eitaa logo
اطلاع رسانی مسجد قرآن
326 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
962 ویدیو
22 فایل
با سلام خدمت همه شما دوستان عزیز برنامه های مسجد از این کانال برای شما اعلام می‌شود التماس دعای فرج
مشاهده در ایتا
دانلود
باسمه تعالی مصوبات جلسه ای که درتاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۲۴ پس از تجمع خودجوش نیروهای مردمی، آمران به معروف و مطالبه گران اجتماعی شهرستان بوشهر، در مقابل دادگستری جهت حمایت از آمرین به معروف و همچنین مطالبه برخورد جدی با شخص هتاک نسبت به ضرب و شتم بانوی آمربه معروف و ناهی از منکر در شهر بوشهر. همچنین مطالبه گری از مسئولین امر جهت اجرایی کردن هر چه سریع تر طرح جامع عفاف وحجاب، با دادستان محترم جناب آقای حسن پور و با حضور معاون محترم دادستان جناب آقای مختاری و فرماندار محترم آقای رحیمی برگزار شد به شرح زیر است👇 ۱. دستور ویژه و سریع جهت رسیدگی نسبت به پرونده ی هتک حرمت بانوی آمربه معروف بوشهری ۲. حمایت ویژه از قاضی مقاتلی، رئیس شعبه ویژه امربه معروف و نهی از منکر ۳. حمایت و پی گیری جدی طرح جامع عفاف و حجاب ۴. حمایت از بسیجیان و ضابطین قضایی بیش از پیش و به کار گیری آنها در بحث مبارزه با مفاسد اجتماعی. ۵. تشکیل کارگروه مردمی و ارتباط مستقیم و مداوم با شخص دادستان محترم. ۶.پیگیری و برخورد سریع و قاطع نسبت به وضعیت بی حجابی و بی حیایی علنی در کافه ها و اصناف متجری و خاطی. ۷. برخود جدی با فروشندگان متخلف و جمع آوری البسه های مبتذل و غیر اسلامی در مغازه ها. (جمعی از آمران به معروف و ناهیان از منکر شهرستان بوشهر)
فارس من اختصاص اتاق عمل ویژه بانوان بدون حضور آقایون حمایت خود را اعمال کنید در همه ی گروه ها به اشتراک بزارید ما بانوان این مرز و بوم حق برخورداری از این فرصت را داریم که در زمان عمل در آرامش بوده و بدون حضور آقایان در اتاق عمل پزشک به درمان ما بپردازد. وجود آقا در اتاق عمل موجب ایجاد استرس و نگرانی برای بانوان می‌شود. خصوصا عمل سزارین که حضور آقا واقعا آزاردهنده است. وقتی این تعداد دکتر و تکنسین بیهوشی خانم داریم چرا باید آقا این خدمات را انجام دهد ؟ لطفا نسبت به تغییر این رویه غلط اقدام نمایید. https://farsnews.ir/my/c/183359 https://eitaa.com/women92
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: شنبه ۲۲ بهمن تاریخی بود؛ به ملت ایران اظهار تعظیم می‌کنم. @Farsna
📩 بخاطر حرکت ارزشمند ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ به ملت ایران اظهار تعظیم میکنم/ بنده حالا خودم را شایسته‌ی این نمیدانم که من تشکر کنم، خدا باید تشکر کند؛ شکراللّه سعیکم ملت ایران 🔻 لازم میدانم به ملت ایران اظهار تعظیم کنم به خاطر این حرکت ارزشمندی که در بیست و دوم بهمن امسال نشان دادند. امسال این شنبه‌ای که گذشت، شنبه‌ی بیست و دوم بهمن یک شنبه‌ی تاریخی، یک بیست و دوم بهمن تاریخی بود. در سرتاسر کشور مردم به معنای واقعی کلمه حماسه آفریدند. این همه تبلیغات مخالف، این مشکلاتی که مردم با همه‌ی وجودشان، با جسم و جانشان حس میکنند، تحریکات دشمنان، هوای سرد، در بعضی نقاط کشور هوای زیر صفر، همه‌ی اینها تحت تأثیر گرمای ایمان و بصیرت مردم ایران نادیده گرفته شد، مردم آمدند با این عظمت، این آمدن مردم حقایق زیادی را بیان کرد. اظهار ارادت به ملت ایران در همه جا؛ از منتها الیه شرق کشور تا منتها الیه غرب کشور، از شمال تا جنوب کشور، در شهرهای دوردست، در مراکز، در شهرهای بزرگ مثل تبریز، اصفهان، مشهد و جاهای دیگر تا روستاها؛ همه با هم صدا بلند کردند ملت ایران، خیلی ارزشمند است اینها. شکراللّه سعیکم ملت ایران! البته بنده حالا خودم را شایسته‌ی این نمیدانم که من تشکر کنم، خدا باید تشکر کند. 🏷 | 💻 Farsi.Khamenei.ir
📩 یکی از اهداف مهم اغتشاشات پائیز در تهران این بود که همین ۲۲بهمن را از یاد مردم ببرند/مردم استقامت ورزیدند و آمدند؛ این استقامت برکت دارد/ آن چیزی که به ملت‌ها عظمت میدهد، استقامت آنهاست 🔻 آن چیزی که به ملت‌ها هویت میدهد شخصیت میدهد عظمت میدهد به حفاظت از خود ملت‌ها از فرهنگ آنها کمک میکند استقامت آنها و ایستادگی آنهاست. استقامت، این هویت را حفظ میکند، هویت میدهد به یک ملت، یک جمعیت. باید خسته نشد، باید ناامید نشد، باید از عربده‌های دشمن خوف نکرد. این بیست و دوم بهمن امسال هم یک مصداق دیگر همین استقامت است. با این نگاه، با این دید مسئله را ببینیم و بررسی کنیم. صرف اینکه حالا جماعت آمدند درخیابانها، خب کارخوبی است. گاهی اوقات انگیزه‌های گوناگونی وجود دارد برای آمدن به خیابان. مهمتر از این، همین است که نگاه کنیم ببینیم این آمدن به معنای استقامت ورزیدن بود. یکی از اهداف مهم این اغتشاشات پائیز در تهران و بعضی جاهای دیگر، یکی از مهمترین اهدافش این بود که همین بیست و دوم بهمن را از یاد مردم ببرند. مردم حضور میلیونی خودشان را در سالروز پیروزی انقلاب نشان ندهند، فراموش کنند. مردم استقامت ورزیدند آمدند. پس این آمدن استقامت بود. این استقامت برکت دارد. 🏷 | 💻 Farsi.Khamenei.ir
🔊 حجت الاسلام مسلم وافی (عضو شورای راهبری جمعیت و خانواده): 🔹 فرصت ما برای فرار از تله جمعیتی بسیار محدود است و بر این اساس لازم است تا سال ۱۴۰۵، بالای ده میلیون تولد داشته باشیم. 🔸بالای ده میلیون زوج داریم که با اینکه نابارور نیستند، حاضر به فرزندآوری نیستند❗️ 🌻 اگر این تعداد خانواده در فرصت باقیمانده تا سال ۱۴۰۵ هرکدام فقط یک فرزند به خانواده خود بیفزایند، خطر پیری جمعیت از کشور دفع خواهد شد🌾 🌻 و لذا شعار ما اینست که: با گلی دیگر🌷، ایران گلستان می شود! خواهشاً پخش کنین رزق وروزیش با خداست گل کاری طبیعت هست تولد هر فرزند نسلی را زنده می‌کند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🌸کانال رسمی حوزه‌های علمیه خواهران 🆔 @kowsarnews 🌐 news.whc.ir
🔰 | مروری بر بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان شرقی. ۱۴۰۱/۱۱/۲۶ 💠درباره حرکت ارزشمند ملت ایران در ۲۲ بهمن 💎لازم میدانم به ملّت ایران اظهار تعظیم کنم به خاطر این حرکت ارزشمندی که در بیست‌ودوّم بهمن امسال نشان دادند. 📍این همه تبلیغات مخالف، 📍این مشکلاتی که مردم آن را با همه‌ی وجودشان حس میکنند، 📍تحریکات دشمنان، 📍هوای سرد، 🔺همه‌ی اینها تحت تأثیر گرمای ایمان و بصیرت مردم ایران نادیده گرفته شد. 🙏ملّت ایران! شَکَرَ الله سعیکم. 💠درباره تبریز و آذربایجان 📌تبریزی‌ها قیام قم را تبدیل کردند به قیام ملّی. ↙️صدای فداکاری آنها به همه‌ی کشور رسید، لذا همه‌گیر شد. ❇️پرچم آزادی ایران دست تبریزی‌ها است. 🛡نمایش قدرت ایستادگی ایران در مقابل حوادث گوناگون: 🔹نجات ایران از تفرقه و تسلّط طولانی بیگانگان در دوره‌ی طلوع صفویّه 🔸همراهی علمای تبریز با قضیّه‌ی تحریم تنباکوی میرزای شیرازی 🔹حرکت تبریز در قضیّه‌ی مشروطه 🔸انقلاب اسلامی 🔹دفاع مقدّس 🔸قضایای بعد از دفاع مقدّس تا امروز 👈از جهت فرهنگی هم همین جور: 📌آذربایجان مرکز تمدّنی و فرهنگی کشور در غرب کشور است. 👏ایران همیشه به مفاخر فرهنگی خود در آذربایجان افتخار کرده: ❇️خاقانی ❇️نظامی ❇️شمس تبریزی ❇️قطران تبریزی ❇️شیخ محمود شبستری ❇️صائب تبریزی ❇️مرحوم شهریار ❇️خانم پروین اعتصامی 🏷درباره اهمیت استقامت 💪آن چیزی که به ملّتها هویّت، شخصیّت و عظمت میدهد، استقامت و ایستادگی آنها است ✔️استقامت یعنی آن خطّ مستقیمی را که انسان پیدا کرده، ادامه بدهد؛ نگذارد زاویه پیدا بشود. ✖️بعضی‌ها با انقلاب بودند، بعد زاویه پیدا کردند... این زاویه پیش رفت، منتهی شد به ضدّیّت با آن آرمان و انگیزه‌ی بزرگی که آنها را وارد این راه کرده بود. ✅بیست‌ودوّم بهمن امسال، مصداق استقامت است. ☝️به معنای لج کردن با دشمن بود. 🚨یکی از اهداف مهمّ اغتشاشات پاییز این بود که بیست‌ودوّم بهمن را از یاد مردم ببرند. ✊پیام ملّت ایران در بیست‌و‌دوّم بهمن حمایت کامل از انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بود. 🗣البتّه صداهای مخالف و معارضی هم وجود دارد و وجود داشت؛ و دشمنان... سعی میکنند صدای آنها را غلبه بدهند امّا نتوانستند. 💠درباره‌ی نگاه کلی به مسائل کشور 📈ما در همه‌ی قسمتها به توفیق الهی داریم جلو میرویم. نه اینکه مشکلات نداریم. 🚧بعضی گفتند که جمهوری اسلامی به بن‌بست رسیده. ⁉️خب اگر ما به بن‌بست رسیده‌ایم، چرا دشمن این‌قدر خرج میکند که ما را به زمین بزند؟ ⚠️گاهی اوقات در مقام خدشه‌ی در پیشرفتها میگویند: چرا همه‌ی تلاش خودتان را گذاشته‌اید روی تسلیحات، پهپاد، موشک؟ ✅اوّلاً لازم است؛ کشوری که دشمن دارد باید به فکر خودش باشد... عقل حکم میکند، شرع هم میگوید. ✅ثانیاً در بخشهای دیگر مگر کمتر از بخش دفاعی کار شده؟ ⭕️دو جور میتوانیم به ضعفها نگاه کنیم: 1️⃣نگاه انقلابی 👈 به دستاوردها نگاه کنیم، بفهمیم که ما توانش را داریم... ضعفها را با همان همت برطرف کنیم. 2️⃣نگاه ارتجاعی 👈 به ضعفها نگاه کنیم و بگوییم: «آقا! فایده‌ای ندارد، نمیشود کاری کرد». ♦️همّت کنیم ضعفها را برطرف کنیم، همه باید کار کنند. ⭕️در درجه‌ی اوّل، مسئولین ↙️امروز مهم‌ترین کارهای ما کارهای اقتصادی است 🔹علاج کنند تورّم را. 🔹ثبات اقتصادی و ثبات قیمتها، کشور را پیش میبرد. ⭕️مردم هم می‌توانند کار کنند: 🔸دانشجو، استاد 🔸کارگر، کاسب، کشاورز، 🔸کارآفرین‌ها، دامدار 🔸عالِم دینی، فعال سیاسی 🔸فعّالان اجتماعی، فعّالان خدماتی 🔄ما مکرّر توانستیم، از طریق مردم، ضعفهای بزرگ را برطرف کنیم. 💪یکی از چیزهایی که کشور را قوی میکند، اتّحاد ملّی است. 🤝در اختلاف نظرها، مناظره خوب است امّا منازعه خوب نیست. 📍گرایش عموم ملّت ایران، گرایشِ انقلاب است. 🔺کسانی نظرات مخالفی دارند. طرف ملّت ایران اینها نیستند؛ طرف ملّت ایران استکبار است. ✨مثلِ همیشه آینده را من روشن میبینم. 💎ان‌شاءالله این ملّت به دستاوردهای بزرگ‌تری خواهد رسید. 🍀از خداوند متعال میخواهیم ما را در این راه ثابت‌قدم بدارد.
4_6010516296473513680.mp3
5.99M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان شرقی. ۱۴۰۱/۱۱/۲۶ 💻 Farsi.Khamenei.ir
📝 متن کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار مردم آذربایجان شرقی منتشر شد. ۱۴۰۱/۱۱/۲۶ 🔍 بخوانید: https://khl.ink/f/51999
ستاره **: 🔹آیت الله صفایی بوشهری: متأسفانه در قبال خیرخواهی آمران به معروف و ناهیان از منکر، اقدامات و تعرضاتی از طرف متخلفان به قانون و فرهنگ اسلامی و ایرانی صورت می گیرد که موجب تأثر و تأسف گردیده‌ است. 🔹اخیرأ با خبر شدیم نسبت به بانوان محجبه که در مقام امر به معروف و نهی از منکر برآمده اند و به دنبال انجام وظیفه شرعی و قانونی خود و تذکر محترمانه لسانی بوده اند، برخوردهای ناشایست، خلاف ادب و تعرضات جدی و اقدامات خشونت آمیز صورت گرفته است که موجب صدمات جسمی و روحی آنان شده است. 🔸نماینده ولی فقیه در استان بوشهر ضمن قدردانی از حمایت مردم قانون مدار از آمران به معروف و ناهیان از منکر و دلجویی و حمایت از آن بزرگواران، از تمامی مراکز قضایی تقاضای برخورد قانونی و بایسته متخلفان را کرد و گفت: در این باره همه مسئولان مربوطه باید به وظیفه قانونی خود عمل کنند. 📲 اخبار در ایتا👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/688128196C26d7ed6d8c
با عرض سلام خدمت همه شما خواهران عزیزم توجه داشته باشید انشاءالله فردا جمعه برنامه زیارت امام زاده حسن ع داریم کوی ریشهر از عزیزانی که دوست دارند در این برنامه زیارت شرکت کنند راس ساعت ۱۴/۳۰ حسینیه امام خمینی ره مسجد قرآن منتظر حضور همه شما هستیم سرویس محیا هست نگران نباشید التماس دعای فرج
راس ساعت ۱۴/۳۰ جمعه
ضرب و جرح بانوی آمر به معروف بوشهری پیگیری قانونی و قضایی شود 🔹با توجه به اتفاق ضرب و جرح بانوی آمر به معروف و اهانت به وی مخاطبان بوشهر در جدیدترین مطالبه‌گری خود خواستار پیگیری قضایی این حادثه تا حصول نتیجه شدند. 🔻شما نیز می‌توانید با کردن این کمپین، مطالبه‌گر این حادثه باشید🔻 https://farsnews.ir/my/c/183695
✅ مثلِ همیشه... 🔰 مثلِ همیشه آینده را من روشن می بینم. بحمدالله هر وقتی هم که یک افق روشنی پیش رو بوده، بعد از چندی به آن افق رسیده‌ایم. توانایی‌های ملّت خیلی بالا است، توانایی کشور خیلی بالا است، ظرفیّت های کشور خیلی بالا است و ان‌شاءالله این ملّت به دستاوردهای بزرگ‌تری خواهد رسید. ۱۴۰۱/۱۱/۲۶ 🔹 بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مردم آذربایجان شرقی ┈┈••✾•🇮🇷🇮🇷🇮🇷•✾••┈┈ @ofogheenghelab ┈┈••✾• ⛰☀️⛰ •✾••┈┈
قدر جان‌فشانی این مردان رو بدونیم. 🔺 ‏اگه با خیال راحت تو خونه‌هامون نشستیم، از مجاهدت و جان‌فشانی نیروهاییه که به این شکل حواسشون به وطن هست. 💬 بامری ┈┈••✾•🇮🇷🇮🇷🇮🇷•✾••┈┈ @ofogheenghelab ┈┈••✾• ⛰☀️⛰ •✾••┈┈
هدایت شده از افق انقلاب
🔴 جعفر پلنگ و غذای حضرتی آقای راست نجات، معاون مهمانسرای حرم مطهر امام رضا علیه السلام، ماه گذشته در شب میلاد حضرت امام محمدالجواد علیه السلام این داستان جالب رو نقل کردن: زمانی که معاون امداد حرم امام رضا علیه السلام بودم، وظیفه داشتیم، غذاهای باقیمانده مهمانسرا را آخر وقت به مناطق ضعیف و حاشیه شهر مشهد برده و بین فقرا توزیع کنیم. شبی با خادم مسجد آخر بلوار توس، تماس گرفته و به او گفتم: امشب قرار است که فلان مقدار غذای مشخص، به منطقه شما آورده و توزیع کنیم و آماده همکاری با ما باش. نیمه های شب به آن مسجد که رسیدیم ، با جمعیت فراوانی که درب مسجد منتظر بودند مواجه شدیم 🙄 بطوری که امکان توزیع غذا را بخاطر ازدحام شدید و ترس از تلف شدن تعدادی از مردم، نداشتیم! خادم مسجد را صدا کردیم که چرا اینقدر شلوغ است؟! گفت : حواسم نبود و در بلندگو📣 اعلام کردم : امشب قرار است غذای متبرک از حرم امام رضا علیه السلام بیاورند و اینگونه شلوغ شد و کاری از دستم بر نمی آید🙄 تصمیم به برگشت داشتیم که ناگاه در گوشه ای کنار دیوار، دختر بچه ای کوچک با کفش های پلاستیکی، نظرم را به خود جلب کرد و از وضعیت حال و روزش ترحمی به دلم‌ افتاد و همانجا در دلم، از خود امام رضا علیه السلام خواستم: آقا جان🤲خودت راه حلی ارائه بده که بتونیم غذاها را بدون مشکل تقسیم کنیم و این مردم که با امید و احتیاج به اینجا آمدند، دست خالی برنگردند که ناگهان انگار هزار نفر درونم فریاد زدند : از خادم محله بپرسم لات این محله کیه؟!🤔 از خادم مسجد پرسیدم : لات این محله کیه و با تعجب پرسید برای چی؟!!! گفتم کارش دارم. گفت: اسمش جعفر پلنگه گفتم بگو بیاد و زنگش زد که تا نیم ساعت دیگه میرسم ومنتظرش موندیم. جعفر با ظاهری خالکوبی شده و پیراهن یقه باز و سوار موتور اومد و سلام کرد که فرمایش: گفتم ما از حرم امام رضا علیه السلام اومدیم و غذای متبرک آوردیم و نمیدونیم چطور تقسیم کنیم که مردم اذیت نشن و از شما میخواهیم در این کار کمکمون کنی😥 جعفر با کمال میل گفت : نوکر خادمهای امام رضا علیه السلام هستم وچشم. به بقیه خدام گفتم ماشین غذا رو تحویل جعفر بدین و بهش کمک کنید تا غذاهارو تقسیم کنه. جعفر مردم را کنار دیوار به صف کرد و به هر خانواده ای بنا به مصلحت و شناختی که خودش به آنها داشت ، غذاها را تقسیم کرد و گفتم چهارتا غذاهم بهخودش و خانواده ش بدهید. بعد از اتمام کار ، به من گفت: آقای راست نجات شماره تلفنت را به من میدهید؟ همکاران با اشاره گفتند اینکارو نکن و برات دردسر درست میکنه و.... اما با کمال میل به او شماره را دادم و رفتیم. ابتدای هفته بود که با من تماس گرفت که جعفر پلنگ هستم و کاری با شما دارم و به دفتر کاری م در حرم آمد! آنجا به من گفت: من هم خادم زوار امام رضا علیه السلام هستم و بنده با تعجب گفتم: بله؟!!!😲گفت : منم روزهای پنج شنبه میام حرم امام رضا علیه السلام و در صحن ها میچرخم و مهرهای اطراف دیوارها را جمع آوری و سرجاهایشان میذارم و برمیگردم و به همین مقدار خودم را خادم حضرت میدانم و اتفاقا همان روز در راه برگشتم به درب مهمانسرا رسیدم و به امام رضا علیه السلام در دلم گفتم : میشه امروز غذای متبرکی از حرمتون برای خواهر بیمارم ببرم؟! وقتی به خادم درب مهمانسرا گفتم با تندی به من گفت: آقا برو کنار بایست و مزاحم نشو!😔 وقتی نا امید شدم و خواستم‌به خانه برگردم، پشت سرم، آن خادم به همکارش گفت مواظبش باشید جیب مردم رو نزند!!!😞 هنگامی که این را شنیدم به او گفتم : خدایا توبه، من جیب بر نیستم و دلم شکست و تا بست نواب گریه میکردم و به امام رضا علیه السلام گفتم دیگه سرکشیکم نمیام و خداحافظ😢 که ناگهان گوشی م زنگ خورد که خادمهای حرم امام رضا علیه السلام در مسجد محله منتظرت هستند وبا ترس و لرز که من جیب بری نکردم و چه زود گزارش دادند و احضارم کردند پیش شما اومدم😕 حالا آمده ام بگویم: امام رضا علیه السلام چقدر مهربونه😭یک غذا میخواستم ولی به من یک ماشین غذا داد و بجای یکی،چهارتا غذا برای خانواده م بردم😇 ┈┈••✾•🇮🇷🇮🇷🇮🇷•✾••┈┈ @ofogheenghelab ┈┈••✾• ⛰☀️⛰ •✾••┈┈
بسم الله الرحمن الرحیم 🔶از مادربزرگش ...🔶 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی حلقه بزرگی از شاگردانش در مسجد بزرگ دمشق، گِرد او جمع شده بودند. درس پایان یافته بود و مثل همیشه، شاگردانش اطرافش را گرفته بودند و سوال‌بارانش میکردند. او هم با سعه صدر به سوالات مهم‌شان جواب میداد. -استاد در این ایام غیبت صغری چه کنیم؟ -آنگونه که به ما رسیده، به زودی غیبت کبری آغاز میشود. اگر از منِ پیرمردی که هفتاد هشتاد سال عمر خودش را در علوم مختلف صرف کرد می‌شنوید، در تحصیل علم و دستگیری از یتیمان آل محمد که همان شیعیان هستند کوشا باشید. کاری به جز دستگیری و خدمت به مردم به ما یاد نداده‌اند. -استاد چرا به بیت المقدس برنمی‌گردید؟ مگر شما متولد بیت المقدس نیستید و سالهای زیادی در حلب و بیت المقدس زندگی نکردید؟ چرا دمشق؟ -به خاطر علم پسر جان. علم. اگر هفتاد هشتاد سال دیگر هم عمر کنم، مانند تشنه ای که دنبال آب حیات است، دنبال علم خواهم رفت. هنوز به پنجاه سال نرسیده بودم که لقب کشاجم را برای خود انتخاب کردم. کاف اشاره دارد به کاتب بودن، شین اشاره دارد به شاعر بودن، الف اشاره دارد به ادبیات، جیم اشاره دارد به علم جدل و منطق، میم اشاره دارد به متکلم و منجم بودن. سالها بعد وقتی در طب به جایی رسیدم که حرف اول را در حلب و دمشق و بیت المقدس میزدم، طاء به اول اسم خودم افزودم و شدم «طکشاجم» همه شاگردان لبخند زدند و استاد را ستودند. یکی از شاگردان سوالی پرسید که سبب شد طکشاجم برای لحظاتی سرش را پایین بیندازد و سکوت کند. آن شاگرد پرسید: «استاد! چرا شعر؟ منکر طبع لطیف شما نیستم اما بنظرتان شاعر بودن با علوم بزرگی که در سینه دارید، جمع میشود؟» طکشاجم پس از اندکی سکوت، سر بلند کرد و گفت: «شعر را از مادربزرگمان داریم. همانگونه که ایمان و اسلام را از آن بانو داریم. اصل و نسب ما به یهودیانی میرسد که ... بگذریم ... مادر بزرگی داشتم. سالها با مردی بی رحم زندگی کرد. مردی که تخصصش شکنجه و زندان‌بانی بود. اینقدر حرفه ای شیعیان و مخالفان عباسی را شکنجه میداد که معمولا کسی در برابرش مقاومت نمیکرد و زود میشکست. تا اینکه ماموریتی به او رسید. زندانی به او سپردند که مرد خاصی بود. از او دنبال حرف نبودند. فقط قصدشان شکستن او بود. قصدشان حذف او از پیشِ چشم و انظار شیعیان بود. به مدت هفت سال در دو زندان زندانی اش کردند اما جواب نداد. انواع و اقسام عملیات روانی علیه او انجام دادند ... از آوردن زنان آوازخوان و رقاصه گرفته تا تبعید و تهدید خانواده اش ... هیچ اثری بر آن زندانی نداشت. پدربزرگم احساس شکست میکرد. شش ماه وقت گرفت تا فکری به حال آبرویش کند. آن زندانی شده بود قاتل آبروی پدربزرگِ یهودی ما که نامش سِندی بن شاهک بود. سندی بن شاهک به اورشلیم رفت. به نزد اساتید و فحولِ و چیره دستان یهود مراجعه کرد. از آنان مشورت گرفت. آنان به او گفتند که تا زندانی را وارد خانه‌ات نکنی و مدام تحت نظر نداشته باشی، زندانی فرصت استراحت و تنفس پیدا میکند. وقتی زندانی فرصت تنفس و برخورد با نور را پیدا کند، عقل و مشاعرش کار میکند و تبدیل به رقیب میشود و کارِ شکستن او دشوارتر میگردد. آنان به او پیشنهاد ساختن مطامیر دادند. 🔺مطامیر چیست؟ در زیرزمین خانه ها چاهی را حفر میکردند که به جای این که مستقیم در زمین فرو برود، به حالت پلکانی و کَج تا عمق بیست سی متر در قعر زمین میرفت. با عرضی به اندازه نشستن یک نفر. یعنی پله ها به اندازه رفتن فقط یک نفر جا داشت. تهِ این مطامیر مخوف، سقفی کوتاه، یعنی به اندازه نصفِ ایستادن یک انسان معمولی ارتفاع داشت. خب در چنین شرایطی نه میتوان خوابید و نه میتوان ایستاد. فقط باید خود را جمع کرد و به دیوار آن گودال تاریک تکیه داد.» اشک، تمام صورت طکشاجم را فرا گرفته بود. دستی به صورت و محاسنش کشید و ادامه داد: «روزی مادربزرگم دیده بود که سِندی به همراه یک نفر وارد منزل شد. سربازان حکومتی آن دو نفر را به منزل رسانده بودند و رفته بودند. مادربزرگم از سندی پرسیده بود که این مرد کیست که با چشم و دست بسته به زیرزمین بردی؟ سندی گفت: این مرد همان کسی است که آبروی چهار خلیفه را برده. آبروی مرا هم برده. نه میشکند و نه حرف میزند. اینقدر اینجا میماند که یا جنازه او مطامیر خارج شود یا جنازه من! ادامه مطلب👇
مادربزرگم با وحشت گفت: یعنی آن مرد قرار است در گودال زیرزمین حبس شود؟! فکر نمیکردم خانه ام زندان شود و از حالا من و تو و بچه ها بشویم زندان بان! سندی گفت: حق ندارید به طرف مطامیر بروید. روزی نصف نان و جرئه ای آب از بالا ... از سوراخی که از درش ساخته ایم، به قعر آن بینداز و برو! مادربزرگم میگفت از وقتی آن مرد در سیاه چال خانه ما حبس شد، قلبم آرام و قرار نداشت. وقتی سندی در خانه نبود، به نزدیکی‌های زیرزمین میرفتم. هر روز آن مرد، وقتی از عبادتهایش فارغ میشد، با سوز و آه، شروع به خواندن ابیات و اشعاری میکرد که جان را میسوزاند. در یکی از ابیاتش خود را موسی بن جعفر معرفی کرده بود. مادر بزرگم به مادرم گفته بود که شنیدم که چند مرتبه در اشعارش خود را موسی بن معرفی کرد. روزها از پیِ هم میگذشت و مادربزرگم هر روز، به محض رفتن سندی از خانه، خود را به پشت درِ مطامیر میرساند و به مناجات و اشعار موسی بن جعفر گوش میداد. تا این که کم‌کم طبع شعر مادربزرگم گل کرد و شروع به سرودن اشعاری در مناقب موسی بن جعفر کرد. مادرم میگفت وقتی مادرش برای آنان لالایی میخوانده، از موسی بن جعفر میگفته. از اجداد معصومش که در اشعار موسی بن جعفر بوده برای مادرم و دیگر بچه هایش میخوانده. تا این که این طبع لطیف را سینه به سینه از مادربزرگم به مادرم و از مادرم به من منتقل شد و به همین خاطر است که اکثر اشعارم در مدح موسی بن جعفر است. هر کدام از شاگردان طکشاجم خود را به گوشه ای از کلاس درس انداخته بود و مشغول ناله و گریه بودند. اما از آن روایت جانسوز، خودِ طکشاجم که در سنین پیری به سر میبرد، بیشتر از همه خُرد شده بود و اشک میریخت. وقتی شاگردان کنار رفتند و طکشاجم میخواست از مسجد خارج شود این جملات را زیر لب میگفت و آهسته آهسته قدم برمیداشت و مسجد را ترک کرد: «اگر آن مادربزرگ نبود، اگر محبت آن زندانی در قعر سجون به دل مادربزرگان نمی‌افتاد ... نه ما طعم اسلام می‌چشیدیم و نه لذت شیعه بودن ... و نه سینه‌مان مملو از علوم آل محمد میشد. رحمت و غفران الهی به آن مادربزرگ و آن لالایی ها و ... درود بی حد و حصر پروردگار عالم به موسی بن جعفر و اجداد و اولاد طاهرینش.» @Mohamadrezahadadpour
من حدیث زیاد دیدم از امام کاظم...امااااااا یه نقلی هست از ایشون که دقیقش رو بلد نیستم. هر وقت بهش فکر میکنم، جگررررم میسوزه. امام کاظم، از ائمه ای بودن که زندانی شون میکردن هر چند وقتی یکبار... ولی اواخر عمرشون، به مدت ۵تا ۷سال مدااااوما اسیر بودن. یه باز زندان، یه زندان معمولیه، خب آدم خیلی دلش نمیگیره... اون هفته حاج آقا رفیعی تو حرم امام رضا میگفت مدل زندانی که امام داخلش بودن، مطامیر بوده. مطامیر جائیه که غله نگه میداشتن ظلمات محض بوده... خب...حالا هم سطح زمین؟ نه😭😭😭 مثلا ۳۰متر زیر زمین...یه گودال پر از پله بوده که تا ۲۰متریش، پله بوده...ده متر اخرش پله نبوده نردبون میذاشتن زندونی رو منتقل میکردن داخل سیاه چال، بعد نردبون رو بر میداشتن که نتونه بیاد بالا😭😭😭 فقط همین؟ نه😭😭😭 ته این سیاه چال، اون مطامیر بوده...که مثل یه خمره بوده که تهش فراخ بوده و بالاش تنگ نه میتونستن بخوابن، نه وایسن😭😭😭 ۷ساااااال... همین؟؟؟ نه😭😭😭😭 امام رو، ته اون سیاه چال زندونی کردن در حالیکه غل و زنجیرِ جامعه به دست و پاشون بوده😭😭😭 دستور داده بودن که این غل و زنجیر رو، جوش بدن که باز نشه😭😭😭 ای خداااااااااااااااااااااااااا😭😭😭😭 عجب صبری داری که با بهترین و محبوب ترین بندگانت اینجوری رفتار میکردن😭😭 کاظمین هوا گرمه😭😭😭 طی ۷سال، این غل و زنجیر، به بدن امام....😭😭😭😭 السلامُ علی مُعَذّب فی قَعرِ السُّجون... سلام خدا بر اون کسی که در ته زندااااان ها، عذابش میکردن... ادامه ی سلام اومده بالسّاقِ الرَّضوض... رض، توی عربی، به استخون له شده میگن😭😭😭 استخون شکسته نه...له شده...😭😭😭 این واژه یِ رَض، توی مقتل ۳تا از ۱۴معصوم وارد شده... یکیش حضرت زهرا😭😭😭 یکیش امام کاظم😭😭😭 یکیشم، امام حسین😭😭😭 صلی الله علیک یا اباعبداللههمه اینا رو گفتم برسم به این روایت از امام... یه روز که امام داخل زندون بودن، به مسیب، میگن: من دیگه عمری نمیکنم... دلم برا رضام تنگ شده😭 میرم مدینه!!! مسیب میگه آقااااااااااااا...شما با این غل و زنجیر...کجا میخواید برید؟ اگه مامور زندان بفهمه، بیشتر اذیتتون میکنه😔 میبینه امام با دستای مبارکشون باز میکنن غل و زنجیر رو...دیوار شکافته میشه... میرن و بعد یه مدت، بر میگردن و تو این زمان، مسیب مداااام به این فکر میکرده که اگه مامور زندان بیاد، چی میشه؟!! امام برمیگردن و شکاف دیوار بسته میشه بعد مسیب میگه آقا...شما که میتونید ازینجا برید بیرون، خب چراااا اینجا موندین؟ دقیقِ عبارت رو یادم نیست... یه چیزایی یادمه شنیدم که امام میگن من، از طرف خدا، بینِ تحمل این زندانِ مطامیر و سختی هاش وووووووو کم شدن رنجِ شیعیانم مختار شدم!!! یعنی یه چیزی تو این مایه ها که خدا گفته زندون رو تحمل میکنید یا رنجِ شیعیانتون رو؟ و امام گفتن زندون رو😭😭😭😭 و بواسطه ی تحملِ زندان، خدا یه بخشی از رنج و عذاب شیعیان رو برداشتن ازشون... اینجاست که تو زیارت جامعه کبیره خطاب به همه ی ائمه اومده: عااااااادتکم الاحسان...و سجیتکم الکرم... اصلا خوبی کردن و بزرگوااااری تو خووووووووووونِ این خاااااندانه...
با عرض سلام خدمت شما خواهران عزیز سینما کانون در نظر دارد امروز ساعت ۱۰/۳۰ فیلم پسر دلفینی را به پرده نمایش دهد از عزیزانی که دوست دارند فرزندان خود را بدون هزینه ای رایگان ببرند سینما کانون کوچه کنار فرمانداری ببخشید الان اطلاع دادن بنده هم فرستادم