پرسش0⃣5⃣5⃣ #تربیت_فرزند سلام و خداقوت، خانمی سی ساله هستم، متاهل و صاحب دو دختر، که با منزل برادر شوهرم همسایه دیوار به دیوار هستیم، و مشکل اصلی من هم از همین جاست، دختر بزرگترم کلاس اولی است و جاری ام نیز دختری دارد که یک سال از دختر من کوچکتر است، دختر جاری ام به خاطر نوع تربیتش دختر لوس و پرتوقعی است و از آنجا که جاری ام شاغل است اغلب روزها بچه اش را پیش من میگزارد (هرچند که منزل مادر و خواهرنش هم نزدیک خودشان است) و این حضور هر روزه اش در منزل ما باعث به وجود آمدن مشکلاتی شده است، زیرا که دخترش پرتوقع و زورگو است و هرقدر که من و بچه‌ها یم مراعاتش را میکنیم بدتر میشود و خیلی روی اعصاب دختر من تاثیر بدی میگزارد و مدام اذیتش میکند تا جایی که احساس می کنم دخترم عصبی شده و همش پرخاشگری میکند،یکی دو سال پیش به جاری ام موضوع را گفتم و گفتم که دیگه نمیتونم بچه اش را نگه دارم ولی خیلی بهشون برخورد و موضوع را به مادر شوهرم گفته بودند و کل خانواده شوهر آمدند مرا نصیحت کنند و به راه راست هدایت کنند که تو چرا با جاریت خوب نیستی😳😳 یک مشکل دیگرم هم این است که طبیعتا بچه‌های من هم گاهی به خانه عموشان میروند ولی متاسفانه برادر شوهرم خیلی اهل رعایت کردن نیست و در منزل لباس راحتی (شلوارک) میپوشد و من به شخصه روی این موارد بسیار حساسم و درست نمیدانم که دخترم عمویش را در این وضعیت ببیند و گاهی هم بچه‌ها گوشی ایشون رو برمیدارن و فیلم هاشو نگاه میکنند و متاسفانه داخل گوشی شون انواع فیلم های رقص و مبتذل هست و من از این بابت خیلی ناراحت میشم، به جرات میتونم بگم من خودم تا این سن به لطف خدا فیلمای اینجوری نگاه نکردم و دوست هم ندارم دخترم نگاه کند. ✳️ پاسخ را بخوانید🔰 https://eitaa.com/moshaveronlin

پاسخ 0⃣5⃣5⃣ #تربیت_فرزند سلام و نور آنچه متوجه شدم این است که دختران شما از دو الی سه سال پیش هر روزه باید با دختر عمویشان که خیلی هم رضایت خاطر ندارند، همبازی باشند و عدم تناسب ملاک ها و ارزشهای اعتقادی و اخلاقی دو خانواده این نارضایتی را از جانب شما بیشتر هم کرده است . در مورد نظر همسرتان و عملکرد ایشان در این مورد آگاهی ندادید ولی برای خاتمه ی این مسئله به اتحاد در عملکرد شما و همسرتان احتیاج هست تا باعث اختلاف بزرگی در خانواده نگردد. آنچه برای شما دو بزرگوار باید اهمیت داشته باشد ،دو دختر عزیزتان هست که سرمایه های ارزشمند شما محسوب میشوند. و نگهداری از دختر برادرتان مشکل شما نیست و خود آنها باید برایش تدبیری بکنند. شما باید با اعتماد به نفس و درایت نسبت به این موضوع اقدام کنید.اینکه سالها این روند را گذراندید و تنها یک مرتبه آنهم مستقیم به این مسئله پرداختید ، و بعد هم ثابت قدم نبودید سیاست درستی نبوده. سعی کنید وابستگی کمک رسانی خودتان را برای آنها کمرنگ کنید و صبحها با مشغله داشتن خودتان از پذیرفتن دختر عموی فرزندانتان طفره بروید. شما بین نگهداری و پرستاری از دختر جاریتان و سلامت روحی و روانی و پرورش درست فرزندانتان کدام را انتخاب می کنید ؟ هر انتخابی برنامه ای دارد. با حداقل ترین هزینه و تدبیری درست باید به هدفتان برسید. من نمی گویم به دیگران کمک نکنید ولی کمک تا جایی ارزشمند است که در حق فرزندانتان کوتاهی صورت نگیرد. ایندفعه شما با خانواده همسرتان خیلی دوستانه و با زبانی که نسبت به این روند عواقب خوبی را برای فرزندانتان نمیبینید صحبت کنید و از آنها بخواهید درکتان کنند. اگر با زبانی نرم و درایتی درست پیش بروید و برای زندگیتان خطوط و مرزهای مشخص داشته باشید دیگران یاد می گیرند به این مرزها احترام بگذارند. همراهی همسرتان و مطرح کردن دغدغه هایتان برای ایشان و همفکری با توجه به روحیات خانواده ی ایشان، بهتر پاسخ می دهد. موفق باشید. ✳️ #سرکار_خانم_حسن_پور 🔰 https://eitaa.com/moshaveronlin

#همسرداری 💖بخش دوم؛ «حفظ اقتدار مرد» ⛔️ مهمترین علت کشیده شدن مرد به روابط خارج از خونه، ←رفتارهای غلط خانم→هست. ‼️✅⚠️ #دکتر_حبشی 💟‌https://eitaa.com/moshaveronlin

پرسش 1⃣5⃣5⃣ #ازدواج سلام وقت تون بخیر دختری ۲۳ ساله هستم که به رابطه محرم و نامحرم اهمیت می دهم‌ اما تقریبا ۸سال پیش بود که پسری وارد زندگی ام شد من اصلا به ایشون محل نمی دادم و از اینکه هرجا می رفتم و او را می دیدم ناراحت می شدم و به خودم می گفتم اگر من رو دوست داره باید به خواستگاری من بیاد .اما بعد از گذشت چند سال از زندگیم رفت....ولی دوباره میومد و دوباره می رفت و اینگونه شد که من از ایشون کینه به دل گرفتم و سال ۹۷ بود که دختر عمه اش رو در مغازه ای دیدم و به خانواده اش متلک و تیکه گفتم. از اون روز به بعد اون پسر هم ناراحت شد و برام نقشه می کشید از عکس های واتساپش فهمیدم و بعد هم یکی از همکلاسی های دوره ی دبیرستان که وضع مالی خوبی نداشت رو جاسوس من قرار داده بود.من هر حرفی به این دوستم می زدم بعدش پسر عموی ایشون عکس واتساپ متناسب با حرفام می گذاشت.ولی من باز هم به دوستیم با دختر ادامه می دادم نمی دونم چرا؟تا اینکه در یک گروه فهمیدم پسر شماره من رو هم داره.اون روز حالم خیلییی بد شد.چرا خانواده ای که از مذهب و امام حسین دم می زنند باید این گونه رفتاری داشته باشند.حس می کنم خانواده ایشون هم از ماجرا باخبر هستند. بالاخره من طاقت نیاوردم و دوستیم رو با دوست دوران دبیرستانم تمام کردم بدون اینکه چیزی بهش بگم.و گوشیم و سیم کارتم رو عوض کردم. از تمام این حرفا هیچ کس خبر نداره حتی خونواده ام.فقط از خدا خواستم قضاوت کند و حق من رو بدهد ولی نفرین نکردم! شاید هم این کار رو کردم! از خداوند خواستم تا نامزدی برام بیاد که خوب باشه نه اینکه مثل ایشون بد باشه. اما الان نامزدی دارم که هم اسم ایشون هم سن از نظر خانواده هم مثل ایشون. اما اخلاق خوبی نداره و بی احساس هست وفقط دنبال هوسش.و قبل از اومدن خواستگاری من جواب رد شنیده از دختر دیگه.و من همیشه حس می کنم تو فکر همون دختر قبلی هست.چندین بار دیدم گریه کرد ازش می پرسم چرا جواب درستی نمیده. واقعا خیلی ناراحتم این عدالت و قضاوت خداوند بود.چرا کمکم نمی کند؟! ✅ پاسخ را بخوانید🔻🔺 https://eitaa.com/moshaveronlin

پاسخ 1⃣5⃣5⃣ #ازدواج سلام و ادب خدمت شما بانوی محترم صحبتهای شما بسیار طولانی بود و خواندم. خیلی خوبه و جای تحسین دارد که شما مقید هستید و شئونات رعایت می کنید. آمدن و رفتن پسر اولی را متوجه نشدم که چگونه بود. بانو جان شما عکسهای واتساپ را چک میکردید و چجوری ذهن خودتون را برای تحلیلش میذاشتید.؟ عزیز جان، شاید ناخواسته خود شما هم درگیر موضوع عاطفی شده بودید که بطور غیر مستقیم رابطه را پیگیری میکردید. به گذشته فکر نکنید. شما باید به الان و آینده ای که قرار هست برسید فکر کنید. با نامزد تون حتما مشاوره حضوری لازم است که بروید. کارگاه قبل از ادواج شرکت کنید و با دید بازتر و انتخاب آگاهانه وارد ازدواج رسمی بشوید. دوره ی کارگاه آقای فاطمی پور شرکت کنید. آرزوی بهترینها برای شما🌹 ✅ #سرکار_خانم_وجگانی 👇 https://eitaa.com/moshaveronlin

نشسته ام کنار پله های حرم حانیه زهرا با ذوق بیست پله را پایین میرود به این قانع نیست ، از دید من خارج شده پایین تر میرود مادری از کنار من رد میشود مچ بچه را محکم گرفته بچه در نرود در مسیر با موبایلش مشغول چت است و گهگاه لبخندنرمی نسبت به پیام هایش میزند بچه جیغ می کشد خودش را زمین میزند دست مادر را گرفته سعی دارد دست خودش را رها کند مادر هر بار محکم تر مچ او را می فشارد و مثل یک برده میکشاندش او به گریه افتاده مادر با نگاهی تندتر از تند برمیگردد داد میزند که خفه میشی یا خفت کنم ؟ بچه میخکوب میشود آرام میشود و راه میفتد مادر با گوشیش مشغول میشود فقط من یک سوال دارم بعد از این دعوای وحشتناک او چطور میتواند دوباره لبخند نرم بر لب داشته باشد ؟ حانیه زهرا با عشق از پله ها بالا می آید و از اینکه توانسته خوب پله بازی کند بسیار مشعوف است من هم لبخند رضایت میزنم و راهی ضریح میشویم اینبار نرده ها جدید است . حانیه زهرا از لای نرده ها رد شده وارد تونلش میشود من اما حرف میزنم با حضرت سعی میکنم وسط این سر شلوغی، فضای خلوتی ایجاد کنم بین خودم و خودش چشمم به اوست متناسب با دویدنش نقل مکان دارم حالا به صحن رسیده ایم و سرسره بازی در مسیر تردد ویلچر گوشیم زنگ میخورد وقت رفتن است همین بود دو ساعت حرم و شاید ۵ دقیقه هم ننشستم زیارت نامه نشد بخوانم اسمش را گذاشته ام زیارت به سبک مادری . اتفاقا سخت تر از نشستن و مفاتیح دست گرفتن است رشد ما مادر ها در همین است وسط شلوغیِ بچه داری، اتصال دل با محبوب . دوشنبه ۹۹/۱۱/۲۰ حرم بانو مادر نوشت به قلم فاطمه جعفری https://eitaa.com/moshaveronlin

پرسش2⃣5⃣5⃣ #همسرداری #مادر_شوهر سلام و عرض ادب من از سال اول ازدواج با مادر شوهرم در یک ساختمان زندگی کردم اما همیشه به همسرم‌گفتم قانون زندگی بهتره رو دوری دوستی باشه پس هر دو تلاش کنیم زودتر مستقل بشیم و بتونیم از این خونه بریم در طول این مدت مادر شوهرم بارها مستقیم و غیر مستقیم از من خواست که از این خونه بلند بشیم اما همسرم میگفت اگر حرفشون جدی بود به خودم میگفت نه به شما. الان ۳ فرزند دارم که متاسفانه در مسائل تربیتی با خانواده همسرم اختلاف نظر داریم اونها هر چی بچه بخواد بدون در نظر گرفتن مضرات در اختیار بچه ها می زارم و تذکرات من نادید میگیرن و مدام میگن نوه است دلمون نمیاد نه بگیم مثلا از گوشی و تبلت دادن به بچه ها در مدت زمان طولانی گرفته تا دادن حله حوله های که می دونید هر روز خوردن آنها چه ضرر های داره مدتی هست اجازه نمیدم هر روز بررن و برنامه رفت و آمد براشون گذاشتم اما متاسفانه آنها میگن چرا نوه ها نمی زاری بیاد بچه ها هم میگن تو مامان بدی هستی اجازه نمیدی همسرم هم بی تفاوت هستند و هیچ کاری نمیکنن نمیدونم چه کار کنم لطفا راهنمایی کنید ❇️ پاسخ را بخوانید🎀 https://eitaa.com/moshaveronlin

پاسخ2⃣5⃣5⃣ #همسرداری #مادر_شوهر سلام و رحمت مسئله شما قابل درک هست،جمع بین احترام به والدین همسر و هدایت درست فرزندان با روش تربیتی خودتان مشکل هست مخصوصا که دسترسی نوه ها به پدر و مادر بزرگها راحت و آسان می باشد . 👈 اولین نکته درک احساسات بزرگتر ها می باشد .وقتی علت عملکرد آنها را محبت افراطی بین آنها بدانید و تعمیم این مسئله میان بسیاری از خانواده های ایرانی، راحت تر می توانید در مقابل آن صبور بوده و به راه حل بیاندیشید. 👈دومین نکته این است که کودکان هر جا لذت و محبت بیشتر را درک کنند به آن سمت کشیده می شوند. برای رعایت قانون رفت و آمد و گرفتن لذتی از آنها باید جایگزینی مقرر کنید و غیر مستقیم حواس فرزندانتان را متوجه مسائل دیگر کنید تا خودشان فرصت فکر کردن به سمت خانه ی آن بزرگواران نکنند. مثلا علایق فرزندانتان را بشناسید .لذتهایشان را بشناسید .کار گروهی، بازی های گروهی ، درست کردن کیک ها و تنقلات خانگی، ایجاد فضایی شاد که بدانند به عنوان مادر مهربان و دلسوز نگران تربیتشان هستید و وقت لازم را صرف می کنید و فقط منع مطرح نیست. در قدمی دیگر رفت و آمد را خودتان مدیریت کنید .هفته ای یک مرتبه (یا هر طور صلاح می دانید) با برنامه ای شاد و دور همی مفرح و دعوت رسمی از والدین همسر و قانون مقرر کنید که گوشی و تبلت ها جمع آوری میشود و بیشتر برای همدیگر وقت میگذاریم. در مورد تغییر مکان اگر با شرایط همسرتان سازگار است حتی با قبول خانه ای نقلی تر حتما اقدام نمایید ،اگر نه از همسرتان بخواهید در مورد مدیریت این مشکلات همراهتان باشد. شما از بیان مستقیم و غیر مستقیم مادر همسرتان هیچ صحبتی با همسرتان نکنید ولی اگر مسئله ای از سمت مادر همسرتان مطرح شد بخواهید با پسرشان صحبت کنند.با زبانی نرم و لین و احترام . موفق و موید باشید . ✳️ #سرکار_خانم_حسن_پور 🎀 https://eitaa.com/moshaveronlin

#ازدواج #همسرداری ⛔️ شک در انتخاب ممنوع...!! ➖ یوقت نگی من حیف شدم...!! → https://eitaa.com/moshaveronlin

#تربیت_فرزند 👼 فرزندت رو «بزرگوارانه» تربیت کن...!! 🍄 https://eitaa.com/moshaveronlin

#عکس_نوشته ✍#علی_فاطمی_پور 📩 https://eitaa.com/moshaveronlin

🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻 #داستان_های_تربیتی چند ساعتی بود که مشغول مرتب‌کردن منزل برای مهمانی آخر هفته بودم. حواسم به امیرعلی نبود و او را فراموش کرده بودم. نگران شدم، می دانستم هر موقع که ساکت شود، حتما سرگرم خرابکاری شده است. به‌سرعت از پله‌ها بالا رفتم تا ببینم چکار می‌کند. بالای پله‌ها که رسیدم صحنه وحشتناکی را دیدم. تمام دیوارها خط‌خطی شده بود. انگار آب جوش روی سرم ریخته ‌بودند، به‌شدت عصبانی شده بودم. خواستم داد بزنم که چرا این‌ کار را کرده، اما به یاد حدیثی افتادم که می‌فرمود: فرشتگان از خانه‌ای که داد و فریاد در آن باشد، بیرون می‌روند. خودم را کنترل کردم و همین سؤال را از خودم پرسیدم، چرا امیرعلی دوست داشته روی دیوار نقاشی بکشد؟ شاید آنقدر سوژه ذهنی او بزرگ بوده که دفتر نقاشی برای او کافی نبوده است. در همین فکر بودم که موج دیگری از سؤالات به ذهنم هجوم آوردند. پدر و مادرها از نظر تربیتی در این‌ مواقع چه‌کاری باید انجام بدهند؟ به یاد مطالبی افتادم که قبلا مطالعه کرده بودم، بازی و آزادی یکی از مهم‌‌ترین نیازهای بچه‌هاست، باید شرایط و محیط را فراهم کرد تا بچه‌ها بتوانند آزادانه بازی کنند. کنارش نشستم و باهم کمی در مورد نقاشی‌هایش حرف زدیم، او گفت:مامان خیلی دوست دارم دیوار‌های اتاقم رو نقاشی کنم و بشم آقای نقاش! چی دوست داری بکشی عزیزم؟ گل و درخت، مثلا اتاقم بشه یه باغ، مثه حیاط خونه آقاجون! قرارشد باهم قسمتی از دیوارهای اتاق را کاغذ بزنیم و امیرعلی با جعبه مدادشمعی جدیدش همه را نقاشی کند، کاغذ ها که آماده شد چند روزی مشغول نقاشی و بازی بود و گاهی باهم نقاشی می‌کشیدیم. 🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻🌿🌻 ✍#طیبه_جهان‌تاب ⏬ https://eitaa.com/moshaveronlin

پرسش 3⃣5⃣5⃣ #نوجوانی #گناه_جنسی سلام من یه دختر ۱۷ ساله هستم واز شما میخوام که کمکم کنید از کار زشتم دست بردارم خیلی احساس بدی دارم طی این مدت به خاطر شرایط سختی روحیم خیلی دگرگون شده به طوری که برای سرگرمی سراغ تماشای فیلم های نامناسب رفتم و این کار متاسفانه برام تبدیل به عادت شده😣 یه مدت از این کار ناپسند دست میکشم وهروقت که احساس کمبود میکنم شیطون غلبه میکنه اما من باهر ثانیه نگاه کردن ولذت بردن حس میکنم چطور غرق گناه و پلیدی میشم وکل روزم پر از انرژی منفی میشه میخوام کمکم کنید چطور وقتمو پر کنم واین افسردگی وفیلم نگاه کردن از من دور بشه خیلی سعی کردم ولی نشد حتی خودمو از چیزایی که وسوسه میکنه دور کردم چند بار فیلتر شکن حذف کردم.چند بار جلوی جمع رفتم ک وسوسه نشم اما متاسفانه نشد هر بار که غسل میکنم میگم آخرین باره اما کارم لنگه و تصمیم قطعی ندارم😔 ❇️ پاسخ را بخوانید🔰 https://eitaa.com/moshaveronlin

پاسخ3⃣5⃣5⃣ #نوجوانی #گناه_جنسی سلام دختر مهربانم همین که اقدام کردید، یعنی اولین گام برای خودیاری را برداشتید. شما میتوانید و از عهده این تصمیم بر میایید و نهایت سعی خود را بکنید و موفق میشوید. برای ترک عادت بد، گام به گام پیش بروید ، و هر روز که کمتر گناه انجام میدهید خود را تشویق کنید. نگاه کنید یکه پله به موفقیت نزدیک شده اید و یک پله از گناه فاصله گرفته اید. از جایگزین ها استفاده کنید، مثلا ورزش های هیجانی انجام بدهید تا حس شما از راه سالم ارضاء شود، دوست خوب و قابل اعتمادی داشته باشید و با او حرف بزنید. نکته ای که خیلی مهم هست اینکه معصومین علیهم السلام فرمودند هرکسی عزت و کرامت انسانی خودش را بداند گناه در نزد او حقیر و پست هست. شما بهترین مخلوق خداوند هستید و ارزش شما بیش از این حرفهاست. مسئولیت پذیری و هدفمند بودن در امور بشما خیلی کمک میکند. مشغولیت کاری و سالمی برای خودتون ایجاد کنید. وقتی وسوسه میشوید موقعیت و مکان ترک کنید. به مضرات این کار که هم از نظر فیزیولوژی رو بدن آسیب هایی دارد و هم از نظر روحی روانی مخاطره دارد، فکر کنید. از روان شناس حضوری حتما راهنمایی بگیرید. عاقبت بخیر باشی عزیزم. 🌹 ✳️ #سرکار_خانم_وجگانی https://eitaa.com/moshaveronlin

پرسش4⃣5⃣5⃣ #تربیت_فرزند سلام وقت بخیر ببخشید سوالم این هست که دوتا دختر بچه ۹ ساله دارم. خیلی تلاش میکنم که به حجاب تشویق بشوند اما متاسفانه چون اطرافیان و فامیل خیلی پوشش بدی دارند و حتی بچه ها را برای پوشیدن چادر مسخره میکنند ، دخترها هم نسبت به حجاب بی میل هستند. و نمیتوانم با تمام فامیل قطع رابطه کنم. میخواستم راهنمایی کنید چطوری بچه ها را توجیه کنم که حتی در مقابل تمسخر فامیل و دوستان باز هم حجاب را رعایت کنند. متشکرم ✳️ پاسخ را بخوانید🔰 https://eitaa.com/moshaveronlin

پاسخ 4⃣5⃣5⃣ #تربیت_فرزند سلام خدمت شما إن شاء الله خدا این دو دسته گل نازنین رو براتون حفظ کنه چقدر خوب هست که دغدغه پوشش مناسب دخترهاتون رو دارید،برای این تصمیم شما علاوه بر تعریف های خوبتون از حجاب،نیاز دارید به محیطی که جذاب و خوشایند گل دخترهاتون باشه مثلاً هیئتی برید که مخصوص کودکان و نوجوانان باشه و توش برنامه های جذاب و متناسب سن دخترهاتون باشه ویا جلسه قرآن ها،محافل دوستانه،مکانهای مذهبی،که این حس خوب به دخترخانم هاتون هم انتقال پیدا کنه و از اینکه چادر میپوشن لذت ببرن،ولی در مقابل کمتر به مکانهایی برید که مورد تمسخر قرار بگیرن بعد که کمی بزرگتر بشن،چون این رفتار براشون نهادینه شده با هر سختی ای هم که روبرو بشن،ترک حجاب نمیکنن به امید موفقیت و شادکامی شما ✳️ #سرکار_خانم_جامی_زاده https://eitaa.com/moshaveronlin

پرسش 5⃣5⃣5⃣ #ازدواج من یه خواستگاری دارم که یه بچه دختر دارن که هشت ساله هس وخودمم دردوران عقد طلاق گرفتم بخاطر بی مسولیتی طرفم ومن ۳۷ساله هستم وایشون سه ساله از من کوچیکترقبول کردن ولی خیلی میترسم شهر دیگه ای زندگی میکنن چون معرفم که معرفی کردن ادم با ایمان وخوبی هستن وشناخت کافی دارن من بخاطر ایمانشون وسالم بودن بدم نمیاد ولی هنوز نیومدن گفتن میاییم موندم چیکار کنم بعدش چه سوالاتی بکنم ؟ ✳️ پاسخ را بخوانید🔺🔻 https://eitaa.com/moshaveronlin

پاسخ 5⃣5⃣5⃣ #ازدواج سلام علیکم با توجه به آنچه شرح دادید ترس شما به دلیل عدم شناخت و آگاهی از مسیر پیش رو هست. پس برای یافتن مسیری درست و انتخاب صحیح عجله نکنید و تلاش کنید تا بر شناخت و آگاهیتون بیافزایید. اینکه خودتان چجور شخصتی هستید و چه اهداف و آرمانهایی دارید، اهمیت دارد. زمانیکه نسبت به خود و طرف مقابل آگاهی کافی را داشته باشید راحت تر در مقام سنجش و انتخابی آگاه اقدام خواهید کرد. در این مسیر به دلیل لزوم توجه به نکاتی دقیق تر و تخصصی تر با مشاوری مجرب و اسلامی به طور حضوری مشاوره پیش از ازدواج را شروع کنید. شناخت معرف لازم هست ولی اعتماد مطلق به آن درست نیست.خودتان باید تحقیقات لازم را بکنید و با سوالهایی در جهت شناخت برآیید. اینکه چقدر از طلاق شما گذشته اهمیت دارد . به طور کلی جلسه اول معارفه است و با طرح سوالات کلی در جهت شناخت همدیگر هستید. سوالات در مورد اولویت های همسر گزینی ، فرهنگ و اعتقاد، وضعیت اقتصادیشون ، هدف از زندگیشون، نقاط قوه و ضعفشان، تصمیماتشان راجع به آینده بچه اشان و برنامه های بلند مدت و کوتاه مدتشان در زندگی .... موفق و خوشبخت باشید ✳️ #سرکار_خانم_حسن_پور 🔰 https://eitaa.com/moshaveronlin

پرسش 6⃣5⃣5⃣ #تربیت_فرزند #ترس_از_کودک_دزدی سلام من مادرم و یک پسر ۱۳ ساله و یک پسر ۸ ساله دارم . اخیر در محل ما یک بچه دزدی (خداروشکر ناموفق ) انجام شده و میخواستم ببینم با بچه هام چجوری حرف بزنم تا مواظب خودشون باشن؟ قبلا می گفتیم با غریبه ها حرف نزنید به حرفشون گوش نکنید اما حالا باید یک کم بیشتر بچه ها بترسند پسر بزرگم دوست دارد شبها برود توی کوچه ها دور بزنه نمیخوام اونقدر بترسند که مثلا شب کابوس ببینند یا دیگه از خونه نروند بیرون نمیتونم بهشون بگم تجاوز میشه بهت یا عضو بدنت را در میارند به پسرم میگم دوچرخه و گوشی ت را دزد ازت میگیرن ، میگه چه خوب ، بابا بهترش را برام میخرد!! بهش میگم شاید کتکت هم بزنه میگه تا حالا که اینطوری نشده لطفا راهنمایی کنید چکار کنم؟ 💢پاسخ را بخوانید🔰 https://eitaa.com/moshaveronlin

پاسخ6⃣5⃣5⃣ #تربیت_فرزند #ترس_از_کودک_دزدی با سلام خدمت شما نگرانی شما قابل درک هست اما غیر از مسئله دزد، بهر حال قاعده و قانونهای⚠️ خانواده باید جوری مطرح شود که همه ی افراد ملزم به رعایت آن باشند.💯 محدوده ساعات مجاز⏰ که فرزندانتان باید تا آن ساعت به خانه🏘 برگردند تحت هر شرایطی باید مشخص باشد و در قبال عدم رعایت این قانون باید در خانه با توافق همه ی اعضا جریمه مقرر گردد .📛 ✅ الحمدلله سن فرزندانتان بگونه ای هست که بتوان راجع به مسائل مهم صحبت کرد و راهکار طلبید، با گذاشتن جلسه ای خانوادگی که نشانگر اهمیت موضوع باشد و شرکت همه در جلسه ،راجع به این موضوع صحبت کنید و نگرانی خودتان 😥را ابراز کنید و بخواهید خودشان برای رفع نگرانی شما راهکار قابل اجرا و درست بدهند و با جمع بندی نظرات تک تک اعضا👨‍👩‍👦‍👦 به قانون درست برسید که لازم الاجرا هم هست.👏 ✅به هیچ وجه در مقابل عدم رعایت توافقتان کوتاه نیایید و جریمه متناسب📝 با عدم رعایت قانون را اجرا کنید. فرزند ۱۳ ساله شما نیاز دارد با احترام با او صحبت شود در نتیجه به زور و فشار متوسل نشوید.❌ اینکه در خانواده چجور سَبک تربیتی را تا بحال پیش رفته اید اهمیت دارد .محبت😊 ، اقتدار ، صمیمیت و صراحت فراموش نشود. موفق باشید ⚜ #سرکار_خانم_حسن_پور 🔻 @moshaveronlin

پرسش 7⃣5⃣5⃣ سلام وقتتون بخیر،من درسن ۱۷.۵ سال باپسری از طریق چت اشنا شدم ودوست شدم خلاصه بعدازدوسال بااوازدواج کردم،اما از همان ابتدا دچارمشکل بودیم ولی من بخاطر علاقه شدیدهرسری کوتاه امدم حتی دربارداری وشیردهیم کاملا قهر بودیم،الان هم که پسرم۴.۵ سالشه مشکل داریم معتاد وهیز ودزد نیست،اما بشدت رفیق باز،اهل مشروب وباغ وبر،منواصلا تو کاراش حساباش وارد نمیکنه وقتی میاد خونه دائم سرش توگوشیشه یا چت با دوستاش یا دیوار دیجی کالا،به تازگی پدرموازدست دادم امااصلا همدردم نیس،کلا شریک غم هام نیس،محبتی نداره،توتمام این ده سال که اینقدردعواو قهرداشتیم حتی یکباراون نیومد،فقط بادادگاه واینا پیش رفت،تمام مال ومنالشم به اسم این واونه،ومهمتراینکه من توشهرستان ایشون زندگی میکنم واونجا هیچکسوندارم همیشه تنهاموغصه میخورم هرچیم میگم توقول دادی میریم اصفهان میزنه زیرش،بهونه میاره،من فقط توخونه مث یه نوکر کارمیکنم نه محبتی نه چیزی چرادروغ نگم بعضی وقتامیادسمتم ولی همیشگی نیست،ماخونه نداریم ولی پولشو خرج لباس وساز وساختن شراب میکنه،حتی بهش گفتم بیاتوافقی جداشیم میگه باشه این مبلغ میدم برو ولی توسرحرفت نمیمونی،من واقعا نمیدونم چیکار کنم خودم میدونم زندگی باهاش محض غلطه وپشیمونم چراتاعقد بودم،چرا اوایل عروسیم،چراقبل بچه دارشدنم،چرا توبارداریم،چرا تابچم کوچیک بود جدانشدیم،میشه راهنماییم کنید پاسخ را بخوانید👇 @moshaveronlin