شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#قهرمان_استاکس_نت
#قسمت_دوم
💠یک سال و نیم بود از آخرین کِرَش 1000 تایی ماشینها می گذشت، ولی هنوز هیچ کس علتش را نفهمیده بود. هر لحظه ممکن بود دوباره این اتفاق بیفتد. پای آبروی سایت و سازمان و از همه مهم تر نظام درمیان بود. مدیرعامل سایت نطنز، کمیته ای راه انداخت به نام «کمیته برق». کار کمیته این بود که این قضیه را بررسی کند و مشکلش را حل کند. مصطفی هم عضو این کمیته بود. کمیته تقریباً هر هفته جلسه داشت. هر کدام از اعضای کمیته ایده هایی می دادند و از مدیرعامل مجوز می گرفتند که ایده هایشان را پیگیری کنند و تا اشکال کار پیدا شود. هر گروهی چند ماهی مشغول کار بود، مشکلات را از منظر خودش بررسی می کرد، به نتیجه نمی رسید و دوباره کار از صفر شروع می شد. این مشکل انگار قرار نبود حل بشود.
👉 @mostafaahmadiroshan 👈
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#قهرمان_مهار_استاکسنت
#قسمت_سوم
🔹برای مصطفی و دوستانش مسئله حیثیتی شده بود. با مسیری که کمیته برق پیش گرفته بود، هیچ نتیجه ای حاصل نمی شد و همه سرمایه صنعت که همان ماشین های سانتریفیوژ بود، از دست می رفت. اعضای کمیته سر فرصت و حوصله و با آزمون و خطا جلو می رفتند و معلوم نبود که آیا به نتیجه برسند یا نه. مصطفی و همکارانش روال سابق کمیته را به هم زدند و خودشان مدیریت آن را برعهده گرفتند.
🔹آن ها در کمیته برق سؤالات جدی مطرح کردند که مشکل از کجاست. همه آن هایی که دلیل برای حرف هایشان داشتند، حرف هایشان را گفتند. یکی مشکل را از برق می دانست، یکی معتقد بود باید دنبال اشکال در خود ماشین ها گشت. اما مشکل این چیزها نبود. مشاهدات آدم هایی که کرش ماشین ها را از نزدیک دیده بودند چیز دیگری را نشان می داد. اینکه ماشین ها داشتند کرش می کردند، ولی مانیتورها چیزی نشان نمی دادند، عادی نبود. ذهن مصطفی و دوستانش رفت به سمت اینکه کار، کار یک عامل نرم افزاری است، یک بدافزار، ویروس.
👉 @mostafaahmadiroshan 👈
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#قهرمان_مهار_استاکس_نت
#قسمت_چهارم
🔹ایده شان را جدی مطرح کردند. تا به حال هیچ کس این گزینه را مطرح نکرده بود. حالا میدان دیگری باز شده بود. مدیرعامل مسؤولیت کمیته برق را به خود مصطفی سپرد تا ایده ای را که داشتند پیگیری کنند. آنها هم همین کار را کردند. کمی که بیشتر بررسی کردند، فهمیدند حدسشان درست است. وقتی با شواهد و اسناد ایده شان را اثبات کردند، دیگر کسی نمی توانست روی حرفشان حرفی بزند.
🔹جالب این است، چند روز بیشتر از زمانی که بچه های سایت ایده ویروس را مطرح کرده بودند، نگذشته بود که رسانه های غربی از وجود ویروس هولناکی به نام «استاکس نت» در تأسیسات صنعتی دنیا خبر دادند.
🔹اما کار تازه از اینجا به بعد شروع میشد. بچه های سایت فقط علت را فهمیده بودند. مصطفی و همکارانش باید این مشکل را حل میکردند.آن ها کار در سایت غنی سازی، وسط بیابان های نطنز را انتخاب کرده بودند برای همین روزها و برای همین کارها. آمده بودند تا با حفظ و توسعه صنعت هسته ای، برای ایران اسلامی عزت بیاورند. حالا برایشان خیلی زور داشت که یک نفر در آمریکا، در آن طرف جهان، یک ویروس بسازد، وارد سیستم ماشین های سانتریفیوژ سایت نطنز کند، پایش را بیندازد روی پایش، 3600 سانتریفویوژ سایت نطنز را هزارتا هزارتا از کار بیندازد و تمام حیثیت نظام اسلامی را به مسخره بگیرد. تمام سرمایه هسته ای ایران را از بین ببرد و با ریشخند به ایرانی ها بگوید «دیدید گفتم نمی توانید!»
👉 @mostafaahmadiroshan 👈
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#قهرمان_مهار_استاکسنت
#قسمت_پنجم
🔶مصطفی و همکارانش دست به کار شدند. کاری که آن ها باید انجام می دادند، خیلی سخت بود. هم باید جای سانتریفیوژهایی که از بین رفته بودند، ماشین اضافه می کردند تا چرخ غنی سازی حتی یک لحظه هم از حرکت نایستد. هم باید جلوی خرابکاری های ویروس را میگرفتند که از ماشین ها تلفات بیشتری نگیرد. دست و پنجه نرم کردن با ویروسی که نه آن را می شناختند، نه می دانستند چطور کار می کند، با مهیبترین و پیچیدهترین سلاح سایبری دنیا که تا کنون طراحی شده بود، آن هم به ادعای خود غربی ها.
🔶بچه ها کارها را تقسیم کردند. وظیفه یک گروه کار نرم افزاری شد و کار یک گروه هم پشتیبانی و تأمین قطعات. مصطفی وظیفه اش شد پشتیبانی از تیم نرمافزاری و تأمین ماشینهای سانتریفیوژی که از دسترفته بودند. همه دستگاه هایی که درگیر غنی سازی بودند، آلوده بودند. پیدا کرد.
پیدا کردن ابزارهایی در سایت که آلوده نباشند، غیرممکن به نظر می رسید. ویروس استاکس در همه جای سایت نفوذ کرده بود و همه چیز را به هم ریخته بود. به هیچ دستگاهی اعتماد نبود. آن هایی که در آن طرف دنیا ویروس استاکس نت را طراحی کرده بودند و آن را با عامل های انسانی وارد سیستم نطنز کرده بودند کارشان را خوب بلد بودند. آنها استاکس نت را تنها برای سایت نطنز ایران طراحی کرده بودند و نه هیچ صنعت دیگر در دنیا. تمام علم و مهارت و سرمایه شان را هم آورده بودند پای طراحی این ویروس.
💠اما کاری نبود که مصطفی از عهده آن برنیاید.
👉 @mostafaahmadiroshan 👈
شهید مصطفی احمدی روشن🇮🇷
#قهرمان_مهار_استاکس_نت
#قسمت_آخر
🔹هیچ کس در دنیا، حتی افرادی که در سایت نطنز، چند متر آن طرف تر از سالن ماشین های سانتریفیوژ، کار می کردند، حتی نزدیک ترین دوستان مصطفی، نفهمیدند که او و دوستانش چطور ویروس استاکسنت را مهار کردند.
🔹اما حالا چه کسی حرف آن ها را باور میکرد؟ از کجا معلوم که ویروس مهار شده و دیگر کاری از دستش برنمیآید؟ مصطفی و همکارانش برای اینکه حرفشان را اثبات کنند، یک زنجیره از ماشینهای سانتریفیوژ را در اختیار گرفتند. دوران سختی بود. برای اینکه زنجیرهشان به مشکل نخورد، حتی بعضی شب ها خانه نمیرفتند. در همان بیابان های نزدیک سایت، توی اتومبیلهایشان منتظر می ماندند تا اگر مشکلی برای زنجیره شان پیش آمد، سریع خودشان را بالای دستگاه ها برسانند. آنها این زنجیره را کاملاً پاک از ویروس کردند، آزمایش کردند و از آن اورانیوم غنیسازی هم گرفتند. این ها نتیجه چند ماه تلاش شبانه روزی او و همکارانش بود. آن ها شب و روز را در این مدت فراموش کرده بودند. حالا دیگر هیچ عاملی سایت را تهدید نمی کرد.
🔹مصطفی و همکارانش نه تنها دست و پای استاکس را بستند و اجازه ندادند دیگر کارش را انجام بدهد و از ماشین ها تلفات بگیرد، کاری کردند که بعد از آن ماجرا تا همین الان دیگر پای هیچ ویروسی به صنعت غنیسازی ایران باز نشده. غربی ها دیگر جرأت نمیکنند به این صنعت نگاه چپ کنند.
👉 @mostafaahmadiroshan 👈
#خاطره_خانوادگی
🔹من درس را بیشتر از کار دوست داشتم. محیطهای کاری متناسب با رشته شیمی را نمیپسندیدم. مصطفی هم با من همنظر بود. میگفت:« اگر قرار بر کارکردن باشه، باید محیط کاری جوری باشه که شما کاملا راحت باشی.»
🔹دستش خیلی باز بود برای من کار مناسبی پیدا کند، اما نه من از او میخواستم، نه او این کار را میکرد.
هردو بیشتر موافق ادامه تحصیل من بودیم.
🔺به نقل از همسر شهید
@mostafaahmadiroshan