️ @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
دکتر شریعتی: «کلاس پنجم که بودم پسر درشت هیکلی در ته کلاس ما می نشست که برای من مظهر تمام چیزهای چندش آور بود ، آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود، دوم اینکه سیگار می کشید و سوم - که از همه تهوع آورتر بود- اینکه در آن سن و سال، زن داشت. چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم در حالیکه خودم زن داشتم ،سیگار می کشیدم و کچل شده بودم.» پناه میبرم به خدا از عـیبی که، «امروز» در خود می بینم، و «دیروز» دیگران را به خاطر، «هـمان عیـب» ملامت کرده ام. محتاط باشیم در «قضاوت کردن دیگران» وقتی نه از دیروز او خبر داریم و نه از "فردای خودمان"🌺 @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
رسوال278 سلام دختر 19 ساله هستم خواستگاری ۲۱ساله دارم که اخلاق و ایمانش به من ثابت شده است واقای خیلی خوبی هستن از اقوامم هستن بعد از مدتها هم را در عروسی دیدیم ایشان از حجاب و ظاهر من خوششکن اومد و ب خواستگاری آمدن ولی هنوز کار ندارن یعنی دنبالش هست اما چون قراره بره نیروی انتظامی یکم کار استخدامش طول کشیده وهمین خوانوادمو نگران کرده که اون داره دروغ میگه با اینکه واقعا پسر صالحی هستش فقط کارش یکم تاخیر افتاده تمام خوانوادم میگن که بهش جواب منفی بدم با اینکه ما هر دو هم دیگه رو دوست داریم این روزا خیلی درگیر این اتفاقم که به هم نرسیم چون خیلی به هم وابسته شدیم بجز این اقا یه خواستگار طلبه هم برام اومده ولی من از اون اقا خوشم نیومده خواهش میکنم ازتون جواب بدین بی زحمت ک بهترین تصمیم چی هست؟ پاسخ ما 👇 سرکارخانم مشاور خانواده باسلام دختر گلم اگه در سرنوشت شما باشه حتما خداوند مقدماتش رو برات فراهم میکنه پس توکل برخدا شما هردوتون خیلی جوانید اگه واقعا فکر میکنی که این همونی که تو میخوای وهیچ ایرادی نداره میتونی یه فرصت یکساله بهش بدی تا کارش درست بشه فکر نکم دیگه بیشتر از این طول بکشه البته به شرط اینکه رابطه نباشه که برات وابستگی احساسی به وجود بیاره چون اگه نشه اسیب روحی وروانی میبینی پس بدونه گناه وباتوکل یه مهلت بهش بده @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
رمان قسمت 53 -نه...نه ...نشنیدم ... حواسم رفته بود جای دیگه دستاتش را دو طرف صورت فاخته گذاشت -چته فاخته....خوبی... گریه کردی؟ مردمک های چشمش دائم می رقصیدند -گر...گریه...من... نه.. من.. داری از من می پرسی؟ تک خنده ای زد...متعجب از رفتارش همانطور در چشمهای فاخته زل زد -خب دارم از کی می پرسم پس...چته فاخته. ....حالت خوب نیست. ..جاییت درد می کنه دستان نیما را از صورتش جدا کرد.دستهای سرد خودش را روی داغی دستهای نیما گذاشت. ....دستانش گونه هایش را سوزانده بودند انگار -تو چرا فکر می کنی من حالم بده...خوب خوبم ...ببین سالمم..سر و مر و گنده قانع نشد.این دختر چیزیش شده بود.یک حال خاصی داشت .مثل مرغ پر کنده ... حتی در و دیوارها را یکجور خاصی نگاه می کرد.سرش را پایین انداخت و از نیما رد شد.اصلا حال او را هم که نپرسید.داخل آشپزخانه شد.موهای بافته اش را پشتش انداخت و دوباره به سمت نیما برگشت.نیما اما همانجور ایستاده بود و او را نگاه می کرد. محکم نفسش را بیرون داد و او هم به سمت آشپزخانه رفت -مگه قرار نبود بریم پیش مامانینا زیر لب یک بار دیگر "مامانینا" را تکرار کرد.دوباره همانجور مات او را نگاه کرد.لبخندی زد خیلی کمرنگ -آره ...آره... باید زیاد ببینیمشون ...آره . آره . .حتما اینبار دیگر کلافه شد -فاخته نمی گی چت شده.. چرا اینطوری می کنی -هوم.....چی گفتی هوا را در لپهایش باد کرد و محکم بیرون فرستاد -اصلا فهمیدی چی گفتم اخم کرد -آره فهمیدم چی گفتی !شام می خوریم میریم دیگه او هم همانجا ایستاده بود و دست و پا زدنهای او را نگاه می کرد.می خواست طبیعی باشد اما باید احمق می بود که او را طبیعی می دیدی و از کنارش رد می شد.انگار که بار اول است وارد این خانه شده برای برداشتن یک چیز، دایم کابینتها را باز می کرد و دنبالشان می گشت.یک حالی داشت. ا نگار که دارد از یک شوک عبور می کند درست مثل همان روزی که عکسهای نیما و مهتاب را دید.همان طور بود.....دائم اشک، چشمانش را براق می کرد و او هی دست می کشید و دوباره چشمانش تار میشد.اما ساکت نشست ،فقط خواست ببیند تا کی می تواند اینطور پنهان کار باشد."رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون با همان حال به خانه مادر جان رفتند.تا در به رویشان باز شد آنچنان خود را در آغوش مادر جان انداخت انگار سالهاست آنها را ندیده است.همش پنج روز بود آنها را ندیده بودند. -وای چقدر دلم براتون تنگ شده بود -منم مادر جان! بیاین.. .بیاین تو...خوش اومدین همانطور هم "آقا جان آقا جان" گویان، پدر را بغل کرد.همه جا را نگاه می کرد.او هی عجیب و غریب رفتار می کرد و نیما چهار چشمی حر کاتش را زیر نظر داشت.انگار که بار اول هست آنجا را دیده . همش به حاج آقا خیر ه میشد. ناگهان دستش را در دستان نیما انداخت و انگشتانش را فشار داد.سرش را نزدیک گوشش کرد -خوبی عزیزم... چرا پریشونی فاخته برگشت و نگاهش کرد.لبخند زد -فقط می خوام دستت تو دستم باشه. او هم فشار آرامی به انگشتانش همیشه سردش داد.مادر هم آمد .نازنین و بچه ها نبودند.ظرف میوه را روی میز گذاشت و خودش هم نشست -نیما مادر .. اینهمه سوغات می خواستین چه کار...آهان راستی تا یادم نرفته..فردا شام دعوت شدین خونه خاله ملوک فاخته با تعجب به نیما نگاه کرد.نیما هم شانه ای بالا انداخت که یعنی خبر ندارد -همون که اسم دخترش سارا ست حاج آقا هم به جمع پیوست -اصرار نکن زهرا خانم.....اگر دوست داشتین بیاین. وگرنه زیادم مهم نیست حاج خانم نازی برای حاج آقا کرد -چی میشه حالا مگه.. عروس به این ماهی.. دوست دارم باهاش هی برم همه جا .....همه ببینن دختر گلمو نیما خیاری برداشت ،پوست کند و جلوی فاخته گرفت -اگه حال داشته باشم....ببینیم چی میشه....خودت میدونی که مامان... اصلا حال نمی کنم با جمعشون فاخته باز هم خیره به نقطه ای، در کنار انها بود ونبود. فاخته ادامه دارد..... @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
💐💐 پیام ویژه امروز 👇 🌺هفت قدم برای شاد بودن: 💐قدم اول:کمتر فکر کنید 🌺بیشتر احساس کنید. 💐قدم دوم:کمتر اخم کنید 🌺بیشتر لبخند بزنید. 💐قدم سوم:کمتر صحبت کنید 🌺بیشتر گوش دهید. 💐قدم چهارم:کمتر قضاوت کنید 🌺بیشتر بپذیرید. 💐قدم پنجم:کمتر ببینید، 🌺بیشتر انجام دهید. 💐قدم ششم:کمتر گلایه کنید بیشتر سپاسگزارباشید. @moshaveronlan 💐قدم هفتم:کمتربترسید 🌺بیشتر دوست داشته باشید
💠مردها غالبا غم و غصه‌های خود را پنهان و عصبانیت خود را #آشکار می‌سازند. 💠چشمهایتان را به روی غمهای پنهان شوهرتان باز کنید و به روی #عصبانیت آشکار او ببندید. 🍃❤️ @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
متاسفانه بعضی از اقایون تا به حال از اعضای بدن خانومیشون تعریف نکردن. مثلا از چشماش, نوع نگاه کردنش , فرم لب هاش, ظرافت دست هاش و.... گاهی که دارین با خانومی حرف میزنین و نگاهتون بهم میخوره یهو بزنین به پیشونیتونو بگین وااااای! چشماشو💝 یا وقتی خانومی داره براتون حرف میزنه, یه لبخندی بزنینو وسط حرفش بپرینو بگین این صدای خوشگل رو خدا چطوری تونست خلق کنه؟!😍 یه قندی تو دل خانومی آب میشه که نگووووو☺️ @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
💠اگر بتوانید به جای #انتقاد از شوهرتون به او #پیشنهاد بدهید اثربخش‌تر خواهد بود! 🌼مثلا به جای اینکه بگیم "چرا منو تفریح نمیبری؟" 👈 به او بگیم "وقتی منو #تفریح میبری حالم خوب میشه"🙂 🌼 و یا به جای اینکه بگید "چرا دیر اومدی خونه؟" و "تا حالا کجا بودی؟" 👈میتونید بگید "خیلی #نگرانت شدم اتفاق خاصی افتاده بود که دیر اومدی؟" 🍃❤️👇 @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔊 چرا همسرم به حساسیت‌های من توجه نمی‌کند؟ 🍃❤️ @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال279 من و خانمم چند ماهی هست که ازدواج کردیم ماههای اول هیچ مشکل خاصی نداشتیم ولی متاسفانه طی ماههای اخیر اخلاق و رفتارش کلاً عوض شده از اونجایی که اسم خانومهایی که من قبلا رفتم خاستگاریشون رو فهمیده دائماً سر هر بحثی که پیش میاد اولین جمله اش اینکه که تو هنوز به اونها علاقه داری یا اونها رو بیشتر از من دوس داشتی ولی متاسفانه مشکل به همین جا ختم نمیشه جدیدا حساسیتش بالا رفته اگر مثلا با هم بیرون بریم اگر یه خانوم از جلومون رد بشه سریعا میگه تو به این خانومه نگاه کردی (سنش فرقی نمیکنه حتی اگه پیرزن باشه) حتی نمیزاره تلویزیون یا کامپیوتر نگاه کنم چک هر روزه گوشی و تلگرام بماندمیگه تو به خانوما نظر داری حالا بماند که تا الان چقد واسش قسم خوردم که عزیزم اینطور که تو فکر میکنی نیست ولی کو گوش شنوا لازم به ذکر هستش که در هیچ زمینه ای واسش کم نذاشتم نه مادی نه عادفی و حتی جنسی حتی تمام کارها طبق نظر اون انجام میشه..... حالا اگه میشه از شما خواهش دارم منو راهنمایی کنید چیکار باید بکنم در ضمن ایشون حتی به خانومهای فامیل هم حساسیت دارن... من از پدر و مادر ایشون هم کمک خواستم و اونها چند باری راهنماییش کردن ولی فایده نداشته اگه امکانش هست منو زودتر راهنمایی کنید خواهشا پاسخ ما👇 سرکارخانم مشاورخانواده باسلام خب پسر خوب احتمالا همین یکی دوماهه یه کاری کردی ویا اتفاقی افتاده که باعث حساسیت بالای ایشون شده میدونی که جنسه خانومها حسادت هستش واقارو فقط برای خودش میخواد ولا غیر ونگران اینه که نکنه همسرش رو ازش بگیرند اما این غیر منطقی که ادم به صرف شنیدن چند نام تا این حد به هم بریزه ودر حد یه ۹مریض پارانویا پیش بره گواینکه همین هم اشتباه بوده لزومی نبوده شما همچین صحبتهایی بکنی واسامی کسانی رو که خواستگاریشون رفتی شماره کنی براش بهتره که اعتمادش رو جلب کنی تا یه ارامش نسبی کسب بکنه مثلا یه مدت فضای مجازی نرو یاخیلی گوشی دستت نگیر یا گوشی رو عمداً بذار خونه تا مطمئن بشه خبری نیست بعد نسبت بهش محبت داشته باش از کلمه دوستت دارم براش استفاده کن تعداد همبستر شدن رو در صورت خوب بودن حال روحی ایشون بیشتر کن همراه با معاشقه کامل تا احساس ارامش کنه ودوست داشتن شما رو باور کنه ودر ارباط با خانمها چه غریبه چه اشنا جانب اختیاط رو رعایت کن وحفظ حریم کن تا این حساسیت برطرف بشه به امید خدا ود همه احوالات توکل بر خدا کن که بهترین یاور هستش @moshaveronlain 🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺