eitaa logo
مسجد صاحب الزمان(عج)🇮🇷
186 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
86 فایل
کانال اخبار فرهنگی و سیاسی و اجتماعی صاحب الزمان(عج)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طبل فقط صدا داره پارش که کنی میبینی توش هیچی نیست داستان این بی حجاب‌ها که دم از شجاعت میزنن هم همینه وقتی باهاشون برخورد بشه مثل موش فرار میکنن
🖤 محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است🌴 امام خمینی ره 💠 نمازجمعه شمال شهر اصفهان مورخ ۱۳ مرداد ماه سال ۱۴۰۲: ✅ به امامت حجت الاسلام والمسلمین سید روح الله فیاض امام جمعه شمال شهر اصفهان 🕦 شروع برنامه ها: ساعت۱۱:۳۰ قبل ازظهر 🕌مکان: خیابان بهارستان،خیابان ۱۷شهریور،مصلای نمازجمعه شمال شهر اصفهان ☀️اذان شرعی به افق اصفهان ۱۲:۱۰ 🍃نمازجمعه شمال شهر اصفهان🍃 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 🆔 @namazjomehshomalshahr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهروندان در صف هویج بستنی، سمبوسه و سیب زمینی سرخ شده نذری؛ پنج طبقه خانه اصفهان، سه شنبه ۱۰ مرداد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 خانواده‌ی فیل‌ها وقتی مورد حمله قرار میگیرن سریع برای دفاع از خودشون و بچه هاشون حلقه دفاعی تشکیل میدن 🎥 @pandaaneh
🌸حکایت کوتاه اما تاثیر گذار:🌸 از کاسبی پرسیدند: چگونه دراین کوچه پرت و بی عابرکسب روزی میکنی؟! گفت: آن خدائی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند؟! 👌👌👌👌👌
🌱[ بــزرگتـــرین ارث بــراے فــرزنــد چیــست ؟]🌱 🍃امام صادق عليه السلام می فرمایند: 👈بهترين ارثى كه پدران براى فرزندان باقى مى گذارند، ادب است نه ثروت. 🥀إنَّ خَيرَ ما وَرَّثَ الآباءُ لأِبنائِهِم الأدَبُ لاَ المالُ 📕الكافى، جلد8، صفحه150 ╔════••⚬🌺⚬••════╗ @mosquesahebzaman ╚════••⚬🇮🇷⚬••════╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻 پرداخت تسهیلات ویژه به زائران اربعین حسینی
بارها می‌دیدم ابراهیم، با بچه‌هایی که نه ظاهر مذهبی داشتند و نه به دنبال مسائل دینی بودند رفیق می‌شد. آن‌ها را جذب ورزش می‌کرد و به مرور به مسجد و هیئت می‌کشاند. یکی از آن‌ها خیلی از بقیه بدتر بود. همیشه از خوردن مشروب و کارهای خلافش می‌گفت! اصلا چیزی از دین نمی‌دانست. نه نماز و نه روزه، به هیچ چیز هم اهمیت نمی‌داد. حتی می‌گفت: تا حالا هیچ جلسه‌ی مذهبی یا هیئت نرفته‌ام. دوستی ابراهیم با این پسر به جایی رسید که همه‌ی کارهای اشتباهش را کنار گذاشت. او یکی از بچه‌های خوب ورزشکار شد. ابراهیم یکی یکی بچه‌ها را جذب ورزش می‌کرد، بعد هم آن‌ها را به مسجد و هیئت می‌کشاند و به قول خودش می‌انداخت تو دامن امام حسین (ع).
👟 پیرمردی سوار بر قطار به مسافرت می رفت. به علت بی توجهی یک لنگه کفش ورزشی وی از پنجره قطار بیرون افتاده بود. مسافران دیگر برای پیرمرد تاسف می خوردند. ولی پیرمرد بی درنگ لنگه ی دیگر کفشش را هم بیرون انداخت. همه تعجب کردند. پیرمرد گفت که یک لنگه کفش نو برایم بی مصرف می شود ولی اگر کسی یک جفت کفش نو بیابد، چه قدر خوشحال خواهد شد. آدم معقول همواره می تواند از سختی ها، شادمانی بیافریند و با آنچه از دست داده است فرصت سازی کند! @mosquesahebzaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ 🖤 📖 السَّلاَمُ عَلَى مُحْيِي الْمُؤْمِنِينَ وَ مُبِيرِ الْكَافِرِينَ...✋ 🌱سلام بر آن خورشیدی که با ظهورش روحی تازه در کالبد اهل ایمان می‌دمد و بساط کفر را برای همیشه برمی‌چیند. 📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس. (عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👆🏴منبر منزل حاج اصغر مارانی سخنران:حجه الاسلام والمسلمین محمودی محفل تا آخر دهه ی دوم برقرار می باشد.
فردا ساعت ۶ و نیم صبح دعای ندبه منزل حاج اصغر مارانی برگزار می گردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 روح خود را با خواندن حدیث تازه کنید. ای فرزند آدم! یاد کن مرگ خویش را، و خوابیدن خود را در قبرت، و ایستادن خود در برابر خدا را، در حالیکه اعضایت علیه تو شهادت می دهند.. امام حسين عليه السلام 👈 ، ج 1، ص 29 ࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت: مرا به حمام ببر. پسر، پدرش را به حمام برد. پدر تشنه اش شد. آب خواست. پسر قنداب خنکی سفارش داد ؛ برایش آوردند و آن را به آرامی ؛ در دهان پدر ریخت و پس از شست وشو پدر را به خانه برد. پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید ؛ روزی به پسرش گفت: فرزندم مرگ من نزدیک است ؛ مرا به حمام ببر و شست وشو بده. پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت. پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت: پسرم تشنه هستم. پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت. پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت: من قنداب دادم، گنداب خوردم. تو که گنداب می دهی ؛ ببین چه می خوری؟