خوبِ من صبحِ دل انگیزت بخیر🍂
ماه مهر است و پاییزت بخیر🍂
صبحِ زیبا و هوایى دلفریب💛
بوی پاییز گلریزت بخیر🍂
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌹همسرانه
"همسرتان را بابت آنچه هست، تمجید کنید!"
🍃 به طور مثال اگر او شوخ طبع است به او بگویید: «شوخ طبعی او را دوست دارید و این حالت او باعث احساس نشاط شما میگردد.»
👈 اگر او اهل ریسک و خطر کردن است به او بگویید: «شجاعت او را که پای هر چه بدان اعتقاد دارد، میایستد؛ خیلی دوست دارید.»
👈 اگر او کم حرف است به او بگویید: «چه شنوندهی خوبی است و چه نفوذ آرام کنندهای بر شما دارد.»
👈 اگر او پرحرف است به او بگویید: «که روح بخش و گرم کننده مجالس و مهمانیهاست و چقدر دوست دارید که به سخنانش گوش دهید.»
👈 اگر او راستگو و درستکار است به او بگویید: «چه خصیصههای زیبایی داری و شما این صفات را خیلی دوست دارید.»
👈 اگر باوفاست به او بگویید: «چقدر عالی است که میتوان به او اعتماد کرد.»
❎ هرگز شوهرتان را با مردان دیگر فامیلتان مقایسه نکنید؛ مثلاً نگویید که علی آقا در خانه به همسرش کمک میکند و یا برای زنش خیلی هدیه میخرد و خیلی بهتر از تو همسرداری میکند!
✅ با انتقاد کردن و مقایسهی او با دیگران از میزان صمیمیت و نفوذ خود بر همسرتان میکاهید. به یاد داشته باشید که هیچ کس از انتقاد زیاد خوشش نمیآید حتی خودتان!
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
🌹سیاستهای_زنانه
"لزوم داشتن اعتماد به نفس"
🍃 هیچ چیزی به اندازه اعتماد به نفس به زنان جذابیت نمیدهد. وقار، آرامش، سلیقه و خودداری خصوصیاتی هستند که میتواند یک مرد را جذب کند.
👈 اعتماد به نفس انرژی مثبتی است که قدرت جذب بسیار بالایی دارد. کمبود عزت نفس باعث ایجاد حسادت، عقده حقارت، احساس بیکفایتی و ناامنی میشود.
✅ هیچ مردی مجذوب این انرژیهای منفی نمیشود. پس وقتی به زیبایی خودتان شک دارید؛ هرگز نباید از همسرتان انتظار داشته باشید که شما را جذاب و زیبا ببیند!
@onlinmoshavereh
🌺🌸🌺🍀🌺🍀🌺
. .:سوال ۴۴۴
سلام وق بخیر ی مشکل پیش امده پیش من و نامزدم چن روز پیش من با خانوادم رفتیم جهاز بخریم و از نامزدم چن بار درخواست کردم که بیاد دنبال ما تا با اون برگردیم این فقط ی امتحان بود با این وجود که اسرار داشتم بیاد اما ایشون نیومدن بعد بلافاصله گفتم که امتحانت میکردم ببینم که چقد برا من ارزش قاعلی اما نه گفتی بهم بعد برگشتن و گفتن الان میام خلاصه نزاشتم چون ما تو راه بودیم امدیم خونه بهم تلفن زد و منم گفتم چن بار گفتم که نیومدی درسته احساس میکنم که در این بار گفتن کار اشتباهی کردم و ایشون با عصبانیت گفتن که مگه من اژانس خانوادگیتونم که میومدم در حالی که من فقط امتحانش میکردم البته بعد اون ماجرا دوبار خودشون مارو بردن و بقیه جهاز خریدیم اما الان چن روز دیگه مادرشون میبرن بیمارستان برا دکتر و از منم درخواست دارن باهاشون برم منم الان دوست دارم همین جواب بدم که مگه من پرستارتونم با شما بیام و سوالم اینه ایا این کار من درسته .باید بهش بفهمونم که منم میفهمم که وقت منم برا من باارزشه
پاسخ م👇
سرکارخانم#شمس مشاورخانواده
باسلام
دختر خوب زندگی صحنه جنگ وتلافی کردن ولجبازی نیست بلکه باید همدلی باشه وعشق ومحبت امتحان کردن وتحقیق وشناخت برای قبل عقد ودوره نامزدی هستش نه برا وقتی که داری جهاز میخری ومیری سر زندگیت به اینا میگن بچه بازی یا یه جور شیطنت وگارآگاه بازیه وبه درد زندگی مشترک نمیخوره لطفا دیگه به این بازیا ادامه نده دیگه اینکه خب وقتی قراره تو جهاز بخری نیاز به حضور دیگری نیست که به این موضعات ختم بشه
تازه اینجوری فکر کن که مشکل داشته ونمیتونسته با شما بیاد دیگ اینکه به جای لجبازی وپاشیدن تخم کینه انسانیت به خرج بده وتوناخوشیها کنار همسرت باش ومایه دلخوشیش باش وثابت کن که مرد مسیری وپای عشقت هستی ومادر اون همون مادر شماست سلامتیش برات مهمه وبهش اهمیت میدی وجزء بهترین سیاست برای ادامه وشیرینی زندگیت میشه پس لطفا دنبال تلافی کردن نباش وعاقل باش وزهر وارد زنگی مشترکت نکن وخانمی خودت رو بهش ثابت کن
@moshaveronlain
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
هرروز چشمِ دِلم به💛
سَمتِ حرمت باز ميشود
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🙏
وَعَلٰى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ🙏
وَعَلىٰ اَوْلادِ الْحُسَيْن🙏
وَعَلىٰ اَصْحٰابِ الْحُسَيْن🙏
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺
🌹🍃🌹🍃🌹
پنج شنبه است و ياد درگذشتگان😔
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
🙏 التماس دعا 🙏
🌹🍃🌹🍃🌹
پنجشنبه هست شاخه گلي بفرستيم براي تموم آنهايي كه در بين ما نيستند ولي دعاهاشون هنوز كارگشاست،
يادشون هميشه با ماست و جاشون بين ما خاليه،
دلمون خيلي وقتها هواشونو مي كنه,
امادیدارشون میفته به قیامت,
شاخه گلي به زيبايي يك فاتحه...🙏🌹🙏
🌹🍃🌹🍃🌹
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#فیلم_پورن
❌در فیلمهای پورنو خیلی رفتارهاانجام میشودکه انحرافات جن سی محسوب میشود!
❌ هیچگاه فیلمهای پورن را الگوی رابطه جن سی خودقرارندهید این فیلمها تجاری هستند
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
#به_همین_سادگی
#رمان عاشقانه مذهبی
#پارت۶
صدای السلام علیک یا ابا عبدالله (ع) طنین انداخت تو همهی خونه و من بیاختیار دستم رو با احترام گذاشتم روی سینهم و با ادامهی سلام زمزمه کردم این زمزمه عاشقی رو که برام پر از حرمت بود. نفهمیدم کی اشکهام روی گونههام سر خوردن، انگار این روزها حوصله نداشتن توی چشمهام بمونن و حتی اسم امیرعلی براشون بهترین بهونه بود. دوباره داشت یادم میاومد هر ساله، موقع زمزمهی همین دعا چهقدر آرزو میکردم امیرعلی رو که حالا مال من بود؛ ولی نبود. زانوهام رو بغل کردم و سرم رو روشون گذاشتم و با خودم فکر کردم یعنی اون روز باید به حرف امیرعلی گوش میکردم؟ تصویر اون روزها داشت توی ذهنم دوباره جون میگرفت و قلبم مهر تایید میزد که من اشتباه نکردم. برام مثل یه خواب گذشت، یه خواب شیرین که با شیرینی قبولیم توی دانشگاه یکی شده بود.
نمیدونم مامان بود یا بابا که خواستگاری که همیشه تو رویاهام بود رو مطرح کرد. هر چی که بود قلب من اینقدر داشت با کوبشش شادی میکرد که از یاد صورتم، سرخ و سفیدشدن بره. جلسه اولیه خواستگاری طبق رسم و رسوم انجام شد و اون شب کسی از من و امیرعلی نظر نخواست، انگار اومدن امیرعلی به خواستگاری و جواب مثبت من برای اومدنشون مهر تایید بود به همه چیز که همه چی همون شب انجام شد، حتی بلهبرون. نمیدونم کی بود که یادش اومد باید من و امیرعلی هم قبل از تصمیمات بقیه با هم حرف بزنیم، شاید هم پیشنهاد خود امیرعلی بود که منصرفم کنه؛ چون من که مطمئن بودم اگه نظرم رو هم نپرسن من راضیام به رسیدن آرزوی چندین و چند سالهم. یه روز صبح قرار شد من و امیرعلی با هم حرف بزنیم؛ ولی کمی خندهدار به نظر میرسید وقتی قرار عقدکنون واسه هفتهی بعد گذاشته شده بود!
چه استرسی داشتم، تو شهرستان کویری ما رسم نبود که عروس شب خواستگاری چای ببره و باید سنگین و رنگین فقط یه سلام بکنه و تا آخر هم تو اتاقش بمونه؛ اما اون روز مامان سینی چای رو داده بود دست من چون خواستگاری نبود و عمه آشنا. چه خوشحال بودم مثل فیلمها و قصهها دستهام نمیلرزه. عمه با دیدنم کلی قربون صدقهم رفته بود و من چه لپهام گل انداخته بود؛ چون عمه امروز فقط مامان امیرعلی بود. امیرعلی با یه تشکر ساده چاییش رو برداشت؛ اما عمه مهلتش نداد برای خوردن و بلندش کرد و دنبال من اومد تا توی پذیرایی با هم صحبت کنیم. سرم رو پایین انداخته بودم، همیشه نزدیک بودن به امیرعلی ضربان قلبم رو بالا میبرد و حالا بدتر هم شده بودم. دستها و پاهام انگار تو سطل یخ فرو رفته بودن و برای آروم کردن خودم دستهام رو که زیر چادر رنگیم پنهون کرده بودم، به هم فشار میدادم، شک نداشتم که الان انگشتهام بیرنگ و سفید شده. -ببینید محیا خانوم... لحن آرومش باعث ریختن قلبم شد و سرم پایینتر اومد و چسبید به قفسهی سینهم. به زور دهن باز کردم. -بفرمایین.
امیر علی نفسش رو فوت کرد و من با خودم فکر کردم با تمام استرسی که موقع اومدنش تو چشمهاش دیده بودم چه خوب که آرومه. -میتونم راحت حرف بزنم؟ فقط سر تکون دادم و سعی کردم نگاهش نکنم، نمیخواستم نگاهم حکم بیحیایی بگیره. خیلی بیمقدمه گفت: -میشه جواب منفی بدی؟ برای چند ثانیه حتی کوبش قلبم هم ایستاد و سریع نگاهم چرخید روی امیرعلی که فکر میکردم شوخی میکنه، ولی نگاه جدیش قلبم رو از جا کند و بهتزده گفتم: -متوجه منظورتون نمیشم؟!
کلافگی از چشمهاش میبارید
ادامه دارد.
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺
سوال445
سلام توروخدا کمکم کنید من دختر ۲۶ ساله ام و فرزند اخرم همه خاهرام ازدواج کردن و با پدر مادرم زنگی میکنم . همش بهم میگن خرجتو ما داریم میدیم وظیفمون نیست.. یه مدت رفتم سرکار ولی انقد پدرم سرهمین مسئله که زن نباید کار کنه اذیتم کرد که اومدم بیرون . الان دوباره بهم میگن ما داریم خرجتو میدیم و برو بیرون از خونه که هرشب کارم شده گریه. یه پول هم که به زووور بهم میدن اخرش میگن باید برگردونی .بهم اجازه کار هم نمیدن انقد بهم سرکوفت زدن که حس میکنم تو زندگیم به هیچ دردی نخوردم و حاضرم بمیرم اما این خفت رو تحمل نکنم . انقد اینجور بهم گفتن که سست شدم و حتی دلم نمیخاد هیچ کلاسی برم..کاملا وظیفشونه که من تا زمانی که مجردم خرجمو بدن جدای اینجور اذیت کردنا بهم ترشیده هم میگن واقعا طاقتم تموم شده هیچ راهی جلو پام نیست . از نظر ظاهر عالی ام ولی فشاری که تو خونه رومه رو اصلا نمیتونم تحمل کنم گاهی وقتا میگم دوستای همسن خودم چقد ارامش دارن هیشکی بهشون گیر نمیده چرا شوهر نکردی چرا کار نمیکنی .. دیوونه شدم لطفا کمکم کنید😭😭😭😭
پاسخ ما👇
سرکارخانم #شمس مشاورخانواده
باسلام
دختر گلی مثل شما که نباید از حرفهای پدر مادر پیرش دلگیر بشه اصلا جدی نگیر وسعی کن ارتباط بهتری باهاشون بگیری وبهشون محبت کنی تا جایی که نتونند جای خالیت رو تحمل کنند احتمالا فاصله سنیتون زیاده ودرک متقابل وجود نداره وشما هم زود رنج وحساس هستی قبول کن که پدر مادرها خصوصا از نوع قدیمیش که فکر میکنند دختر باید زود ازدواج کنه از یه دوره ای به بعد دغدغه این ازد واج نکردن رو دارند ودچار استرس ونگرانی میشن که ای داد ازدواج نکرده اگه ما نباشیم کی میخوادمراقبش باشه وازاین حرفها سعی کن خیلی جدی نکیری وحساسیتت رو کم کنی دنبال پیشرفت وکلاس و....باش اگه میتونی کاری داشته باشی حتما برو سر کار هم برای سرگرمی خودت هم رفع نیاز مالی قبول کن ا وضاع اقتصادی خرا ب فکر همه رو در گیر کرده در کل دوستت دارند ونگرانت هستند ولی نحوه صحیح بیان رو بلد تیستن شما بزار به حساب سادگیشون
امیدوارم که همسری لایق وبا اخلاق وبا ایمان خدا نصیبت کنه انشاالله
@onlinmoshavereh
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺